دل نوشته حرفِ دل | ستایش حسین زاده تبسم کاربر انجمن رمان ۹۸

Tabassoum · 8/10/22

به نام خدا...
حرفِ دل
نوشته‌‌هایی از اعماق قلب
نوشتۀ: ستایش حسین زاده(تبسم)
مقدمه:
- سرخ می‌شوی وقتی می‌شنوی دوستت دارم، زرد می‌شوم وقتی ‌می‌شنوم دوستش داری!
چهارشنبه سوری راه انداخته‌ایم!
سرخی تو از من؛ زردی من از تو.
همیشه من می‌سوزم و همیشه تو می‌پری:)

Tabassoum · 9/10/22

راستش دلم برات تنگ شده؛ دلم حرف زدن با تورو می‌خواد!
دلم می‌خواد بازم مثل قبل هوام رو داشته باشی و دلم به بودنت خوش باشه، دلم میخواد بازم برام آهنگ بفرستی...
تو تنها کسی بودی که فکر می‌کردم اگه همه برن تو پیشم می‌مونی(:
ولی من جدی تورو می‌خوام، که با هم خراب کاری کنیم و ورزش کنیم! دییونه بازی در بیاریم، بزنیم توی سرو کله‌ی هم..
بریم دراز بکشیم روی سقف ماشین و تا صبح حرف بزنیم...!
موزیکای مورد علاقمون مثل هم باشه و یهو بزنیم سر از جاده شمال در بیاریم!
درس بخونیم، کار کنیم، پولامون رو جمع کنیم و با هم دیگه بزرگ بشیم:)!
- Tabassoum...

Tabassoum · 11/10/22

دلتنگی عجیبه! هرچی می‌خوای پسش بزنی محکم تر برمی‌گرده!
هرچی می‌گی نه؛ من پوستم کلفته دلم تنگ نمی‌شه؛ باز بارون میاد...
هوا ابری می‌شه؛ برگا می‌ریزه! غروب می‌شه...!
دوباره بند دلت پاره می‌شه براش که چرا نیست باهم بدو بدو کنید!
که چرا نیست پاش رو بکوبه تو چاله تا جفتتون خیس بشید و تو جیغ بزنی و بلند بلند بخندی!
که چرا نیست؟ که چرا نیست؟ که چرا نیست؟!...
- Tabassoum:)

Tabassoum · 12/10/22

ولی دلِ دیگه یهو بی دلیل میگیره
بغضی میچسبه بیخ گلوت که با گریه هم از بین نمیره،اونقدر اشک میریزی که دیگه نای باز کردن چشاتو نداری.حالت از همه چیز بهم میخوره حتی خودت،حتی آهنگایی که تنها دلیل زندگی و حال خوبتن.فکرای مختلف میاد تو سرت،انقدر زیاد که سردرد میگیری و از درد اون فکرا به خودت میپیچی،سر گوشاتو میگیری تا حرفا و سرزنشایی که مغزت با صدای بلند داد میزنه بهت میگه رو نشنوی،تو خودت مچاله میشی از سرمای درونت، انگار داری یخ میزنی و هیچی نمیتونه جلوی این سرمارو بگیره.قلبت درد میگیره و تیر میکشه،دلت میخواد انقدر فریاد بزنی،انقدر بلند بلند هق بزنی و با خدا حرف بزنی تا شاید یکم فقط یکم آروم بشی اما نمیشه،صدات در نمیاد.بدتر از همه اینه که برای این حالت نه دلیلی داری نه توضیحی...!

Tabassoum · 13/10/22

میگم این دلتنگی هم چیز عجیبیه‌ها!
آدم حتی خودش رو هم نمی‌فهمه.
یهو دلت می‌گیره، بی‌قرار می‌شی و دلت اون رو می‌خواد.
منطق هم سرش نمی‌شه.
هرچی می‌خوای بهش فکر نکنی بیشتر میاد توی ذهنت و حالت رو بدتر می‌کنه...!
سردرد می‌گیری و بنگ بنگ بنگ صداهای توی سرت بیشتر از هروقتی اذیتت می‌کنند!
دردش وقتیه که بخواطر یه نفر نه تنها روح و روانت به...

Tabassoum · 15/10/22

کاش می‌تونستم روح و روانم رو نشونت بدم بگم:
- ببین چی‌کار کردی! قلبم رو سیاه کردی؛ بهم یاد دادی به نزدیک ترین آدم زندگیم هم اعتماد نکنم؛ ببین چی‌کار کردی! از همه زده شدم و نمی‌تونم دیگه کسی رو دوست داشته باشم. می‌بینی؟ من همون آدمی‌ام که روز و شب می‌خنده و شوخی می‌کنه باهمه.
دلم می‌خواد بهت بگم:
- تو یه آدم غمگین رو غمگین‌ترش کردی...

Tabassoum · 3/11/22

بالاخره یه روز فاصله‌ها کم می‌شن و از بین می‌رند‌. اون روز من خوشحال ترین آدم دنیا می‌شم، دستت رو می‌گیرم و می‌ریم کل دنیا رو میگردیم، می‌خندیم و دیوونه بازی درمی‌اریم!
خیابونای شهر رو قدم می‌زنیم و آهنگ مورد علاقمون رو با یه هنذفری گوش می‌دیم!
توی کافه‌های دنج شهر شیر کاکائوی داغ می‌خوریم.
همون لحظه آرزو می‌کنم برای همیشه پیشم باشی(:

Tabassoum · 3/11/22

درست همون وقتی که به چشمات نگاه کردم و دلم نلرزید فهمیدم عشقت توی قلبم از بین رفته!
می‌دونی حتی تبدیل به نفرت هم نشده...
شاید اصلا فکر کنی آدم جدیدی توی زندگیم اومده؛ اما نه،
فقط هروقت می‌خوام تلاش کنم و دوستت داشته باشم، یادم می‌افته به وقتایی که خوردم کردی و تنهام گذاشتی.
من خودم بلند شدم و حالم رو خوب کردم!
حالا دیگه زندگی بدون...

Tabassoum · 4/11/22

آدم دلش می‌خواد بعضی وقتا اصلا نباشه...
گم و گور بشه بین هرچی آدم غریبه‌ست!
تنهایی راه بره هیچ کس هم با ترحم نگاهش نکنه. فقط خودش باشه و تنهایی‌ش. کسی هم ازش نپرسه "چته دوباره؟"
اصلا نیاز داره به اینکه یه ذره به قلب شکستش فکر کنه‌...
یه ذره بغض کنه واسه وقتایی که دلش تنهایی نمی‌خواست و دورش پر از رفیقاش بود!
روزایی که پایه ترین اکیپ...

Tabassoum · 6/11/22

تا حالا از خودتون پرسیدین یه آدم تا کِی میتونه صبح تا شب توی ناگفته هاش دست و پا بزنه و هر دقیقه بیشتر با بغضاش بجنگه تا بقیه نفهمن که چه مرگشه و تو اون دله کوفتیش چی میگذره؟ یا فکر کردین یه نفر چقدر میتونه هی به خودش دلداری بده که اقا اصن به درک خودم که نمُردم هنوز،حالا بقیه ولم کردن رفتن خودم که هستم خودم که میتونم درستش کنم با...

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

دستیار تالار هنر

دستیار تالار هنر

دستیار تالار هنر

دستیار تالار هنر

دستیار تالار هنر

دستیار تالار هنر

دستیار تالار هنر

دستیار تالار هنر

دستیار تالار هنر

دستیار تالار هنر

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین