خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,247
امتیاز واکنش
64,014
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
هنر مجموعه‌ای از آثار یا فرآیندهای ساخت انسان است که در جهت اثرگذاری بر عواطف، احساسات و هوش انسانی و یا به منظور انتقال یک معنا یا مفهوم خلق می‌شوند. دانشنامه بریتانیکا هنر را به عنوان« استفاده توانایی و تخیل در خلق آثار زیبا، محیطی و یا تجاری که می توان با دیگران تقسیم شود» تعریف می کند.

واژه هنر در زبان سانسکریت، ترکیبی از دو کلمه سو به معنی نیک و نر یا نره به معنای زن و مرد است. در زبان اوستایی حروف "سین"به"ها" تبدیل شده و واژه هونر ایجاد گشته است که در زبان پهلوی یا فارسی میانه به شکل امروزی (هنر) درآمده است که به معنای انسان کامل و فرزانه است.

تقسیم‌بندی‌های هنر متنوع است؛ یکی از آن‌ها در حالت کلی آثار هنری را به دو دسته هنرهای زیبا و هنرهای کاربردی تقسیم می‌کند:

هنرهای کاربردی: منظور از هنرهای مفید هنرهایی است که نخست کارکرد و سودمندی آن‌ها اهمیت دارد و هدف از خلقشان کاربردشان بوده‌است. مانند: طراحی خودرو، معماری، طراحی صنعتی.

هنرهای زیبا: منظور از هنرهای زیبا هنرهایی است که تنها به دلیل زیبا بودنشان خلق شده‌اند. به عبارتی «نه به خاطر چیزی دیگر، بلکه به خاطر خودشان به وجود آمده‌اند». مانند: نقاشی، مجسمه‌سازی، موسیقی، رقص.

وجوه مشترک آثار هنری عبارتند از:

تخیل به عنوان مهم‌ترین عامل در شکل‌گیری اثر هنری .

همه آثار هنری از عاطفه و احساس هنرمند سرچشمه می‌گیرند نه از تفکر منطقی و عقلانی او.

چندمعنایی بودن و منشور مانندی، وجه اشتراک سوم تمام آثار هنری است.

این جنبه از خصایص آثار هنری، در واقع از دو ویژگی قبلی که برشمردیم، نتیجه می‌شود. بدین معنی که هر پدیده‌ای که عنصر اصلی سازنده آن تخیل و عاطفه باشد، بی شک نمی‌تواند معنایی منجمد و تک بعدی داشته باشد. از این روست که هر کس در برابر آثار هنری می‌ایستد؛ دریافت و استنباط خاصی دارد.

اما هنر مقدس در کشور های اسلامی، اسلام ‌صرف زیبایى را مطلوب تلقى نکرده، بلکه زیبایى را با کمال مورد تعامل قرار می دهد. آنچه منشا نقوش پراکنده و مایه پراکندگى خاطر است در قلمرو هنر اسلامى نفى می شود.


هنر برای چه؟ (هنر برای هنر یا هنر برای مردم)

 
  • تشکر
Reactions: Mobina.85، Mahla_Bagheri و Tabassoum

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,247
امتیاز واکنش
64,014
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
اما هنر مقدس در کشور های اسلامی، اسلام ‌صرف زیبایى را مطلوب تلقى نکرده، بلکه زیبایى را با کمال مورد تعامل قرار می دهد. آنچه منشا نقوش پراکنده و مایه پراکندگى خاطر است در قلمرو هنر اسلامى نفى می شود.

هنر چیست؟ کتابی است نوشته لئو تولستوی به سال ۱۸۹۷ که وی در آن به مبارزه با نظریات زیبایی شناسانه‌ای می‌پردازد که هنر را با اصطلاحاتی چون خوبی، حقیقت و بخصوص زیبایی تعریف می‌کنند. از نظر تولستوی هنر در زمان وی رو به فساد و انحطاط بود و هنرمندان نیز در سردرگمی و گمراهی بودند. وی در این کتاب کسانی را که هنر و لـ*ـذت را به هم پیوند می‌دهد نقد می‌کند. وی مدعی بوده هنر باید یک ارتباط احساسی مشخص بین هنرمند و مخاطب ایجاد کند طوری که مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین هنر واقعی باید ظرفیت لازم برای متحد کردن مردم از طریق ارتباط را داشته باشد، این ادراک زیبایی شناسانه تولستوی را به این سمت برد که معیارهایی را که مشخص می‌کند دقیقاً کار هنر چیست، وسعت بخشد. او اعتقاد داشت که درک هنر شامل هرگونه فعالیت انسانی می‌شود که شخصی به وسیله نشانه‌های بیرونی از خود بروز داده و احساساتی را که قبلاً تجربه کرده نمایش می‌دهد. تولستوی برای این ادعا مثالی می‌زند: پسرکی که احساس ترس را پس از مواجهه با یک گرگ تجربه کرده، از تجربه‌اش برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران (به منظور وادار کردن آنها به احساس حالتی که او تجربه کرده‌است) استفاده می‌کند. این مثال بسیار خوبی از کار هنر است. از دید تولستوی این هنر، به خاطر داشتن عنصر ارتباط، یک هنر خوب است زیرا واضح، آشکار و صادقانه‌است و حتی هنری فوق العاده‌است زیرا بر یک احساس (احساس ترس) متمرکز شده‌است.. و در مقابل هنر بد را هنری می داند که تاثیر بدی بر جامعه می گذارد که البته این تنها معیار تشخیص هنر خوب از بد نیست، در این کتاب بحث «هنر خوب در مقابل هنر بد» به دو جهت تفکیک می‌شود.

این مهم است که هرچه تاثیرگذاری بیشتر و قویتر باشد هنر ارزشمندتر است و یا اینکه تمرکز بر ماده اصلی که این تاثیرگذاری را همراهی می‌کند مهم است. این مطلب تولستوی را به سمتی پیش می‌برد تا بررسی کند آیا این ارتباط احساسی بوجود آمده ارزشمند هست یا خیر؟ او ادعا می‌کند که هنر خوب، احساسات برادرانه همگانی را پرورش می‌دهد. اما هنر بد جایگزین آن می‌شود و در مقابل آن می ایستد، همه هنرهای خوب پیامی مسیحانه دارند. زیرا تنها مسیحیت است که برادری حقیقی میان همه انسانها را آموزش می‌دهد. هرچند واژه ]مسیحیت [تنها قسمتی از معنای کلمه را نشان می‌دهد.


هنر برای چه؟ (هنر برای هنر یا هنر برای مردم)

 
  • تشکر
Reactions: Mobina.85، Mahla_Bagheri و Tabassoum

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,247
امتیاز واکنش
64,014
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
زیرا طبقات بالاتر کاملاً حقیقت و سرچشمه مذهب مسیحیت را از دست داده‌اند. علاوه بر این هنری که برای طبقات بالاتر جذاب است، طبیعتاً احساساتی را که ویژه باورهای آن طبقه هست نشان می‌دهد. مشکل دیگری که در رابـ*ـطه با هنر هست این است که هنر الگوهای قبلی مربوط به گذشتگان را دوباره تولید می‌کند که طبیعتاً این آثار از تعلیمات و معیارهای معاصر هنرمند که مبتنی بر آرمانهای فرهنگی زمان و جایگاه او هستند ریشه نگرفته‌اند. به عنوان مثال هنر یونان قدیم با توجه به ارزشهایی که از اسطوره‌شناسی خود دریافت کرده بود، خصلتهایی را مانند مردانگی، قدرت، و شجاعت می‌ستود. اما تولستوی معتقد است که چون مسیحیت شامل همه این ارزشها نمی‌شود (و حتی در مواردی همچون ارزشمند دانستن فروتنی و افتادگی در تضاد با اندیشه‌های یونانی است) ادامه پذیرش هنر قدیمی یونان برای مردم جامعه وی نامناسب و ناکارآمد است. تولستوی در بین هنرمندان بخصوص واگنر و بتهوون را به عنوان مثالهایی از هنرمندان تفکرگرا که دچار کمبود احساسات واقعی هستند، محکوم می‌کند. علاوه بر این او معتقد است سمفونی شماره ۹ بتهوون نمی‌تواند آنگونه که ادعا می‌کند دعوی تاثیر گذاری بر شنونده و ایجاد احساس وحدت بر او را داشته باشد و بنابراین نمی‌تواند «هنر خوب» تلقی شود. سرودهای بچه‌ها و داستانهای عامیانه آثاری به مراتب برتر از کارهای واگنر و بتهوون هستند.

همانطور که گفتیم در مورد هنر سخن بسیار رفته است، شاید حدود پنجاه هزار سال از عمر آن می گذرد و هنوز بسیاری از مردم درباره ی اصل و منشأ آن بحث و جدل دارند. می خواهیم بدانیم هنر چیست و آیا هنر رابـ*ـطه ای عمیق تر را بین انسان و جهان بیان می کند؟ در حقیقت آیا نقش ویژه هنر را می توان در یک فرمول خلاصه کرد؟ آیا هنر نباید برآورنده ی نیازهای گوناگون انسان و زندگی او باشد؟ برای نمونه در گذشته ها تعریف و یا تعریفها در مورد هنر چگونه بوده است، شاید یکی از بهترین راه های شناخت هنر دستیابی به آثار، نظرات و تعبیر و تفسیرهای بسیاری از اندیشمندان در گذشته و حال باشد.


هنر برای چه؟ (هنر برای هنر یا هنر برای مردم)

 
  • تشکر
Reactions: Mobina.85، Mahla_Bagheri و Tabassoum

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,247
امتیاز واکنش
64,014
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
به گفته "وینکل مان" (۱۷۶۷ــ ۱۷۱۷) مقصد هر هنر چیزی جز زیبایی نیست و زیبایی هم کاملا از "خوبی" مجزاست. به عقیده "بانو" (۱۷۸۰ــ ۱۷۱۳) هنر تقلید زیبایی طبیعت است و هدفش لـ*ـذت.

به قول "گی یو" هنر مظهر حیات عقلی و آگاهی است که از طرفی عمیق ترین احساسات هستی و از سوی دیگر عالی ترین و بلندپایه ترین تصورات را در ما برمی انگیزاند. هنر، انسان را از حیات فردی به حیات جمعی ارتقاء می دهد و این ارتقاء نه فقط به وسیله شرکت در تصورات و عقاید جمعی صورت می پذیرد، بلکه به وسیله شرکت در عواطف جمعی نیز عملی میگردد!

به نظر آدام مولر (۱۸۲۹ــ ۱۷۷۹) دو زیبایی وجود دارد: یکی هنر اجتماعی است که انسان را چون آفتاب که سیارات را جذب میکند، به خود فرا میخواند و این، مسلما هنر عتیق است، دیگری زیبایی فردی است و تصویر آن چنانست که فرد در حین نظاره و مراقبه ی خویش آفتابی میگردد که زیبایی را جذب میکند و این زیبایی از آن هنر جدید است.

لوکاچ میگوید: آرمان هنر خودآگاهی نوع بشر است.

شاملو میگوید: آرمان هنر تعالی تبار انسان است.

جیمز جویس: "هنر برای هنر است، بازیچه ای نیست در دستان کثیف سـ*ـیاست و علم. هنر، وسیله نیست؛ همان هدف بلندمرتبه ایست که انسان را به سوی کمال هل میدهد!"

تفکیک اشیا و مفاهیم به خوب و بد امر بدیهی است. هرکس از چیزی برداشت خاص دارد؛ یا آن را می پسندد یا نمی پسندد. اگر آن را پسندید می گوید مطلوب و زیباست و اگر نسپندید می گوید زشت ونازیبا است. خوبی وبدی، زشتی وزیبایی ناشی از قضاوت انسان است. انسان به حکم عاقل بودن حکم می کند که این چیز زیباست واین چیز زیبا نیست. دراین جا در اخلاقی یا غیراخلاقی بودن خوب وبد وفلسفۀ آن سخن نمی گوییم بلکه می خواهیم بدانیم آیا هنر به عنوان یک پدیده شامل خوب وبد می شود ؟ آیا ما هنر خوب و هنر بد داریم؟


هنر برای چه؟ (هنر برای هنر یا هنر برای مردم)

 
  • تشکر
Reactions: Mobina.85، Mahla_Bagheri و Tabassoum

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,247
امتیاز واکنش
64,014
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
برخی براین باورند که هنر بذاته نه خوب است ونه بد. این ما هستیم که به او صفت خوبی یا بدی را می پوشانیم. مثل گل که در ذات خود نمی تواند متصف به خوبی وبدی باشد، آن چه گل را خوب وبد می سازیم، قضاوت وسنجش خود ماست. چرا که همین گل که مورد پسند ما می باشد ممکن است مورد پسند فرد دیگری واقع نشود به این دلیل نمی توانیم بگوییم اگر یک چیز از نظر ما مطلوب ومقبول بود در نظر همۀ افراد بشر مطلوب می باشد. زیرا ذهن، ضمیر و اندیشه آدمی با تأثیر از محیط خود، دست به واکنش می زند. از آن جایی که محیط زیست آدمی فرق می کند، قضاوت های او نسبت به اشیا نیز تفاوت چشمگیر پیدا می کند. مثل ریش تراشیدن که در یک فرهنگ امر عادی است ولی در فرهنگ دیگر امر غیر پسندیده تلقی می گردد یا خوردن گوشت که در یک کیش امری است مطلوب ولی در کیش و مذهب دیگر امری است غیر انسانی.



دیدگاه دیگری باوری مخالف را دارد. این دیدگاه می گوید: هنر مثل هرموجود دیگر در ذات خود دارای خوبی وبدی است. همان گونه که موجودات دیگر ذاتاً خوب وبد اند، شعر نیز از این امر فارغ نمی باشد چرا که شعرمتشکل از عناصر، قواعد واجزایی است که اگر یکی از آن ها در شعر وجود نداشته باشد، کمال شعر به ضعف وسستی می گراید؛ مثلاً اگر شعر بتواند با مخاطبین خود رابـ*ـطه برقرار کند و آنان را تحت تأثیر خود قرار دهد وبه هیجان وا دارد، شعری است قوی وکامل اما اگر نتواند این کارکرد یا کارکردهای دیگر خود را داشته باشد، شعری است غیر قابل اعتنا وتوجه.

عده‌ای معتقدند که این کار هنر است که تاثیرگذار باشد و هنر فی نفسه مطلوب است و اثربخش، بنابراین بدون هیچگونه محدودیتی باید این اثر هنری را به مردم عرضه کرد تا اثر گذار باشد.

عده‌ای نیز عده‌ای نیز معتقدند که هنر نیز مانند دیگر محصولات فکری بشر، برای تنظیم و بهره برداری افراد جامعه است، لذا ضرورت دارد آن گونه آثار هنری که برای عموم مضر است، در معرض دید مردم قرار نگیرد. طبق این نظر، هنر برای جامعه است، نه برای هنر و هنرمند.. از این رو نوع اثر هنری می‌تواند برای جامعه‌ای مطلوب باشد و برای جامعه‌ای نامطلوب.


هنر برای چه؟ (هنر برای هنر یا هنر برای مردم)

 
  • تشکر
Reactions: Mobina.85، Mahla_Bagheri و Tabassoum

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,247
امتیاز واکنش
64,014
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
پس از انقلاب فرانسه با انتشار آثار «بالزاک» پایه های «رئالیسم» و «ناتورالیسم» گذاشته می‌شد و از طرف دیگر عده‌ای از فلاسفه و ادبا که طرفدار هنر مفید (l’art utile) بودند شاعران و نویسندگان را دعوت می‌کردند که آثار خود را به خدمت اجتماع و اخلاق و «پیشرفت اندیشه بشری» بگمارند. این عده عبارت بودند از «کلاسیک‌ها» که هدف هنر را «آموزنده بودن» می‌دانستند و می‌گفتند که هنر باید برای تعلیم و راهبری افراد بشر مفید باشد و فلاسفه که می‌خواستند نظم و نثر در خدمت پیشرفت اندیشه بشری قرار گیرد و بالاخره اصلاح‌طلبان که می کوشیدند برای استقرار نظم جدیدتر و بهتر از هنر و ادبیات نیز کمک بگیرند.
قوی‌ترین این دسته‌ها پیروان سن سیمون (Les Saint-Simoniens) بودند که بعضی از کلاسیک‌ها و نیز عده‌ای از رومانتیک‌ها را با خود داشتند و از هنرمندان می‌خواستند که در کوشش دستجمعی روشنفکران برای بهتر ساختن شرایط زندگی شرکت کنند و هنر خویش را در خدمت پیشرفت جامعه قرار دهند. این گروه عقیده داشتند که برای توفیق در این آرزو کافی است که حس همدردی و همکاری را در افراد تولید کنند: عشق و برادری و احساساتی نظیر احساسات مذهبی را برانگیزند. در این آیین کار وعظ و خطابه به عهده هنرمندان بود و ادعا می کردند که هنرمندان باید رهبری جامعه را فریضه خود بدانند.
بجز هوگو همه نویسندگان و شاعران بزرگ رومانتیک در صف پیروان سن سیمون درآمدند. حتی «موسه»، شاعر گریان، اشک‌های شاعر را مرهم زخم‌های جامعه بشری دانست.

هنر برای هنر نه مکتب مشخصی است و نه گروه معینی گرد هم آمده‌اند که تئوری ثابتی برای آن عنوان کنند و چون شاعران و نویسندگانی که ادعای هنر برای هنر داشتند هریک جداگانه نظریات‌شان را مطرح کرده‌اند می‌توان گفت که این نظریات نیز اغلب با هم متفاوت است و شکل منسجم‌تر آن را بعدها می‌توان در مکتب پارناس مشاهده کرد که ادامه تئوریک‌تر و صریح‌تر آن بود. به نظر می رسد که «بنژامن کنستان» نخستین کسی است که در یادداشت‌های خود (۱۱ فوریه ۱۸۰۴) می نویسد: "هنر برای هنر و بدون هدف. زیرا هر هدفی هنر را از طبیعت خود دور می کند. در صفحات بعد خواهیم گفت که این ادعا عاری از سابقه فکری و فلسفی نبود به طوری که در سال 1828 ویکتور کوزن (Victor Cousin) فیلسوف فرانسوی (1867-1792) در "درس هایی از تاریخ فلسفه" همین فرمول را از سر گرفت . اما ویکتور هوگو با اینکه قبلاً به مسائل اجتماعی توجه داشت و بعدها نیز (در سال ۱۸۴۰) برای هنرمند وظیفه اجتماعی قائل شد در سال ۱۸۲۹ در یکی از آثار خویش که «شرقیات» (Les orientales) نام داشت توجه زیادی به قالب شعر و وزن و قافیه نشان داد و ضمن مقدمه غرورآمیزی به «پیروان سن سیمون» جواب داد و آزادی در شعر را اعلام داشت و ادعا کرد که شاعر همیشه حق دارد «اثر بیهوده ای را منتشر سازد که شعر محض باشد». هوگو در ضمن همین مقدمه اظهار داشت: «اگر با نظری بلند بنگریم در شعر موضوع خوب و بد وجود ندارد شاعران خوب و بد هستند. از طرف دیگر همه چیز موضوع شعر است همه چیز مایه هنر است هر امری به کشور شعر حق ورود دارد. پس نباید پرسید که چه علتی شاعر را به اختیار موضوعی نشاط آور یا غم انگیز وحشتناک یا دلاویز واضح یا مبهم واداشته است. باید دید چگونه کار کرده نه آنکه در چه باب و چرا کار کرده است.»


هنر برای چه؟ (هنر برای هنر یا هنر برای مردم)

 
  • تشکر
Reactions: Mobina.85، Mahla_Bagheri و Tabassoum

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,247
امتیاز واکنش
64,014
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
عبارت هنر برای هنر نیز در همان سال از طرف هوگو اعلام شد و همو در اثنای مباحثات ادبی گفت: «صدبار می گویم: هنر برای هنر))

چند نفر از شاعران و نقاشان و مجسمه سازان جوان به دور استاد گرد آمدند مقدمه «شرقیات» را کتاب مقدس شمردند و ادعا کردند که مفید بودن یا در بند اجتماع بودن ارزش هنر را از میان می برد و گفتند هنر خدایی است که باید آن را تنها به خاطر خودش پرستید و هیچگونه جنبه مفید یا اخلاقی به آن نداد و چنین تصوراتی را از آن انتظار نداشت.

در میان این جوانان تئوفیل گوتیه (Théophile Gautier) (1811-1872) که از رومانتیک‌ها و از پیروان هوگو بود به دفاع از شعری برخاست که به کلی با مسائل اجتماعی و اخلاقی و سـ*ـیاسی بیگانه باشد. گوتی که سابقاً نویسنده رومانتیک پرهیجان و اندوه زده ای بود بعدها چندین سفر به کشورهای مختلف کرد و پس از بازگشت در رأس عده ای از جوانان که هنر برای هنر را شعار خود کرده بودند قرار گرفت. این گروه ادعا می کردند که: هنر یگانه دلیل زندگی است و با وجود این به درد هیچ کاری نمی خورد هنر بی فایده است و تنها وجود آن به خودی خود کافی است. می‌گفتند زندگی مشکل و پر از درد و رنج است و سرنوشت بشر روشن نیست یگانه چیزی که می‌تواند ما را تسلی بخشد زیبایی است و هنر وقتی به کمال زیبایی می‌تواند رسید که از افکار اخلاقی و فلسفی و از تحولات پی در پی آنها و از بیان تمایلات پیچیده و آشفته به دور باشد. تئوفیل گوتیه در مقدمه اشعار خود درباره هنر چنین نوشت: «فایده اش چیست؟ زیبا بودن! آیا همین کافی نیست! مثل گلها مثل عطرها مثل پرندگان مثل همه چیزهایی که بشر نمی تواند به میل خود تغییر دهد و ضایع کند به طور کلی هرچیز وقتی که مفید شد دیگر نمی تواند زیبا باشد زیرا وارد زندگی روزمره می شود شعر نثر می شود و آزاده برده می گردد. همه هنرها همین است. هنر آزادی است جلال است گل کردن است و شکفتگی روح است در بطالت. نقاشی و مجسمه سازی و موسیقی مطلقاً به در هیچ چیز نمی خورند …»
و باز در همان مقدمه نوشت: «ما مدافع استقلال هنریم. برای ما هنر وسیله نیست بلکه هدف است. هر هنرمندی که به فکر چیز دیگری بجز زیبایی باشد در نظر ما هنرمند نیست.
همچنین در سال ۱۸۳۴ در مقدمه کتاب مشهور خود ((مادموازل دوموپن)) (Mlle de Maupin) چنین نوشت: «فقط چیزی واقعاً زیباست که به درد هیچ کاری نخورد. هرچیز مفیدی زشت است زیرا احتیاجی را بیان می کند و احتیاجات انسان مانند مزاج بیچاره و عاجز او پست و تنفرآور است.))
منبع: مدادنویس


هنر برای چه؟ (هنر برای هنر یا هنر برای مردم)

 
  • تشکر
Reactions: 7even1، Mobina.85، Mahla_Bagheri و یک کاربر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا