M O B I N A
سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
- عضویت
- 3/4/21
- ارسال ها
- 24,702
- امتیاز واکنش
- 63,864
- امتیاز
- 508
- سن
- 19
- محل سکونت
- BUSHEHR
- زمان حضور
- 273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
در سلسله حکومتهاى استبدادى شاهنشاهى ایران نیز شخص شاه در راس هرم قدرت قرار داشت و مشروعیت وى صرفا بر پایه موقعیتشخصى و زور به دست مىآید و شاه، حاکم مطلق جان و مال مردم محسوب مىشد; مثلا، «رژیم حکومت قاجاریه، که دنباله رژیم سلطنت استبدادى فردى دو هزار و پانصد ساله ایران بوده، طبعا با مختصر تفاوتى، داراى همان ماهیت و خصوصیاتى بود که در دورههاى مختلف تاریخ ایران و در رژیمهاى سلطنتى این کشور به چشم مىخورد: شاه یگانه مرجع صلاحیتدار براى رسیدگى به کلیه مسائل و امور کشورى و لشکرى، فرمانده کل، ولىنعمت همه افراد... [ بود ]. کلیه افراد مردم حتى صدر اعظم و وزیران و ماموران عالى رتبه دولت، نوکران شاه محسوب مىشدند.. . به قول «لرد کرزن»، شخص شاه داراى سه وظیفه حکمرانى - یعنى: قانونگذارى - و اجرایى، و قضایى و وجود او محورى بود که تمام ماشین زندگى عوام مردم روى آن گردش مىکرد». (13)
این موضوع با تفاوتهایى در شدت و ضعف، در مورد همه شاهان ایران صادق است. «از کسى مثل ناصرالدین شاه، که حتى از اسم قانون بدش مىآمد،... تا سلاطینى که حداقل، در این دو قرن اخیر، از زمان فتحعلى شاه و محمدعلى شاه و ناصرالدین شاه بگیرید تا محمدرضا و پدرش، هیچ چیز جز منافع خودشان سرشان نمىشد. دوره قاچار جزو تاریکترین دورههاى ایران است. خاندان پهلوى کارى کردند که به مراتب از آنچه در دوران قاجار وجود داشت، بدتر بود; زیرا اینها پایههاى فرهنگ خودى را متزلزل و ویران کردند. فرهنگ وارداتى را جایگزین نمودند و آن را در اغلب شؤون ما نفوذ دادند.» (14)
نکته دیگرى که باید مورد توجه قرار گیرد این که پس از پیدایش قدرتهاى استعمارى غرب، شاهان و حکومتهاى ایران غالبا به یکى از قدرتهاى استعمارى وابسته بودند، بهگونهاى که آنان در واقع، به عنوان نماینده استعمار در داخل کشور، حکومت مىکردند و مجرى سـ*ـیاستهاى آنان بودند. بهطور کلى، از ویژگىهاى کشورهاى استعمارى، وابستگى سیاسى کشورهاى مستعمره (مستقیم یا غیرمستقیم) به آنهاست. همه تصمیمگیرىهاى سیاسى مهم، به وسیله کشور استعمارگر اتخاذ مىگردد و به آنها القا مىشود و حکام داخلى به عنوان مجریان سـ*ـیاستهاى استعمار عمل مىکنند.
«قدرتهاى استعمارى دو وظیفه به حاکمیتسیاسى سنتى تفویض مىکنند: یکى آنکه ابتدا این حاکمیتبه عنوان معاونتحاکم یا مدیر فرعى عمل مىنماید. به عبارت دیگر، قدرت استعمارى براى اجراى مقاصد و برنامههاى خود، استخدام پرسنل، سازمان دادن خدمات عمومى، کسب اطلاعات و غیره... به رؤساى محلى متوسل مىشود. دوم آنکه حاکمیتسنتى به مثابه پلیس عمل نموده و حفظ نظم، آرامش و گاهى نیز انجام مجازات قضایى را به عهده دارند. در واقع، این قدرت سیاسى است که به مردم رعایت کردن قوانین و پذیرش الگوها و ارزشهاى جدید را مىآموزد» (15) پس از بیان مشخصات عمده حکومتهاى گذشته را، چند نمونه از آثار سوء این حکومتها بر فرهنگ و باورهاى فرهنگى ذکر مىگردد:
این موضوع با تفاوتهایى در شدت و ضعف، در مورد همه شاهان ایران صادق است. «از کسى مثل ناصرالدین شاه، که حتى از اسم قانون بدش مىآمد،... تا سلاطینى که حداقل، در این دو قرن اخیر، از زمان فتحعلى شاه و محمدعلى شاه و ناصرالدین شاه بگیرید تا محمدرضا و پدرش، هیچ چیز جز منافع خودشان سرشان نمىشد. دوره قاچار جزو تاریکترین دورههاى ایران است. خاندان پهلوى کارى کردند که به مراتب از آنچه در دوران قاجار وجود داشت، بدتر بود; زیرا اینها پایههاى فرهنگ خودى را متزلزل و ویران کردند. فرهنگ وارداتى را جایگزین نمودند و آن را در اغلب شؤون ما نفوذ دادند.» (14)
نکته دیگرى که باید مورد توجه قرار گیرد این که پس از پیدایش قدرتهاى استعمارى غرب، شاهان و حکومتهاى ایران غالبا به یکى از قدرتهاى استعمارى وابسته بودند، بهگونهاى که آنان در واقع، به عنوان نماینده استعمار در داخل کشور، حکومت مىکردند و مجرى سـ*ـیاستهاى آنان بودند. بهطور کلى، از ویژگىهاى کشورهاى استعمارى، وابستگى سیاسى کشورهاى مستعمره (مستقیم یا غیرمستقیم) به آنهاست. همه تصمیمگیرىهاى سیاسى مهم، به وسیله کشور استعمارگر اتخاذ مىگردد و به آنها القا مىشود و حکام داخلى به عنوان مجریان سـ*ـیاستهاى استعمار عمل مىکنند.
«قدرتهاى استعمارى دو وظیفه به حاکمیتسیاسى سنتى تفویض مىکنند: یکى آنکه ابتدا این حاکمیتبه عنوان معاونتحاکم یا مدیر فرعى عمل مىنماید. به عبارت دیگر، قدرت استعمارى براى اجراى مقاصد و برنامههاى خود، استخدام پرسنل، سازمان دادن خدمات عمومى، کسب اطلاعات و غیره... به رؤساى محلى متوسل مىشود. دوم آنکه حاکمیتسنتى به مثابه پلیس عمل نموده و حفظ نظم، آرامش و گاهى نیز انجام مجازات قضایى را به عهده دارند. در واقع، این قدرت سیاسى است که به مردم رعایت کردن قوانین و پذیرش الگوها و ارزشهاى جدید را مىآموزد» (15) پس از بیان مشخصات عمده حکومتهاى گذشته را، چند نمونه از آثار سوء این حکومتها بر فرهنگ و باورهاى فرهنگى ذکر مىگردد:
عوامل تضعیف خودباورى فرهنگى
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com