M O B I N A
سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
- عضویت
- 3/4/21
- ارسال ها
- 24,702
- امتیاز واکنش
- 63,858
- امتیاز
- 508
- سن
- 19
- محل سکونت
- BUSHEHR
- زمان حضور
- 273 روز 8 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
جامعه ایرانی
منبع: حوزه نت
هر جامعه در مقایسه با تفاوت ها و تمایزهایش با دیگر جوامع شناخته می شود. این ویژگی، مقطعی نبوده و درگذر تاریخ و بسـ*ـتر جغرافیایی تداوم دارد. باورها و ارزش های مشترک، و میراث علمی و ادبی و امثال آن ها قادرند انسجام یک ملت را تقویت کرده و استقلال فرهنگی و فرهنگ فرزانگی آنان را پررنگ تر سازند؛ اما این توانایی ها باید به وسیلة خلاقیت ها و تولیدات علمی و فکری نسل های هر عصری صیانت، شکوفا و شکوهمند گردد و احیاناً اصلاح، پالایش و پیرایش شود.
برای درک فرهنگ مولد و مؤثر جامعة ایرانی ضرورت دارد تاریخ این مرز و بوم را به دو بخش تقسیم کنیم؛ دوره باستان و دوره اسلامی.
در دوران باستان یا پیش از اسلام ایرانیان ضمن نشان دادن استعدادهای خود در عرصه های گوناگون امپراتوری های مقتدری تشکیل دادند و در برابر قدرت های بزرگ آن دوران یعنی یونانیان و رومیان مقاومت کردند.
پیشینة فرهنگ شهروندی کهن را باید در اندیشه های ایرانی هزاران سال پیش جست وجو کرد. در باورهای قدیمی ایرانیان پیش از اسلام بر این نکته تاکید می شود که آدمی باید برای دست یابی به کمال بکوشد. در این کشش و کوشش ـ که یک روش حقیقت یابی یا طریقة کمال جویی نام دارد ـ انسان با تلاشی مستمر در پی یافتن اصل خود در برابر آفرینندة هستی است.
پس از ظهور اسلام و گسترش این ایین در ایران، عرفای ایرانی ضمن آن که با نیروی محرکة فرهنگ قرآن، حدیث و سنت پیامبر بنیان های فکری و علمی عرفان را به وجود آوردند از مفاهیم معنوی پیش از اسلام که در فرهنگ عمومی مطرح بود بهره گرفتند. سهروردی در پایه گذاری فلسفه اشراق این تأثیرپذیری را در آثار و افکار خود بروز داد.
در دیدگاه این عارف،حقیقت در دل انسان مؤمن و آگاه به حقایق معنوی جای دارد و از این روی هیچ سرزمین یا قومی بر دیگران برتری ندارد، بلکه هرگونه برتری به دلیل میزان بهره هر ملت از حکمت و حقیقت است.
سهروردی اعتقاد داشت در ایرانِ باستان امتی بود که طالب حق بودند و می کوشیدند مردم را به سوی روشنایی روحانی هدایت کنند و خداوند هم به آنان کمک کرد تا به ساحل نجات و رستگاری برسند.
او آنان را دلیرمردانی می داند که جز به یکتاپرستی نمی اندیشیدند و مشمول این کلام قرآن بودند: خداوند سرپرست آنانی است که ایمان آورده اند و ایشان را از ظلمات به سوی نور هدایت می کند.1 این توجه سهروردی به حکمت ایرانیان یادآور حدیث رسول اکرم است که فرمودند: اگر علم در ستارة ثریا هم باشد مردانی از فارس به آن دست می یابند. در واقع، تفکر این عارف نشانه ای از قدرت عظیم جذب و فرهنگ اسلامی است که این حکیم را چنان پرورش داد تا میراث فرهنگی ایران کهن و قهرمانان فرزانة آن روزگار را با سرمایة عارفان بزرگ اسلامی الفت دهد و در پرتوِ قرآن و حدیث حکمتی ماندگار پدید آورد.
باستان گرایان افراطی
برخلاف شیوه این حکیمان که جنبه های مثبت و معرفتی فرزانگان و انسان های صالح پیش از اسلام را مورد توجه قرار می دادند، در دورة رضاشاه عده ای از روشنفکران خودباخته کوشیدند در قالب ملی گرایی افراطی به احیای فرهنگ پادشاهان ساسانی و دیگر سلسله های پیش از اسلام بپردازند.
اینان معتقد بودند که فتح ایران توسط اسلام سبب ساز افول عظمت گذشته شده است و حتی شدت خشم و انزجار روشنفکران از غلبة مسلمانان بر ساسانیان به جایی رسید که در برخی محافل در این باره گریستند! به منظور ایجاد همین افسانه عظمت ایرانِ باستان بود که مشیرالدوله پیرنیا کتاب ایرانِ قدیم و پس از آن کتاب ایرانِ باستان را تالیف و منتشر کرد و رشید یاسمی که معلم دربار شاهنشاهی بود به ترجمة ایران در زمانِ ساسانیان از کریستن سن پرداخت.
در مدارس و ارتش این احساس را پدید آوردند که ایران باید به عظمت های دوران هخامنشی باز گردد! در این باره که چرا نویسندگان و کارگزاران فرهنگ و سـ*ـیاست دوران رضاخان به باستان گرایی روی آوردند، دلایل گوناگونی را می توان گفت؛ اینان برای جبران عقب ماندگی ایران از کشورهای اروپایی به دنبال تقلید کامل از فرهنگ غربی بودند و از آنجا که هنجارهای دینی و ارزش های اسلامی با غرب زدگی در تضاد بود و پیروی از اروپاییان از موضع دیانت امکان پذیر نبود درصدد احیای فرهنگ پوسیدة کهن برآمدند.
به گمان آنان میان این فرهنگ و فرهنگ یونان و روم که رنسانس اروپایی از آنان الهام گرفت، پیوندی وجود داشت که این انس و تجانس با گسترش اسلام در ایران از میان رفت. رضاخان با همکاری همین روشنفکران، تهاجم گسترده ای را بر ضد سنت ها و باورهای دینی آغاز کرد و سپس به ترویج باستان گرایی پرداخت تا این ارزش ها به حاشیه رانده شده و سرانجام به طور کامل حذف شوند.
ملی گرایان درصدد برآمدند با ترکیب ملی گرایی از نوع غربی با احساسات قومی کاذب، مردم مسلمان ایران را به فراموشی معیارها و ارزش های اصیل و ملی خود و تسلیم در برابر استبداد و استکبار فرا خوانند.
منبع: حوزه نت
هر جامعه در مقایسه با تفاوت ها و تمایزهایش با دیگر جوامع شناخته می شود. این ویژگی، مقطعی نبوده و درگذر تاریخ و بسـ*ـتر جغرافیایی تداوم دارد. باورها و ارزش های مشترک، و میراث علمی و ادبی و امثال آن ها قادرند انسجام یک ملت را تقویت کرده و استقلال فرهنگی و فرهنگ فرزانگی آنان را پررنگ تر سازند؛ اما این توانایی ها باید به وسیلة خلاقیت ها و تولیدات علمی و فکری نسل های هر عصری صیانت، شکوفا و شکوهمند گردد و احیاناً اصلاح، پالایش و پیرایش شود.
برای درک فرهنگ مولد و مؤثر جامعة ایرانی ضرورت دارد تاریخ این مرز و بوم را به دو بخش تقسیم کنیم؛ دوره باستان و دوره اسلامی.
در دوران باستان یا پیش از اسلام ایرانیان ضمن نشان دادن استعدادهای خود در عرصه های گوناگون امپراتوری های مقتدری تشکیل دادند و در برابر قدرت های بزرگ آن دوران یعنی یونانیان و رومیان مقاومت کردند.
پیشینة فرهنگ شهروندی کهن را باید در اندیشه های ایرانی هزاران سال پیش جست وجو کرد. در باورهای قدیمی ایرانیان پیش از اسلام بر این نکته تاکید می شود که آدمی باید برای دست یابی به کمال بکوشد. در این کشش و کوشش ـ که یک روش حقیقت یابی یا طریقة کمال جویی نام دارد ـ انسان با تلاشی مستمر در پی یافتن اصل خود در برابر آفرینندة هستی است.
پس از ظهور اسلام و گسترش این ایین در ایران، عرفای ایرانی ضمن آن که با نیروی محرکة فرهنگ قرآن، حدیث و سنت پیامبر بنیان های فکری و علمی عرفان را به وجود آوردند از مفاهیم معنوی پیش از اسلام که در فرهنگ عمومی مطرح بود بهره گرفتند. سهروردی در پایه گذاری فلسفه اشراق این تأثیرپذیری را در آثار و افکار خود بروز داد.
در دیدگاه این عارف،حقیقت در دل انسان مؤمن و آگاه به حقایق معنوی جای دارد و از این روی هیچ سرزمین یا قومی بر دیگران برتری ندارد، بلکه هرگونه برتری به دلیل میزان بهره هر ملت از حکمت و حقیقت است.
سهروردی اعتقاد داشت در ایرانِ باستان امتی بود که طالب حق بودند و می کوشیدند مردم را به سوی روشنایی روحانی هدایت کنند و خداوند هم به آنان کمک کرد تا به ساحل نجات و رستگاری برسند.
او آنان را دلیرمردانی می داند که جز به یکتاپرستی نمی اندیشیدند و مشمول این کلام قرآن بودند: خداوند سرپرست آنانی است که ایمان آورده اند و ایشان را از ظلمات به سوی نور هدایت می کند.1 این توجه سهروردی به حکمت ایرانیان یادآور حدیث رسول اکرم است که فرمودند: اگر علم در ستارة ثریا هم باشد مردانی از فارس به آن دست می یابند. در واقع، تفکر این عارف نشانه ای از قدرت عظیم جذب و فرهنگ اسلامی است که این حکیم را چنان پرورش داد تا میراث فرهنگی ایران کهن و قهرمانان فرزانة آن روزگار را با سرمایة عارفان بزرگ اسلامی الفت دهد و در پرتوِ قرآن و حدیث حکمتی ماندگار پدید آورد.
باستان گرایان افراطی
برخلاف شیوه این حکیمان که جنبه های مثبت و معرفتی فرزانگان و انسان های صالح پیش از اسلام را مورد توجه قرار می دادند، در دورة رضاشاه عده ای از روشنفکران خودباخته کوشیدند در قالب ملی گرایی افراطی به احیای فرهنگ پادشاهان ساسانی و دیگر سلسله های پیش از اسلام بپردازند.
اینان معتقد بودند که فتح ایران توسط اسلام سبب ساز افول عظمت گذشته شده است و حتی شدت خشم و انزجار روشنفکران از غلبة مسلمانان بر ساسانیان به جایی رسید که در برخی محافل در این باره گریستند! به منظور ایجاد همین افسانه عظمت ایرانِ باستان بود که مشیرالدوله پیرنیا کتاب ایرانِ قدیم و پس از آن کتاب ایرانِ باستان را تالیف و منتشر کرد و رشید یاسمی که معلم دربار شاهنشاهی بود به ترجمة ایران در زمانِ ساسانیان از کریستن سن پرداخت.
در مدارس و ارتش این احساس را پدید آوردند که ایران باید به عظمت های دوران هخامنشی باز گردد! در این باره که چرا نویسندگان و کارگزاران فرهنگ و سـ*ـیاست دوران رضاخان به باستان گرایی روی آوردند، دلایل گوناگونی را می توان گفت؛ اینان برای جبران عقب ماندگی ایران از کشورهای اروپایی به دنبال تقلید کامل از فرهنگ غربی بودند و از آنجا که هنجارهای دینی و ارزش های اسلامی با غرب زدگی در تضاد بود و پیروی از اروپاییان از موضع دیانت امکان پذیر نبود درصدد احیای فرهنگ پوسیدة کهن برآمدند.
به گمان آنان میان این فرهنگ و فرهنگ یونان و روم که رنسانس اروپایی از آنان الهام گرفت، پیوندی وجود داشت که این انس و تجانس با گسترش اسلام در ایران از میان رفت. رضاخان با همکاری همین روشنفکران، تهاجم گسترده ای را بر ضد سنت ها و باورهای دینی آغاز کرد و سپس به ترویج باستان گرایی پرداخت تا این ارزش ها به حاشیه رانده شده و سرانجام به طور کامل حذف شوند.
ملی گرایان درصدد برآمدند با ترکیب ملی گرایی از نوع غربی با احساسات قومی کاذب، مردم مسلمان ایران را به فراموشی معیارها و ارزش های اصیل و ملی خود و تسلیم در برابر استبداد و استکبار فرا خوانند.
جامعه ایرانی
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: