خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

MĀŘÝM

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب
ناظر کتاب
مدیر آزمایشی
  
عضویت
23/8/20
ارسال ها
764
امتیاز واکنش
7,567
امتیاز
263
محل سکونت
خونه ام :/
زمان حضور
44 روز 3 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
نظریه لزوم احتیاط، علاوه بر اینکه از لحاظ اصولی قابل نقد بوده که در بحث تمسک به عام مخصص در شبهة مصداقیه، مطرح شده است، در اینجا با مشکل مضاعفی روبروست؛ زیرا آیه غض بصر اساساً دارای اطلاق نیست که نظر به هر زنی اعم از مسلمان و کافر را حرام بشمارد. زیرا این آیه، خطاب به مومنین و مومنات است و چنین خطابی که در فضای اهل ایمان صادر شده، متوجه نگاه به غیرمسلمانان نیست.
البته گاه شک در مصادیق را می‌توان با توجه به «امارات» برطرف نمود و به تشخیص مصادیق، نائل گردید، زیرا همانگونه که «سوق مسلمین» اماره‌ای است که با شک در «طهارت ذبیحه» مورد استناد قرار می‌گیرد و به اتکای آن گوشت خریداری شده از بازار مسلمانان پاک است، در مورد زنانی که در جامعه اسلامی زندگی می‌کنند نیز، در صورتی که از نظر مسلمان بودن برخی از آنها تردیدی وجود داشته باشد، با استناد و به امارة حضور در بلاد اسلامی، می‌توان احکام مسلمان بودن را بر آنها مترتب نمود.

3) موارد استثنا از حجاب

1-3) بردگان

بردگان، یکی از موارد استثنای پوشش و حجاب هستند و با آنها مانند «محارم» رفتار می‌شود. قبل از بررسی مسأله، باید توجه داشت که تحلیل این استثنا، در شرایطی که رسم بردگی منسوخ شده بی‌فایده نیست، زیرا از یک سو با منطق و هدف اسلام دربارة پوشش، آشنا شده و از سوی دیگر، چه بسا با کشف ملاک حکم و پی‌بردن به مناط این استثنا بتوان دربارة شمول یا عدم شمول چنین استثنائی نسبت به موارد مشابه از قبیل خدمت‌کاران یا فرزندخواندگان بهتر قضاوت نمود. همچنان که شهید مطهری می‌نویسد: «اگر فقیه متهوری جرات کند، چه بسا بتواند حکم غلامان را از راه ملاک و مناط، به موارد مشابه آن از قبیل خدمتکاران تعمیم داد» (مطهری، 1368: ص166).


نگاهی به یک قاعده و دو استثناء در موضوع حجاب

 

MĀŘÝM

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب
ناظر کتاب
مدیر آزمایشی
  
عضویت
23/8/20
ارسال ها
764
امتیاز واکنش
7,567
امتیاز
263
محل سکونت
خونه ام :/
زمان حضور
44 روز 3 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع

بردگان در مسأله حجاب از دو جهت وضع استثنائی دارند: یکی آنکه «غلامان» در مواردی «نامحرم» به حساب نمی‌آیند و رعایت حجاب در برابر آنها لازم نیست، دیگر آنکه «کنیزان» از جهت لزوم استفاده از حجاب، با زنان آزاد، تفاوت دارند، مهم‌ترین دلیل استثنای اول، برخی از آیات قرآن کریم است:
«قل للمومنات یغضضن من ابصارهنّ و یحفظن فروجهنّ و لایبدین زینتهنّ الا ما ظهر منها ولیضربن بخمرهنّ علی جیوبهنّ و لایبدین زینتهنّ الا لبعولتهن او ابائهنّ او اباء بعولتهنّ او ابنائهن او ابناء بعولتهنّ او اخوانهنّ او بنی اخوانهنّ او بنی اخواتهنّ او نسائهنّ او ما ملکت ایمانهنّ...» (نور،31).
در این آیه از زنان مسلمان خواسته شده که روسری‌های خود را بر اطراف گردن خویش بیافکنند و زیور خود را آشکار نکنند، مگر برای شوهران، پدران، پدرشوهران، پسران، پسرشوهران، برادران، برادرزادگان، خواهرزادگان، زنان و بردگانشان. در اینجا «زنان مملوک» در ردیف محارم قرار گرفته‌انـد و رعـایت پوشش در برابر آنها، لازم نیست.
آیة دیگری که بر این استثنا دلالت دارد:
«لاجناح علیهنّ فی ابائهنّ و لا ابنائهنّ و لااخوانهنّ و لا ابناء اخواتهنّ و لانسائهنّ و لا ما ملکت ایمانهنّ» (احزاب، 55) (بر آنان گناهی نیست که در مورد پدران، فرزندان، برادران، فرزندان خواهران و زنان مسلمان و بردگان خویش، حجاب را رعایت نکنند).
با توجه به این دو آیه[3]، تفاوتی بین بردگان زن و بردگان مرد (کنیز و غلام) وجود ندارد، چرا که هر دو مملوک و برده‌اند، از این رو نمی‌توان حکم استثنا را به «کنیزان» اختصاص داد (ر.ک. رازی، 1378: ج14، ص126؛ طباطبائی، 1417ق: ج15، ص112، ج16، ص344). ولی برای بسـیاری از فقـهای شیـعه، شـمول این اسـتثنا نسـبت به غلامـان، دشوار است (ر.ک. نجفی، 1368: ج29، ص91؛ بحرانی، بی‌تا: ج23، ص71).


نگاهی به یک قاعده و دو استثناء در موضوع حجاب

 

MĀŘÝM

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب
ناظر کتاب
مدیر آزمایشی
  
عضویت
23/8/20
ارسال ها
764
امتیاز واکنش
7,567
امتیاز
263
محل سکونت
خونه ام :/
زمان حضور
44 روز 3 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
روایات اهل بیت نیز گواه این توسعه و تعمیم است. در یکی از روایات معتبر، معاویة بن عمار می‌گوید: «به همراه حدود سی نفر خدمت امام صادق (ع) بودیم که پدرم وارد شد، امام او را در پیش خود جای داد و با وی مفصل صحبت کرد، پس از آن، امام خطاب به حاضران فرمود که پدرم مایل است مجلس خصوصی باشد و با امام به تنهائی صحبت کند و ما همگی مجلس را ترک کردیم، ولی پدرم از من خواست که برگردم و در جلسه حضور داشته باشم، من هم پذیرفتم. پدرم گفت: پسرم می‌پندارد که مردم مدینه کارهای ناروایی انجام می‌دهند! زنان قریش و بنی‌هاشم، در موقع سوارشدن بر مرکب، دست خود را بر سر غلامان می‌گذارند، امام صادق (ع) خطاب به من فرمودند: فرزندم، مگر قرآن نخوانده‌ای که خداوند مملوکان را استثنا نموده است: «...او ملکت ایمانهن»، سپس امام فرمود: پسرم غلام می‌تواند مو و ساق پا را ببیند (حر عاملی، 1403ق: ج14، ص164).
شهید ثانی بر اساس این روایات، می‌نویسد: روایات زیادی با سندهای معتبر از امام صادق (ع) رسیده که «او ما ملکت ایمانهن» شامل هر مملوکی اعم از غلام و کنیز می‌شود (شهید ثانی، 1416ق: ج7، ص52).
البته همه فقها نسبت به این روایات بی‌اعتنا نبوده‌اند؛ زیرا در میان متاخران فقهائی مانند شهید ثانی به این روایات ملتزم شده‌اند و در میان قدما نیز فقهائی مانند کلینی، این روایات را قبول کرده‌اند، کلینی با اختصاص دادن یک باب در کافی به این مسأله، فقط روایات دال بر جواز نظر را نقل کرده و به این وسیله اعتماد خود را به این روایات، نشان داده است (کلینی، 1367: ج5، ص531). لذا کلینی بر طبق این روایات، عمل نموده و به آن فتوی داده است (مجلسی، 1368: ج20، ص368). شیخ صدوق نیز روایت معتبر «اسحاق بن عمار» را که بر جواز نظر غلام به مو و ساق پای مالک زن خود دلالت صریح دارد، در کتاب خودش نقل نموده و به آن اعتماد کرده است (صدوق، 1414ق: ج3، ص469).


نگاهی به یک قاعده و دو استثناء در موضوع حجاب

 

MĀŘÝM

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب
ناظر کتاب
مدیر آزمایشی
  
عضویت
23/8/20
ارسال ها
764
امتیاز واکنش
7,567
امتیاز
263
محل سکونت
خونه ام :/
زمان حضور
44 روز 3 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
البته باید توجه داشت که جواز اظهار زینت در برابر بردگان و جواز نظر برای آنان، از نظر کمیت و کیفیت کاملاً محدود بوده و فراتر از سر و گردن نیست و مقید به عدم چشم‌چرانی و انگیزه‌های شهوانی است. در روایت معتبر یونس‌ بن یعقوب از حضرت صادق (ع) نقل شده: «لایحل للمراة ان ینظر عبدها الی شی من جسدها الا شعرها غیرمتعمّد لذلک» (حرعاملی، 1403ق: ج14، ص164). امام (ع) نظر توأم با تعمّد را استثنا کرده و غلام را در چنین نظری، مجاز دانسته‌اند، این قید، به معنای آن نیست که غلام فقط برای نگاه اتفاقی و غیراختیاری مجاز است، زیرا به این گونه نگاه‌های اتفاقی، نظر اطلاق نمی‌شود. به علاوه اگر نگاه اتفاقی و غیراتفاقی مورد استثنا باشد، نباید آن را به موی سر اختصاص داد، زیرا نگاه اتفاقی به مواضع دیگر نیز حرام نیست. از این رو برخی فقها در تبیین این روایت معتقدند: «نظر به معنی نگاه کردن اتفاقی و دیدن تصادفی یک شی نیست و نمی‌توان نظر را به رؤیت غیراختیاری حمل کرد، زیرا چنین حملی، حمل بر فرد غیرمتعارف از نظر می‌باشد؛ چون نظر غیر از رؤیت است. نظر به معنای رؤیت اختیاری دو قسم است. اول، به موی انسانی بالاستقلال نگاه ‌کند و خصوصیات مو را مورد بررسی قرار دهد که تعمد بر آن صدق می‌کند و جایز نیست. دوم، انسان به جهت کسب و کار، تدریس و تدرّس یا کارها و حوائج دیگر، بالتبع به مو هم نگاه می‌کند، که نظر غیرتعمدی است و چنین نگاهی جایز است» (شبیری زنجانی، 1378).

- البته روایاتی دربارة «محرم نبودن غلامان» نیز وجود دارد، ولی این روایات، به لحاظ اعتبار سندی و از نظر قوت دلالت، در حد معارضه با روایاتی که دلالت بر محرم بودن غلامان دارد، نیستند (طباطبائی، 1421ق: ج10، ص74).

1-1-3) تحلیل

فقهایی که «او ما ملکت ایمانهن» را به کنیزان اختصاص داده‌اند، روایات دیگر را بر تقیه حمل کرده‌اند و معتقدند ائمه در این روایات به فتوای فقهای عامه که آیه را شامل غلامان هم می‌دانند، نظر داشته‌اند. ولی با این توجیه نمی‌توان از اطلاق آیه و روایت موید اطلاق، صرف نظر کرد، زیرا:

1-1-1-3) حمل بر تقیه، اختـصاص به روایات متـعارض دارد و دربـارة روایاتی که نسبت بین آنها عموم و خصوص مطلق است، محلی برای کنار گذاشتن و حمل بر تقیه نیست، بلکه اختلاف روایات را با حمل عام بر خاص باید حل نمود، هرچند روایات خاص موافق عامه باشد، بر این اساس، چون روایات جواز دربارة بردگان، در مقایسه با ادله عام حرمت، اخص است، لذا باید تخصیص ادله حرمت را به وسیله آنها پذیرفت (ر.ک. انصاری، 1415ق: ص64).


نگاهی به یک قاعده و دو استثناء در موضوع حجاب

 

MĀŘÝM

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب
ناظر کتاب
مدیر آزمایشی
  
عضویت
23/8/20
ارسال ها
764
امتیاز واکنش
7,567
امتیاز
263
محل سکونت
خونه ام :/
زمان حضور
44 روز 3 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
2-1-1-3) در موارد تعارض روایات و اخذ به مرجحات، مرجح موافقت با کتاب بر مخالفت با عامه تقدم دارد، لذا روایاتی که غلامان را محرم می‌داند، به دلیل آنکه با اطلاق قرآن سازگار است، بر روایات مخالف ترجیح دارد و دیگر نوبت به ترجیح از نظر جهت صدور روایت نمی‌رسد.
3-1-1-3) نظریة تعمیم استثنا به غلامان در نزد عامه، از قوت و گستردگی برخوردار نیست، که ائمه (ع) را وادار به تقیه نماید، چه اینکه فتوای ابوحنیفه که در آن عصر، فقیه شاخص بوده، عدم محرمیت غلامان است (فخررازی، بی‌تا: ج23، ص307). هم‌چنین این ادعا که امام صادق (ع) از سلاطین وقت (نه از فقهای عامه) تقیه نموده‌اند، چون آنان به محرمیت غلامان نظر داشته‌اند(طوسی، 1390ق: ج7، ص480)؛ فاقد پشتوانه علمی و تأیید تاریخی است و به صرف احتمال، نمی‌توان روایات معتبر را کنار گذاشت؛ همچنین از این مقدمه که «خواجگان همیشه در دربار سلاطین رفت و آمد داشته‌اند» (ر.ک. انصاری، 1415ق: ص64) نمی‌توان نتیجه گرفت که امام صادق (ع) به جهت خوف از آنان، نظر به جواز نگاه و عدم ستر داده است.

4-1-1-3) اگر امام (ع) در مقام تقیه بود، چه ضرورتی اقتضا می‌کرد که فراتر از پاسخ به سؤال راوی، امام تفسیری ناروا از آیة قرآن ارائه دهد و به آن استناد نماید؟

5-1-1-3) اگر «او ما ملکت ایمانهن» به کنیزان اختصاص یابد، به این معنی است که زنان آزاد بر یکدیکر مطلقاً محرم می‌باشند، ولی کنیزان برای زنان آزاد محرم نیستند و فقط برای زنان مالک خود محرم می‌باشند، چنین برداشتی وقتی با نظریه عدم لزوم پوشش کنیزان حتی نسبت به مردان بیگانه، تلفیق گردد؛ نتیجه این می‌شود که کنیز بر همة مردان محرم است و زنان آزاد بر کنیزان نامحرم می‌باشند، یعنی کنیز درحکم یک «مرد» است (مطهری، 1368: ص167). بدیهی است که این برداشت نادرست است.


نگاهی به یک قاعده و دو استثناء در موضوع حجاب

 

MĀŘÝM

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب
ناظر کتاب
مدیر آزمایشی
  
عضویت
23/8/20
ارسال ها
764
امتیاز واکنش
7,567
امتیاز
263
محل سکونت
خونه ام :/
زمان حضور
44 روز 3 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
2-1-3) حکمت استثناء

خداوند در آیه استیذان، به حکمت استثنا بودن بردگان از حکم ستر و نظر اشاره کرده است: «یا ایها الذین امنوا لیستأذنکم الذین ملکت ایمانکم و الذین لم یبلغوا الحلم منکم ثلاث مرات من قبل صلاة الفجر و حین تضعون ثیابکم من الظهیرة و من بعد صلاة العشاء ثلاث عورات لکم لیس علیکم و لا علیهم جناح بعدهن طوّافون علیکم بعضکم علی بعض...» (نور، 58). در این آیه بردگان مانند کودکان، از ارفاق خاصی برای ورود به خلوت خانواده، برخوردار‌ شده‌اند. در آیات سورة نور، دو استثنا برای قانون لزوم کسب اجازه در ورود به اطاق دیگران ذکر شده، یکی بردگان، دیگری کودکان نابالغ، سپس توضیح می‌دهد این دو گروه نیز در مواردی باید با اجازه وارد شوند:
الف) پیش از نماز صبح و هنگام نیمروز که افراد به خاطر گرما بعضی از لباس‌ها را از تن بیرون می‌آورند و استراحت می‌کنند؛ ب) بعد از نماز عشا که هنگام رفتن به رختخواب است، در این زمان‌ها، معمولاً زن یا مرد در لباس غیرعادی هستند و حتی کودکان و بردگان هم نباید سرزده به اطاق آنها وارد شوند، ولی در مواقع دیگر، اجازه گرفتن برای آنها لازم نیست.
بنابراین کلمه «ملکت ایمانکم» در این آیه فقط شامل کنیزان نمی‌شود، زیرا استفاده از اسم موصول (الذین) که برای جمع مذکر است، نشان می‌دهد، این حکم شامل غلامان هم می‌شود و از این نظر بین بردگان و آزادگان، تفاوت وجود دارد. در برخی از روایات نیز با صراحت بیان شده که در آیه استیذان، «ملکت ایمانکم»، شامل مردان می‌شود (کلینی، 1367: ج5، ص529).
یکی از مفسران در تفسیر آیه، «طوّافون علیکم بعضکم علی بعض»، رمز این استثنا را اینگونه بیان می‌نماید: «برای غلامان و کودکان نابالغ اجازه گرفتن لازم نیست، زیرا آنها رفت و آمد مکرر در خانه دارند و اجازه خواستن در همه ساعات و اوقات بر ایشان سخت و دشوار است» (ر.ک. طبرسی، 1356: ج7، ص154). زمخشری هم در بیانی مشابه در تفسیر «طوافون علیکم» می‌نویسد: «بردگان نیازمند آمد و شد با شما هستند و شما هم به این ارتباط نیازمندید، لذا اگر در هر وقت، استیذان ضرورت داشته باشد، منجر به حرج و سختی می‌گردد» (زمخشری، 1366: ج3، ص258).


نگاهی به یک قاعده و دو استثناء در موضوع حجاب

 

MĀŘÝM

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب
ناظر کتاب
مدیر آزمایشی
  
عضویت
23/8/20
ارسال ها
764
امتیاز واکنش
7,567
امتیاز
263
محل سکونت
خونه ام :/
زمان حضور
44 روز 3 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
توجه به تعلیلی که در این آیه برای استثنا بردگان ذکر شده است، امکان تعمیم استثنا را نسبت به افراد مشابه، فراهم می‌سازد، برخی از فقها معتقدند: تعمیم در آیه از باب «تنقیح مناط» نیست، زیرا در تنقیح مناط، عقل به الغاء خصوصیت پرداخته و با دستیابی قطعی به «ملاک حکم»، درصدد سرایت دادن آن به موارد دیگر می‌شود، در حالی که در اینجا، ملاک حکم با استفاده از عقل معلوم نمی‌شود، بلکه مستقیماً موضوع حکم با توجه به آیه، فراتر از بردگان نتیجه گرفته می‌شود. در این آیه هر چند ابتدا فقط بردگان و کودکان، استثنا شده‌اند، ولی سپس خداوند متعال با جمله «طوافون علیکم» علت استثنا را بیان می‌نماید و این علت، می‌تواند موجب تعمیم حکم گردد. به خصوص که در نظر برخی از مفسـران مانند: طبرسی، «طوافون علیکم» تعبیر عامی برای نشان دادن «خدمت‌کاران» است و اختصاصی به بردگان یا کودکان ندارد، طبرسی برای استظهار عرفی به آیه «یطوف علیهم ولدان مخلدون» (واقعه، 17). استشهاد می‌کند و کلمه طواف را کنایه از آمـد و شـد بـرای «خدمت‌گزاری» می‌داند (طبرسی، 1356: ج7، ص154؛ طبرسی، 1377: ج2، ص632). راغب اصفهانی نیز معتقد است: «الطوافون فی قوله تعالی عبارة عن الخدم» (راغب اصفهانی، 1416ق: ص531). «طوافون» به معنی خدمت‌گزاران می‌باشد.
قابل ذکر است که اگر برای تعمیم این استثنا از کودکان و بردگان، به همه خدمتگزاران در خانه، به جمله «طوافون علیکم» استناد شود، در این صورت نفی حرج تنها در حد ملاک حکم شناخته خواهد شد، ولی به عنوان مدرک مورد استناد نخواهد بود؛ بدین وسیله بخشی از مشکلاتی که در چنین مواردی در اثر استناد به قاعدة لاحرج رخ می‌دهد، به طور کلی منتفی می‌شود. زیرا از یک سو، نفی حرج به عنوان حکمت نمی‌تواند، مبنای استنباط قرار گیرد و موجب تخصیص حکم شود و از سوی دیگر، نفی حرج به عنوان علت، هر چند منجر به رفع حکم در مورد حرج می‌شود، ولی چون حرج شخصی ملاک رفع حکم است، لذا نمی‌توان با به استناد آن یک قاعدة کلی استنباط نمود.


نگاهی به یک قاعده و دو استثناء در موضوع حجاب

 

MĀŘÝM

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب
ناظر کتاب
مدیر آزمایشی
  
عضویت
23/8/20
ارسال ها
764
امتیاز واکنش
7,567
امتیاز
263
محل سکونت
خونه ام :/
زمان حضور
44 روز 3 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
اما از آنجا که در آیه قرآن، استثنا از استیذان برای کودکان و بردگان به «حرج» مستند نشده است، لذا به جای کشف ملاک، باید به علت مذکور در آیه «طوافون علیکم» توجه شود و به اتکای آن که بدون شک ظهور عرفی در علت، استثنا شدن بردگان دارد، همة خدمتکاران مشمول استثنای آیه می‌شوند. برخی از فقها معتقدند:
«طوافون علیکم: و هو «تعلیل» فی المعنی لعدم الاستیذان فیما عدا الاوقات الثلاثه» (مقداد السیوری، 1419ق: ج2، ص291). البته اگر این گونه استنباط، به لحاظ صناعت فقهی و قواعد اجتهاد، قابل قبول باشد، استثناء شامل عموم خدمتکاران نخواهد بود، بلکه سیاق آیه نشان می‌دهد، مقصود از «طوافون علیکم» خدمتکارانی است که به صورت دائم در خانه حضور داشته و به دلیل آن که متکفل امور روزمره هستند به شکل عادی و طبیعی، پیوسته در تردد با اهل خانه می‌باشند. لذا این تعبیر شامل خدمتکارانی نمی‌شود؛ که زندگی مستقل داشته و به شکل کارگر و اجیر، در خانة افراد دیگر حضور موقت پیدا می‌کنند.
همچنین از آن جا که در این آیه، «طوافون علیکم» موضوع استثنا قرار گرفته و «بردگان» به عنوان یکی از مصادیق آن ذکر شده‌اند، می‌توان استفاده نمود که «فرزندخواندگان» نیز در دوره‌ای که در جمع یک خانواده حضور دارند و مانند نوکران و غلامان، بدون آن که زندگی مستقلی داشته باشند، با اعضای خانواده معاشرت داشته و به یکدیگر کمک می‌کنند از مصادیق «طوافون علیکم» شمرده شوند؛ البته دیدگاه فوق، صرفاً در حد یک احتمال مطرح است و اگر این احتمال بخواهد به عنوان «یک نظریه فقهی» مطرح گردد، نیازمند بررسی بیشتر و پاسخ‌گوئی به ایرادات و مشکلات آن است. از جمله ایرادات، این است که در آیه «طوافون علیکم» قرینه‌ای وجود دارد که نشان می‌دهد موضوع حکم، مقید است و شامل هر کسی نمی‌شود که در خانه خدمت کند، این قرینه، تفصیل و تفاوت، بین کودکان قبل از بلوغ و بعد از بلوغ است، در آیه تصریح شده که کودکان بالغ، باید در تمام ساعت روز، برای ورود به اطاق والدین، استیذان کنند و نسبت به آنها استثنائی وجود ندارد، این در حالی است که کودکان بالغ نیز تا وقتی زندگی مستقل، تشکیل نداده‌اند، از مصادیق «طوافون علیکم» بوده و از نظر کثرت تردد و فراوانی رفت و آمد با زمان قبل از بلوغ خود، فرقی ندارند، لذا از تفاوتی که در آیه شریفه مطرح شده، این گونه استفاده می‌شود که «طوافون علیکم»، «جزء العلة» برای حکم است و با ضمیمه شدن بردگی یا کودکی قبل بلوغ حکم بر آن مترتب می‌شود و گرنه به صرف آمد و شد زیاد نمی‌توان، شخص را مصداق استثنا از استیذان دانست.


نگاهی به یک قاعده و دو استثناء در موضوع حجاب

 

MĀŘÝM

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب
ناظر کتاب
مدیر آزمایشی
  
عضویت
23/8/20
ارسال ها
764
امتیاز واکنش
7,567
امتیاز
263
محل سکونت
خونه ام :/
زمان حضور
44 روز 3 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
2-3) خواجگان

خواجگان[4] از حکم حجاب استثنا شده‌اند اعم از آن که برده یا آزاد باشند، نسبت به همة زنان، محرم‌ هستند.
شهید ثانی درباره این استثنا می‌نویسد: «التابعین غیراولی الاربة من الرجال» (نور،31). «اربه به معنی احساس نیاز و حاجت نسبت به زن است و چون خواجگان آلت مردانگی خود را از دست داده‌اند، چنین نیازی نسبت به جنس مخالف احساس نمی‌کنند» (شهید ثانی، 1416ق: ج7، ص52).
براساس این استدلال، خواجگان حتی اگر برده هم نباشند، مشمول استثنای حکم حجاب‌ هستند، زیرا علاوه بر آن که «ملک یمین» در قرآن استثنا شده «غیر اولی الاربة من الرجال» نیز مورد استثنا قرار گرفته است (همان، ص55).
توضیح آنکه، «اربه» از ماده «ارب»، بـه معنی «حاجت» (ابن منظور، 1405ق: ج1، ص108) و «شدت احتیاج» است (راغب اصفهانی، 1416ق: ص11). «اولی الاربة» به کسانی اطلاق می‌شود که احساس نیاز به همسر و زناشویی در آنها وجود داشته و میل **** در ایشان فعّال است، نقطة مقابل این افراد «غیراولی الاربة»، یعنی کسانی که این احساس در آنها خاموش شده است. پیرمردان، خواجگان و افراد ابله، از مصادیق «غیر اولی الاربة» شمرده می‌شوند. البته در برخی روایات «غیر اولی الاربة را به افراد احمقی که نیازی به زن ندارند تفسیر می‌کند» (ر.ک. نجفی، 1368: ج29، ص96). این تفسیر ناظر به بیان یک مصداق ‌است و نباید به عنوان «تحدید مفهوم» یا «تضییق حکم» تلقی شود.
صاحب جواهر که خود را ملتزم به تفسیر روایی از «غیر اولی الاربة» می‌داند و روایات «هو الاحمق الذی لایأتی النساء» را مبنای تفسیر این تعبیر قرار می‌دهد، در پایان به این نتیجه می‌رسد: «غیر اولی الاربة کسانی هستند که به دلیل پیری و مانند آن تمایل به ازدواج ندارند» (ر.ک. نجفی، 1368: ج29، صص95-94). پیش از وی محقق کرکی نیز به دلیل خلط مفهوم و مصداق، به همین اشتباه دچار شده، وی نیز روایات را درصدد ارائه مفهوم این واژه دانسته و از توجه به مصادیق دیگر، غفلت نموده است[5](ر.ک. کرکی، 1415ق: ج12، ص36).


نگاهی به یک قاعده و دو استثناء در موضوع حجاب

 

MĀŘÝM

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب
ناظر کتاب
مدیر آزمایشی
  
عضویت
23/8/20
ارسال ها
764
امتیاز واکنش
7,567
امتیاز
263
محل سکونت
خونه ام :/
زمان حضور
44 روز 3 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
در حالی که در برخی از روایات نیز پیرمردان پاک و طاهر، به عنوان غیر اولی الاربة من الرجال، معرفی شده‌اند (مقداد، السیوری، 1419ق: ص322). به نظر می‌رسد، نمی‌توان این تعبیر را فقط به «ابلهان بی‌نیاز از زن» اختصاص داد (ر.ک. مطهری، 1368: ص161). حال این سؤال مطرح است که آیا می‌توان چنین تفسیری را به عنوان قدر متیقن از این مفهوم، مبنا قرارداد؟ پاسخ آن است که هر‌گاه مفهومی مجمل باشد یا قرائنی بر عدم ارادة اطلاق وجود داشته باشد، اخذ به «قدر متیقن» جائز است؛ ولی در موردی که مفهوم، اجمال ندارد و قرائنی هم برای تصرف در مفهوم و اختصاص آن به برخی از اقسام و افراد وجود ندارد؛ نمی‌توان به بهانة قدر مسلم، از ظاهر عام لفظ، صرف نظر و آن را مقید نمود.
روایاتی نیز دربارة این استثنا وجود دارد، از آن جمله محمد بن اسماعیل در روایت معتبری از امام رضا (ع) نقل می‌کند: «سالت ابالحسن الرضا (ع) عن قناع الحرائر من الخصیان، فقال: کانوا یدخلون علی بنات ابی‌الحسن (ع) و لایتقنعن» (کلینی، 1367: ص532). (امام در پاسخ به این سؤال که آیا زنان آزاد باید سر خود را در برابر خواجگان بپوشانند، فرمود: خواجگان بر دختران امام کاظم (ع) وارد می‌شدند، بدون آن که سرهای آنها پوشیده باشد).
شیخ انصاری(ره) این روایت را حمل بر تقیه نموده‌اند؛ اما به نظر می‌رسد، نمی‌توان آن را بر تقیه حمل کرد، زیرا چه ضرورتی وجود دارد که امام (ع) در مقام تقیه، به جای آن که نظر به عدم لزوم ستر دهد، از مکشوف بودن سرهای خواهران خود در مقابل خواجگان بر خلاف واقع، سخن براند؟! لذا بیان امام رضا (ع) از وضع خانوادگی اهل بیت، برای آن است که هر گونه تردیدی را از ذهن محمد بن اسماعیل از بین ببرد و وی را نسبت به عدم لزوم ستر، کاملاً مطمئن سازد. البته نظریه محرم بودن خواجگان و بردگان، با همة مستندات قوی، برای بسیاری از فقهای شیعه، قابل قبول نیست، صاحب جواهر(ره) از جمله فقهائی است که هر چند در این مسأله بزرگانی مانند شهید ثانی و محقق سبزواری را در مقابل خود می‌بیند، ولی از اینکه تندترین تعبیرات را در نقد این نظریه به کار گیرد، ابائی ندارد و می‌نویسد: «در آیین شیعیان متدین، جواز کشف و نظر وجود نداشته، هیچ مؤمنی در این مسأله نباید تردید به خود راه دهد. چرا که هر گونه تردید در حـرمت، سبب جرات دیگران می‌گردد... مذهب شیعه بر این استقرار یافته که برای بردگان غیرخواجه، نگاه کردن به مالکان خود را جایز نمی‌دانند، چه اینکه مذهب بر عدم فرق بین آنها با خواجگان غیربرده استقرار پیدا کرده و آنها برای نظر به نامحرم، مجاز نیستند» (نجفی، 1368: ج29، صص97-94).


نگاهی به یک قاعده و دو استثناء در موضوع حجاب

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا