دفترکار منتقد بخش کتاب M O B I N A

Z.A.H.Ř.Ą༻ · 28/10/22

بسم رب القم
دفترکار منتقد آزمایشی بخش کتاب
M O B I N A
برای بالا رفتن سطح نگارش و فهمیدن اصول نگارش باید نقد خوب بخونیم!
و برای این که نقدهای حرفه‌ای هر منتقد رو به صورت یک جا داشته باشیم، این دفتر کار رو قرار دادیم.
منتقد عزیز M O B I N A لطفاً پس از هر نقد، پستی با ذکر اسم رمان، اسم نویسنده (با تگ نام کاربری)، ژانر، نوع کتاب، خلاصه و تاریخ نقد ایجاد کنید و همراه با لینک نقد خودتان، نقد کتاب را در این تاپیک اعلام کنید.

M O B I N A · 28/10/22

نام رمان: از تبار کوه
نویسنده: fatemeh_khanoom
ژانر: تراژدی، عاشقانه
ناظر: M O B I N A
منتقد: M O B I N A
نوع: کتاب
تاریخ تحویل نقد: ۶ آبان
خلاصه:
پسری از تبار کوه، که از کودکی در مرداب زندگی غرق می‌شود.
مردابی که پر از اتفاق است و
اتفاق‌های بد و خوب که به یک عشق ختم می‌شوند؛
عشقی که به یک راز دیرینه متصل است،
یک دوراهی میان برادر بودن یا عاشق بودن!

M O B I N A · 11/1/23

نام اثر: بوی مرگ
نویسنده: ~MOHADESE~
ژانر: عاشقانه، پلیسی_جنایی، تراژدی
ناظر: Matiᴎɐ✼
منتقد: M O B I N A
نوع: کتاب
تاریخ: ۱۱ ژانویه
خلاصه: افسوس که طالع شوم آنان، تنها یک فام داشت. آنها پا بر تارهایی نهاده‌ بودند که آواز مرگ‌بار آنان را فرا می‌خواند و حتی قهارترین بازیکنان هم جان می‌دادند و جان می‌گرفتند. شیطنت‌هایی که اندک اندک قربانی سرنوشت می‌شدند و مظلومانی که بی‌گنه در آذر اقیانوس سرخ در انتظار یاری از سوی دیگران بودند.

M O B I N A · 13/1/23

نام رمان: جزیره تبعیدشدگان
نویسنده: Z.a.H.r.A☆
ژانر: تاریخی، تراژدی، عاشقانه
ناظر: Z.A.H.Ř.Ą༻
منتقد‌: M O B I N A
نوع: کتاب
تاریخ: ۱۳ ژانویه
خلاصه:
زمانی که ویروس طاعون بر جهان چیره می‌شود، زندگی پسری به نام مارسل را تحت شعاع خود قرار می‌دهد. وقتی هر دقیقه مرگ او را به سمت خود فرا می‌خواند، او به چیزی جز کمک کردن به مردم فکر نمی‌کند.
اما او از کجا می‌دانست که تاوان کمک کردن به مردم، چیزی فراتر از مرگ است؟

M O B I N A · 17/2/23

نام رمان: فاطوش
نویسنده: Noushin_salmanvandi
ژانر: عاشقانه، مذهبی، اجتماعی
ناظر: Asal_Zinati
منتقد: M O B I N A
نوع: کتاب
تاریخ: ۱۷ فوریه
خلاصه:
کسی چه می‌داند! شاید هم که من، آخرین بازمنده از سرخیِ آرزوهای خاموش شده‌ی زنِ نابینایی باشم... آخر، اگر که بینا بودم؛ لکه به دامان خوشحالی‌هایم نمی‌انداختم.

M O B I N A · 6/3/23

نام رمان: آرامش مصنوعی
نویسنده: Sahel08
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
ناظر: Z.A.H.Ř.Ą༻
منتقد: M O B I N A
نوع: کتاب
تاریخ: ۱۵ اسفند
خلاصه:
زندگی حکم می‌دهد و عقل فرمان صادر می‌کند و قلب گویی سر مجادله با این دو را دارد که همه فرمان ها و حکم هایشان را همچون ته مانده سیگار زیر پای خود له می‌کند و به مسیر خود ادامه می‌دهد مسیری پر از فراز و نشیب که شخصیت های داستان را به چالش می‌کشد.

M O B I N A · 10/3/23

نام اثر: شبی به روشنایی روز
نویسنده: ~kiana_stay~
ژانر: فانتزی
ناظر: Z.a.H.r.A☆
منتقد: M O B I N A
نوع: کتاب
تاریخ: ۱۷ اسفند
خلاصه: داستان درباره ی دختری که به خاطر یه کنجکاوی ساده تبدیل به موجودی می‌شه که اسمش رو فقط تو افسانه‌ها شنیده بود. دختری که تو این راه می‌فهمه زندگی همیشه اونجوری که اون می‌خواد، پیش نمیره؛ اما دخترک داستان با شجاعت و قلب مهربونی که داره با قدرت ادامه میده و در ادامه راهش رازهایی درباره خودش و خانواده‌ش می‌فهمه...

M O B I N A · 25/5/23

نام رمان: شرط نابودی
نویسنده: آیاز
ناظر: Matiᴎɐ✼
منتقدان: Z.A.H.Ř.Ą༻ M O B I N A
نوع: کتاب
تاریخ: ۴ خرداد
ژانر رمان: عاشقانه، جنایی-پلیسی
خلاصه: می‌خواهم از کسانی بگویم که گناهکار یا بیگناه فرقی نمی‌کند همگی به درد کشیدن و سرانجام به مرگ محکوم هستند!
زخم می‌زنند و زخمی می‌شوند قربانی می‌کنند و خود قربانی می‌شوند!
شاید عشق بتواند درمانی برای جسم نه بلکه روح بیمارشان شود‌ اما نباید عاشق شوند! عشق برای‌ آنان یک اشتباه است، شاید آخرین اشتباه! اینجا برای عشق باید تقاص داد حتی به قیمت جان... .
اینجا هر که برای رسیدن به هدف‌های خود، باید شلیک روح دیگری شود!
کلماتی چون وحشت، مصیبت و جنایت طنین انداز گوشت می‌شود و برق از سر هر کسی می‌رباید
انسان‌هایی که برای زنده ماندن دست و پا می‌زنند میان آتشی که زبانه‌هایش نه تنها جسم بلکه روح‌ و دنیایشان را هم خواهد ‌سوزاند... .
با این حال، در حال تقلا برای پیروزی هستند.
چیزی که در انتظارشان هست، مقصدی تاریک و راهی پر از ریسک و نابودی... .

M O B I N A · 11/6/23

نام رمان: میسوفونیا (جلد سوم منحوس)
نام نویسنده: Essence
ژانر: تراژدی، ترسناک، معمایی
نام ناظر: Z.a.H.r.A☆
منتقد: M O B I N A
نوع: کتاب
تاریخ: ۰۳.۲۱
خلاصه: در پس پردازش مغز از حقایقی که وجود دارند، مسائل طوری در ذهن ما پابرجا می‌شوند که هیچ نقطه انطباقی بر اصل خود ندارند. حالا که او بیشتر از یک نفر را درون خود جای داده، به ناچار با جاری شدن خون سمت اهداف آن اصوات حرکت می‌کند. میان همه‌ی رنجش‌هایی که سوزش دستانش به دور جان دوپایان تحمیلش می‌کنند، مغز به ناچار از پانسمان کردن جراحت حقیقتی که سال‌هاست بهبود یافته دست می‌کشد؛ حقیقت وجود مادر.

M O B I N A · 27/7/23

نام اثر: وصال یار
نام نویسنده: -FãTéMęH-
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
نام ناظر: ~MOHADESE~
منتقد: M O B I N A
نوع: کتاب
تاریخ: ۰۵/۰۴
خلاصه:
هنگامی که چشم گشودم خود را میان مردمی یافتم که عقاید فرسوده ی خود را مانند گرز آهنین بر سرم میکوبیدند و آرزوهایم را لگد مال میکردند. خاطرات گذشته مرا در خود حل کرده بود و درهای امید را به رویم بسته بود. و هنگامی که سراسر غرق در تاریکی این دنیا بودم؛ روشنایی وجودت مرا از برزخ وجدان رهایی داد.

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر ارشد رمان ۹۸

سرپرست بخش فرهنگ و ادب

سرپرست بخش فرهنگ و ادب

سرپرست بخش فرهنگ و ادب

سرپرست بخش فرهنگ و ادب

سرپرست بخش فرهنگ و ادب

سرپرست بخش فرهنگ و ادب

سرپرست بخش فرهنگ و ادب

سرپرست بخش فرهنگ و ادب

سرپرست بخش فرهنگ و ادب

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین