خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

MĀŘÝM

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب
ناظر کتاب
مدیر آزمایشی
  
عضویت
23/8/20
ارسال ها
760
امتیاز واکنش
7,695
امتیاز
263
محل سکونت
خونه ام :/
زمان حضور
44 روز 8 ساعت 57 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نام خدایی که زیبایی را در دلها کاشت!
نام رمان: غموض جان
نام نویسنده: مریم صادقی
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
ناظر: Narín✿
منتقد: Z.A.H.Ř.Ą༻

خلاصه: زمانی که پسرک قصه، در تب و تاب مشکلات گذشته‌اش غوطه ور بود و برای نفس کشیدن می‌‌جنگید، حادثه ای رخ داد که او را مجبور به جست‌وجوی تکه‌های گمشده‌اش کرد؛ تکه‌هایی که هر یک، در باتلاق عمیق احساساتش فرو رفته بودند؛ در این حین، پیامی از شخصی ناشناس به دستش رسید و به دنبال آن، جنایتی رخ داد که او حتی در خواب نیز تصورش را نمی‌کرد...


نقد و بررسی رمان غموض جان | maryamstarfire کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: eli_Author، نگار 1373، یگانه جان و 4 نفر دیگر

Z.A.H.Ř.Ą༻

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
16/10/20
ارسال ها
1,846
امتیاز واکنش
43,392
امتیاز
418
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
294 روز 4 ساعت 9 دقیقه
بسم رب القم

نقد و برسی تکه هایی به نام من

داستان هایی ارزش خواندن دارند؛ که شخصیت هایشان از دنیای واقعی و طبیعت سرشت آدم ها آمده باشند‌. به دور از همان توصیفات و توضیحات کلیشه‌ای و اضافه گویی‌های ناشیانه نويسنده های امروزی.
خوشبختانه برای این امر باید به نویسنده تکه‌هایی به نام من تبریک گفت. شخصیت پردازی رمان فوق‌العاده عالی و قوی است‌. شخصیت ها کاملاً طبیعی و واقعی هستند و هر شخصیت به جایگاه خودش تعلق دارد. شخصیت ها صمیمی و کنش گر هستند. نویسنده در خلق کردن شخصیت هایش به طور خاصی تبحر دارد. ظاهر، عواطف، احساسات، افکار شخصیت ها به خوبی نشان داده شده بود؛ و با قرار دادن شخصیت اصلی در موقعیت های چالش گر هم خودش و هم خواننده را به چالش دعوت کرده بود. به طوی که در طول خواندن رمان احساس می‌کردم من چندین سال است که این آدم ها را می‌شناسم و با آن‌ها زندگی کرده‌ام.
ایده رمان در باب ژانر اجتماعی، ایده جدید و خلاقی است. درواقع می‌شود گفت همان تکرار های قدیمی را ندارد. نویسنده برای نوشتن یک اجتماعی جدید شجاعت بی‌شماری به خرج داده‌است. درواقع نوشتن و لمس کردن درد و مشکلات اجتماع و نشان دادن آن به بقیه کاری سخت و گاهی غیر ممکن است. چون نیاز به ظرافت و شجاعت و ارتباط قوی بین نویسنده و اجتماع و خواننده نیاز دارد. داستانی که تاثیر والدین و اعمال و رفتار آن ها را بر روی زندگی معصومانه کودکی به خوبی نشان داده است. چه بسا که در بزرگسالی تبدیل به یک گرگ افسار گسيخته خواهد شد. به عنوان یک نویسنده خانم در خلق کردن و رشد دادن شخصیت اصلی رمان به عنوان یک مذکر و یک فرد آسیب دیده از کودکی بسیار خوب عمل کرده‌اید. در تکه هایی به نام من نویسنده خیلی خوب می‌داند که چه هدفی دارد و چه راهی را انتخاب کرده است و صد البته در باب این موضوع جا برای بحث و استدلال بسیار است.
با وجود بی نظیر بودن رمان و قلم عالی نویسنده؛ ولیکن اشکالات کوچکی در رمان دیده می‌شود.
اول اینکه شروع رمان با فضاسازی فوت یوی از اقوام درجه یک و در قبرستان شروع شده که این مورد به نظرم به علت تکرار مکرر نویسنده کلیشه و تکراری است اما قلم عالی نویسنده به خوبی این نقص را پوشانده‌است و جذابیت خاص خود را به همراه دارد.
فضاسازی رمان خیلی خوب است؛ می‌شود گفت ما با رمانی با فضاسازی قوی روبه رو هستیم؛ ولیکن در باب توصیفات چهره کمی بی انصافی شده است. اما نکته‌ای که خیلی توجهم را جلب کرد؛ خلاقیت نویسنده در توصیف ظاهر شخصیت ها بود که مشابه آن را در اثر های چارلز دیکنز کاملاً مشهود است. مورد بعدی عدم تعادل و ناهماهنگی بین دیالوگ و مونولوگ های داستان بود. می‌شود گفت بیش از نود درصد رمان مونولوگ بود‌. فراموش نکنید که مکالمات بین شخصیت ها نقش بسیار مهمی در توسعه شخصیت های داستان دارند زیرا این فرصت را به خواننده می دهد که انگیزه ها و اعمال شخصیت ها را با دقت بیشتری برسی کند. و حتی گاهاً جذابیت داستان را چند برابر می‌کنند.
گاهی با فلش بک های متعدد نویسنده در رمان گم می‌شدم؛ که الان دقیقا کجا هستم؟
گذشته آرمان رستم زاده؟
یا زمان حال؟
بهتر هست باکمی توصیفات این نقص را بر طرف کنید. به علت فلش بک ها و سردرگمی احساس کردم کمی فقط کمی سیر رمان تند است.
حقیقتاً با دیدن اسم رمان حجم انبوهی از احساسات کلیشه‌ای به سمتم حمله ور شدند؛ اما خوشبختانه نویسنده در طول رمان به خوبی نشان داد که این اسم برازنده داستان شخصیت اصلی است ولیکن همچنان انتخاب های بهتری نیز وجود دارد.
به طور کلی تکه هایی به نام من رمان قوی است که نقصان کوچکی دارد که با طرف کردن آن ها قطعاً بی نقص خواهد شد.
در پایان اما تکه هایی به نام من با شخصیت پردازی و ایده قوی و قلم عالی نویسنده؛ رمانی است که بیش از بیش ارزش خواندن و به طور قطع زندگی کردن با شخصیت هایش را دارد.

پ.ن: تکه‌هایی به نام من از آن دسته رمان هایی بود که با یک فنجان چای؛ پذیرای قلم گرم و صمیمی نویسنده بودم.
با تشکر از انتقاد پذیری شما
تیم نقد انجمن رمان۹۸
zahra


نقد و بررسی رمان غموض جان | maryamstarfire کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: لاله ی واژگون، FaTeMeH QaSeMi، نگار 1373 و 5 نفر دیگر

MĀŘÝM

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب
ناظر کتاب
مدیر آزمایشی
  
عضویت
23/8/20
ارسال ها
760
امتیاز واکنش
7,695
امتیاز
263
محل سکونت
خونه ام :/
زمان حضور
44 روز 8 ساعت 57 دقیقه
نویسنده این موضوع
بسم رب القم

نقد و برسی تکه هایی به نام من

داستان هایی ارزش خواندن دارند؛ که شخصیت هایشان از دنیای واقعی و طبیعت سرشت آدم ها آمده باشند‌. به دور از همان توصیفات و توضیحات کلیشه‌ای و اضافه گویی‌های ناشیانه نويسنده های امروزی.
خوشبختانه برای این امر باید به نویسنده تکه‌هایی به نام من تبریک گفت. شخصیت پردازی رمان فوق‌العاده عالی و قوی است‌. شخصیت ها کاملاً طبیعی و واقعی هستند و هر شخصیت به جایگاه خودش تعلق دارد. شخصیت ها صمیمی و کنش گر هستند. نویسنده در خلق کردن شخصیت هایش به طور خاصی تبحر دارد. ظاهر، عواطف، احساسات، افکار شخصیت ها به خوبی نشان داده شده بود؛ و با قرار دادن شخصیت اصلی در موقعیت های چالش گر هم خودش و هم خواننده را به چالش دعوت کرده بود. به طوی که در طول خواندن رمان احساس می‌کردم من چندین سال است که این آدم ها را می‌شناسم و با آن‌ها زندگی کرده‌ام.
ایده رمان در باب ژانر اجتماعی، ایده جدید و خلاقی است. درواقع می‌شود گفت همان تکرار های قدیمی را ندارد. نویسنده برای نوشتن یک اجتماعی جدید شجاعت بی‌شماری به خرج داده‌است. درواقع نوشتن و لمس کردن درد و مشکلات اجتماع و نشان دادن آن به بقیه کاری سخت و گاهی غیر ممکن است. چون نیاز به ظرافت و شجاعت و ارتباط قوی بین نویسنده و اجتماع و خواننده نیاز دارد. داستانی که تاثیر والدین و اعمال و رفتار آن ها را بر روی زندگی معصومانه کودکی به خوبی نشان داده است. چه بسا که در بزرگسالی تبدیل به یک گرگ افسار گسيخته خواهد شد. به عنوان یک نویسنده خانم در خلق کردن و رشد دادن شخصیت اصلی رمان به عنوان یک مذکر و یک فرد آسیب دیده از کودکی بسیار خوب عمل کرده‌اید. در تکه هایی به نام من نویسنده خیلی خوب می‌داند که چه هدفی دارد و چه راهی را انتخاب کرده است و صد البته در باب این موضوع جا برای بحث و استدلال بسیار است.
با وجود بی نظیر بودن رمان و قلم عالی نویسنده؛ ولیکن اشکالات کوچکی در رمان دیده می‌شود.
اول اینکه شروع رمان با فضاسازی فوت یوی از اقوام درجه یک و در قبرستان شروع شده که این مورد به نظرم به علت تکرار مکرر نویسنده کلیشه و تکراری است اما قلم عالی نویسنده به خوبی این نقص را پوشانده‌است و جذابیت خاص خود را به همراه دارد.
فضاسازی رمان خیلی خوب است؛ می‌شود گفت ما با رمانی با فضاسازی قوی روبه رو هستیم؛ ولیکن در باب توصیفات چهره کمی بی انصافی شده است. اما نکته‌ای که خیلی توجهم را جلب کرد؛ خلاقیت نویسنده در توصیف ظاهر شخصیت ها بود که مشابه آن را در اثر های چارلز دیکنز کاملاً مشهود است. مورد بعدی عدم تعادل و ناهماهنگی بین دیالوگ و مونولوگ های داستان بود. می‌شود گفت بیش از نود درصد رمان مونولوگ بود‌. فراموش نکنید که مکالمات بین شخصیت ها نقش بسیار مهمی در توسعه شخصیت های داستان دارند زیرا این فرصت را به خواننده می دهد که انگیزه ها و اعمال شخصیت ها را با دقت بیشتری برسی کند. و حتی گاهاً جذابیت داستان را چند برابر می‌کنند.
گاهی با فلش بک های متعدد نویسنده در رمان گم می‌شدم؛ که الان دقیقا کجا هستم؟
گذشته آرمان رستم زاده؟
یا زمان حال؟
بهتر هست باکمی توصیفات این نقص را بر طرف کنید. به علت فلش بک ها و سردرگمی احساس کردم کمی فقط کمی سیر رمان تند است.
حقیقتاً با دیدن اسم رمان حجم انبوهی از احساسات کلیشه‌ای به سمتم حمله ور شدند؛ اما خوشبختانه نویسنده در طول رمان به خوبی نشان داد که این اسم برازنده داستان شخصیت اصلی است ولیکن همچنان انتخاب های بهتری نیز وجود دارد.
به طور کلی تکه هایی به نام من رمان قوی است که نقصان کوچکی دارد که با طرف کردن آن ها قطعاً بی نقص خواهد شد.
در پایان اما تکه هایی به نام من با شخصیت پردازی و ایده قوی و قلم عالی نویسنده؛ رمانی است که بیش از بیش ارزش خواندن و به طور قطع زندگی کردن با شخصیت هایش را دارد.

پ.ن: تکه‌هایی به نام من از آن دسته رمان هایی بود که با یک فنجان چای؛ پذیرای قلم گرم و صمیمی نویسنده بودم.
با تشکر از انتقاد پذیری شما
تیم نقد انجمن رمان۹۸
zahra
خیلی ممنون از نقد زیبا و عالیتون:aiwan_light_give_rose:
حتما تلاش می کنم که‌ اشکالاتو درست کنم و خوشحال میشم اگه تو اصلاح و ادامه رمان کمکم کنین:shameb::g5b:


نقد و بررسی رمان غموض جان | maryamstarfire کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، نگار 1373، سیده کوثر موسوی و یک کاربر دیگر

Elaheh_A

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/10/20
ارسال ها
1,158
امتیاز واکنش
17,924
امتیاز
323
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
59 روز 6 ساعت 34 دقیقه
به نام خداوند رنگین کمان
درود
*نقد و بررسی رمان تکه‌هایی به نام من*
سرپرست، واژه‌ای که معنا و مفهومی عمیق و بی‌نهایت دارد؛ واژه‌ای که برای برخی از مردمانِ جامعه حکمِ زندگی دارد. برای برخی شادی‌آور و برای برخی دیگر پر از ترس و دلهره است.
"تکه‌هایی به نام من" به طرزی ماهرانه با اجتماع و سرپرستی عجین شده است، پسری از جنس درد که بدسرپرست بوده و حالا خودش سرپرستِ فردِ دیگری‌ست.
فردی که در کودکی و نوجوانی آسایش نداشته و هنوزهم آثار رفتارهای غلطی که با او می‌شده، در زندگی‌اش وجود دارد.
اویی که کیسه بوکس برادر ناتنی‌اش بود و هنوزهم سایه‌ی شومِ آن برادر روی زندگی‌اش است.
شخصیت اصلی این رمان بسیار پررنگ است چراکه داستان از زبان وی و توصیفات نیز از زبان خودش است؛ درنتیجه خواننده همزادپنداری بیشتری با این شخصیت داشته و بهتر او را درک می‌کند اما دیگر شخصیت‌ها آنطور که باید پررنگ نیستند و با توجه به موضوعِ فرعی بودنِ آنها می‌توان از کمرنگی آنها چشم‌پوشی کرد؛ چه‌بسا بهتر است که دیگر شخصیت‌ها نیز در ادامه، پررنگ‌تر شوند.
اما چیزی که در این میان به خوبی می‌درخشد توصیفاتِ مکانی و حس آمیزی و مونولوگ‌هاییست که خواننده را واردِ فضای رمان می‌کند و گویی که در آن لحظه کنار شهریارِ کوچک نشسته و دلش هوای پیتزا کرده‌است.
این موضوع نشان دهنده‌ی قلمِ گیرای نویسنده است که می‌تواند روح خواننده را به بازی بگیرد و این را می‌توان در خلاصه و مقدمه نیز یافت. فضاسازی نویسنده آنقدر خوب و گیراست و خواننده چنان غرق در فضای رمان می‌شود و عطر گل‌های همیشه بهارِ حیاطِ خانه‌ی نیما را مهمانِ ریه‌هایش می‌کند که دیگر فرصتی برای فکر کردن به کمبودهای رمان به دست نمی‌آورد.
این کمبودها فقط و فقط توصیفات چهره‌هاست و می‌توان گفت نویسنده آنقدر غرق در توصیفات مکانی شده که این موضوع را از یاد برده است؛ با این وجود چیزی از جذابیت رمان کم نمی‌شود و خاطره‌بازی‌های آرمان هم‌چنان دلچسب و گیراست.
موضوع دیگری که در رمان بسیار به چشم می‌خورد، مادر آرمان است. مادری که گذشته‌ای عجیب دارد و بدون شک مسبب بدبختی‌های آرمان است و رازهایی قدیمی دارد؛ پرداختن به موضوعِ مادر آرمان نکته‌ی دیگری است که نویسنده باید حواسش را جمع کرده و عملکردی موفقیت‌آمیز داشته باشد چراکه از رمانی با ایده‌ای نو و قلمی بی‌نظیر انتظار بیشتری می‌رود.
با این وجود می‌توان متوجه شد که نویسنده هدفش از نوشتن را می‌داند و توانسته هرآنچه در ذهنش بوده را به خواننده انتقال دهد.
به امید موفقیت‌های روز افزون نویسنده‌ی عزیز MĀŘÝM
#الهه_آذری_مقدم
‌پ.ن: مریمِ قشنگم، رمانت جزو اون دسته رماناییه که دلم میخواد بخونمش و ازش سردربیارم، نمیخواستم نقدمو خیلی خشک بنویسم و دلم میخواست بیشتر دوستانه باشه^^
بخاطر همین فقط از جنبه‌ی ژانر اجتماعیش بررسیش کردم.
و دلیل دیگه‌شم اینه که درگیر کارای خونه‌م هستم و وقت ندارم اما تا یادم نرفته بگم که ژانر عاشقانه‌ت رو تو رمان نمی‌بینم؛ تنها ژانری که پررنگه اجتماعیه! بنظر من ژانر عاشقانه‌ش رو حذف کن یا اینه یه نشونه‌هایی از عاشقانه بودن بذار تو رمان.
موفق باشی قشنگم، عیدتم پیشاپیش مبارک و به قولمم عمل کردم:tongueym:
بدرود.


نقد و بررسی رمان غموض جان | maryamstarfire کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • جذاب
  • تشکر
Reactions: لاله ی واژگون، FaTeMeH QaSeMi، نگار 1373 و یک کاربر دیگر

MĀŘÝM

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب
ناظر کتاب
مدیر آزمایشی
  
عضویت
23/8/20
ارسال ها
760
امتیاز واکنش
7,695
امتیاز
263
محل سکونت
خونه ام :/
زمان حضور
44 روز 8 ساعت 57 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نام خداوند رنگین کمان
درود
*نقد و بررسی رمان تکه‌هایی به نام من*
سرپرست، واژه‌ای که معنا و مفهومی عمیق و بی‌نهایت دارد؛ واژه‌ای که برای برخی از مردمانِ جامعه حکمِ زندگی دارد. برای برخی شادی‌آور و برای برخی دیگر پر از ترس و دلهره است.
"تکه‌هایی به نام من" به طرزی ماهرانه با اجتماع و سرپرستی عجین شده است، پسری از جنس درد که بدسرپرست بوده و حالا خودش سرپرستِ فردِ دیگری‌ست.
فردی که در کودکی و نوجوانی آسایش نداشته و هنوزهم آثار رفتارهای غلطی که با او می‌شده، در زندگی‌اش وجود دارد.
اویی که کیسه بوکس برادر ناتنی‌اش بود و هنوزهم سایه‌ی شومِ آن برادر روی زندگی‌اش است.
شخصیت اصلی این رمان بسیار پررنگ است چراکه داستان از زبان وی و توصیفات نیز از زبان خودش است؛ درنتیجه خواننده همزادپنداری بیشتری با این شخصیت داشته و بهتر او را درک می‌کند اما دیگر شخصیت‌ها آنطور که باید پررنگ نیستند و با توجه به موضوعِ فرعی بودنِ آنها می‌توان از کمرنگی آنها چشم‌پوشی کرد؛ چه‌بسا بهتر است که دیگر شخصیت‌ها نیز در ادامه، پررنگ‌تر شوند.
اما چیزی که در این میان به خوبی می‌درخشد توصیفاتِ مکانی و حس آمیزی و مونولوگ‌هاییست که خواننده را واردِ فضای رمان می‌کند و گویی که در آن لحظه کنار شهریارِ کوچک نشسته و دلش هوای پیتزا کرده‌است.
این موضوع نشان دهنده‌ی قلمِ گیرای نویسنده است که می‌تواند روح خواننده را به بازی بگیرد و این را می‌توان در خلاصه و مقدمه نیز یافت. فضاسازی نویسنده آنقدر خوب و گیراست و خواننده چنان غرق در فضای رمان می‌شود و عطر گل‌های همیشه بهارِ حیاطِ خانه‌ی نیما را مهمانِ ریه‌هایش می‌کند که دیگر فرصتی برای فکر کردن به کمبودهای رمان به دست نمی‌آورد.
این کمبودها فقط و فقط توصیفات چهره‌هاست و می‌توان گفت نویسنده آنقدر غرق در توصیفات مکانی شده که این موضوع را از یاد برده است؛ با این وجود چیزی از جذابیت رمان کم نمی‌شود و خاطره‌بازی‌های آرمان هم‌چنان دلچسب و گیراست.
موضوع دیگری که در رمان بسیار به چشم می‌خورد، مادر آرمان است. مادری که گذشته‌ای عجیب دارد و بدون شک مسبب بدبختی‌های آرمان است و رازهایی قدیمی دارد؛ پرداختن به موضوعِ مادر آرمان نکته‌ی دیگری است که نویسنده باید حواسش را جمع کرده و عملکردی موفقیت‌آمیز داشته باشد چراکه از رمانی با ایده‌ای نو و قلمی بی‌نظیر انتظار بیشتری می‌رود.
با این وجود می‌توان متوجه شد که نویسنده هدفش از نوشتن را می‌داند و توانسته هرآنچه در ذهنش بوده را به خواننده انتقال دهد.
به امید موفقیت‌های روز افزون نویسنده‌ی عزیز MĀŘÝM
#الهه_آذری_مقدم
‌پ.ن: مریمِ قشنگم، رمانت جزو اون دسته رماناییه که دلم میخواد بخونمش و ازش سردربیارم، نمیخواستم نقدمو خیلی خشک بنویسم و دلم میخواست بیشتر دوستانه باشه^^
بخاطر همین فقط از جنبه‌ی ژانر اجتماعیش بررسیش کردم.
و دلیل دیگه‌شم اینه که درگیر کارای خونه‌م هستم و وقت ندارم اما تا یادم نرفته بگم که ژانر عاشقانه‌ت رو تو رمان نمی‌بینم؛ تنها ژانری که پررنگه اجتماعیه! بنظر من ژانر عاشقانه‌ش رو حذف کن یا اینه یه نشونه‌هایی از عاشقانه بودن بذار تو رمان.
موفق باشی قشنگم، عیدتم پیشاپیش مبارک و به قولمم عمل کردم:tongueym:
بدرود.
خیلی ممنون بابت زحماتت عزیزم:rose::aiwan_light_heart:
نقدت واقعا زیبا و عالی بود و من حتما از راهنمایی‌های موثرت استفاده می‌کنم:aiwan_light_heart:
ژانر عاشقانه هم به زودی قراره خودش رو نشون بده! منتظر باشین:smug:
خلاصه ببخشید که بهت زحمت دادم دوست عزیز:aiwan_light_heart::aiwan_light_heart::aiwan_light_heart::g7b:


نقد و بررسی رمان غموض جان | maryamstarfire کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • جذاب
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Elaheh_A و نگار 1373

MĀŘÝM

مدیر آزمایشی تالار دین و مذهب
ناظر کتاب
مدیر آزمایشی
  
عضویت
23/8/20
ارسال ها
760
امتیاز واکنش
7,695
امتیاز
263
محل سکونت
خونه ام :/
زمان حضور
44 روز 8 ساعت 57 دقیقه
نویسنده این موضوع
خیلی ممنون بابت زحماتت عزیزم:rose::aiwan_light_heart:
نقدت واقعا زیبا و عالی بود و من حتما از راهنمایی‌های موثرت استفاده می‌کنم:aiwan_light_heart:
ژانر عاشقانه هم به زودی قراره خودش رو نشون بده! منتظر باشین:smug:
خلاصه ببخشید که بهت زحمت دادم دوست عزیز:aiwan_light_heart::aiwan_light_heart::aiwan_light_heart::g7b:
راستی یادم رفت عیدو تبریک بگم.
پیشاپیش مبارک:aiwan_light_heart::aiwan_light_heart::aiwan_light_heart:


نقد و بررسی رمان غموض جان | maryamstarfire کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Elaheh_A و نگار 1373
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا