خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

ZaHRa

مدیر برتر + نویسنده‌ی برتر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,637
امتیاز واکنش
18,958
امتیاز
373
محل سکونت
` اِغماء
زمان حضور
74 روز 4 ساعت 2 دقیقه
نویسنده این موضوع
پس جای تعجبی ندارد که هیتلر غیر از مقرهای فرماندهیِ آشیانه‌ی عقاب و آشیانه‌ی گرگ، مقر مخفی دیگر داشت که به «آشیانه‌ی گرگینه» معروف بود. آشیانه‌ای که خودش بیشتر از همه به آن سر می‌زد. همان‌ زمان شایعات زیادی درباره‌ی این مقر وجود داشت. این مقر به خاطر نزدیکی‌اش به جبهه‌ی شرقی بسیار مهم بود، ولی با این وجود هر عملیاتی که از این مقر ساماندهی شد نتیجه‌ای جز شکست نداشت. به همین‌خاطر بعضی‌ها به مقر گرگینه، آشیانه‌ی نفرین‌شده می‌گفتند.

شاید هیتلر می‌خواست قدرتی شبیه وستسلاو پادشاه مقتدر پولوتسک در قرن یازدهم داشته باشد. جنگجویی قدرتمند که روس‌ها به او وستسلاو جادوگر می‌گفتند. شاهی گرگینه که طبق افسانه به شکل گرگ از شهری به شهری دیگر هجوم می‌آورد.

در آخر جنگ با عقب‌نشینی نازی‌ها، سربازان روس به ورودی اصلی مقر گرگینه دست پیدا کردند. خیلی زود سربازان متوجه شدند تمام ورودی‌های با مواد انفجاری تله‌گذاری شده است. بنابراین کل مقر را منفجر کردند و آخرین گرگینه‌ی آلمانی هم هرگز رام نشد.


⟨گرگینه‌ها بخش مهمی از تاریخ هستند⟩

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و SelmA

ZaHRa

مدیر برتر + نویسنده‌ی برتر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,637
امتیاز واکنش
18,958
امتیاز
373
محل سکونت
` اِغماء
زمان حضور
74 روز 4 ساعت 2 دقیقه
نویسنده این موضوع
۵- قضیه‌ی بیماری پادشاهان و قطرب‌های سوریه
پادشاه گرگینه لیکانتروپی

تا به حال از خودتان پرسیده‌اید که اولین داستان گرگینه چه بوده؟ یا اصلا کسی بوده که بتوان او را کاشف گرگینه نامید؟

اولین داستانی که در آن یک انسان تبدیل به گرگ می‌شود، اسطوره‌ی سومری «گیلگمش» است. احتمالاً قدیمی‌ترین داستان مکتوب کره‌ی زمین که بیشتر از ۴ هزار سال قدمت دارد. شاید اتفاقی باشد و چندان معنی مهمی نداشته باشد، ولی گرگینه‌ها دقیقا به اندازه‌ی داستان‌ها قدمت دارند.

گیلگمش داستان پنجمین شاه اروک در بین‌النهرین را روایت می‌کند. در این داستان وقتی ایشتار از گیگلمش خواستگاری می‌کند، جواب رد می‌شنود. گیلگمش سرنوشت شوم «انکیدو» معشوق قبلی ایشتار را یادآوری می‌کند:

«تو عاشق چوپان بودی، ارباب همه‌ی گله‌دارها،

همان کسی که همواره برایت نذر پیشکش می‌کرد،

با نان‌های پخته‌شده بر روی ذغال سوزان.

هر روز برایت طفلی را قربانی می‌کرد،

باز از او ترسیدی، و به گرگ تبدیلش کردی

حالا چوپان‌هایش او را تعقیب می‌کنند

و سگ‌هایش قلم‌پای او را به دندان می‌گیرند.»

جولیوس اُپرت، آشورولوژیست مشهور فرانسوی‌/آلمانی بر این باور بود که گرگینه‌ها بخشی از جها‌ن‌بینی آشوری/بین‌النهرینی بودند. می‌شود زندگی بُختُنَصَّر (بُختُ نَصَّر) دوم هم طبق روایت شباهت زیادی به «انکیدو» داشت. بخت نصر همان پادشاه بابلی بود که بیت‌المقدس را ویران کرد و قوم یهود را اسیر کرد و باغ‌های معلق بابل را ساخت.

مشهور است که او قدرت افسانه‌ایش را به این خاطر به دست آورده بود که در کودکی از شیر سگ تغذیه می‌کرد. طبری شخصیت بخت نصر را با ضحاک پیوند می‌زند؛ پادشاهی انتقامجو، خشن و خون‌خوار.


⟨گرگینه‌ها بخش مهمی از تاریخ هستند⟩

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و SelmA

ZaHRa

مدیر برتر + نویسنده‌ی برتر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,637
امتیاز واکنش
18,958
امتیاز
373
محل سکونت
` اِغماء
زمان حضور
74 روز 4 ساعت 2 دقیقه
نویسنده این موضوع
در کتاب دانیال از عهد عتیق، زندگی بخت نصر طوری توصیف شده است که می‌توان با پزشکی مدرن حدس‌هایی راجع به وضعیت روانی او زد. به نظر دو متخصص روان‌پزشکی معاصر، هاروی رزن‌استاک و کنت.آر.وینسنت:

«او (بخت نصر) افسرده بود و افسردگی‌اش در طی هفت‌سال به یک روان‌پریشی آشکار تبدیل شد. آن موقع او تصور می‌کرد که گرگ است.»

بخت نصر گرگینه، به روایت دانیال به شکل مجنونانه‌ای در بوته زندگی می‌کرد. هفت سال حمام نکرد. ناخن‌هایش اینقدر به گل و لای آلوده شدند که انگار پنجه داشت و پوستش چنان مات شد که انگار پوستین خز گرگی بود. پادشاه در این زمان حدود ۴۵ سال داشت.

لیکانتروپی بخت نصر پادشاه بابل گرگینه

پادشاهان خیالی و واقعی بسیاری بودند که زندگی‌شان با یک بیماری، جراحت یا نفرین، تغییر کرده است. انگار در حکومت‌های سلطه‌گر تغییر ثبات فیزیکی بدن، فرصتی برای به چالش کشیدن سلطه‌ و اقتدار بوده است. از گرگینگی بخت نصر گرفته تا مارهای بر دوش ضحاک و جزام بالدوین چهارم.

پادشاهان بسیاری در داستان‌های خیالی و روایت‌های تاریخی دچار جنون شدند. مثل تئودن در دنیای ارباب حلقه‌ها یا خشایارشاه هخامنشی و کالیگولای رومی. به این لیست کلی پادشاه دیگر می‌شود اضافه کرد که اختلال روانی سلطنت‌شان را به چالش کشید: هنری پنجم انگلستان و ایوان مخوف و جنگ‌دو امپراطور چین و رودولف دوم امپراطور روم مقدس و عضد‌الدوله دیلمی، اشرف افغان، جرج سوم پادشاه انگلستان و امپراطور تایشو ژاپن.

تحول‌های بدنی‌، پیری و مریضی و هر چیزی که موجب ناتوانی پادشاه بشوند به همان اندازه او را به چالش می‌کشند که حمله‌ی یک اژدها یا ارتشی از دیوها. اگر پادشاه بتواند بیماری‌اش را شکست بدهد یا کنترلش کند ممکن بود حتی از قبل هم قدرت‌مندتر به نظر برسد وگرنه احتمالا همان‌موقع دوره‌شان به سر می‌رسید (شاید این مقاله برایتان جالب باشد


⟨گرگینه‌ها بخش مهمی از تاریخ هستند⟩

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و SelmA

ZaHRa

مدیر برتر + نویسنده‌ی برتر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,637
امتیاز واکنش
18,958
امتیاز
373
محل سکونت
` اِغماء
زمان حضور
74 روز 4 ساعت 2 دقیقه
نویسنده این موضوع
البته بخت نصر توانست بر گرگینگی خودش غلبه کند و تبدیل به مقتدرترین پادشاه تاریخ بابل و بین‌النهرین شد. امروز به بیماری بخت نصر لیکانتروپی (گرگ‌نمایی) می‌گوییم. باوری هذیانی که در طی آن خود شخص یا دیگران تبدیل به گرگ یا جانواران دیگر می‌شوند.

واژه‌ی لیکانتروپی به اسطوره‌ی لیکان پادشاه آرکادیا اشاره دارد که خشم زئوس را بر انگیخت و زئوس او را تبدیل به گرگ کرد.

در داستان‌های هزار و یکشب هم گرگینه‌هایی افسانه‌ای به اسم قطرب وجود دارند. این گرگینه‌ها شب‌ها پرسه می‌زنند و نعش مرده‌ها را می‌خوردند. ظاهرا قطرب معرب‌شده‌ی واژه‌ی لیکانتروپ باشد.

یک مورخ فرانسوی از نزدیک قطرب‌ها را مشاهده کرده بود. شرح او از قطرب را سابرین بارین-‌گولد باستان‌شناس نقل کرده است:

«مارکاسوس نقل کرده که بعد از یک جنگ طولانی در سوریه، شب‌هنگام ارتش لامیا سر رسید. این دیوهای مونث در میدان جنگ ظاهر شدند و اجساد سربازانی که عجولانه دفن شدند را نبش قبر کردند و گوشت‌ مردگان را به دندان کشیدند. آن‌ها را تعقیب کردیم و به سمت‌شان تیر انداختیم. بعضی از جوانان موفق شدند تعداد قابل توجهی ازشان را هلاک کنند اما وقتی روز شد جنازه‌هایشان همه به شکل گرگ و کفتار در آمده بود.»

به نظر بارین-گولد این حکایت‌های وحشت‌آمیز که غول‌های شرور را به خوی گرگی نسبت می‌دهند، ممکن است اشاره‌ای به همان بیماری لیکانتروپی داشته باشند. فرضیه‌ای که چندان بعید به نظر نمی‌رسد.

قطرب غیر از این که در هزار و یکشب باشد واژه‌ای در طب قدیمی اسلام هم بود. ابوبکر محمّد بن زَکَریا رازی، کاشف الکل، اسید سولفوریک و نفت سفید، به عنوان یکی از نوابغ قرون وسطی در دايره المعارف پزشکی «الحاوی في الطب» به جای توصیف خیالی قطرب، از آن به عنوان یک اختلال مغزی یا روان‌پریشی نام برد.

رازی این عارضه را نوعی جنون دانست که شخص را وادار می‌‌کند تا مانند گرگ رفتار کند. او برای درمان بیماری تریاک را برای ایجاد خواب و حمام مواد موضعی را برای مرطوب‌سازی مغز تجویز کرد.

تجویز رازی احتمالا اولین درمان آزمایشی لیکانتروپی بود. رازی همه‌چیزدان ۲۰۰ کتاب نوشت تا از شرق جادوزدایی کند. در حضور او ایشتار و خواب‌گشاهای بخت نصر و شهرزاد قدرتی نداشتند.

رازی کاشف حقیقی گرگینه بود. او ثابت کرد قطرب قاتل و گوشت‌خوار وجود دارد، منتهی گرگینه‌ی او صرفا بیماری بود که باید بسـ*ـتری می‌شد و نه چیزی بیش از این. نیازی به شکار و محاکمه و سوزاندن نبود.


⟨گرگینه‌ها بخش مهمی از تاریخ هستند⟩

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و SelmA

ZaHRa

مدیر برتر + نویسنده‌ی برتر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,637
امتیاز واکنش
18,958
امتیاز
373
محل سکونت
` اِغماء
زمان حضور
74 روز 4 ساعت 2 دقیقه
نویسنده این موضوع
گرگینه‌ها به عنوان حاصل پیوندی انسان و گرگ شاید موفق‌ترین موجودات پیوندزده شده به انسان در کل اسطوره‌ها بوده‌اند. حکایت‌های قنطورس‌ها (اسب-انسان)، مینوتورها (انسان-گاو) و البته پری دریایی‌ها (انسان-ماهی) از نظر تعداد و اهمیت نمی‌شود با افسانه‌ها و حکایت‌های فولکلور گرگ‌نماها مقایسه کرد.
هیولاها در اکثر مواقع استعاره‌هایی بسیار دقیق و موجز از روح زمانه‌های مختلفند. بنابراین نقش اسطوره‌ای گرگینه‌ها احتمالا کاستی برای ضبط احساسات و واقعیات نامرئی‌ یا فراموش‌شده بوده است.
سال‌هاست که ما با گرگ‌ها می‌جنگیم
انسان‌ها به شکل غریزی از تمام شکارچی‌های بزرگ طبیعت می‌ترسند. اما ارتباط انسان‌ها با گرگ‌ها فراتر از یک ترس طبیعی است.

انسان‌ها از اول در قلمروی مشترک با گرگ‌ها زندگی می‌کرده‌اند. منتهی نه انسان علاقه‌ی ویژه‌ای به شکار گرگ دارد و نه گرگ‌ها انسان را به عنوان شکار مورد علاقه انتخاب می‌کنند.

در واقعیت احتمال این که گرگ‌ها (مخصوصا گرگ‌های سالم) به انسان حمله کنند بسیار کم است (بر خلاف خرس‌ها، ببرها و شیرهای کوهی). می‌توان گفت که ترس از گرگ‌ها تا حد زیادی سمبلیک است (نگاه بیندازید به +).

هنوز وقتی خبرها را می‌خوانیم گزارش‌های دراماتیک از حمله‌های منتسب به گرگ ها می‌بینیم (مثلا حمله گرگ‌های گرسنه به چند روستا /راه‌های مقابله با حمله گرگ یا 4 جوان از محاصره 11 گرگ چگونه رها شدند؟). انگار انسان‌ها می‌ترسند کنترل طبیعت وحشی را از دست بدهند. در حکایت‌های دراماتیکی مثل شنل قرمزی، گرگ‌ها به عنوان دشمن اصلی بقای بشر جلوه داده می‌شوند.
به هر حال انسان‌ها هزاران‌سال است که با گرگ‌ها مبارزه کرده‌اند و جمعیت گرگ‌ها را در بسیاری از نواحی به طور کامل از بین برده‌اند. قوم فاتح، حتی گرگ‌ها را اسیر کرده و گرگ‌های مغلوب را تغییر ژنتیکی داده‌ و گونه‌ای جدید ساخته‌ و به عنوان نگهبان قلمرو و حیوان خانگی ازشان استفاده می‌کند.


⟨گرگینه‌ها بخش مهمی از تاریخ هستند⟩

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و SelmA

ZaHRa

مدیر برتر + نویسنده‌ی برتر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,637
امتیاز واکنش
18,958
امتیاز
373
محل سکونت
` اِغماء
زمان حضور
74 روز 4 ساعت 2 دقیقه
نویسنده این موضوع
ما از هاری می‌ترسیم
هاری یکی از ترسناک‌ترین بیماری‌هاست. گرگ‌ها و خفاش‌های هار هم همیشه جزو ترسناک‌ترین پدیده‌هایی بوده‌اند که بشر با آن روبرو شده است. قبلا تصور می‌شد ناقل هاری از طریق خون بیماری‌اش را منتقل می‌کند و بعید نیست همین فرضیه‌ی ساده ریشه‌ی همه‌ی داستان‌های گرگینه‌ها و خون‌آشامی و حتی اپیدمی زامبی‌ها باشد. در نظر بگیرید گزش گرگ هار ۱۵ برابر از سگ هار مرگ‌بارتر است و خفاش‌های هار ممکن است شما را بگزند بدون اینکه اصلا متوجه بشوید.

در نظر بگیرید گرگ‌های هار از گروه‌شان جدا می‌شوند و تک و تنها تا ۸۰ کیلومتر در روز سفر می‌کنند و اگر در این مسیر انسانی به چشم‌شان بخورد، بدون هیچ ترسی حمله می‌کنند. مثلا در یک مورد که سال ۱۹۷۱ در افغانستان اتفاق افتاد یک سگ هار به تنهایی ۱۸ مرد که موقع مراقبت از مزرعه خواب‌شان برده بود را گاز گرفت و همگی به خاطر کمبود امکانات پزشکی در نهایت به شکل دردناکی بر اثر هاری کشته شدند.

خوشبختانه بیماری‌ هاری به راحتی و به سرعت منتقل نمی‌شود و اگر واقعا این ویروس از این نظر پیشرفت می‌کرد، چه بسا خطرناک‌ترین همه‌گیری تاریخ اتفاق می‌افتاد. می‌توانید نگاهی به این مستند قدیمی بیندازید که سال‌ها پیش انستیتو پاستور ایران از وضعیت یک بیمار مبتلا به هاری تهیه کرده است.


⟨گرگینه‌ها بخش مهمی از تاریخ هستند⟩

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و SelmA

ZaHRa

مدیر برتر + نویسنده‌ی برتر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,637
امتیاز واکنش
18,958
امتیاز
373
محل سکونت
` اِغماء
زمان حضور
74 روز 4 ساعت 2 دقیقه
نویسنده این موضوع
ما برای گرگ‌ها احترام قائلیم
روش شکار گرگ‌ها برای انسان‌ها خیلی جالب است. گرگ‌ها پنهان‌کارانه، مقتصدانه و با کار تیمی شکار می‌کنند. احتمالا انسان‌ها برای صحبت کردن با هیچ‌گونه‌ای به اندازه‌ی گرگ‌ها تلاش نکرده‌اند. احتمالا اولین تلاش‌ها عجز و لابه‌ی انسان‌ها بوده است که با خواندن اوراد و کشیدن فریادهایی خاص سعی داشتند گرگ‌ها را از حمله منصرف کنند.

همین که لیکانتروپی در اکثر مواقع به شکل هم‌حسی انسان و گرگ خودش را نشان می‌دهد، می‌تواند نشانه‌ای از ارتباط عجیب انسان‌ها با گرگ‌ها باشد.

گرگ از ابتدا برای انسان نقش توتمی هم داشته است. هنوز گرگ‌ها شاید محبوب‌ترین حیوان برای تتو کردن باشد. جنبش‌های مقاومت بسیاری دوست دارند هویت‌شان را از گرگ‌ها بگیرند. وقتی چیزی با جثه‌ی معمولی قدرتمند و جسور باشد، به گرگ تشبیهش می‌کنیم. مثلا قایق‌های U ارتش نازی که به گرگ‌های دریا مشهور بودند. همین خاطر عجیب نیست که این همه داستان وجود دارد که دوست دارد انسان را به گرگ پیوند بزند.
منبع: سفید


⟨گرگینه‌ها بخش مهمی از تاریخ هستند⟩

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و SelmA
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا