دیوار | جان لنچستر

نگار 1373 · 29/3/23

در هر گامی در زندگی، در هر شغل و سفری، تجربه‌ای هست که انجام آن متفاوت است با آموزش دیدن و آماده شدنِ هر چند طولانی برای آن. تا وقتی کسی به تو مشت نزده، نمی‌دانی بوکس چیست. نمی‌دانی شیفت دادن در یک کارخانه چیست تا زمانی که زنگ پایان روز به صدا در بیاید. تا انجامش نداده‌ای، نمی‌دانی یک روز کامل راه‌پیمایی با کوله‌پشتی پُر یعنی چه. نمی‌دانی دیوار یعنی چه تا وقتی یک پاس دوازده ساعته روی دیوار بدهی!

نگار 1373 · 29/3/23

هیچ‌یک از ما نمی‌توانیم با والدینمان حرف بزنیم. منظور از "ما" نسل ماست، کسانی که پس از دگرگونی بزرگ شده‌اند. آیا برایت پیش آمده وقتی رابـ*ـطه‌ات را با کسی تمام می‌کنی، بگویی مشکل از من است، نه تو؟ اینجا برعکس است. مشکل از آن‌هاست نه ما. همه می‌دانند مشکل از کجاست. تشخیص آن سخت نیست، حتی جدل‌برانگیز هم نیست. حس گنـ*ـاه: گناهی جمعی، گنـ*ـاه یک نسل. پیرها حس می‌کنند دنیا را به شکلی برگشت‌ناپذیر به باد داده‌اند و سپس گذاشته‌اند ما چشم به آن بگشاییم. حقیقتش را بخواهی همین‌طور است. دقیقاً همین کار را کرده‌اند. آن‌ها می‌دانند، ما هم می‌دانیم، همه می‌دانند.

نگار 1373 · 29/3/23

پدربزرگ، می‌خواهی به من بفهمانی کجای کارم اشتباه است؟ نه ممنونم. چطور است به عقب برگردی و جهانی که به باد داده‌ای را این بار به باد ندهی و سپس دوباره به زمان حال برگردی، شاید آن‌وقت بشود نشست و صحبت کرد.

نگار 1373 · 29/3/23

با دوستان قدیمی که صحبت می‌کردم دریافتم که قرار است زندگی به دو بخش تقسیم شود؛ پیش از دیوار و پس از دیوار. انگار واقعیتی مشترک میانمان فاصله می‌انداخت؛ دیوار برای همه همان بود ولی هم‌زمان برای هر کس متفاوت بود. شاید پس از دو سال (یا پس از نود و هشت هفته؛ این عادت مدافع‌ها را که زمان را بر اساس هفته می‌شمارند و نه بر اساس تقویم، به کل فراموش کرده‌ام) دوباره زندگی‌هایمان شبیه هم بشود ولی در آن لحظه به خاطر مسائل گذشته دوست بودیم نه به خاطر مسائل حال.

نگار 1373 · 29/3/23

می‌دانی که این کشور به نوزادان بیشتری نیاز دارد و شاید این را هم بدانی که همین نیاز، مشوق آدم‌ها برای بچه‌زایی می‌شود ولی تا وقتی خودت شخصاً کسب و کار بچه‌زایی را شروع نکرده‌ای و رسماً بچه‌زا نشده‌ای نصف واقعیت‌ را هم نمی‌دانی. بچه‌زاها، یا کسانی که سعی در بچه‌زایی دارند، اقامتگاه مخصوص خود را در دیوار دارند. هر زوج اتاق خودشان را دارند. علاوه بر اتاق و جیره‌ی اضافی، تا حدودی می‌توانی محل خدمتت در دیوار را تعیین کنی و البته شیفت‌هایت را نیز می‌توانی تغییر بدهی‌. به عبارت دیگر، می‌توانی از محل و از جوخه‌ی قبلی جدا شوی؛ تا جایی که می‌دانم، بچه‌زا شدن تنها راه انجام این کار است. معامله‌ی شیرینی است؛ اگر بتوانی با این موضوع کنار بیایی که قرار است شخص دیگری را وارد این دنیای فروریخته کنی.

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

دیوار | جان لنچستر

نگار 1373

نویسنده انجمن

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

نگار 1373

نویسنده انجمن

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

نگار 1373

نویسنده انجمن

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

نگار 1373

نویسنده انجمن

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

نگار 1373

نویسنده انجمن

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

نویسنده انجمن

نویسنده انجمن

نویسنده انجمن

نویسنده انجمن

نویسنده انجمن

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین