- عضویت
- 23/10/22
- ارسال ها
- 13
- امتیاز واکنش
- 40
- امتیاز
- 133
- سن
- 32
- زمان حضور
- 9 روز 12 ساعت 4 دقیقه
نویسنده این موضوع
«تنها عنصری که داستان به واسطه آن رو به جلو حرکت میکند، کشمش است.»
این چیزی است که رابرت مککی آن را قانون کشمکش و حاکم بر داستان میداند.
جزییاتی مانند فضای داستان، سرشتارها (سرشتار = شخصیت، کاراکتر)، و رخدادهای پیرنگ، همگی به خواننده درک میدهند، اما بنا به نظر رابرت مککی، کشمکش روان داستان است. هر شکلی از داستان، هر ژانر رمان یا داستان کوتاه، نیاز به کشمکش دارد.
جنت باروی در کتاب خود، قصهنویسی، ذکر میکند: «تنها دردسر، مایه جذابیت است.» این مسئله کمی طعنهآمیز است که ما در زندگی واقعی، در برابر دردسر مقاومت کرده و از کشمکش طفره میرویم، اما خوانندگان هر داستانی برای کشمش اشتیاق دارند.
نخستین باری که یک نویسنده با ایده قرار دادن سرشتار خود در یک کشمکش مواجه میشود این مسئله اغلب موجب ناراحتی او میگردد. همان طور که نویسنده در زندگیاش خواهان اجتناب از کشمکش است، دوست ندارد که سرشتارش را در موقعیتهای دشوار قرار دهد. بعضی از نویسندهها روی توصیفات فضا یا پیچیدگی رشد سرشتار تمرکز میکنند، اما بعد هیچ کشمکشی برای سرشتار اصلی ایجاد نمیکنند. مرتکب این اشتباه نشوید.
چرا کشمکش در داستان ضروری است؟
به بیان ساده، کشمکشها داستان را جذاب نگاه میدارند. کشمکش شامل یک تقابل بیرونی یا درونی است، و از چالشی سرچشمه میگیرد که سرشتار داستان در مسیر دستیابی به هدفش باید آن را حل کند. کشمکش موجب مقداری تردید در مورد این میشود که آیا سرشتار پیشبرنده داستان به آن هدف دست مییابد، و خواننده را درگیر داستان نگاه داشته و موجب میشود که به خواندن ادامه دهد تا ببیند آیا آن کشمکش رفع میشود یا نه.
و این دقیقا چیزی است که هر نویسندهای خواهان آن است. اینکه خوانندگان اثر او داستان را تا انتها دنبال کنند.
اگر کشمکشی در داستان نباشد، دنبال کردن سرشتار اصلی در داستان کار خستهکنندهای میشود. بدون کشمکش، چیز جذابی برای تعریف کردن نیست.
این چیزی است که رابرت مککی آن را قانون کشمکش و حاکم بر داستان میداند.
جزییاتی مانند فضای داستان، سرشتارها (سرشتار = شخصیت، کاراکتر)، و رخدادهای پیرنگ، همگی به خواننده درک میدهند، اما بنا به نظر رابرت مککی، کشمکش روان داستان است. هر شکلی از داستان، هر ژانر رمان یا داستان کوتاه، نیاز به کشمکش دارد.
جنت باروی در کتاب خود، قصهنویسی، ذکر میکند: «تنها دردسر، مایه جذابیت است.» این مسئله کمی طعنهآمیز است که ما در زندگی واقعی، در برابر دردسر مقاومت کرده و از کشمکش طفره میرویم، اما خوانندگان هر داستانی برای کشمش اشتیاق دارند.
نخستین باری که یک نویسنده با ایده قرار دادن سرشتار خود در یک کشمکش مواجه میشود این مسئله اغلب موجب ناراحتی او میگردد. همان طور که نویسنده در زندگیاش خواهان اجتناب از کشمکش است، دوست ندارد که سرشتارش را در موقعیتهای دشوار قرار دهد. بعضی از نویسندهها روی توصیفات فضا یا پیچیدگی رشد سرشتار تمرکز میکنند، اما بعد هیچ کشمکشی برای سرشتار اصلی ایجاد نمیکنند. مرتکب این اشتباه نشوید.
چرا کشمکش در داستان ضروری است؟
به بیان ساده، کشمکشها داستان را جذاب نگاه میدارند. کشمکش شامل یک تقابل بیرونی یا درونی است، و از چالشی سرچشمه میگیرد که سرشتار داستان در مسیر دستیابی به هدفش باید آن را حل کند. کشمکش موجب مقداری تردید در مورد این میشود که آیا سرشتار پیشبرنده داستان به آن هدف دست مییابد، و خواننده را درگیر داستان نگاه داشته و موجب میشود که به خواندن ادامه دهد تا ببیند آیا آن کشمکش رفع میشود یا نه.
و این دقیقا چیزی است که هر نویسندهای خواهان آن است. اینکه خوانندگان اثر او داستان را تا انتها دنبال کنند.
اگر کشمکشی در داستان نباشد، دنبال کردن سرشتار اصلی در داستان کار خستهکنندهای میشود. بدون کشمکش، چیز جذابی برای تعریف کردن نیست.
کشمکش در داستان
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: