M O B I N A
سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
- عضویت
- 3/4/21
- ارسال ها
- 24,702
- امتیاز واکنش
- 63,864
- امتیاز
- 508
- سن
- 19
- محل سکونت
- BUSHEHR
- زمان حضور
- 273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
مفهوم زمان:
یک زمان خطی وجود دارد که هم گن و لَخت است و فرد معاصر، زمان حال را بین آن جا می دهد و بدین واسطه رابـ*ـطه ویژه ای بین زمان ها ایجاد می کند. یعنی زمان خطی را به زمان های متعدد تبدیل می کند و گذشته و آینده را در آن فرا می خواند- توانایی که مانند دوباره به یاد آوردن مقطع زمان های گذشته و آینده و ارتباط خاص با آنها است و باعث ناهم گن و شکافته شدن زمان می شود. در حقیقت با دوپاره و دست کاری کردن و افزودن چیزی در زمان، قادر می شود آن را با دیگر زمان ها مرتبط کند و تغییر شکل دهد.
در مورد زمان حال می توان گفت؛ معاصر بودن یعنی بازگشت به حال حاضری که هرگز آن را نزیسته ایم. این زمان به یک معنی از لحاظ کرونولوژیک نامتعین است. زمان حال که به نوعی شکاف و نزدیکی توامان دچار شده است. دسترسی به حال حاضر شبیه باستان شناسی است. باستان شناسی که ما را به گذشته برنمی گرداند بلکه به چیزی بر می گرداند که امکان زیستنش در حال حاضر ممکن نیست. چیزی که هیچ وقت زیسته نشده و به خاستگاه هم هیچ وقت نمی تواند ملحق شود. زمان حال حاضر بخش نازیسته-امری که موفق به زیستن اش نشدیم زیرا یا تروماتیک بوده یا بیش از حد با ما قرابت داشته است- در دل هر زیسته است. زیرا به نوعی در هر لحظه؛ در همان حال که هنوز اتفاق نیفتاده است، در همان حال نیز طی شده و گذشته است.
در مورد زمان گذشته، نیز می توان گفت معاصریت با گذشته ارتباط دارد و با باستانی و کهن خواندن حال حاضر، درونش جای می گیرد. و در نتیجه با خاستگاه و منشا- منشایی که فقط در گذشته «کرونولوژیک» نیست و فقط محصور در «گذشته» نیست بلکه مانند گردباد است و به قول بنیامین مانند رخنه ای در زمان حال است- نوعی ارتباط و قرابت برقرار می کند.
منبع: ایده
یک زمان خطی وجود دارد که هم گن و لَخت است و فرد معاصر، زمان حال را بین آن جا می دهد و بدین واسطه رابـ*ـطه ویژه ای بین زمان ها ایجاد می کند. یعنی زمان خطی را به زمان های متعدد تبدیل می کند و گذشته و آینده را در آن فرا می خواند- توانایی که مانند دوباره به یاد آوردن مقطع زمان های گذشته و آینده و ارتباط خاص با آنها است و باعث ناهم گن و شکافته شدن زمان می شود. در حقیقت با دوپاره و دست کاری کردن و افزودن چیزی در زمان، قادر می شود آن را با دیگر زمان ها مرتبط کند و تغییر شکل دهد.
در مورد زمان حال می توان گفت؛ معاصر بودن یعنی بازگشت به حال حاضری که هرگز آن را نزیسته ایم. این زمان به یک معنی از لحاظ کرونولوژیک نامتعین است. زمان حال که به نوعی شکاف و نزدیکی توامان دچار شده است. دسترسی به حال حاضر شبیه باستان شناسی است. باستان شناسی که ما را به گذشته برنمی گرداند بلکه به چیزی بر می گرداند که امکان زیستنش در حال حاضر ممکن نیست. چیزی که هیچ وقت زیسته نشده و به خاستگاه هم هیچ وقت نمی تواند ملحق شود. زمان حال حاضر بخش نازیسته-امری که موفق به زیستن اش نشدیم زیرا یا تروماتیک بوده یا بیش از حد با ما قرابت داشته است- در دل هر زیسته است. زیرا به نوعی در هر لحظه؛ در همان حال که هنوز اتفاق نیفتاده است، در همان حال نیز طی شده و گذشته است.
در مورد زمان گذشته، نیز می توان گفت معاصریت با گذشته ارتباط دارد و با باستانی و کهن خواندن حال حاضر، درونش جای می گیرد. و در نتیجه با خاستگاه و منشا- منشایی که فقط در گذشته «کرونولوژیک» نیست و فقط محصور در «گذشته» نیست بلکه مانند گردباد است و به قول بنیامین مانند رخنه ای در زمان حال است- نوعی ارتباط و قرابت برقرار می کند.
منبع: ایده
تاریخ و زمان معاصر
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com