M O B I N A
سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
- عضویت
- 3/4/21
- ارسال ها
- 24,702
- امتیاز واکنش
- 63,864
- امتیاز
- 508
- سن
- 19
- محل سکونت
- BUSHEHR
- زمان حضور
- 273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
در نگاهی کلی، میتوان پلات کلی برادران لیلا را تا اندازهای متأثر از دو فیلم مهم تاریخ سینما دانست: روکو و برادرانش (لوکینو ویسکونتی) و پدرخوانده (فرانسیس فورد کوپولا). ایدهی جانشینی بزرگ فامیل و جاروجنجالهایی که برای آن بهوجود میآید ما را بهیاد پدرخوانده میاندازد. کپی مستقیم یکی از معروفترین میزانسنهای پدرخوانده نیز بر این شباهتِ آگاهانه تأکید میکند: جایی که اعضای فامیل دست قارداشعلی را میبـ*ـو*سند و او در را بهروی اسماعیل (سعید پورصمیمی) میبندد.
شباهت با فیلم ویسکونتی نیز در این ایده نهفته است که برادران یک خانواده ــ البته اینجا بهکمک و راهنمایی لیلا (ترانه علیدوستی) ــ قصد میکنند تا با کارکردن یا کار راهانداختن، خانوادهشان را از وضعیت اقتصادی اسفباری که درگیرش است رهایی ببخشند. حتی میتوان جایگاه علیرضا (نوید محمدزاده) در این فیلم را با جایگاه روکو در فیلم ویسکونتی مقایسه کرد. برادری که دیگران رویش حساب باز میکنند و او نیز خود را تا اندازهی زیادی مسئول درستکردن اوضاع میداند.
برادران لیلا، شبیه فیلم قبلی روستایی، با سکانسهایی مفصل و میزانسنهایی شلوغ آغاز میشود؛ چیزی که بتواند نقش قلاب را برای مخاطب ایفا کرده و او را از همان ابتدا درستوحسابی به فیلم بچسباند. هم صحنهی کارخانه و هم صحنهی مسجد واجد چنین خصیصهای است. اما مشکلات فیلم نیز از همینجا بروز میکنند. در فیلمی که ــ مطابق با فیلمهای قبلی سازندهاش و منطبق بر فرضیهی کلیِ موجود در سینمای ایران ــ رئالیستی است، نمیتوان اتفاقات موجود در کارخانه را بهصورت منطقی توجیه کرد. اصولن عنصر «منطق»، که یکی از سه رکنِ اصلی هر فیلمنامهای است، در سینمای ایران کمتر جدی گرفته میشود و میتوان این مسئله را یکی از آفتهای کلی سینمای ایران دانست. در این سکانس نیز، میتوان اماواگرهای بسیاری دربارهی علت تعطیلی ناگهانی کارخانه (درحالیکه همه دارند کار میکنند، یکدفعه خبر میرسد مواد اولیه نیست)، اعتراض ناگهانی و بهنظر برنامهریزیشدهی کارگردان (آنهمه پلاکارد و نوشته کِی و کجا آماده شدهاند؟) و حضور ناگهانی و بیتوجیه آنهمه نیروی امنیتی وارد آورد. چیزهایی که فیلم نمیتواند پاسخی بهشان بدهد. اینگونه منطق رئالیستی کلّ سکانس دود میشود و به هوا میرود.
در ادامهی همین سکانس هم، لحظهای وجود دارد که گل سرسبد این موضوع است: درحالیکه علیرضا دارد از پلهها پایین میرود، ناگهان و بیدلیل و بیمقدمه کسی دستش را میگیرد و دیالوگی که انگار از آسمان نازل شده را، بیخود و بیدلیل، بهزبان میآورد: «بیشرف و بزدل به اونی میگن که...» از همینجا عمدهترین مشکل برادران لیلا برجسته میشود: دیالوگهای شعاری. فیلم سرشار از این دیالوگهاست. دیالوگهایی که از زبان شخصیتها بیرون نمیآید؛ بلکه گویی دستی از غیب آمده و آن جمله را در دهان آن شخصیت گذاشته است.
شباهت با فیلم ویسکونتی نیز در این ایده نهفته است که برادران یک خانواده ــ البته اینجا بهکمک و راهنمایی لیلا (ترانه علیدوستی) ــ قصد میکنند تا با کارکردن یا کار راهانداختن، خانوادهشان را از وضعیت اقتصادی اسفباری که درگیرش است رهایی ببخشند. حتی میتوان جایگاه علیرضا (نوید محمدزاده) در این فیلم را با جایگاه روکو در فیلم ویسکونتی مقایسه کرد. برادری که دیگران رویش حساب باز میکنند و او نیز خود را تا اندازهی زیادی مسئول درستکردن اوضاع میداند.
برادران لیلا، شبیه فیلم قبلی روستایی، با سکانسهایی مفصل و میزانسنهایی شلوغ آغاز میشود؛ چیزی که بتواند نقش قلاب را برای مخاطب ایفا کرده و او را از همان ابتدا درستوحسابی به فیلم بچسباند. هم صحنهی کارخانه و هم صحنهی مسجد واجد چنین خصیصهای است. اما مشکلات فیلم نیز از همینجا بروز میکنند. در فیلمی که ــ مطابق با فیلمهای قبلی سازندهاش و منطبق بر فرضیهی کلیِ موجود در سینمای ایران ــ رئالیستی است، نمیتوان اتفاقات موجود در کارخانه را بهصورت منطقی توجیه کرد. اصولن عنصر «منطق»، که یکی از سه رکنِ اصلی هر فیلمنامهای است، در سینمای ایران کمتر جدی گرفته میشود و میتوان این مسئله را یکی از آفتهای کلی سینمای ایران دانست. در این سکانس نیز، میتوان اماواگرهای بسیاری دربارهی علت تعطیلی ناگهانی کارخانه (درحالیکه همه دارند کار میکنند، یکدفعه خبر میرسد مواد اولیه نیست)، اعتراض ناگهانی و بهنظر برنامهریزیشدهی کارگردان (آنهمه پلاکارد و نوشته کِی و کجا آماده شدهاند؟) و حضور ناگهانی و بیتوجیه آنهمه نیروی امنیتی وارد آورد. چیزهایی که فیلم نمیتواند پاسخی بهشان بدهد. اینگونه منطق رئالیستی کلّ سکانس دود میشود و به هوا میرود.
در ادامهی همین سکانس هم، لحظهای وجود دارد که گل سرسبد این موضوع است: درحالیکه علیرضا دارد از پلهها پایین میرود، ناگهان و بیدلیل و بیمقدمه کسی دستش را میگیرد و دیالوگی که انگار از آسمان نازل شده را، بیخود و بیدلیل، بهزبان میآورد: «بیشرف و بزدل به اونی میگن که...» از همینجا عمدهترین مشکل برادران لیلا برجسته میشود: دیالوگهای شعاری. فیلم سرشار از این دیالوگهاست. دیالوگهایی که از زبان شخصیتها بیرون نمیآید؛ بلکه گویی دستی از غیب آمده و آن جمله را در دهان آن شخصیت گذاشته است.
نقد و بررسی فیلم برادران لیلا
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com