خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

NAZI_KH

مدیر تالار گردشگری جهان
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
  
عضویت
7/3/21
ارسال ها
1,228
امتیاز واکنش
19,563
امتیاز
373
محل سکونت
یک دنیای فراموش شده
زمان حضور
150 روز 12 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
پسرک و یوزپلنگش: معرفی فیلم Duma

در فیلم سینمایی دوما (Duma)، پدر و پسری توله یوزپلنگی پیدا می‌کنند و پسر در پرورش این یوز کمک می‌کند. پسرک که زان نام دارد در مزرعه‌ای در آفریقای جنوبی زندگی می‌کند، جایی که در آن بین او و دوما پیوند محکمی برقرار می‌شود، اما دوستی آنها نمی‌تواند برای همیشه ادامه یابد. یک اتفاق اورژانسی خانواده را مجبور می‌کند به شهر نقل مکان کنند و زان متوجه می‌شود که دوما که اکنون کاملاً رشد کرده است باید به طبیعت بازگردانده شود.

راه‌های معقولی برای انجام چنین کاری وجود دارد. برای مثال زان می‌تواند از گروه‌های حمایت از حیوانات کمک بگیرد. در عوض، بدون اینکه به مادرش (هوپ دیویس) بگوید، تصمیم می‌گیرد شخصا دوما را به طبیعت بازگرداند. در صحنه‌ای از فیلم دوما، یوزپلنگ داستان را سوار بر کابین (تک‌چرخ) متصل به موتور سیکلتی قدیمی می‌بینیم. موتورسیکلتی که زان با آن به صحرا می‌راند. این می‌توانست در فیلمی دیگر یک صحنه بانمک یا شاید خنده دار باشد، اما فیلم سینمایی دوما خودش را جدی می‌گیرد. این اثر یک داستان کودکانه بانمک نیست بلکه یک داستان ماجراجویانه بزرگ است.

زان شجاع اما ساده دل است و هنوز منطق درستی ندارد. او به صحرای کالاهاری می‌رود، جایی که گم شدن معمولاً به معنای مردن است. طبیعتاً بنزین موتورسیکلت تمام می‌شود. سپس او با شخصی سرگردان در صحرا آشنا می‌شود. این شخص ریپکونا (ایمون واکر) نام دارد. او زمانی در معادن ژوهانسبورگ کار می‌کرد اما اکنون ترجیح می‌دهد به تنهایی کار کند، شاید به دلایلی که ما ترجیح می‌دهیم ندانیم. او به زان نسبت به خطرات پیش رو هشدار می‌دهد. ریپکونا قدرت کافی برای نجات پسر و یوزپلنگ را دارد. اما هدف اصلی‌اش چیست؟

دوما» فیلمی حیرت انگیز از کارول بالارد (Carroll Ballard)، کارگردانی است که شیفته رابـ*ـطه انسان، حیوانات و طبیعت وحشی است. او به ندرت کار می‌کند، اما آثارش فراموش نشدنی هستند. شاید فیلم The Black Stallion (۱۹۷۹) او را دیده باشید که در آن نوعی دوستی بین پسر و اسبی آغاز می‌شود که در نهایت منجر به یک مسابقه اسب دوانی مهم می‌شود. یا Never Cry Wolf (۱۹۸۳)، بر اساس کتاب فارلی موات، درباره مردی که می‌رود در طبیعت با گرگ‌ها زندگی کند. یا فیلم فوق العاده Fly Away Home (۱۹۹۶) (پرواز به خانه)، درباره دختری ۱۳ ساله در یک هواپیمای فوق سبک که دسته‌ای از غازهای خانگی را به جنوب کانادا هدایت می‌کند.

داستان هر دو این فیلم‌ها، به طرزی باورنکردنی، بر اساس واقعیت بود. بنابراین، شاید حتی باورنکردنی‌تر داستان دوما است. داستان این پسر و این یوز هم حقیقی است. ماجرایی که در کتاب How It Was With Dooms نوشته Xan Hopcraft و مادرش Carol Cawthra Hopcraft تعریف شده است. حتی عجیب‌تر از این: این فیلم یک پسر واقعی و یک یوزپلنگ واقعی را نشان می‌دهد (در واقع از چهار یوزپلنگ استفاده شده است). خبری از جلوه‌های ویژه‌ نیست. یوزپلنگ این اثر، دیجیتالی در آن به تصویر کشیده نشده است. چیزی که ما روی پرده می‌بینیم حقیقی است و این تنش وهم انگیزی به فیلم می‌دهد. حیوانات وقتی که آزادند خودشان باشند، جذاب هستند. وقتی آنها توسط CGI به بازیگران کوچک بامزه‌ای تقلیل داده می‌شوند، چه فایده‌ای دارد؟


معرفی فیلم Duma

 

NAZI_KH

مدیر تالار گردشگری جهان
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
  
عضویت
7/3/21
ارسال ها
1,228
امتیاز واکنش
19,563
امتیاز
373
محل سکونت
یک دنیای فراموش شده
زمان حضور
150 روز 12 ساعت 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
ساختن چنین فیلمی چگونه ممکن است؟ در صحنه‌های از فیلم فقط بیابان، افق، پسرک و یوز را می‌بینیم. بدون شک تیم محافظ خارج از محدوده دوربین کمین کرده‌اند و آماده هستند تا در مواقع اضطراری وارد صحنه شوند، اما واضح است که فیلمسازان و پسر به حیواناتی که با آنها کار می‌کنند اعتماد دارند.

درست است که یوزپلنگ‌ها نوع خاصی از گربه‌های بزرگ هستند. ویکی‌پدیا به ما می‌گوید: «از آن جایی که یوزپلنگ ها نسبت به سایر گربه سانان بزرگ خشونت کمتری دارند، توله‌ها گاهی به عنوان حیوان خانگی فروخته می‌شوند.» بله، اما حیوانی خانگی که می‌تواند، (همانطور که زان به پدرش (کمپبل اسکات) می‌گوید) «از پورشه شما پیشی بگیرد.» حیوان خانگی که گوشتخوار است. به نظر می‌رسد که می‌توان به دوما اعتماد کرد، اما همانطور که W. G. Sebald یک بار توضیح داد: «انسان‌ها و حیوانات یکدیگر را در شکافی از عدم درک متقابل می‌یابند.»

و اگر بتوان به دوما اعتماد کرد، آیا می‌توان به مرد آفریقایی، ریپکونا، اعتماد کرد؟ آنها را به کجا هدایت می‌کند؟ او حتماً می‌داند که برای پیدا کردن پسر گمشده جایزه گذاشته شده است و می‌توان یک یوزپلنگ رام را با مبلغ خوبی فروخت. در حالی که این سؤالات در ذهن ما پرسه می‌زنند، «دوما» صحنه‌هایی از ماجراجویی شگفت انگیز را خلق می‌کند. موتورسیکلت متوقف شده به یک قایق بادبانی زمینی تبدیل می‌شود و ناگهان باید از رودخانه‌ای مواج و پر از کروکودیل عبور کرد. خود یوزپلنگ در بقای آنها نقشی کلیدی ایفا می‌کند. فیلم عمق بیشتری به خود می‌گیرد زیرا زان کودکی تک بعدی و زیبا در یک فیلم خانوادگی ساده نیست و ریپکونا هم دارای کلیشه‌های معمول در مورد سرگردان‌ها نیست. اینها شخصیت‌هایی هستند که می‌توانند ما را غافلگیر کنند. درست مثل انسان‌ها در دنیای واقعی.

هنگام تماشای فیلم سینمایی دوما، جدا از داستان سرایی قوی، فیلمبرداری زیبای آن و پیوند دل انگیز بین پسر و یوزپلنگ، چیز دیگری نیز مرا متحیر کرد: استودیو نمی‌داند این اثر تجاری است یا نه! بدترین حماقت‌ها را به مخاطبان جوان تحمیل می‌کنند، اما تا یک فیلم خانوادگی بلندپروازانه و رویایی از راه می‌رسد توزیع‌کنندگان ناگهان اعتمادشان را از دست می‌دهند. گویی اینکه بعضی از فیلم‌ها فراتر از انتظار بینندگان هستند، آن‌ها را می‌ترساند.

«دوما» در بعضی سینماها اجراهای آزمایشی داشته است. اکنون در شیکاگو اکران می‌شود و عملکرد باکس آفیس در اینجا سرنوشت آن را رقم خواهد زد. اما این دلیلی برای دیدن آن نیست. تماشاگران سینما برای «حمایت» از یک فیلم بلیت نمی‌خرند و نباید هم بخرند. دلیل دیدن «دوما» این است که فیلم فوق‌العاده‌ای است و به‌ ویژه بینندگان جوان باهوش ممکن است مجذوب آن شوند.

منبع: ویجیاتیو


معرفی فیلم Duma

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا