M O B I N A
سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
- عضویت
- 3/4/21
- ارسال ها
- 24,702
- امتیاز واکنش
- 63,864
- امتیاز
- 508
- سن
- 19
- محل سکونت
- BUSHEHR
- زمان حضور
- 273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
معیارهای هنر خوب عبارتند از: «درستی» به معنای هماهنگی با قوانین جهان، و «سودمندی» به معنای توانایی ایجاد شخصیت اخلاقی، لـ*ـذت در هنر در بهترین حالت نمیتواند چیزی بیشتر از یک مکمل برای آن باشد. لـ*ـذت آنگونه که سوفسطائیان مدعی آن شدهاند نه غایت و هدف هنر است و نه معیاری برای ارزش آن. هنری که به منظور فراهم آوردن لـ*ـذت ایجاد شده باشد، هنر بدی است. از آنجایی که معیار هنر درستی است، اصل و قاعدهای که رهنمون آن است، بایستی عقل باشد نه احساس.
اما معیار زیبایی چیست؟ خود افلاطون یک هنرمند بود و به زیبایی در هنر توجه میکرد، اما فلسفه او اقتضائات متعددی داشت. چشمهای او حساس بود، اما همانگونه که آشکار است «چشم باطنی او چشم ظاهریاش را به تدریج بست». بیتردید، او نوشت که خدمت به الاهگان هنر بایستی «به عشق به زیبایی منتهی شود». اما او زیبایی را در مفهومی گسترده لحاظ میکرد، مفهومی که در درجه اول شامل زیبایی اخلاقی بود. زیبایی در این مفهوم از سودمندی اخلاقی و درستی متفاوت نیست.
اما آیا حقیقت درونی یک اثر هنری معیار ارزش آن نیست؟ رساله جمهوری شامل عبارات زیر میباشد: «نقاشی را تصور کنید که انسانی زیبا و آرمانی را آنگونه که باید باشد طراحی میکند، به طوری که همه حالات و حرکات آن را نیز نشان میدهد، حال برای او بسیار بد نخواهد بود اگر نتواند ثابت کند که انسانی چنین زیبا وجود دارد؟» به نظر میرسد که این جمله دلالت دارد بر اینکه ارزش اثر هنری بیش از اینکه با حقیقت ظاهری آن تعیین شود به حقیقت باطنی و درونی آن مرتبط است. مقصود از این عبارت این است که افلاطون از «حقیقت هنری» تعریفی خاص داشت. با این حال، افلاطون فقط اشارهای به این ایده داشته است: او یکبار این ایده را ذکر کرده و دوباره آن را مطرح نکرده است. در واقع، کل نظریه هنر افلاطون با ایده حقیقت خاص و متمایز ناسازگار است: او با عزمی راسخ معیار حقیقت لفظی و معیار تطابق با آنچه که هنر نشان میدهد را به کار میگیرد. اصل بدیهی او این بود که هنر بایستی اشیاء را با نسبتهایی ذاتی و مناسب نشان دهد. در غیر این صورت هنری غیر حقیقی خواهد بود و هنر غیرحقیقی هنر بدی است. به همین دلیل او نقاشی امپرسیونیستی زمان خود را حتی اگر باعث میشد که مخاطب نسبتها و رنگهای مناسب را ببیند، نکوهش میکرد زیرا این نقاشی نسبت و رنگ اشیاء را جابه جا و جایگزین میکرد.
اما معیار زیبایی چیست؟ خود افلاطون یک هنرمند بود و به زیبایی در هنر توجه میکرد، اما فلسفه او اقتضائات متعددی داشت. چشمهای او حساس بود، اما همانگونه که آشکار است «چشم باطنی او چشم ظاهریاش را به تدریج بست». بیتردید، او نوشت که خدمت به الاهگان هنر بایستی «به عشق به زیبایی منتهی شود». اما او زیبایی را در مفهومی گسترده لحاظ میکرد، مفهومی که در درجه اول شامل زیبایی اخلاقی بود. زیبایی در این مفهوم از سودمندی اخلاقی و درستی متفاوت نیست.
اما آیا حقیقت درونی یک اثر هنری معیار ارزش آن نیست؟ رساله جمهوری شامل عبارات زیر میباشد: «نقاشی را تصور کنید که انسانی زیبا و آرمانی را آنگونه که باید باشد طراحی میکند، به طوری که همه حالات و حرکات آن را نیز نشان میدهد، حال برای او بسیار بد نخواهد بود اگر نتواند ثابت کند که انسانی چنین زیبا وجود دارد؟» به نظر میرسد که این جمله دلالت دارد بر اینکه ارزش اثر هنری بیش از اینکه با حقیقت ظاهری آن تعیین شود به حقیقت باطنی و درونی آن مرتبط است. مقصود از این عبارت این است که افلاطون از «حقیقت هنری» تعریفی خاص داشت. با این حال، افلاطون فقط اشارهای به این ایده داشته است: او یکبار این ایده را ذکر کرده و دوباره آن را مطرح نکرده است. در واقع، کل نظریه هنر افلاطون با ایده حقیقت خاص و متمایز ناسازگار است: او با عزمی راسخ معیار حقیقت لفظی و معیار تطابق با آنچه که هنر نشان میدهد را به کار میگیرد. اصل بدیهی او این بود که هنر بایستی اشیاء را با نسبتهایی ذاتی و مناسب نشان دهد. در غیر این صورت هنری غیر حقیقی خواهد بود و هنر غیرحقیقی هنر بدی است. به همین دلیل او نقاشی امپرسیونیستی زمان خود را حتی اگر باعث میشد که مخاطب نسبتها و رنگهای مناسب را ببیند، نکوهش میکرد زیرا این نقاشی نسبت و رنگ اشیاء را جابه جا و جایگزین میکرد.
معیارهای یک نقاشی خوب
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com