- عضویت
- 15/10/22
- ارسال ها
- 7
- امتیاز واکنش
- 48
- امتیاز
- 58
- زمان حضور
- 19 ساعت 30 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نام خدا
نام رمان: غریبهای در پشت سر
نام نویسنده: Edward کاربر انجمن رمان ۹۸
ناظر: M O B I N A
ژانر: معمایی، ترسناک
خلاصه:
آنگاه که یک دیو سپید در پیش چشمان شما ظاهر شود،یک دیو سپید که تشنه به ریختن خون است چه خواهیدکرد؟ می گریزید؟ بله گریز راه حل منطقی به نظر می آید، اما در مقابله با این دیو ممکن نیست زیرا او به دنبال شماافتاده هر جا بروید همچون طاعونی می آید وهر چه بر سر راهش قرار گیرد را نابود می سازد امید هادر مقابل او به هیچ بدل می شوند و او چیز جز یاس ناامیدی باقی نخواهد گذاشت. شاید از خود بپرسید چرا او اینگونه کینه توزانه پیش می رود چرا همه چیز را به تلی از خاکستر تبدیل می سازد؟ جواب این سوال رازیست غریب که در این داستان در میان ابر های تیره ی از جنس
تردید ها پنهان شده و نیازمند کشف شدن توسط شماخواننده ی عزیز است.
نکته: داستان رمان در سال ۱۳۴۸ اتفاق میافتد.
مقدمه
ضربان قلبی که بالا میرود. ترسی که در چشمهای دخترک مینشیند و نفسهایش را به شماره میاندازد. جانی در تنش نمانده. سنگ ها خیس در زیر پاهایش می لغزند و او را تا مرز سقوط پیش می برند. شلاق باران بی رحمانه بر کمرش می کوبد. دخترک نگاه هراسان خود را گاه بی گاه به پشت سر می دوزد تا غریبه ای که هر لحظه ممکن است به او برسد را ببیند. غریبهای سیاه و آغشته به خون، که از تعقیب دخترک دست نمی کشد تا لحظه ای که او را شکار کند
نام رمان: غریبهای در پشت سر
نام نویسنده: Edward کاربر انجمن رمان ۹۸
ناظر: M O B I N A
ژانر: معمایی، ترسناک
خلاصه:
آنگاه که یک دیو سپید در پیش چشمان شما ظاهر شود،یک دیو سپید که تشنه به ریختن خون است چه خواهیدکرد؟ می گریزید؟ بله گریز راه حل منطقی به نظر می آید، اما در مقابله با این دیو ممکن نیست زیرا او به دنبال شماافتاده هر جا بروید همچون طاعونی می آید وهر چه بر سر راهش قرار گیرد را نابود می سازد امید هادر مقابل او به هیچ بدل می شوند و او چیز جز یاس ناامیدی باقی نخواهد گذاشت. شاید از خود بپرسید چرا او اینگونه کینه توزانه پیش می رود چرا همه چیز را به تلی از خاکستر تبدیل می سازد؟ جواب این سوال رازیست غریب که در این داستان در میان ابر های تیره ی از جنس
تردید ها پنهان شده و نیازمند کشف شدن توسط شماخواننده ی عزیز است.
نکته: داستان رمان در سال ۱۳۴۸ اتفاق میافتد.
مقدمه
ضربان قلبی که بالا میرود. ترسی که در چشمهای دخترک مینشیند و نفسهایش را به شماره میاندازد. جانی در تنش نمانده. سنگ ها خیس در زیر پاهایش می لغزند و او را تا مرز سقوط پیش می برند. شلاق باران بی رحمانه بر کمرش می کوبد. دخترک نگاه هراسان خود را گاه بی گاه به پشت سر می دوزد تا غریبه ای که هر لحظه ممکن است به او برسد را ببیند. غریبهای سیاه و آغشته به خون، که از تعقیب دخترک دست نمی کشد تا لحظه ای که او را شکار کند
در حال تایپ غریبهای در پشت سر | Edward کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: