- عضویت
- 7/3/21
- ارسال ها
- 1,228
- امتیاز واکنش
- 19,563
- امتیاز
- 373
- محل سکونت
- یک دنیای فراموش شده
- زمان حضور
- 150 روز 12 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
نقد انیمه سریالی Attack on Titan؛ فصل اول تا سوم
انیمهی سریالی Attack on Titan برای افراد علاقهمند به فانتزیهای تاریک، درامهای درگیرکننده، قصههای پسارستاخیزی و حتی اکشنهای تخیلی و اغراقآمیز اثری است که نباید حتی یک روز تماشای آن را به تعویق بیاندازیم.
«حمله به تایتان» بهمعنی واقعی کلمه از همان قسمت اول خود آغاز میشود. البته که تمامی سریالهای دنیا احتمالا بهنوعی داستانگویی را با ثانیهی اول از نخستین اپیزود خود آغاز میکنند. اما برخلاف بسیاری از آنها که زمانی قابلتوجه را به مقدمهپردازیِ صرف اختصاص میدهند و حتی توسط منتقدهای موافق به مخاطب بهعنوان اثری معرفی میشوند که باید چند قسمت با آن همراه شد تا زیباییهای آن را دید، انیمه Attack on Titan به اصطلاح میخ اول را محکم میکوبد. طوری که حتی اگر در طول دقایق نخستین قسمت اسامی شخصیتهای آن را یاد نگیرید یا کاملا از جنس فضاسازی اثر هم باتوجهبه دلایل شخصی لـ*ـذت نبرید، در انتهای این اپیزود میدانید که چرا میشود از «حمله به تایتان» لـ*ـذت برد، چرا باید بهعنوان یک تماشاگر علاقهمند به فانتزی آن را دید و شاید از برخی جهات فهمید. قصهگویی اثر مورد بحث اما فقط شروعی حادثهمحور ندارد که مخاطب را هیجانزده کند و درگیرشده با برخی رخدادهای ناگهانی نگه دارد. بلکه با افتتاحیهای فکرشده موفق میشود وعدهی رویارویی با داستانهایی بزرگتر و افسانههای شنیدنیتر در ادامهی راه را به او بدهد.
انیمه Attack on Titan نه فقط برای کاراکترهای اصلی و فرعی که حتی برای شخصیتپردازی عادیترین هیولاهای بدشکل قرارگرفته در این جهان هم خط فکری مشخص و معناداری را دنبال میکند
در حقیقت Attack on Titan با قسمت اول خود نه فقط مسائل حاضر در جهان بزرگ این قصه که الگوهای داستانگویی، مدل شخصیتپردازی، نحوهی کارگردانی و در کل فرم روایت قصهی خویش را معرفی میکند. طوری که مخاطب وقتی مدتها بعد به فصل سوم اثر میرسد نیز همانقدر که با انواع و اقسام پیچشهای داستانی به ذوق میآید و همانقدر که درگیر کشف رازهای بزرگتر همراهبا کاراکترهای داستان است، خود را دربرابر اثری ببیند که میشود آن را لمس کرد و میشد با فهم درست نحوهی کار سازندگان از همان ابتدا با همین جدیت دنبالش کرد.
فرقی نمیکند که با یک سکانس هیجانی روبهرو باشیم، از دیدن یک تایتان و نبرد نامنصفانهی یک انسان برای بقا بترسیم یا احساس کنیم که در اعماق برخی دیالوگها رازهای بسیار بزرگی وجود دارند که نمیتوانیم به این سادگیها عطشمان برای سردرآوردن از آنها را تاب بیاوریم؛ همهی اینها در همان قسمت اول مجموعه در سطوحی مختلف به ما معرفی میشوند و این شاید اصلیترین نکتهای باشد که درون مسیر درک و شناخت این انیمهی درخشان باید آن را در گوشهای از ذهن خود ذخیره کرد.
تا به امروز هیچ سریال ماندگار و معرکهای تولید نشده است که بر پایهی یک چشمانداز مشخص در ذهن سازندگان مراحل ساخت خود را پیش نبرده باشد. به بیان بهتر سریالهای تلویزیونی تنها وقتی میتوانند در جایگاه یک اثر هنری و قصهگو تنه به تنهی فیلمهای قابلتوجه و فراموشناشدنی بزنند که دنبالکنندهی خط فکری معینی باشند. طوری که مخاطب دائما احساس کند که سازنده از همان روز اول تمام قصه و مدلهای روایت به کار رفته در ساختهی مورد اشاره را مقابل چشمانش دید و سپس به سراغ آغاز پروسهی ساخت اثر رفت. تا حدی که اگر به تاریخ تلویزیون نگاه کنید، اصولا برترین سریالهایی که هم تحسین مخاطبان و هم تحسین منتقدها را دریافت کردهاند، آنهایی هستند که از ابتدا به انتها زیر سایهی برنامهریزیهای فرد یا گروهی مشخص جلو رفتند و نه آنهایی که فصل به فصل شورانر (نفر اول تیم ساخت یک محصول تلویزیونی) خود را تغییر میدهند و صرفا میخواهند یک سرگرمی موقت در این مدیوم باشند.
پربیراه نیست اگر هنگام صحبت از نقاط قوت پرشمار سریال ادعا کنیم که «حمله به تایتان» به اکثر پرسشهای مطرحشده در داستانش پاسخ میدهد
همهی موارد گفتهشده دربارهی افتتاحیهی قوی Attack on Titan هم بارها و بارها در طول تماشای سریال به یاد ما میآورند که در حال تماشای اثری هستیم که اهدافی مشخص را دنبال میکند و منظم، بدون عجله و حسابشده داستان میگوید. تکتک نمادپردازیها، داستانگوییهای استعاری، شخصیتپردازیهای جذاب و موارد دیگر نیز در پس همین حقیقت توجه مخاطب را به خود جلب میکنند.
چرا که ما باتوجهبه بارها و بارها وعده داده شدن رویدادهایی بزرگ در سریال و برآوردهسازی آن ادعاها توسط سازندگان در چندین و چند اپیزود بعد درک میکنیم که نه با اثری غیر قابل جدی گرفتن که با محصولی برنامهریزیشده سر و کار داریم که احتمالا هر نکتهای که در آن پیدا بشود، ارزش توجه و موشکافی را دارد و همین باور هم دائما ما را هنگام دیدن Attack on Titan به سمت جلوی صندلیهایمان میفرستد. از جایی به بعد ما نمیخواهیم هیچکدام از جزئیات حاضر در دل دیالوگها و تصویرسازیها را از دست بدهیم چون باور میکنیم که هیچکدام از آنها بیدلیل سر جای خود جا نگرفتهاند.
نخستین عنصر از دنیای Attack on Titan که توجه مخاطب را به خود جلب میکند، تصویرسازیهای خاص و استفادهی عالی سازندگان از مدیوم انیمه برای ارائهی سکانسهایی منحصربهفرد است. این سریال در لحظه به لحظهی خود ابایی از اغراق در تصویرسازیها ندارد و گاهی فقط و فقط با تصویر قصه میگوید و حتی شخصیتپردازی کاراکترهای اصلی و فرعی را بدون کمک گرفتن از چند دیالوگ جلو میبرد. این مسئله تا حدی در پروسهی ساخت اثر نقش داشته است که در عین ترسیم شدن غولها/تایتانها در قد و قامت حیواناتی وحشی و بیاحساس که صرفا میخواهید سر به تن آنها نباشد، حتی درون قسمتهای آغازین هم برخورد مخاطب با هرکدام از این موجودات متفاوت با دیگری به نظر میرسد. مثلا یک غول انقدر چهرهی احمقانهای دارد که بیننده به این دلیل از نابود شدن انسانها توسط او عصبانی میشود که بیعقلی و نادانی مطلق وی را با نگاه انداختن به ظاهرش لمس میکند.
انیمهی سریالی Attack on Titan برای افراد علاقهمند به فانتزیهای تاریک، درامهای درگیرکننده، قصههای پسارستاخیزی و حتی اکشنهای تخیلی و اغراقآمیز اثری است که نباید حتی یک روز تماشای آن را به تعویق بیاندازیم.
«حمله به تایتان» بهمعنی واقعی کلمه از همان قسمت اول خود آغاز میشود. البته که تمامی سریالهای دنیا احتمالا بهنوعی داستانگویی را با ثانیهی اول از نخستین اپیزود خود آغاز میکنند. اما برخلاف بسیاری از آنها که زمانی قابلتوجه را به مقدمهپردازیِ صرف اختصاص میدهند و حتی توسط منتقدهای موافق به مخاطب بهعنوان اثری معرفی میشوند که باید چند قسمت با آن همراه شد تا زیباییهای آن را دید، انیمه Attack on Titan به اصطلاح میخ اول را محکم میکوبد. طوری که حتی اگر در طول دقایق نخستین قسمت اسامی شخصیتهای آن را یاد نگیرید یا کاملا از جنس فضاسازی اثر هم باتوجهبه دلایل شخصی لـ*ـذت نبرید، در انتهای این اپیزود میدانید که چرا میشود از «حمله به تایتان» لـ*ـذت برد، چرا باید بهعنوان یک تماشاگر علاقهمند به فانتزی آن را دید و شاید از برخی جهات فهمید. قصهگویی اثر مورد بحث اما فقط شروعی حادثهمحور ندارد که مخاطب را هیجانزده کند و درگیرشده با برخی رخدادهای ناگهانی نگه دارد. بلکه با افتتاحیهای فکرشده موفق میشود وعدهی رویارویی با داستانهایی بزرگتر و افسانههای شنیدنیتر در ادامهی راه را به او بدهد.
انیمه Attack on Titan نه فقط برای کاراکترهای اصلی و فرعی که حتی برای شخصیتپردازی عادیترین هیولاهای بدشکل قرارگرفته در این جهان هم خط فکری مشخص و معناداری را دنبال میکند
در حقیقت Attack on Titan با قسمت اول خود نه فقط مسائل حاضر در جهان بزرگ این قصه که الگوهای داستانگویی، مدل شخصیتپردازی، نحوهی کارگردانی و در کل فرم روایت قصهی خویش را معرفی میکند. طوری که مخاطب وقتی مدتها بعد به فصل سوم اثر میرسد نیز همانقدر که با انواع و اقسام پیچشهای داستانی به ذوق میآید و همانقدر که درگیر کشف رازهای بزرگتر همراهبا کاراکترهای داستان است، خود را دربرابر اثری ببیند که میشود آن را لمس کرد و میشد با فهم درست نحوهی کار سازندگان از همان ابتدا با همین جدیت دنبالش کرد.
فرقی نمیکند که با یک سکانس هیجانی روبهرو باشیم، از دیدن یک تایتان و نبرد نامنصفانهی یک انسان برای بقا بترسیم یا احساس کنیم که در اعماق برخی دیالوگها رازهای بسیار بزرگی وجود دارند که نمیتوانیم به این سادگیها عطشمان برای سردرآوردن از آنها را تاب بیاوریم؛ همهی اینها در همان قسمت اول مجموعه در سطوحی مختلف به ما معرفی میشوند و این شاید اصلیترین نکتهای باشد که درون مسیر درک و شناخت این انیمهی درخشان باید آن را در گوشهای از ذهن خود ذخیره کرد.
تا به امروز هیچ سریال ماندگار و معرکهای تولید نشده است که بر پایهی یک چشمانداز مشخص در ذهن سازندگان مراحل ساخت خود را پیش نبرده باشد. به بیان بهتر سریالهای تلویزیونی تنها وقتی میتوانند در جایگاه یک اثر هنری و قصهگو تنه به تنهی فیلمهای قابلتوجه و فراموشناشدنی بزنند که دنبالکنندهی خط فکری معینی باشند. طوری که مخاطب دائما احساس کند که سازنده از همان روز اول تمام قصه و مدلهای روایت به کار رفته در ساختهی مورد اشاره را مقابل چشمانش دید و سپس به سراغ آغاز پروسهی ساخت اثر رفت. تا حدی که اگر به تاریخ تلویزیون نگاه کنید، اصولا برترین سریالهایی که هم تحسین مخاطبان و هم تحسین منتقدها را دریافت کردهاند، آنهایی هستند که از ابتدا به انتها زیر سایهی برنامهریزیهای فرد یا گروهی مشخص جلو رفتند و نه آنهایی که فصل به فصل شورانر (نفر اول تیم ساخت یک محصول تلویزیونی) خود را تغییر میدهند و صرفا میخواهند یک سرگرمی موقت در این مدیوم باشند.
پربیراه نیست اگر هنگام صحبت از نقاط قوت پرشمار سریال ادعا کنیم که «حمله به تایتان» به اکثر پرسشهای مطرحشده در داستانش پاسخ میدهد
همهی موارد گفتهشده دربارهی افتتاحیهی قوی Attack on Titan هم بارها و بارها در طول تماشای سریال به یاد ما میآورند که در حال تماشای اثری هستیم که اهدافی مشخص را دنبال میکند و منظم، بدون عجله و حسابشده داستان میگوید. تکتک نمادپردازیها، داستانگوییهای استعاری، شخصیتپردازیهای جذاب و موارد دیگر نیز در پس همین حقیقت توجه مخاطب را به خود جلب میکنند.
چرا که ما باتوجهبه بارها و بارها وعده داده شدن رویدادهایی بزرگ در سریال و برآوردهسازی آن ادعاها توسط سازندگان در چندین و چند اپیزود بعد درک میکنیم که نه با اثری غیر قابل جدی گرفتن که با محصولی برنامهریزیشده سر و کار داریم که احتمالا هر نکتهای که در آن پیدا بشود، ارزش توجه و موشکافی را دارد و همین باور هم دائما ما را هنگام دیدن Attack on Titan به سمت جلوی صندلیهایمان میفرستد. از جایی به بعد ما نمیخواهیم هیچکدام از جزئیات حاضر در دل دیالوگها و تصویرسازیها را از دست بدهیم چون باور میکنیم که هیچکدام از آنها بیدلیل سر جای خود جا نگرفتهاند.
نخستین عنصر از دنیای Attack on Titan که توجه مخاطب را به خود جلب میکند، تصویرسازیهای خاص و استفادهی عالی سازندگان از مدیوم انیمه برای ارائهی سکانسهایی منحصربهفرد است. این سریال در لحظه به لحظهی خود ابایی از اغراق در تصویرسازیها ندارد و گاهی فقط و فقط با تصویر قصه میگوید و حتی شخصیتپردازی کاراکترهای اصلی و فرعی را بدون کمک گرفتن از چند دیالوگ جلو میبرد. این مسئله تا حدی در پروسهی ساخت اثر نقش داشته است که در عین ترسیم شدن غولها/تایتانها در قد و قامت حیواناتی وحشی و بیاحساس که صرفا میخواهید سر به تن آنها نباشد، حتی درون قسمتهای آغازین هم برخورد مخاطب با هرکدام از این موجودات متفاوت با دیگری به نظر میرسد. مثلا یک غول انقدر چهرهی احمقانهای دارد که بیننده به این دلیل از نابود شدن انسانها توسط او عصبانی میشود که بیعقلی و نادانی مطلق وی را با نگاه انداختن به ظاهرش لمس میکند.
نقد و بررسی انیمه سریالی Attack on Titan
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com