خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است. هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,238
امتیاز واکنش
64,093
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
معارف- با تشکر از اینکه وقتتان را دراختیار ما قرار دادید برای آغاز به بحث لطفاً بفرمایید تعریف تاریخ، فرهنگ و تمدن و اینکه وجه یا وجوه افتراق فرهنگ و تمدن را در چه می دانید و نسبت میان آنها چگونه است؟

دکتر شهیدی- کتاب های لغت، سه کلمه تاریخ، فرهنگ و تمدن را گونا گون تعریف کرده اند. تعریف ها هرچند در الفاظ مختلف است اما برای آن می توان قدر جامعی یافت. مثلاً تاریخ، اگر مقصود از تاریخ، علم تاریخ باشد، می توان آن را چنین تعریف کرد: آگاهی از مجموع یا برخی حادثه ها که از زمانی تا زمانی معین پدید آمده است.

تعریف فرهنگ نیز چنین است: مجموعه آداب جامعه، راه و رسم زندگی، مابه الامتیاز انسان از دیگر جانداران، عادت ها و اندیشه ها که گروهی در آن شریکند و از طریق آموختن یا وراثت از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. و در طول تاریخ برخی نمودارهای آن تغییر می یابد. به عبارت دیگر فرهنگ، مجموعه ای از آداب و اطلاعاتی است که تنها انسان ها از آن بهره مند هستند. و به همکاری جامعه در کارهای اجتماعی، سـ*ـیاسی، اقتصادی و کارهایی از اینگونه، تمدن یا شهرنشینی می گویند. اگر معناهایی که فرهنگ نویسان برای فرهنگ و تمدن نوشته اند را بپذیریم می توان گفت نسبت میان فرهنگ و تمدن، نسبت عام و خاص است.

معارف- درخصوص تمدن اسلامی بفرمایید تعریف آن چیست؟

دکتر آئینه وند- تمدن اسلامی مجموعه ای است از آثار و تولیدات که پس از ظهور دین مبین اسلام در جزیره العرب و پیوستن مردمان دیگر سرزمین ها، پدید آمد. نقطه شروع آن شام و پایگاه بالیدنش بغداد بود. البته شهرها و مراکز بزرگی به عنوان بازوان این تمدن در نقاط دور دست وجود داشتند که باید از بعضی شهرهای خراسان بزرگ، برخی مراکز ری و برخی مکان ها در شام و عراق یاد کرد. این تمدن، ترکیبی از عناصر تأسیسی، تملیکی و تقلیدی بود. اگر به صورت تخمینی از این ترکیب یاد کنیم عنصر تأسیسی آن 10%، عنصر تملیکی آن 70%، و عنصر تقلیدی آن 20% بود.

این تمدن به علت غلبه عنصر تملیکی و تقلیدی در پایان قرن پنجم هجری شکوفایی خود را از دست داد و با حمله مغولان، آخرین بازمانده های آن هم از میان رفت.

البته در بخش تأسیسی باید از علومی یاد کرد که نوابغ را بنیاد نهادند و در حقیقت بخش نیروزا و محرک واقعی تمدن اسلامی بود، در این حوزه باید از نابغه های بزرگ تمدن اسلامی، سیبویه و خلیل بن احمد فراهیدی یاد کرد که هر دو مؤسس علوم بودند. اولی نحو - زبان شناسی - را پی ریخت و دومی دستگاه های عروضی را مطابق با شرایط و به اقتضای زمان، اختراع کرد.

بعد از اینان و در درجه بعد باید از کندی، فارابی، ابن سینا و ابوریحان بیرونی که در اخذ علوم از غیر و تدوین و پیراستن و توسعه آن مطابق نیازهای جامعه اسلامی سرآمد بودند یاد کرد. رویکرد علمی این بزرگان بیش تر فلسفه، پزشکی، ریاضیات و نجوم است. در بخش تقلیدی باید از علومی نام برد که بی هیچ تغییری از تمدن های دیگر دریافت می شود. در این مرتبه دانشمندانی هستند که آن علوم را خوب در می یابند و شرح و بسط داده آموزش می دهند. اینان مدرسان و معلمان و شارحان بزرگند.

دکتر شهیدی- مجموع آداب و رسوم مشترک میان ملت های مسلمان، تمدن اسلامی نام دارد، نباید پنداشت که چون این تمدن نام اسلامی به خود گرفته مظاهر آن همگی از قرآن و یا سنت گرفته شده است و دگرگونی پذیر نیست، نه چنین نمی باشد. حکم شرعی برگرفته از قرآن و حدیث است ولی آداب و رسوم پدیده اجتماعی است. بدین رو هرچند هم با گذشت زمان، مظاهر تمدن تغییر یابد باز هم باید آن را تمدن اسلامی نامید.

تمدن عصر چاپاری تمدن اسلامی بود، تمدن عصر ماهواره و اینترنت هم تمدن اسلامی است. داستانی به یادم آمد که نماینده طرز تفکر بسیاری از مردم این عصر درباره تمدن اسلامی است:


تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,238
امتیاز واکنش
64,093
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
از سال 1350 به بعد همه ساله در «ملتقی الفکر الاسلامی» که در الجزایر منعقد می شد شرکت می کردم هر سال موضوع بحث، پنج مسأله بود که هر مسأله به پنج عنوان تقسیم می شد. یکی از سال ها عنوانی که انتخاب کرده بودند وسایل ارتباط جمعی بود. آیا رادیو، تلویزیون برای اجتماع سودمند است یا زیان آور؟

من در مقاله خود نوشته بودم؛ هر یک از این وسیله ها به خودی خود نه سودبخش است نه زیان آور. آنچه مشمول یکی از این دو عنوان می شود، بحث هایی است که از این وسیله ها به بینندگان و یا شنوندگان ابلاغ می شود.

همان روزها یکی از روزنامه های الجزیره مقاله ای را به این مضمون منتشر کرد. گروهی از عالمان کشورهای اسلامی با ماشین های آخرین مدل وارد الجزیره شدند. ماشین های خود را در تالار سخنرانی نهادند. و به داخل تالار رفتند. و ساعت ها بحث کردند که آیا رادیو و تلویزیون حلال است یا حرام. چون مجلس آنان پایان یافت، بیرون آمدند و خواستند سوار ماشین شوند، اما اثری از ماشین ها نبود. چون جست وجو کردند، آنان را به جایی که قطاری از شتران بسته شده بود بردند. گفتند اینها وسیله سواری شماست. پرسیدند ماشین های ما کجاست؟ گفتند: ماشین ها مربوط به دوره تلویزیون است. چون شما آن را حرام می دانید باید بر همین شترها سوار شوید.

این مقاله طنزآمیز زاده فکر نویسنده ای بود که نا دانسته یا برای مغالطه تمدن و تدین را یکی انگاشته بود. بدین معنی که هرچه از مظاهر تمدن در جامعه اسلامی می باشد حکمی شرعی و لایتغیر به خود گرفته است. بلی ممکن است در بعضی موارد استفاده از برخی چیزها که از مظاهر تمدن جدید است با حکم شرعی مخالف باشد، در چنین موردی تنها فقیه عالم در مسایل فقهی و آشنا به تحولات روز است که می تواند نخست موضوع را دقیقاً دریابد، سپس برای حکم آن راه حلی پیدا کند.

معارف- برخی بحث تمدن اسلامی را بحثی صرفاً تاریخی که جایگاهی در جهان کنونی ندارد ارزیابی می کنند و حتی برای دریافت دستاوردهای آن نیز بایستگی ای را قائل نیستند، نظر شما در این باره چیست؟

دکتر آئینه وند- اگر مراد اینان رفتن به سراغ کتب و شروح گذشته است، شاید درست می گویند، گذشته و دستاوردهای علمی آن برای همان عصر کارساز است. امروز به اقتضای عصر و نسل باید حرف های دیگری ارایه داد و کارهای دیگری انجام دهیم، اکتشافات فراوان این عصر، نوآوری های علمی، ذهن علمی جامعه را به گونه ای پرورانده که دیگر نمی توان به گذشته مراجعه کرد و از آن اندیشه ها و آراء سود برد، بله این عصر، عصری دیگر با اقتضائات دیگری است. ولی آنها که نظریه رجوع به تمدن اسلامی را مطرح می کنند گمان می کنم این نکات را می دانند. بنابراین شاید مرادشان استفاده از جوهره رشد و پیشرفت یا معیارها و موازین انسانی ثابت آن است، یعنی ما اگر تمدن ها را به خاص و عام تقسیم کنیم، می توانیم بگوییم هر تمدنی به اقتضای جغرافیای خود و فرهنگ و باوری که از آن تغذیه می کند، بالیده است. آن موازین در همه عصرها و برای همه نسل ها به رغم هر اقتضا و شرایطی قابل استفاده است. اگر منظور از رجوع به تمدن اسلامی با چنین رویکردی باشد، کاری موفق و در خور است والا بالیدن به کار گذشتگان و نازیدن به استخوان مردگان چه سودی خواهد داشت؟

معارف- برخی بر عنصر ناکارآمدی تمدن اسلامی تکیه می کنند. در نظر اینان با توجه به عصر جدید که بیشتر از آن به عصر اطلاعات و ارتباطات نام می برند. و با توجه به ویژگیهای این عصر یعنی پویایی، شکوفایی، چیرگی عقلانیت بشری، تسلط علم و تکنولوژی، گوناگونی فکری و روشی، توسعه مشارکت و لزوم دخالت مردم در همه امور اجتماعی، شتاب در داد و ستد و افزایش رویکرد به ارزش های مادی و. .. امکان کارآمدی برای تمدن اسلامی قابل تصور نیست؟ لطفاً در این باره صحبت بفرمایید


تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,238
امتیاز واکنش
64,093
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
دکتر آئینه وند- گمان می کنم اینان بیش از آنکه با برآمدن و فروافتادن و عوامل پیچیده انسانی تمدن ها آشنا باشند، مقهور دستاوردهای سخت افزاری شده اند. اگر ما نتوانیم روابط پیچیده و مؤثر انسانی در پدید آوردن یک تمدن را شناسایی کنیم ممکن است دچار چنین برداشتی شویم و چنین نظری پیدا کنیم. آنچه که اینان درباره دستاورد علمی می گویند، درست است. دستاورد علمی امروز در ابعادی به شکل محیرالعقول رشد کرده و در جای دیگر که قدرتمندان یا سودبرندگان نخواسته اند، به جایی نرسیده است. مثلاً دستاوردهای علم و تکنولوژی امروز تا دهه گذشته در الکترونیک و در ژنتیک می باشد در حالی که بشر بیش از همه نیازمند اصلاح محیط زیست و شناخت سرمایه های مادی کره زمین و پشتوانه های معنوی حافظ انسان است. ولی در این زمینه کم تر سرمایه گذاری می شود؛ این را ما رشد ناموزون و نامتناسب تمدن می گوییم یعنی باید دید ثمره کوشش محققان و مخترعان و مکتشفان و دانشمندان به جیب چه کسی می رود و این جریان و جهت دهی را چه کسی می سازد؟ در جواب می گویم اگر مراد پدید آوردن تمدنی مثل تمدن ناموزون امروز است، حرف این آقایان درست است، حال آنکه مراد ما ایجاد یک تمدن موزون و متناسب و انسانی است که دانشمندانش برای خیر و فلاح انسانیت و رفاه مادی معقول او کار کنند.

در این صورت با عنایت به انسانی، معنوی و موزون بودن تمدن اسلامی، جای چنین نگرانی ای نیست و بروز تمدن اسلامی برای این عصر و برای این مردمان ضروری است.

معارف- بدون تردید، تمدن اسلامی در مدتی طولانی و سال ها تکاپو و تلاش اقوام مختلف اعراب، ایرانیان، مصریان، هندوان و حتی اروپاییان و. .. را در پرتو خود داشته است. این واقعیت ریشه در عناصر فرهنگی تمدن اسلامی و قدرت میانجی گری و تعامل گرایی آن دارد. بر این اساس به نظر جنابعالی مهم ترین عناصر که دستمایه هم گرایی در اسلام شده چه چیزهایی است؟

دکتر شهیدی- مقصودتان هم گرایی در اسلام است یا هم گرایی در به وجود آوردن تمدن. عناصری که دستمایه هم گرایی در اسلام شده، سادگی دین است و در تمدن اسلامی سنت های مشترک میان این اقوام چون تعلیم، تربیت، شهرسازی و مانند آن دستمایه همگرایی شده است.

دکتر آئینه وند- آن عامل اساسی که روح و جوهر اصلی پدید آمدن تمدن اسلامی است «هم سرنوشتی» است که عالی و دانی همه در فرهنگ و تمدن اسلامی خود را به نسبت امکانات و توان خویش در پدید آمدن آن سهیم می دانند و هیچ کس تواکل نمی کند. یعنی محققی که در گذشته در بخارا کتاب می نوشت و نام خود را بر آن نمی نهاد بالیدن علم و تمدن و ایجاد عزت برای مسلمانان می اندیشد. آن دانشمندی که در خراسان بزرگ برای آنکه در زیر باران، کتابش شسته نشود، چند فرسنگ خم شده راه می رفت، مرادش عزت مسلمین بود؛ آن مکتشفی که در جزیره العرب و شام برای بارورکردن زمین های خشک از آب دریا سود می برد و با دستگاه اختراعیش آب را به حرکت در می آورد، مرادش عزت مسلمین و بالیدن این تمدن بود. و در این مسیر چه خلیفه بغداد، چه آن مخترع و چه آن مدرّس علوم همه به نسبت امکانات و توان، خود را در تمدن سازی سهیم می دانستند و همه وابسته به تمدنی بودند که تمدن اسلامی نام داشت.

معارف- چنانکه می دانید بعضی از نویسندگان عرب، فرهنگ اسلامی را صورت یا جزیی از فرهنگ عربی می دانند. آیا چنین ادعایی درست است. اگر اسلام نبود فرهنگ عرب چه جایگاهی داشت؟


تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,238
امتیاز واکنش
64,093
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
دکتر شهیدی- ادعایی نادرست است. بارها این بحث به مناسبتی عنوان شده و بدان پاسخ داده اند. بیست و چند سال پیش کنگره ای در حلب تشکیل شد. از من خواستند شرکت کنم. پاسخ دادم کنگره علمی است و من در این زمینه بضاعتی ندارم. رئیس دانشگاه نوشت شما همین اندازه که در این کنگره حاضر شوید و سخن مختصری هم بگویید برای ما بس است، پذیرفتم. کنگره در هفته فرهنگی حزب بعث تشکیل شده بود و آن سال ها حکومت ایران با سوریه میانه خوبی نداشت. عنوان بحث سخنرانان «العلوم عند العرب» بود. رئیس جلسه در ابتدا اعلام کرد تقاضای سخنرانی فراوان رسیده ولی ما تنها به یک تن اجازه می دهیم و از من خواست پشت میز بروم.

گفتار خود را چنین آغاز کردم: دوستان می بینید من به زبان عربی با شما سخن می گویم و از عهده آن بر می آیم و اگر بگویم شما را از خودتان بیشتر دوست می دارم مبالغه نیست و برای همین است که می خواهم چند کلمه ای در این مجلس علمی به عرضتان برسانم. ضمناً بدانید من از خاندان رسول خدایم و علوی هستم. من آمده ام تا به همه سخنرانان امروز و سخنرانانی که روزهای دیگر مطالبی خواهند فرمود اعتراض کنم، معنی «العلوم عند العرب» چیست؟ شما می خواهید ایران، هند، پاکستان، اندونزی، آسیای میانه و دیگر دانشمندان غیر عرب را از خودتان جدا کنید؟ یا می خواهید همه آنان را عرب به حساب بیاورید؟ چرا نمی گویید « العلوم عند المسلمین» تا دیگر دانشمندان مسلمان غیر عرب نیز در این حوزه گنجانده شوند. پیش خود می پنداشتم همین که گفتارم پایان یابد با لعنت و تحقیر همگان رو به رو می شوم، اما به عکس دانشجویان و به پیروی از آنان حاضران مدتی کف زدند چنان که ناچار شدم برای عرض سپاس دوباره به پشت میز بروم. در همانجا از من خواستند به دانشگاه حلب بروم و برای دانشجویان سخن بگویم که پذیرفتم و جلسه خوبی بود.

هدف از بیان این داستان این است که این مسئله را جدی و علمی نگیرید، گفتاری موسمی، متناسب با بازار روز و باب پسندِ طالبانِ بازار است، نه دانشمندان و محققان. فرهنگ اسلامی نام خود را دارد و همه ملت های مسلمان در بارور کردن آن سهمی داشته اند. گروهی از آنان که در این باره خدمتی کرده اند در سراسر زندگانی به کشورهای عربی هم پا نگذاشته اند تا چه رسد به آنکه عرب باشند. بسیاری از بزرگان دانش و معرفت در اسلام آثار خود را به دو زبان فارسی و عربی نوشته اند و کم تر تعارض و تقابلی میان فارسی نویسان و عربی نویسان بوده است. پس اگر کسی بگوید زبان فارسی برای مقابله با عربی شدن پدید آمده است جای بحث دارد. ولی به راستی چرا بیشتر اقوامی که مسلمان شدند زبان عربی را پذیرفتند، حال آنکه در ایران با آمدن اسلام زبان فارسی نضج پیدا کرد و چرا اسلام با زبان فارسی به شرق رفت؟


تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,238
امتیاز واکنش
64,093
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
چه کسی می گوید زبان فارسی برای مقابله با عربی پدید آمده؟ پیش از آنکه اسلام وارد ایران شود، زبانی که امروز به نام دری معروف است، یکی از لهجه هایی بوده است که مردم با آن سخن می گفته اند. سپس با پدید آمدن اثرهای بسیار از نظم و نثر در این لهجه و گسترش آن، زبان رسمی گردید. اما چرا بعضی اقوام مسلمان - نظیر مردم مصر، شمال آفریقا و شمال شبه جزیره عربستان - زبان های خود را رها کردند و عربی را پذیرفتند و زبان فارسی برجای ماند. نخست باید گفت مردم آن سرزمین ها با وارد شدن عرب به سرزمین شان یکباره زبان خود را ترک نگفتند. سالیان درازی گذشت تا زبان قبطی، بربری، آرامی، جای خود را به زبان عربی داد. اما چرا زبان فارسی همچنان پایدار ماند، علت آن را باید در توان و قابلیت در تعبیر از مفهوم ها دانست. زبان هایی که جای خود را به زبان عربی دادند برخی پیشینه زبان فارسی را نداشتند و برخی نه مایه علمی آن و نه فرهنگ مردم آن سرزمین ها - در آن سال ها - به پای فرهنگ مردم ایران نمی رسید، در برخورد زبان فارسی با زبان عربی، زبان فارسی مفهوم هایی را که بدان نیاز داشت از آن زبان گرفت و در مقابل واژه های بسیار را به آن زبان داد.

معارف- یکی از ویژگی های مهم فرهنگ ها و اندیشه ها برای استوارسازی تمدن و پایایی آن، آمادگی برای هماهنگ شدن با هر محیط و شرایط است. در فرهنگ اسلامی چه عناصری را می توان نشان داد که از این ویژگی برخوردار است؟

دکتر آئینه وند- فرهنگ اسلامی - به گواهی تاریخ - چنین عناصر پایایی دارد و درگذشته از آنها سود گرفته و به ایجاد تمدن ماندگار دست زده است. این عناصر را می توان در نگاه غیر نژادی، احترام به علم و عالم از هر طبقه و با هر شرایط، انسانی و عام المنفعه بودن آن جست که از ویژگی های فرهنگ دینی ماست و همه از عناصر تمدن ساز و مقوم آن می باشد.

دکتر شهیدی- به نظر من سادگی، سازگاری احکام آن با عقل و طبیعت و اجتماع، عناصر اصلی و مهم بوده اند.

معارف- اگر بخواهیم در بحث از اهداف تمدن اسلامی سه سطح از اهداف را تعریف کنیم، هدف های کوتاه مدت یا اولی، هدف های میانه و نهایی تمدن اسلامی چه چیزهایی خواهد بود؟

دکتر آئینه وند- هدف های کوتاه مدت شامل: شناسایی امکانات و توان مادی و معنوی جهان اسلام یعنی امکانات مادی و انسانی است؛ هدف های میان مدت عبارتند از: اتخاذ استراتژی روشن با حرکتی منسجم و هدف مند. و هدف نهایی، بکارگیری همه توان و حرکت برای رسیدن به اهداف تعریف شده، البته با علم به آنچه که در کنار ما در جهان دیگر می گذرد.

معارف- در بحث از عناصر و پایه های همگرایی اسلام به نظر می رسد جهان نگری توحیدی اسلام مهم ترین نقش را داشته باشد. این وحدت گرایی و جهان نگری توحیدی با چه تحلیل و تفسیری دارای چنین کارکردی است؟

دکتر آئینه وند- کارکرد آن را تاریخ نشان داده و تجربه شده است. نیازی به تعریف مجدد ندارد، بلکه نیازمند به ایجاد امکان برای ایجاد دوباره آن نقش می باشد.

معارف- بدون تردید، بخش گسترده ای از آیات قرآن، از پیوند رمزآلود انسان با جهان پیرامون و تاریخ اقوام و ملت ها یاد کرده است و به تعبیری در موارد بسیاری، سخن قرآن تک ساختی نیست. بر این اساس نقش عنصر تأویل در استواری تمدن اسلامی را چگونه ارزیابی می کنید؟

دکتر شهیدی- اگر تمدن را چنانکه معنی شد بپذیریم برای این پرسش جایی نمی ماند.


تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,238
امتیاز واکنش
64,093
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
دکتر شهیدی- اگر تمدن را چنانکه معنی شد بپذیریم برای این پرسش جایی نمی ماند.

دکتر آئینه وند- قرآن کریم، نظام نامه تمدن اسلامی است و تمدن اسلام بدون این رکن اساسی، نمی تواند دوباره ظاهر شود. اگر بخواهیم اجزاء به هم پیوسته این تمدن را شناسایی کنیم، در همه تار و پود آن قرآن است که باعث بروز نبوغ و ابداع همه محققان و دانشمندان از همه ملت ها و نژادها و زبان ها شده است. هرچه حاصل شد همه از دولت قرآن بود.

معارف- کنکاش در پدیده های تاریخ اسلام و نگاه واقع بینانه به مسایل و فراز و فرودهای آن گویای این است که در مقاطعی که به نوعی تسامح و تساهل و به تعبیری آزاد اندیشی حاکم بوده، رشد فکری و تکنولوژیکی بیشتری وجود داشته است؟ آیا با این تحقیق و نظر موافقید؟ نقش این عنصر را چگونه ارزیابی می کنید؟

دکتر شهیدی- البته آزاد اندیشی، همکاری دسته جمعی، داشتن وسیله های لازم پژوهش را بارورتر می کند.

دکتر آئینه وند- در این قصه جای هیچ شکی نیست که بالندگی علمی، نیازمند محیطی آرام وآزاد است، محیطی که در آن تأمین خاطر و امنیت فکری و نظری برای اندیشمندان فراهم شود.

ما در تمدن اسلامی می بینیم که همه دانشمندان با زبان ها و درجات متفاوت از درک، کنار هم کار می کنند و حاکمیت ها هم آنها را تحمل می کنند. در علم آفرینی و تمدن سازی، مهم مدیریت است و هنر در این است که از این دانشمندان و نوابغ برای عزت و عظمت بهره بگیریم، به مراتب دستاوردهای این دانشمندان خیلی بیشتر از کارکرد اخلاقی آنها برای جهان اسلام اهمیت دارد. از این رو تسامح و تساهل حتماً لازم است و در گذشته در تمدن اسلامی صائبی، مسیحی، یهودی و مجوسی هم شرکت کرده اند، ثمره تلاش آنها به سود تمدن اسلامی بوده است و حتی از دانشمندان اسلامی هم کسانی، دارای آراء و نظریات خاص و حتی رفتار خاص بوده اند ولی تحمل شده اند. ما در اینجا باید دانشمندان را با سلیقه هایشان مادام که از آن برای اهداف خاصی استفاده نمی کنند تحمل کنیم. مثلاً در اوج شکوفایی تمدن اسلامی ما محققانی را می یابیم که در احزاب حضور داشته و دارای سلیقه های سـ*ـیاسی مخالف با سلیقه حاکمیت مثلاً سلطه عباسی و یا فلان پادشاه بوده اند ولی با آنان با احترام برخورد شده و این رمز شکوفایی تمدن اسلامی در گذشته بوده است. عظمت فرهنگ و تمدن اسلامی آن اندازه است که از این سلیقه ها، زیانی ندیده و نخواهد دید.

معارف- تمدن اسلامی اکنون در یک مرحله حساس و جدید در چالش و تقابل با تمدن مدرن غربی که بر مبنای دین استوار نیست قرار گرفته. در مواجهه این دو چه راه هایی برای تعامل و وفق جبری این دو می توان در پیش گرفت؟

دکتر آئینه وند- من همان گونه که در بالا اشاره کردم به ابعاد جوهری که مایه و ممیزه تمدن با تمدن دیگر است معتقدم. ولی از این که بگذریم درجات خلوص تمدن ها فرق می کند، هر تمدنی را که تجزیه کنید، از حیث تأسیسی، تملیکی و تقلیدی درجاتش فرق می کند.

آنچه برای ما مهم است این که دانشمندان و مخترعان و مکتشفان با عنایت به آن رویکرد جوهری، در کشف و اختراع، نگاه اخلاقی و انسانی را لحاظ کنند و از اینجاست که درجه خلوص تمدن ها در بعد دوم که عامل انسانی پدید آورنده، یعنی دانشمندان باشند، به میزان ایمان و باور آنها بستگی خواهد داشت. یعنی اگر در قرن بیستم کسانی چون اینشتاین، ماکس پلانک، لِکنت دوئویی، آلکسی کارل تمدن و علم را حرکت دادند، غلبه عنصر معنوی و اخلاقی آن بیش تر بود و اگر امروز که چهره های بی تفاوتی اجزاء علم و تمدن را پدید می آورند و از کنار اخلاق و دین و انسانیت به سادگی عبور می کنند، این تمدن رنگ دیگری خواهد داشت. می خواهم بگویم که علم و تمدن خود به خود (به غیر از آنچه که به عنوان محور جوهری حاکم در تمدن ها مطرح است ) نه دینی است و نه ضد دینی، پی آمدهای هر کشف و اختراع به نظرگاه محققان، استفاده کنندگان و جهت دهی ارباب قدرت و اقتصاد بستگی دارد که از آن چگونه استفاده ببرند.

معارف- چه ضرورتی برای تدریس دو واحد درسی تحت عنوان تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی، برای دانشجویان دوره کارشناسی وجود دارد؟

دکتر شهیدی- آیا پسندیده است دانشجویی که به مرتبه کارشناسی رسیده از تاریخ و فرهنگی که بیش از هزار سال است در کشور او رواج دارد، ناآگاه باشد.

معارف- از بزرگواری شما اساتید عزیز متشکریم. امیدواریم در گفتگو یا اقتراحی دیگر به مباحث خاص تاریخ صدر اسلام و به ویژه زندگی و سیره پیامبر اکرم(ص) بپردازیم و از محضر شما عزیزان بیشتر استفاده کنیم.
منبع: حوزه نت


تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا