خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
انسان در طول دوره زندگی به صورت آگاهانه یا ناخودآگاه بدنبال کسب لـ*ـذت است.کسب آرامش و زندگی سالم نتیجه جست و جو برای رسیدن به این نیاز است که در طول تاریخ همواره همراه انسان بوده است.
در دنیای امروزی هنر یکی از عوامل رسیدن به این نیاز انسانی ست.انسان در برابر شکل، سطح و حجم اشیا که قابل تشخیص و درک بر حواس او باشند واکنش نشان می دهد و بعضی از چیدمان ها در تناسب شکل، سطح و حجم اشیا منجر به احساس لـ*ـذت می شوند.درحالی که نبود این تناسب یا چیدمان موجب بی اعتنائی یا حتی ناراحتی است.این حس لـ*ـذت بخش همان حس زیبائی ست.البته ممکن است برخی از مردم بر تناسبی که در جسمیت اشیا هست آگاه نباشند و مانند برخی از مردم که رنگ کورند نسبت به شکل، سطح و حجم کور باشند و دلیل آن می تواند این باشد که این مردم قوایشان پرورش نیافته است.

هنر رابـ*ـطه لازمی با زیبائی ندارد.ما همیشه به اشتباه فرض میکنیم که هر آنچه زیباست هنر است یا هنر باید زیبا باشد و هر آنچه زیبا نیست هنر نیست و زشتی در خلاف جهت با هنر است.این یکی دانستن هنر و زیبائی اساس همه مشکلات ما در درک هنر می باشد.

تصور زیبائی در یونان باستان پدید آمد.زمانی که ما تعریف زیبائی را بر آن چه که لـ*ـذت بخش است محدود می کنیم در نتیجه خوردن، آشامیدن، بوئیدن و سایر احساسات جسمانی هم می تواند هنر تلقی شود که در نتیجه ی فلسفه خاصی از زندگی بوجود آمده ست و نوعا بشری بوده وتنها ارزشهای انسانی را ستایش می کردند.این تصور و تعریف به صورت میراث به روم رسید و در دوره رنسانس دوباره احیا شد.ما هنوز بر طبق سنت رنسانس زندگی میکنیم و تصور ما از زیبایی مربوط به صورت آرمانی خاصی از انسان که به دور از شرایط واقعی زندگانی روزمره ماست.این آرمان و تصورات شاید نشات گرفته از ترسی بود که انسان بدوی در برابر دنیای نفوذ ناپذیر احساس می کرد که بیشتر جنبه غریز دارد و نه عقلانی.
#ویرگول


هنر به زبان ساده

 
  • تشکر
Reactions: Tabassoum، YeGaNeH و Mahla_Bagheri

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
هنر ، آنچه را طبیعت از تکمیل آن ناتوان است کامل می‌کند. (ارسطو)

هنر مهمترین کار و فعالیت ماورای طبیعی مناسب برای زندگی است. (نیچه)

در هنر، (باید) وجود ندارد، هنر آزاد است. (واسیلی کاندینسکی)

هنر یعنی پذیرفتن واقعیات...

هنر ثبت واقعیتهای ذهنی است...

هنر یعنی زندگی کردن و دوست دشتن...

هنر اصطکاک روح است با فضای اطراف...

و...

این ها تعاریفی بود که خیلی از بزرگان در طول سال ها و قرن ها از هنر داشته اند و همه ی آن ها می تواند هم درست باشد و هم غلط برخی هنر را زیبایی می دانند اما این تعریف هم صرفا نمی تواند درست باشد چون هر اثر هنری برای خلق شدن نیاز به یک هنرمند دارد پس یک گل و یا یک درخت که خود به وجود آمده اند نمی تواند یک هنر باشد، شاید بگویید خداوند یک هنرمند است، درست است اما ما در اینجا به دنبال تعریفی کلی تر از هنر می گردیم.

عده ی ای هنر را وسیله ای برای پالایش و اعتلای روح آدمی بیان می کنند و معتقدند که هنر باید اخلاق گرا باشد اما این هم خود تعریفی نادرست است زیرا هنری که ما در یک پوستر اجتماعی و سینما به کار می بریم با هنر خاتم کاری و خوشنویسی در بیان مفاهیم متفاوت است.

و افراد دیگری هم می گویند هنر نسخه برداری از طبیعت است مانند میل به خشونت، هوای نفس و ... که می توانند مثل یک هنر مقدس زیبا باشند زیرا آیینه ی تمام نمای واقعیت ها می باشد. همچنین عده ای هم بر این باورند که هنر بیان احساس و عاطفه ی آدمی و برداشت او از زندگی و جهان هستی است.

اشکالی که در تعاریف بالا وجود دارد این است که همه فقط یک بعد از هنر را در نظر می گیرند ولی هنر کاملا ترکیبی از همه ی آن هاست و نتیجه ی اخلاقی این که هنر تعریف خاصی ندارد و نمی توان برای آن معیارهای مشخصی در نظر گرفت. به همین دلیل متفکران موضوعی به نام (( نظریه نهادی)) را مطرح کرده اند و بر این باورند که اگر چیزی بخواهد یک اثر هنریشناخته شود، ویژگی یا ویژگی‌های خاصی نیست که بتوان در درون آن اثر مشاهده کرد؛ بلکه شأن خاصّی است که عالَم هنر برای آن اثر، قائل می‌شود.

طبق این تعریف عالم هنر شامل کسانی است که در تشکیلاتی نه چندان مدوّن، حضور دارند و به صورت‌های گوناگون، در ارتباط با یکدیگر به سر می‌برند. این مجموعه افراد که شامل هنرمندان ((نقّاشان، نویسندگان، آهنگسازان، کارگردانان و...))، مدیران موزه‌ها، مدیران هنری، مخاطبان حرفه‌ای آثارهنری (هر چند که خودشان هم هنرمند نباشند)، گزارشگران هنر در رسانه‌ها، منتقدان هنری، تاریخ‌نگاران هنر، نظریه پردازان و فیلسوفان هنر و دیگر کسانی که به نوعی با هنر در ارتباط‌ند، هستند، که در صورتی که در مورد هنری بودن یک اثر به توافق برسند، می‌توان آن را یک اثر هنری دانست و اگر اثری از سوی عالَم هنر به عنوان یک اثر هنری شناخته نشود، دیگر نمی‌توان آن را یک اثرهنری به شمارآورد.

در حقیقت، عالَم هنر را می‌توان مرزی دانست که اگر یک اثر ساخته دست بشر، از آن عبور کند به یک اثر هنری تبدیل می‌شود و اگر نتواند از آن بگذرد، اثر هنری به حساب نخواهد آمد. با این حساب، می‌توان لگن توالت دوشان را هم به این دلیل که به دست یک هنرمند ساخته شده است و در یک فضای هنری به نمایش درآمده است و هم به دلیل این که از سوی جامعه هنرمندان عالَم هنر، به عنوان یک اثر هنری پذیرفته شده است، یک اثر هنری به حساب آورد.


هنر به زبان ساده

 
  • تشکر
Reactions: Tabassoum، YeGaNeH و Mahla_Bagheri

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
تیموتی بینکلی، هم درباره این مسئله که آیا برخی از آثار بحث‌انگیز امروز، به راستی آثار هنری اند یا نه، می‌گوید: فقط می‌توانم بگویم که آنها به دست کسانی که هنرمند محسوب می‌شوند، ساخته (یا خلق یا ایجاد) می‌شوند، منتقدان، آنها را با عنوان آثار هنری مورد نقد و بررسی قرار می‌دهند، در کتاب‌ها و نشریه‌های مربوط به هنر، درباره‌ شان بحث می‌شود، در گالری‌ها یا مکان‌های مرتبط با هنر، به نمایش گذاشته می‌شوند و چیزهایی از این قبیل.



هنرمند کیست؟

در حالت کلی انسان ها به دو دسته تقسیم می شوند:

1- عده ای که نگاه می کنند و درک می کنند.

2- عده ای که نگاه می کنند و از درک عاجزند.

شاید تعریف اول برای هنرمند درست تر باشد ولی باید از این موضوع آگاه باشیم که هنرمند علاوه برمنابع زمینی و ارتباط حسی و تعامل با آن ها به منبع دیگری از کمال و فهم متصل می باشد که موجب می شود یک هنرمند با سایر انسان ها متمایز شود. یک هنرمند خودخواه است، خودخواهی و غرور هنرمند را باید در آن لحظه که مشغول خلق یک اثر است در چشمهایش مشاهده نمود. یک هنرمند همیشه فقیر است، شاید او زندگی شاهانه ای داشته باشد اما او تشنه ی کمال، کشف و انتقال نشانه ها و معناهای آفرینش است. هنرمند یک مبارز انقلابی است، او روحیه تجدد خواه و ساختار شکن دارد و هدف او این است که با شکستن سنت ها و گاه ترمیم و پیوند آن ها به هم دریچه ای از شعور و آگاهی را به جامعه ی بشری بگشاید. برای هنرمند اصلا مهم نیست که اثری را که آفریده مورد پذیرش مردم است یا نه؟ و این به خاطر غرور و تعصب بیش از اندازه اش می باشد در عین حال که او خود را هیچ کس می داند. هنرمند شهرت و دوامش را از راه نفوذ در مردم دارد نه با تبلیغات توخالی و گذرا. مهم نیست هنرمند چه لباسی بپوشد بلکه وجود اوست که به لباس شخصیت و ارزش می دهد. هنرمند عشق است و تنها زیبایی را دوست ندارد بلکه او به زشتی ها هم عشق می ورزد چون او می خواهد واقعیت ها را نشان داده و با عشق خود آن ها را بپوشاند. هنرمند تحمل پذیرفتن حرفی از روی اجبار را ندارد و اگر کاری را به او تحمیل کنند افسرده می شود. او همیشه در اداره کردن زندگی خود دچار مشکل است و نیازمند حمایت دیگران. هنرمندان اندازه‌های متفاوتی دارند بعضی غول پیکرند و بعضی کوچکتر...

شاملو می‌گفت: هنرمندان را سلسله جبالی بدانید که بعضی قله‌های آن از ابرها بیرونند، بالاترند؛ اما همواره باید یادمان باشد که هنرمندان وجودی معصومانه و کودکانه دارند. اگر همه اینها بود و بیش از اینها آنگاه ممکن است که او را بشناسیم….

در آخر برای اینکه هنرمند شوید باید حس دیوانگی درون خود را بیدار کنید تا بتوانید در مقابل عادت ها و رفتارهایی که شما را از انجام کارهای مخالف خواسته هایتان باز می دارد بایستید....
#اسمونی


هنر به زبان ساده

 
  • تشکر
Reactions: Tabassoum، YeGaNeH و Mahla_Bagheri
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا