خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

zxxf17

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
2/6/23
ارسال ها
48
امتیاز واکنش
722
امتیاز
108
سن
15
زمان حضور
3 روز 16 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
مامان نمی‌دونست بخنده یا درمونده به من نگاه کنه. لـ*ـبم رو به دندون گرفتم و سرم رو پایین انداختم. وقتی که حرف از علاقه‌ی شهاب به میون اومد دلم یک حالی شد اما زیاد طول نکشید که با حرف حاج‌بابا خشکم زد:
- فکر کرده تا ابد تو این خونه می‌مونه اما خبر نداره که این نشد یکی دیگه هست.
- حاج‌بابا شما چه اصراری داری به شوهر دادن من اخه؟
مگه تو این...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان چتر سیاهی | zxxf17 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Essence، daryam1، -FãTéMęH- و 2 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا