M O B I N A
سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
- عضویت
- 3/4/21
- ارسال ها
- 24,702
- امتیاز واکنش
- 63,864
- امتیاز
- 508
- سن
- 19
- محل سکونت
- BUSHEHR
- زمان حضور
- 273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
این یادداشت به روایت یکی از حوادث مهم تاریخ روسیه، یعنی انقلاب ۱۹۰۵(۱۲ سال قبل از انقلاب شوروی)، از زبان نهرو که در یکی از نامههای او به دخترش در کتاب «نگاهی به تاریخ جهان» آمده، اختصاص دارد. این یادداشت برگرفته از نامه ۱۴۴ام این کتاب است.
***
تاریخ نامه: ۱۷ مارس ۱۹۳۳
«مارکسیستهای روسی، یعنی حزب سوسیال دموکرات، در سال ۱۹۰۳ با یک بحران مواجه گشتند و ناچار شدند به این سؤال که بالاخره برای هرکس که به بعضی اصول و اعتقادات شخصی پابند است پیش می آید، پاسخ بگویند. در واقع تمام مردان و زنانی که به چنین اصولی اعتقاد دارند، بارها در زندگیشان با چنین بحرانهایی مواجه میشوند.
مسأله این بود که آیا باید کاملاً به اعتقادات خود پابند بمانند و اصولی را که برای خویش برگزیدهاند، کاملاً رعایت کنند و محترم بدارند و خود را برای یک انقلاب اساسی طبقه کارگر آماده سازند، یا این که بتوانند لااقل اندکی با وضع موجود سازش کنند و کنار بیایند و از این راه به تدریج زمینه را برای انقلاب نهایی فراهم آورند.
این سؤال در تمام کشورهای اروپای غربی مطرح شده بود و کمابیش در همهجا سوسیال دموکراتها و احزاب مشابه آنها را ضعیف کرده بود و یک سلسله اختلافات داخلی در میان ایشان برانگیخته بود. در آلمان مارکسیستها هنگام حرف زدن خود را هوادار کامل تمام اصول و نظرهای انقلابی معرفی میکردند، اما در عمل لحنشان را آرامتر میساختند و روش ملایمتری پیش گرفتند. در فرانسه بسیاری از رهبران سوسیالیست از احزاب و اردوگاه خود گریختند تا به مقامهای وزارت برسند و در ایتالیا و بلژیک و جاهای دیگر نیز چنین بود. در انگلستان، مارکسیسم اصولاً ضعیف بود و این سؤال مطرح نمیشد، اما حتی در آنجا هم یک عضو حزب کارگر از صف خود خارج شد تا وزیر شود.
در روسیه وضع خیلی تفاوت داشت، زیرا در آنجا هیچگونه امکانی برای فعالیت پارلمانی نبود. در آنجا اصلاً پارلمانی وجود نداشت. معهذا امکاناتی وجود داشت که از روشهای به اصطلاح «غیر قانونی» برای مبارزه با تزاریسم دست برداشته شود و تا مدتی فقط به تبلیغات آرام درباره تئوریها و جنبههای نظری تغییرات بپردازند.
لنین در این موارد نظرهای روشن و مشخص داشت. او با هیچ نوع ضعف و هیچ نوع سازشی موافق نبود، زیرا میترسید که در غیر این صورت اپورتونیسم (خودخواهی فرصتطلبانه) در حزبشان راه یابد. او دیده بود که چگونه احزاب سوسیالیستی غرب این روشهای سازشکارانه را به کار بسته بودند و از نتایج آن هیچ راضی نبود. همانطور که بعدها در مورد یک امر دیگر نوشته است، به نظر او «تاکتیکها و روشهای پارلمانی به آن صورت که سوسیالیستهای غربی به کار میبردند، موجب تضعیف روحی میگشت و تدریجاً حزب سوسیالیستی را به یک «تامانیهال» کوچک، و به کسانی که در جستجوی موقعیت و مقام هستند، مبدل می ساخت.» (تامانیهال، محلی در نیویورک است و مظهری برای فساد سـ*ـیاسی میباشد.)
***
تاریخ نامه: ۱۷ مارس ۱۹۳۳
«مارکسیستهای روسی، یعنی حزب سوسیال دموکرات، در سال ۱۹۰۳ با یک بحران مواجه گشتند و ناچار شدند به این سؤال که بالاخره برای هرکس که به بعضی اصول و اعتقادات شخصی پابند است پیش می آید، پاسخ بگویند. در واقع تمام مردان و زنانی که به چنین اصولی اعتقاد دارند، بارها در زندگیشان با چنین بحرانهایی مواجه میشوند.
مسأله این بود که آیا باید کاملاً به اعتقادات خود پابند بمانند و اصولی را که برای خویش برگزیدهاند، کاملاً رعایت کنند و محترم بدارند و خود را برای یک انقلاب اساسی طبقه کارگر آماده سازند، یا این که بتوانند لااقل اندکی با وضع موجود سازش کنند و کنار بیایند و از این راه به تدریج زمینه را برای انقلاب نهایی فراهم آورند.
این سؤال در تمام کشورهای اروپای غربی مطرح شده بود و کمابیش در همهجا سوسیال دموکراتها و احزاب مشابه آنها را ضعیف کرده بود و یک سلسله اختلافات داخلی در میان ایشان برانگیخته بود. در آلمان مارکسیستها هنگام حرف زدن خود را هوادار کامل تمام اصول و نظرهای انقلابی معرفی میکردند، اما در عمل لحنشان را آرامتر میساختند و روش ملایمتری پیش گرفتند. در فرانسه بسیاری از رهبران سوسیالیست از احزاب و اردوگاه خود گریختند تا به مقامهای وزارت برسند و در ایتالیا و بلژیک و جاهای دیگر نیز چنین بود. در انگلستان، مارکسیسم اصولاً ضعیف بود و این سؤال مطرح نمیشد، اما حتی در آنجا هم یک عضو حزب کارگر از صف خود خارج شد تا وزیر شود.
در روسیه وضع خیلی تفاوت داشت، زیرا در آنجا هیچگونه امکانی برای فعالیت پارلمانی نبود. در آنجا اصلاً پارلمانی وجود نداشت. معهذا امکاناتی وجود داشت که از روشهای به اصطلاح «غیر قانونی» برای مبارزه با تزاریسم دست برداشته شود و تا مدتی فقط به تبلیغات آرام درباره تئوریها و جنبههای نظری تغییرات بپردازند.
لنین در این موارد نظرهای روشن و مشخص داشت. او با هیچ نوع ضعف و هیچ نوع سازشی موافق نبود، زیرا میترسید که در غیر این صورت اپورتونیسم (خودخواهی فرصتطلبانه) در حزبشان راه یابد. او دیده بود که چگونه احزاب سوسیالیستی غرب این روشهای سازشکارانه را به کار بسته بودند و از نتایج آن هیچ راضی نبود. همانطور که بعدها در مورد یک امر دیگر نوشته است، به نظر او «تاکتیکها و روشهای پارلمانی به آن صورت که سوسیالیستهای غربی به کار میبردند، موجب تضعیف روحی میگشت و تدریجاً حزب سوسیالیستی را به یک «تامانیهال» کوچک، و به کسانی که در جستجوی موقعیت و مقام هستند، مبدل می ساخت.» (تامانیهال، محلی در نیویورک است و مظهری برای فساد سـ*ـیاسی میباشد.)
انقلاب ۱۹۰۵ روسیه که در هم شکست
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com