خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

P.E.G.A.H

شاعر انجمن رمان ۹۸
شاعر انجمن
  
عضویت
18/4/21
ارسال ها
242
امتیاز واکنش
5,662
امتیاز
263
محل سکونت
خانواده‌ام!
زمان حضور
29 روز 11 ساعت 35 دقیقه
نویسنده این موضوع
بسم رب پاک •
نام اثر : ونوس
نام نویسنده : ر.ناصر
منتقد: Parmida_viola
***
مقدمه:
زنی آرام می‌رقصید
به پشتِ پای معشوقش
ز هر گردش به دورِ خود
نگاه دردِ معطوفش
نمایان بود ز بی‌دل‌ها
زمانِ کامِ مرغوبش
چو دید دلبر نخواهد دید
شکست چَشانِ مرطوبش‌
به هر ساز دُهل مردی
چنان رقصید در رویش
نماند آخر زنی عاشق
به زیر خاک پهلویش ...!
***
من از آسمان
از آن کره‌ی خاکی بی‌نام و نشان
به دل زمین سقوط کردم
که سرانجامم با صعود در همان آسمان
اتمام می‌یابد...!


نقد و بررسی دلنوشته ونوس | P.E.G.A.H کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM، Mahla_Bagheri، FaTeMeH QaSeMi و 3 نفر دیگر

Parmida_viola

مدیر آزمایشی تالار خانواده و زندگی
مدیر آزمایشی
گرافیست انجمن
  
عضویت
3/10/21
ارسال ها
1,738
امتیاز واکنش
6,635
امتیاز
233
محل سکونت
Sicily, italy
زمان حضور
29 روز 15 ساعت 18 دقیقه
به نام خالق بر و بحر

دلنوشته ونوس، یک دلنوشته گیرا با موضوعی حول محور زنان است، زنانی که با قلب مهربان و لطیف‌شان سازنده و بنیاد هر خانواده‌ای هستند و در طی تاریخ حماسه‌هایی بزرگ خلق کرده اند. پرداختن به موضوع زنان و دخترانی که حقوق‌شان در این دنیا پایمال شده و مورد بی‌توجهی و بی مهری از طرف جامعه قرار گرفته‌اند، گسترده و قابل بحث است که دلنویس در این دلنوشته به شیوایی گوشه‌ای از این مشکلات را به تصویر کشیدند.

نقد را با مقدمه‌ی دلنوشته آغاز می‌کنم، مقدمه مهم‌ترین بخش و معرف دلنوشته است و به همین دلیل از توجه بالایی برخوردار است. مقدمه دلنوشته ونوس یک مقدمه قوی و فوق العاده گیراست که با سایر پست‌های این دلنوشته در ارتباط است و یک شناسنامه کامل است.

زنی آرام می‌رقصید
به پشتِ پای معشوقش
ز هر گردش به دورِ خود
نگاه دردِ معطوفش
نمایان بود ز بی‌دل‌ها
زمانِ کامِ مرغوبش
چو دید دلبر نخواهد دید
شکست چَشانِ مرطوبش‌
به هر ساز دُهل مردی
چنان رقصید در رویش
نماند آخر زنی عاشق
به زیر خاک پهلویش ...!
***
من از آسمان
از آن کره‌ی خاکی بی‌نام و نشان
به دل زمین سقوط کردم
که سرانجامم با صعود در همان آسمان
اتمام می‌یابد...!

مقدمه دارای آرایه‌ها و ترکیبات جدیدی نیست، اما دلنویس به زیبایی توانسته‌اند که وجود یک زن را به تصویر بکشند و از فداکاری‌های او برایمان بگویند و به شیوایی مقصود خود را به ما انتقال دهند و همین موضوع علت اصلی جذابیت مقدمه است.
استفاده‌ از تشبیهات، کنایه‌ها و جناس و همچنین وزنی که در سراسر شعر رعایت شده، نکات مثبت و قابل توجهی هستند که زیبایی شعر را تشکیل می‌دهند.


"من از آسمان
از آن کره‌ی خاکی بی‌نام و نشان
به دل زمین سقوط کردم."

در اینجا سوالی که ایجاد می‌شود این است:
-آیا آسمان کره‌ای از جنس خاک است؟
این قسمت باید توسط دلنویس ویرایش شود.

"و خداوند‌ چه حکیمانه همه الطافش‌
را به عشق آراستید"

در اینجا فعل سوم شخص "آراستید" به کار رفته که فعلی بی‌معنی است و باید توسط دلنویس‌ با فعل "آراست" تعویض شود.

"باخت نزن، درجا نشین."

باخت نزن ترکیب صحیحی نیست، چنین چیزی در زبان فارسی استفاده‌ای ندارد، بنابرین بهتر است تغییر داده شود.
مثلا دلنویس می‌تواند از فعل "نباز" استفاده کند.

"روحم را ز اسارت جسم بکنم و به ونوس اوج گیرم."

ناهماهنگی افعال در اینجا دیده می‌شود، یکی از فعل‌ها به صورت عامیانه بیان شده و دیگری با لحن ادبی.
فعل "بکنم" با فعل "گیرم" توازنی ندارد و دلنویس باید یکی را به دلخواه تغییر دهد تا افعال به هم شبیه شوند.

"من خسته ام ...
من خسته‌ام و خواب مرا به آ*غو*ش نمی‌کشد!
رنجیده ام و پدر شانه هایم به دوش نمی‌کشد!‌"

در این پست شاهد پیشرفت دلنویس بودیم، آرایه‌های تکرار، جناس، مراعات نظیر، استعاره و تشخیص در این پست وجود داشت که نشانه‌ی رشد قلم دلنویس است و من از دلنویس خواسته این را دارم که مانند این نوشته سایر نوشته‌هایشان هم از چنین القای احساسات و فضاسازی قدتمندی برخوردار باشند.

همچنین تعدادی غلط املایی مثل "تپنیده‌ای" و
"ترجیهی" هم در برخی پست‌ها دیده می‌شد که باید توسط دلنویس مورد ویرایش قرار گیرند.

"تنهاییم‌ را رج به رج می‌بافم؛
انتهایش ...
گره‌ی کوریست که هیچگاه
باز نمی‌شود ...!"

از زیباترین پست‌های ونوس این متن بود، تشبیه کردن تنهایی به تار و پودی که دلنویس خود را بافنده آن متصور شده و بعد کلمه‌ی گره کور که استعاره از "تنهایی" است فضاسازی قوی‌ای را رقم زده و منجر به ملموس شدن متن شده است.


به طور کلی نقصی که در اکثر پست‌ها دیده می‌شد، کمبود استفاده از آرایه‌‌ها بود.
از آنجا که لحن کلی دلنوشته ادبی نیست و بیشتر عامیانه است، پس قطعا از دلنویس انتظار به کار گرفتن کلمات ادبی پر معنا نمی‌رود، اما وجود تشبیهات و توصیفات و آرایه‌ها لازمه‌ی هر دلنوشته‌ای است! امیدوارم دلنویس بیشتر از آنها بهره گیرد.

همچنین ترکیباتی در برخی نوشته‌های دلنویس وجود داشتند:
جان زلال
روح لطیف
سیاهچال وجود
که توصیفات زیبایی محسوب می‌شوند، اما دیگر جنبه‌ی کلیشه‌ای به خود گرفته‌اند و حرف‌های جدیدی برای گفتن ندارند.

در یک دلنوشته خوب، آنچه اهمیت بالایی دارد، نگاه نو، ترکیبات جدید و فضاسازی است.

بارها و بارها گفته شده که کلیشه یک نقطه ضعف برای هر متنی است و در دلنوشته‌ها انتظار می‌رود دلنویس برای یک موضوع تکراری حرف‌های جدیدی به همراه داشته باشد و در نوشته‌هایش از کلیشه نویسی دوری کند که این موضوع تا حدی در این دلنوشته اجرا شده بود.
موضوع این دلنوشته زنان و پاکی و طراوت‌شان است، موضوع جدیدی نیست! همه بارها گفته‌اند از لطافت جنس مونث و این دلنوشته‌ هم همین رویه را دارد، بنابرین از دلنویس انتظار می‌رود حالا که موضوع جدیدی را برای دلنوشته‌‌اش انتخاب نکرده است، پس سعی‌ و تمرکزش بر خلق ترکیبات و فضاسازی‌های قدرتمند باشد.
پست‌های اول دلنوشته حول محور عشق و زنان می‌چرخند اما در اواخر موضوع کمی از بحث اصلی فاصله گرفته است که امید دارم بیشتر از آن فاصله ایجاد نشود تا توازن دلنوشته از بین نرود.
از موضوع که بگذریم به اسم مجموعه می‌رسیم، کلمه ونوس به معنای سیاره ناهید و زن است که کلمه‌ای پر استفاده برای توصیف جنس مونث به شمار می‌رود، دلنویس می‌تواند آن را با واژه‌های متفاوت‌تر و کمتر شناخته‌شده‌ای تغییر دهد و این کاملا به نظر خود دلنویس وابسته است.

در نهایت می‌شود گفت با اینکه دلنوشته ونوس از کلیشه‌ها دور نمانده بود اما قلم نویسنده و موضوعاتی که به آن‌ها پرداخته بود زیبایی را در این دلنوشته به وجود آورده بود و در نهایت مجموعه‌ای زیبا و منحصر به فرد را خلق کرده بود.

زندگی و مرگش اندر کنج عزلت می‌گذشت
زن چه بود آن روزها، گر زآن که زندانی نبود؟
کس چو زن اندر سیاهی قرنها منزل نکرد
کس چو زن در معبد سالوس، قربانی نبود
دادخواهی‌های زن می‌ماند عمری بی‌جواب
آشکارا بود این بیداد؛ پنهانی نبود
نور دانش را ز چشم زن نهان می‌داشتند
این ندانستن، ز پستی و گرانجانی نبود
سادگی و پاکی و پرهیز یک یک گوهرند
گوهر تابنده تنها گوهر کانی نبود

قلمتان مانا.
سپاس بابت انتقاد پذیری شما
تیم نقد ادبی انجمن رمان۹۸


نقد و بررسی دلنوشته ونوس | P.E.G.A.H کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، Mahla_Bagheri، Z.A.H.Ř.Ą༻ و 2 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا