خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,734
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
مکث کرد و محکم پلک بست! یادآوری گذشته براش سخت بود ولی قصد کوتاه اومدن نداشت و این دفعه با صدای بلندتری ادامه داد:
- ما‌ به اجبار وارد این کار و حرفه‌ شدیم، بهتره بگم مجبورمون کردن! کاش یه روزی برسه همه به جای قضاوت کردن همدیگه، دلیل کاری که آدما می‌کنن رو بپرسن! هیچکس رو نباید قضاوت کرد هر کسی برای کاری که می‌کنه یه دلیل داره، شک...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: masera، YaSnA_NHT๛، Mobina.85 و 7 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,734
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
مرموز نگاهش رو تو چشم‌هام چرخوند! متنفرم از اینکه بخوان از چشم‌هام چیزی رو بخونن. برای همین بی دلیل به طرف‌های دیگه نگاه کردم:
- حالا که من رو دیدی و کنجکاویت بر طرف شد بهتره سریع برم سر اصل مطلب!
به حالت تأیید سر تکون داد:
- از کسی که زیر دست خانِ نمیشه توقع خوش صحبتی داشت! اول بزار یه پذیرایی کوچیک ازت بشه، میونش حرف می‌زنیم که برای...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: masera، Matiᴎɐ✼، YaSnA_NHT๛ و 7 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,734
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
یک سینی با چهار لیوان آب پرتقال روی میزِ وسط صندلی‌هامون قرار گرفت.
پیش خدمت رو مرخص کرد و رو به من محکم گفت:
- مطمئناً من در خدمتم، بگو می‌شنوم؟
مکث کردم، اسلحه رو از جیبم بیرون آوردم، روی میز گذاشتمش و به طرفش هل دادم:
- تا حالا از این مدل هفت‌تیر ساختی؟
با دقت اسلحه رو میون دست‌هاش گرفت و به این‌ور اون‌ورش نگاه انداخت خوب که مطمئن...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: masera، Matiᴎɐ✼، YaSnA_NHT๛ و 7 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,734
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
انرژی گرفته بودم! چون این می‌تونه یه سر نخ خوب برای پیدا کردنِ عامل ماجرای چند روز پیش باشه و شاید دلیلِ زودتر تموم شدن مأموریت. چی بهتر از این؟ خوشحال بودم:
- نگران نباش چیزی نیست که تورو تو دردسر بندازه، ولی اگه تتوی اینکه این اسلحه ساخت دست کیه رو برام در بیاری، یه پاداش خوب از طرف خان بهت میرسه. حله؟
کمی فکر کرد مردد بود و ترس رو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: masera، Matiᴎɐ✼، SelmA و 6 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,734
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
صداش ناراحت شد:
- پس یعنی می‌شناختیم، ازم متنفر بودی!
اخم کردم و کنجکاو پرسیدم:
- چت شده؟ روبراهی؟
زانو‌هاش رو ب*غل کرد و ناراحت‌تر از قبل گفت:
- نه... .
بهم نگاه کرد:
- مگه مهمه؟
از حرفاش سر در نمیاوردم ولی مطمئنم یه چیزیش هست، واگرنه مثل همیشه پاچه می‌گرفت و منم در‌ جواب سکوت نمی‌کردم آخرشم به دعوا ختم میشد.
- کسی چیزی بهت گفته؟ هر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: masera، Matiᴎɐ✼، SelmA و 6 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,734
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
بعد از تموم شدنِ حرفم به طرف امیر و رایان که داشتن به سمت درب ویلا می‌رفتن رفتم. حواسشون اصلا به جاهای دیگه نبود و غرق تو بحث‌شون بودن.
نیشم رو باز کردم:
- اوو، خوش می‌گذره؟
رایان با حالتی خسته، ولی چشم و ل*بِ خندون زودتر از امیر به حرف اومد:
- یکی به تایر ماشین بغیلت شلیک کنه و ماشین بخوره به ماشینت بری تو جاده خاکی و ماشینت چپ شه و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: masera، Matiᴎɐ✼، SelmA و 6 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,734
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
اسلحه هم که همرام نبود. بی صدا و آروم به طرفش قدم برداشتم. مشکوک شد، ایستاد!
ولی قبل از چرخیدنش به طرفم، یه گلدون متوسط که روی میز کنارِ در اتاقم قرار داشت رو سریع تو دست‌ گرفتم و زدم به سرش.
دستش رو به‌ سرش گرفت و ناله‌ی کم صدایی کرد.
پخش زمین شد!
با چشم‌های نیمه بازش بهم نگاه کرد، بی‌حال دستش رو جایی که با گلدان زخم شده بود کشید و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: masera، Matiᴎɐ✼، SelmA و 6 نفر دیگر

آیاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/2/23
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,734
امتیاز
168
محل سکونت
تبعیدگاه...
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
اسلحه هم که همرام نبود. بی صدا و آروم به طرفش قدم برداشتم. مشکوک شد، ایستاد!
ولی قبل از چرخیدنش به طرفم، یه گلدون متوسط که روی میز کنارِ در اتاقم قرار داشت رو سریع تو دست‌ گرفتم و زدم به سرش.
دستش رو به‌ سرش گرفت و ناله‌ی کم صدایی کرد.
پخش زمین شد!
با چشم‌های نیمه بازش بهم نگاه کرد، بی‌حال دستش رو جایی که با گلدان زخم شده بود کشید و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان شرط نابودی | آیاز کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: masera، السا بانو، حدیث امن زاده و 8 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا