M O B I N A
سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
- عضویت
- 3/4/21
- ارسال ها
- 24,702
- امتیاز واکنش
- 63,861
- امتیاز
- 508
- سن
- 19
- محل سکونت
- BUSHEHR
- زمان حضور
- 273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
هنر در نظام قدیم،مظلوم بود،چون از ارزشها و آرمانهای انسانی جدایش کرده بودند...آنها که به زور و زر تکیه داشتند،ابزاری برای استوار ماندن تـ*ـخت و قدرت خود می خواستند.هنر محکوم بود که در خدمت هدفهای زورگویان و زراندوزان در آید،هر جا لازم شد توجیه گر راه و کار آنها و هر گاه نیاز افتاد حربه ای بر ضد ارزشهای اصیل و در همه حال مخدر و گمراه کننده باشد.تنها هنگامی که ایمان و گستاخی در هنرمندی به هم می رسید،هنر در خدمت اصالتها و ارزشهای حقیقی در می آمد و این بسی کمیاب و زودگذر بد. (1)
انقلاب اسلامی،زنجیر ستم را از گردن هنر هم گشوده است.اما طوق فرهنگ منحط و اغواگر غربی را از گردن آنها که به آن خو گرفته و دل بسته اند،به آسانی نمی توان گشود.هنرمندان تربیت یافته در نظام منحط ستمشاهی از این جمله اند و چنین است که امروز هم باید هنر روئیده در گلخن ارزش های طاغوتی را به چشم یک خطر دید. (2)
در اواخر دهه ی 30 و در طول دهه ی 40 که تئآتر و سینمای پیشرو تدریجا به گرایشهای چپ نیز آمیخته شد،صحنه ی ضد دینی در آن برجسته و واضح تر گشت.و باید دانست که پس از شعله ور شدن نهضت روحانیت در سال 41،دستگاه جبار هر گرایش ضد دینی، هر چند چپ را،برای مقابله با رواج اسلام انقلابی در میان نسل جوان،مغتنم می شمرد و تایید می کرد. (3)
در طول سالهای قبل از پیروزی انقلاب،هنر در نوعی غربت بسر می برد،زیرا در مجرا و بسـ*ـتر اصلی خود قرار نداشت.نه این که هنر مردمی هیچ نداشتیم.
چون به هر حال همیشه هستند کسانی که آنچه سرمایه دارند،انفاق می کنند،یعنی آن را در جای خود خرج می کنند،اما نمود عمومی هنر در جامعه،اینگونه نبود...هنر در خدمت ارباب قدرت و صاحبان حکومت بود...تمام ابزارهای هنر و همه ی سرچشمه های خلاقیت های هنری در وجود انسانها،در گوشه و کنار و از هر **** و از هر صنفی در اختیار آن دستگاهها قرار داشت. (4)
وقتی انقلاب شد،همه چیز ما عوض شد...همه ی جریانها تغییر پیدا کرد،هنر هم همینطور.بگذریم از یک تعداد هنرمندی که باز هم حاضر نشدند با مردم راه بیایند و در خدمت مردم قرار بگیرند و آرزوهای مردم و عشق های مردم و درخواستهای مردم را اولا بفهمند،ثانیا آنرا پاسخ بگویند. (5)
این سؤال پیوسته برای مردم محفوظ است که چرا پاره ای از هنرمندان در روزگاری که میان آنان و مردم دیارشان هیچ حائل و مانعی نبود،از مردم مهربان و قدردان سرزمین شان بریدند؟این یک سؤال تاریخی ست:در زبان و بینش پاره ای از هنرمندان چه نارسایی و نقصانی وجود داشت که در روزگاری که عظمت حرکت های انسانی مردم میهنشان،دنیا را به اعجاب و تحسین واداشته بود،زبان و قلم برخی از آنانکه پیش از این داعیه ی هنرمندی داشتند،یکباره از گفتن و نوشتن فرو ماند...یا به یکباره بر خلاف اعتقادات و خواستهای ملتشان گفتند و نوشتند؟ (6)
بی شک شعر و هنر نیز مانند همه ی جلوه های زیبای زندگی،دیر زمانی با وسوسه های زور و زر به تصرف گردنکشان و طاغوتیان اعصار در آمده و به زیان خلق خدا و در خدمت هوسها و خواسته های خداوندان ملک و ثروت بکار رفته است.ولی با وجود این پیرایه های زشتی که بدخواهان و بد آموزان بر قامت این موهبت آسمانی بستند،هرگز نخواهند توانست لطف و ارزش حقیقی آن را از بین ببرند.در تاریخ آنها که زبان به ستایش ستمگران گشودند یا شعر را وسیله ی ترویج فساد و تباهی و قاصد زشتی و نامردمی کردند،نتوانسته اند آبروی شعر را ببرند،بلکه فقط آبروی خود را برده اند. (7)
در گذشته،تشویق به شعر و هنر خدعه ای بیش نبود.اولا گروهی خاص و تنها کسانی را شامل می شد که آماده بودند،آن «حله تنیده ز دل،بافته ز جان »را زیر پای جباران فرش کنند و با هدیه ارزشمند خدا،دل خداوندان زور و زر را به دست آورند...ثانیا دستهای زر و زور و تزویر،چشمها را از دیدن افق روشن و زیبایی که مفهوم الهی جامعه و انسان بر آن ترسیم شده است،بسته بودند. (8)
شاعر و هنرمند که می تواند با چشم تیز بین و موشکاف خود حقایق را ببیند و آن را در کارگاه معجزه آسای ذهن خلاق خود،به شکل بدیعی در آورد و در منظر انسانها بگذارد،وقتی در واقعیت زندگی جامعه ی خود می نگریست،آن را سرشار از پوچی و فساد و ظلم و بی احترامی و زحمت و جهالت و عصبیت جاهلانه و خواسته های حقیر و آرزوهای خواب و خیال گونه می یافت.پول و میل **** و عیش حیوانی را مرغوبترین کالای آن نظام ارزشی می دید...شاعر و هنرمند مجبور بود یا تسلیم شود یا منزوی بماند یا به آن سمتی که سلطه ی سـ*ـیاسی مایل بود،رانده شود.کسان زیادی بودند که هر چند رسما به دست سلطه گران بـ*ـو*سه نزدند،عملا غبار راه آنان را سرمه ی چشم کردند.بدین ترتیب،سرگذشت شعر و ادب و هنر در دوران گذشته به راستی تاسف انگیز و مایه ی دریغ و افسوس است. (9)
انقلاب اسلامی،زنجیر ستم را از گردن هنر هم گشوده است.اما طوق فرهنگ منحط و اغواگر غربی را از گردن آنها که به آن خو گرفته و دل بسته اند،به آسانی نمی توان گشود.هنرمندان تربیت یافته در نظام منحط ستمشاهی از این جمله اند و چنین است که امروز هم باید هنر روئیده در گلخن ارزش های طاغوتی را به چشم یک خطر دید. (2)
در اواخر دهه ی 30 و در طول دهه ی 40 که تئآتر و سینمای پیشرو تدریجا به گرایشهای چپ نیز آمیخته شد،صحنه ی ضد دینی در آن برجسته و واضح تر گشت.و باید دانست که پس از شعله ور شدن نهضت روحانیت در سال 41،دستگاه جبار هر گرایش ضد دینی، هر چند چپ را،برای مقابله با رواج اسلام انقلابی در میان نسل جوان،مغتنم می شمرد و تایید می کرد. (3)
در طول سالهای قبل از پیروزی انقلاب،هنر در نوعی غربت بسر می برد،زیرا در مجرا و بسـ*ـتر اصلی خود قرار نداشت.نه این که هنر مردمی هیچ نداشتیم.
چون به هر حال همیشه هستند کسانی که آنچه سرمایه دارند،انفاق می کنند،یعنی آن را در جای خود خرج می کنند،اما نمود عمومی هنر در جامعه،اینگونه نبود...هنر در خدمت ارباب قدرت و صاحبان حکومت بود...تمام ابزارهای هنر و همه ی سرچشمه های خلاقیت های هنری در وجود انسانها،در گوشه و کنار و از هر **** و از هر صنفی در اختیار آن دستگاهها قرار داشت. (4)
وقتی انقلاب شد،همه چیز ما عوض شد...همه ی جریانها تغییر پیدا کرد،هنر هم همینطور.بگذریم از یک تعداد هنرمندی که باز هم حاضر نشدند با مردم راه بیایند و در خدمت مردم قرار بگیرند و آرزوهای مردم و عشق های مردم و درخواستهای مردم را اولا بفهمند،ثانیا آنرا پاسخ بگویند. (5)
این سؤال پیوسته برای مردم محفوظ است که چرا پاره ای از هنرمندان در روزگاری که میان آنان و مردم دیارشان هیچ حائل و مانعی نبود،از مردم مهربان و قدردان سرزمین شان بریدند؟این یک سؤال تاریخی ست:در زبان و بینش پاره ای از هنرمندان چه نارسایی و نقصانی وجود داشت که در روزگاری که عظمت حرکت های انسانی مردم میهنشان،دنیا را به اعجاب و تحسین واداشته بود،زبان و قلم برخی از آنانکه پیش از این داعیه ی هنرمندی داشتند،یکباره از گفتن و نوشتن فرو ماند...یا به یکباره بر خلاف اعتقادات و خواستهای ملتشان گفتند و نوشتند؟ (6)
بی شک شعر و هنر نیز مانند همه ی جلوه های زیبای زندگی،دیر زمانی با وسوسه های زور و زر به تصرف گردنکشان و طاغوتیان اعصار در آمده و به زیان خلق خدا و در خدمت هوسها و خواسته های خداوندان ملک و ثروت بکار رفته است.ولی با وجود این پیرایه های زشتی که بدخواهان و بد آموزان بر قامت این موهبت آسمانی بستند،هرگز نخواهند توانست لطف و ارزش حقیقی آن را از بین ببرند.در تاریخ آنها که زبان به ستایش ستمگران گشودند یا شعر را وسیله ی ترویج فساد و تباهی و قاصد زشتی و نامردمی کردند،نتوانسته اند آبروی شعر را ببرند،بلکه فقط آبروی خود را برده اند. (7)
در گذشته،تشویق به شعر و هنر خدعه ای بیش نبود.اولا گروهی خاص و تنها کسانی را شامل می شد که آماده بودند،آن «حله تنیده ز دل،بافته ز جان »را زیر پای جباران فرش کنند و با هدیه ارزشمند خدا،دل خداوندان زور و زر را به دست آورند...ثانیا دستهای زر و زور و تزویر،چشمها را از دیدن افق روشن و زیبایی که مفهوم الهی جامعه و انسان بر آن ترسیم شده است،بسته بودند. (8)
شاعر و هنرمند که می تواند با چشم تیز بین و موشکاف خود حقایق را ببیند و آن را در کارگاه معجزه آسای ذهن خلاق خود،به شکل بدیعی در آورد و در منظر انسانها بگذارد،وقتی در واقعیت زندگی جامعه ی خود می نگریست،آن را سرشار از پوچی و فساد و ظلم و بی احترامی و زحمت و جهالت و عصبیت جاهلانه و خواسته های حقیر و آرزوهای خواب و خیال گونه می یافت.پول و میل **** و عیش حیوانی را مرغوبترین کالای آن نظام ارزشی می دید...شاعر و هنرمند مجبور بود یا تسلیم شود یا منزوی بماند یا به آن سمتی که سلطه ی سـ*ـیاسی مایل بود،رانده شود.کسان زیادی بودند که هر چند رسما به دست سلطه گران بـ*ـو*سه نزدند،عملا غبار راه آنان را سرمه ی چشم کردند.بدین ترتیب،سرگذشت شعر و ادب و هنر در دوران گذشته به راستی تاسف انگیز و مایه ی دریغ و افسوس است. (9)
هنر در گذشته، امروز و آینده
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com