خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
معاونت سایت
کاربر ویژه انجمن
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
6,859
امتیاز واکنش
33,780
امتیاز
473
زمان حضور
256 روز 14 دقیقه
نویسنده این موضوع

در این مطلب ومپایر‌ها را آنطور که در افسانه‌ها آمده‌اند معرفی می‌کنیم و سری به تاریخچه‌ی شکل‌گیری آن‌ها می‌زنیم.


داستان‌ها و افسانه‌ها همواره در میان مردم جهان رواج گسترده‌ای داشته‌اند. فرقی ندارد که اهل کدام منطقه از کره‌ی خاکی باشند؛ مردم دوست دارند افسانه‌ها را برای یکدیگر تعریف کنند و به پدیده‌ها و اتفاقات خیالی رنگ و بوی واقعیت ببخشند. موجودات افسانه‌ای نیز از دل همین قصه‌ها به‌وجود آمدند و کم کم به عضوی جدایی ناپذیر از فرهنگ انسان‌ها تبدیل شدند.


بسیاری از این داستان‌ها، صرفا داستان بودند و تقریبا همه می‌دانستند نباید آن‌ها را باور کرد. اما گاهی نیز این داستان‌ها فقط حاصل تخیلات نبودند و ریشه در تجربیات واقعی داشتند. در دوره‌ای که زندگی می‌کنیم، شاید ومپایر‌ها یا به زبان خودمان همان خون‌آشام‌ها سهم مهمی در این داستان‌های تخیلی داشته باشند. نیازی نیست اثبات کنیم که زامبی‌ها وجود ندارند. یا گرگینه‌ها و حتی پری‌های دریایی. اما ماجرای ومپایر‌ها بسیار جدی‌تر از این حرف‌ها است. آنقدر جدی‌تر که هنوز هم در قرن بیست و یکم از خود می‌پرسیم: «آیا ومپایر‌ها واقعا وجود دارند؟»


شاید این سؤال خنده دار به نظر برسد، اما واقعا عده‌ی زیادی هستند که به وجود خون آشام‌ها در زمان حال یا در برهه‌ی خاصی از تاریخ ایمان دارند. گزارش‌ها و مشاهدات ثبت شده چیز‌هایی را نشان می‌دهند که نمی‌توان به‌سادگی آن‌ها را رد کرد. باور‌های عموم درباره‌ی ومپایر‌ها مختلف است، اما چیزی که می‌دانیم این است که ترس از این موجودات، در دوره‌ی خاصی از تاریخ واقعا گریبان‌گیر عده‌ی زیادی شده.


مردان، زنان و حتی کودکان زیادی به‌خاطر این باور اعدام شده، سوزانده شده یا حتی زنده‌به‌گور شده‌اند. به همین خاطر شاید بد نباشد افسانه‌ی ومپایر‌ها را بیشتر و دقیق‌تر مرور کنیم. امروز حضور این موجودات، نه‌تن‌ها در داستان‌های محلی، بلکه به‌صورت گسترده‌ای در همه‌ی شاخه‌های سرگرمی دیده می‌شود. حضور آن‌ها در ادبیات آغاز شد، در سینما و تلویزیون ادامه یافت و با بازی‌های ویدیویی وارد دوره‌ی جدیدی شد.

تاجایی که برخی از خون‌آشام‌ها توانستند در میان محبوب‌ترین شخصیت‌های خیالی تاریخ در میان مردم جای بگیرند. تاکنون در بازی‌های زیادی کنترل ومپایر‌ها را در دست گرفته‌ایم. از جناب دراکولای سری «کسلوینیا» گرفته تا شخصیت‌های پیچیده و عمیق «میراث کین». البته سال‌ها طول کشید تا دستمان به شبیه‌ساز کامل و دقیقی، چون ومپایر «دونت‌ناد» برسد.


ومپایر‌ها در دنیای ویدیوگیم خاطرات خوبی را برای مخاطبان رقم زده‌اند. در دنیای ادبیات هم با کتاب‌هایی نظیر «دراکولا»‌ی برام استوکر و «کارمیلا» عده‌ی زیادی به این موجودات خون خوار علاقه‌مند شدند. «نوسفراتو» و «دراکولا» هم توانستند در سینما بار این وظیفه را به‌دوش بکشند و چنین شد که خون‌آشام‌ها از لولوخورخوره‌هایی که بومی‌ها برای ترساندن کودکانشان از آن‌ها استفاده می‌کردند، به یکی از مهم‌ترین اجزای ادبیات و سینمای وحشت تبدیل شدند.

در این نوشتار، ومپایر‌ها را آنطور که در افسانه‌ها آمده‌اند معرفی می‌کنیم و سری به تاریخچه‌ی شکل‌گیری آن‌ها می‌زنیم. پس از آن از حضورشان در ادبیات، سینما و بازی‌های ویدیویی می‌گوییم و اندکی هم درباره‌ی سوابقشان در تاریخ و گفته‌های مردم محلی بحث می‌کنیم! با زومجی همراه باشید.


حقایق تکان دهنده درباره تاریخچه ی شکل گیری خون آشام ها

 
  • عالی
Reactions: ZaHRa

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
معاونت سایت
کاربر ویژه انجمن
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
6,859
امتیاز واکنش
33,780
امتیاز
473
زمان حضور
256 روز 14 دقیقه
نویسنده این موضوع

کلمه‌ی انگلیسی Vampire از واژه‌ی آلمانی Vampir وارد این زبان شده است. زبان آلمانی نیز این واژه را در قرن هجدهم از زبان صربی قرض گرفته. در زبان صرب‌ها عبارت «вампир» (یا همان Vampir) برای اشاره به خفاش‌ها یا موجوداتی که توانایی پرواز کردن دارند به کار می‌رود. البته نظرات و تئوری‌های مختلفی درباره‌ی معنی این کلمه وجود دارد.

عده‌ای آن را به دو بخش «وم» و «پیر» تقسیم کرده‌اند و معانی جداگانه‌ای به هر یک داده‌اند. وم به معنای دندان و پیر به‌معنی نوشیدن. تئوری دیگری می‌گوید که این واژه‌ی اسلاوی، از لغتی ترکی گرفته شده که به معنای «موجودی شیطانی و پلید» یا حتی «جادوگر» است. درهرصورت، امروزه این واژه به باور عموم به موجوداتی گفته می‌شود که دندان‌های نیش بلندی دارند و از خون دیگران تغذیه می‌کنند. این کلمه در سایر زبان‌های اسلاوی به اشکالی، چون Vampir، upír یا حتی upyr نیز نوشته می‌شود.

Mother تاریخچه‌ی این موجودات افسانه‌ای را می‌توان به اسطوره‌های کهن یونانی نسبت داد. «فقط ومپایر‌ها هستند که می‌توانند یک ومپایر دیگر به وجود آورند». پس با این حساب اگر ومپایر‌ها فقط از ومپایر‌ها زاده می‌شوند، پس نخستین ومپایر دقیقا از کجا آمده است؟!

این منطق دقیقا شبیه همان مسئله‌ی معروف است که می‌گوید اول مرغ به وجود آمده یا تخم مرغ؟ طبق همین منطق، باید از ابتدا یک ومپایر وجود داشته باشد تا بتواند دیگران را نیز به نفرین خودش دچار کند. البته اطلاعاتی که از اولین ومپایر در دسترس است، محدود و گنگ هستند، اما طبق افسانه‌ها، باید برای یافتن ریشه‌ی این موجود به دریای مدیترانه و سرزمین‌های اطرافش رجوع کنیم.

نخستین ومپایر تاریخ، از ابتدا نه یک خون‌آشام، بلکه یک انسان کاملا معمولی بود. او که «امبروجیو» نام داشت، مردی ایتالیایی، جوان و ماجراجو بود که همین ویژگی، او را به شهر «دِلفی» در یونان باستان کشاند. او در آن‌جا با ماجرا‌های فراوانی رو‌به‌رو می‌شود و برخورد‌های معتددش با خدایان آن سرزمین، باعث می‌شود دیگر هیچ وقت آن مرد سابق نباشد.

همه چیز با «آپولو»، خدای خورشید آغاز شد. او در اثر عصبانیت، امبروجیو را نفرین کرد و چنین شد که او برای همیشه ناچار شد پوست بدنش را از اشعه‌های آفتاب دور نگه دارد؛ چون آفتاب می‌توانست پوست و گوشتش را بسوزاند. او سپس در یک شرط‌بندی، روحش را به «هیدیز»، خدای جهان زیرین باخت و به موجودی بی‌روح و خالی تبدیل شد.

نفرین بعدی از سمت خواهر آپولو یعنی «آرتمیس» آمد. الهه‌ی ماه و شکار، مرد جوان را نفرین کرد تا هر گاه که پوست دستش با فلز نقره تماس پیدا کرد، بسوزد و دردی کشنده برایش به‌همراه داشته باشد. امبروجیو مورد خشم خدایان قرار گرفته بود و همه‌ی زندگی‌اش را از دست داده بود. آرتمیس، با دیدن وضع او، دلش سوخت و تصمیم گرفت در ازای نفرین‌هایی که شامل حالش شده، نعمت‌هایی نیز به او ببخشد تا بتواند زندگی را در جهان انسان‌ها ادامه دهد؛ پس زندگی جاودان را به امبروجیو بخشید. او حالا می‌توانست تا ابد زندگی کند، به شرطی که از نور خورشید به دور باشد و با نقره تماس نداشته باشد.


حقایق تکان دهنده درباره تاریخچه ی شکل گیری خون آشام ها

 
  • عالی
Reactions: ZaHRa

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
معاونت سایت
کاربر ویژه انجمن
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
6,859
امتیاز واکنش
33,780
امتیاز
473
زمان حضور
256 روز 14 دقیقه
نویسنده این موضوع

میل شدید به نوشیدن خون نیز از نعماتی بود که آرتمیس به امبروجیو عطا کرد تا بتواند برای همیشه سالم و سر حال باشد. به‌عنوان آخرین نعمت، آرتمیس سرعت و قدرت بدنی او را نیز افزایش داد تا در مواجهه با خطرات مختلف، بتواند خودش سالم نگه دارد و اهدافش را شکار کند. امبرجیو زندگی جدیدش را به‌عنوان یک خون‌آشام آغاز کرد و به دنیای انسان‌ها بازگشت

او عاشق بانویی به نام «سلین» شد و برای اینکه قلب او را به دست آورد، قو‌های سفیدی را شکار کرد و از خون آن‌ها برایش اشعار عاشقانه نوشت. داستان‌های زیادی درباره‌ی او نقل شده است و افسانه‌ها در همین نقطه تمام نمی‌شوند. او پس از مدتی، عده‌ی زیادی را به نفرین عجیب خود دچار می‌کند و گروهی از ومپایر‌ها را به وجود می‌آورد که مخفیانه در میان جوامع انسان‌ها زندگی می‌کنند. گفته می‌شود هر کسی که به این گروه بپیوندد، روح خود را از دست می‌دهد. این ارواح همه‌گی به دست هیدیز، خدای جهان زیرین سپرده می‌شوند تا برای همیشه در دوزخ باقی بمانند.

حقایقی درباره خون‌آشام‌ها؛ از ادبیات، سینما و بازی تا اسرار تاریخی

در رمان برام استوکر، دراکولا به‌شکل دردناکی معشـ*ـوقه‌اش را از دست می‌دهد

قصه‌های ومپیایر‌ها سـ*ـینه‌به‌سـ*ـینه نقل شد و اندک‌اندک به نسل‌های مختلف انتقال یافت. تغییر و تحولات زیادی در این مدت در آن‌ها به وجود آمد و چیز‌های زیادی به آن‌ها افزوده و چیز‌های زیادی از آن‌ها کاسته شد. اشعار زیادی در وصف این هیولا‌ها سروده شد و تعدادی از آثار ادبی از موجودی نمادین به نام خون‌آشام در قصه‌گویی‌هایشان بهره گرفتند. اما شاید هیچ کس به اندازه‌ی برام استوکر در ترسیم چهره‌ای که هم‌اکنون از ومپایر‌ها در ذهن داریم موفق نبود.

رمان «دراکولا» نه‌تن‌ها یکی از مهم‌ترین آثار ادبی‌ای است که تاکنون براساس شخصیت یک ومپایر نوشته شده، بلکه یکی از مهم‌ترین رمان‌های ژانر وحشت نیز هست. برام استوکر، نویسنده‌ی ایرلندی، یکی از مهم‌ترین نویسندگان کلاسیک ژار وحشت به شمار می‌آید و کتاب دراکولا را در سال ۱۸۹۷ به چاپ رساند. پیش از نوشتن دراکولا، استوکر هفت سال تمام را به تحقیق درباره‌ی فولکلور‌های محلی اروپایی و داستان‌هایی که درباره‌ی خون‌آشام‌ها گفته می‌شد پرداخت. در سال ۱۸۸۵، او «خرافات ترنسیلونیا» از امیلی جرارد را خواند و از آن برای داستانش الهامات فراوانی گرفت.


حقایق تکان دهنده درباره تاریخچه ی شکل گیری خون آشام ها

 
  • عالی
Reactions: ZaHRa

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
معاونت سایت
کاربر ویژه انجمن
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
6,859
امتیاز واکنش
33,780
امتیاز
473
زمان حضور
256 روز 14 دقیقه
نویسنده این موضوع

الیزابت بثوری (۱۵۶۰-۱۶۱۴) و ولاد سوم (۱۴۳۱-۱۴۷۶) از خون‌خوارترین فرمانروایان دوره‌ی خود بودند

یکی دیگر از مهم‌ترین منابع الهام استوکر، شخصیتی تاریخی به نام ولاد سوم یا ولاد والاشیا بود. او که با نام‌هایی، چون «ولاد خون‌آشام» یا «ولاد به میخ کشنده» نیز شناخته می‌شد یکی از فرمانروایان اروپایی قرن پانزدهم میلادی بود که به مجازات‌های سنگینی که علیه دشمنانش اعمال می‌کرد معروف بود. ولاد به وحشیانه‌ترین اشکال ممکن زندانیان نگون بخت را شکنجه می‌داد و آن‌ها را به آرامی و با درد بسیار از بین می‌برد. یکی از عادت‌های ناخوش‌آیند او این بود که دوست داشت کلاه‌ها را به سر زندانیانش میخ کند. او گا‌ها پوست بدنشان را زنده زنده جدا می‌کرد و دست و پایشان را روی تخته‌ای چوبی به میخ می‌کشید. ولاد همچنین دوست داشت که نان یا غذایش را به خونی که از تن دشمنانش سرازیر می‌شد آغشطه کند و بخورد.

نام او، «ولاد» به‌معنای «پسر دراکولا» یا «پسر اژدها» است و به احتمال فراوان استوکر نام رمانش را از همین عبارت بر گرفته. ولاد خون‌آشام در سال ۱۴۷۶ کشته و به خاک سپرده شد. اما گزارش‌ها اخیر از خالی بودن قبرش خبر می‌دهند! یکی دیگر از ومپایر‌های دنیای واقعی که استوکر از آن‌ها الهام گرفته، اشراف‌زاده‌ای به نام «الیزابت بثوری» (Bathory) است. این شخص که نامش الهام‌بخش یکی از بزرگ‌ترین گروه‌های «بلک‌متال» تاریخ هم هست، در سال‌های ۱۵۶۰ تا ۱۶۱۴ به قتل صد‌ها زن جوان متهم شد.

تابه‌حال هیچ‌کس نتوانسته جنایات او را از لحاظ کمّی تخمین بزند، اما به‌گفته‌ی یکی از خدمتکاران، تعداد زنان جوانی که قربانی او شده‌اند به ۶۵۰ نفر نیز رسیده. الیزابت بثوری عادت داشت دختران را جمعاوری کند و آن‌ها را به‌صورت دسته‌جمعی شکنجه دهد. او همچنین دوست داشت گوشت آن‌ها را زنده زنده از تنشان گاز بزند و در خون آن‌ها دوش بگیرد. طبق شنیده‌ها، او زنی زیبا بود و برای حفظ زیبایی و جوانی‌اش غوطه‌ور شدن در خون دختران جوان را برگزیده بود.

حالا که درباره‌ی تاریخچه‌ی آن‌ها صحبت کردیم، بد نیست ببینیم در باور عموم و طبق افسانه‌های محلی، ومپایر‌ها دقیقا چه ویژگی‌هایی دارند و در داستان‌ها، فیلم‌ها و بازی‌ها با چه اشکالی تصویر شده‌اند.


حقایقی درباره خون‌آشام‌ها؛ از ادبیات، سینما و بازی تا اسرار تاریخی

آشامیدن خون: مهم‌ترین ویژگی ومپایر‌ها این است که اعتیاد وصف‌ناپذیری به آشامیدن خون دارند. همانقدر که گیک‌ها نیاز دارند پای کنسول و رایانه باشند، ومپایر‌ها هم نیاز دارند خون آدمیزاد بخورند.

البته آن‌ها می‌توانند به‌جای انسان‌ها به حیوانات هم حمله کنند و از خون آن‌ها تغذیه کنند. خوبی خون حیوانات این است که به آسانی قابل دسترس است و تبعات نوشیدن خون انسان‌ها را هم به همراه ندارد. البته بدی آن هم این است که نمی‌تواند آنطور که باید بدن خون‌آشام‌ها را راضی کند. برای احیای سلول‌های بدن‌های نیمه-مرده‌شان، ومپایر‌ها باید خون انسان بخورند و برای به دست آوردن آن ناچارند انواع و اقسام ریسک‌ها را بپذیرند.

تغییر شکل به خفاش و موجودات دیگر: طبق شنیده‌ها، ومپایر‌های اروپایی می‌توانند به موجوداتی مانند سگ‌ها، گربه‌ها، اسب‌ها، خوک‌ها، الاغ‌ها، گوسفند‌ها، گرگ‌ها و حتی مار‌ها تبدیل شوند.



اما استوکر در داستان خود خفاش‌ها را برگزیده بود. شاید به این خاطر که او در زمان نگارش رمان دراکولا، در شهر ویتبای انگلستان ساکن بود. مکانی پر از خفاش‌های بزرگ و ترسناک.

در داستان نیز زمانی‌که کنت دراکولا در ترنسیلوانیا ساکن بود، اثری از خفاش‌ها نبود، اما هنگامی که به انگلستان رفت، قابلیت تبدیلش به خفاش‌ها نیز فاش شد. شاید یکی از دیگر دلایلی که استوکر خفاش‌ها را انتخاب کرد این بود که اکثریت مردم از آن‌ها می‌ترسند. چنانچه اگر حیوان دیگری انتخاب می‌شد احتمالا دراکولا اکنون تا این اندازه میان آدم‌ها مرموز، سیاه و دلهره‌آور جلوه نمی‌کرد.

آینه تصویر ومپایر‌ها را نشان نمی‌دهد: این ویژگی نیز یکی از ابداعات استوکر بود تا بتواند خباثت ومپایر‌ها را بیشتر نشان دهد. اینکه مفهوم پاکی به نام آینه تصویری از آن‌ها را نشان نمی‌دهد به او کمک می‌کرد تا ذات غیرطبیعی و فراانسانی کنت را بیشتر نمایان کند. این ویژگی همچنین با کمک دستگاه‌های مختلف، روی استیج تئاتر بسیار عالی به نظر می‌رسید و از آنجایی که استوکر با تئاتر آشنایی خوبی داشت و امیدوار بود روزی بتواند دراکولا را روی صحنه ببیند، این ویژگی را به شخصیت داستانش اضافه کرد.

حقایقی درباره خون‌آشام‌ها؛ از ادبیات، سینما و بازی تا اسرار تاریخ

ومپایر‌ها سایه ندارند: این صفت نیز از ابداعات استوکر بود که هم باعث می‌شد ذات بی‌روح دراکولا بیشتر نمایان شود و روی صحنه‌ی تئاتر هم جلوه‌های زیبایی فراهم شود. استوکر مدت زیادی را به کار در تئاتر و همکاری با بازیگران مختلف پرداخته بود و با صحنه آشنایی خوبی داشت.

آفتاب پوست ومپایر‌ها را می‌سوزاند: این صفت از ابداعات استوکر نبود و از ابتدا به‌عنوان یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های ومپایر‌ها شناخته می‌شد. البته این ویژگی نیز با داستان استوکر رابـ*ـطه‌ای مستقیم داشت و پس از آن در همه‌ی قصه‌های دراکولا و ومپایر‌های بعدی حفظ شد. در داستان استوکر، کنت دراکولا با ضربات تیغه کشته می‌شود. بعد از مرگ استوکر، همسر او از فروش حق فیلم‌سازی به شرکت‌های آلمانی خودداری می‌کند و در نتیجه آن‌ها مجبور می‌شوند ویژگی‌های دراکولا را اندکی تغییر دهند.


حقایق تکان دهنده درباره تاریخچه ی شکل گیری خون آشام ها

 
  • عالی
Reactions: ZaHRa
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا