دل نوشته گوشه‌ای برای آرامش | ستایش حسین زاده تبسم کاربر انجمن رمان ۹۸

Tabassoum · 7/10/22

بسم آنکه می‌گرداند جهان را مطابق خیالم!
دل نوشته: گوشه‌ای برای آرامش
نوشته: ستایش حسین زاده(تبسم)
- Tabassoum.
مقدمہ:
حواست هست که با هرنگاهت قلبم می‌خندد؟
حواست هست که هربار می‌خندی دلم برایت قنج می‌رود؟
ناحیه‌ی سمت چپ بدنِ من؛ پایین تر از گردن زیر استخوان‌هایم ساختمانی به نام قلب محل زندگی توست...!
" دلم می‌خواهد با یاد تو؛
همیشه سبز بنویسم "

Tabassoum · 8/10/22

میدونی بارِ اولی که چشمم به چشمت افتاد هیچ حس خاصی نداشتم ولی ته دلم از استایلت خوشم اومده بود؛ خب خودتم می‌دونی یه عالم از تو خوششون میاد؛ منتها اونا از اولش که می‌بیننت خوششون میاد ازت و اگه دقت کرده باشی تمومی داره این دوست داشتنِ الکی‌شون!
درست وقتی دور بشید یادشون می‌ره!
اما من چی؟
خب معلومه که نه؛ هیچ وقت تا یکی رو دیدم باهاش گرم نگرفتم تا بشناسمش!
بعد سه ماه بود که واقعا پی بردم که دوسِت دارم. وقتی ازت دور می‌شدم دلم واست تنگ می‌شد و همش به یادت بودم...
دوست داشتن چیزی جز اینه؟

Tabassoum · 8/10/22

مدل موهاتو دوست داشتم؛ می‌دونی دخترا وقتی عاشق بشن موهاشون رو پریشون می‌کنن؛ وقتی دلشون بگیره موهاشون رو دار میزنن به یه کش مو!
ولی وقتی افسرده می‌شن اولین چیزی که اضافیِ موهاشونه!
درست توی اوج غم بودم و دیگه موهای بلندم رو نمی‌خواستم! تورو که دیدم موهات رو پسرونه زدی جِری‌تر شدم تا کوتاهشون کنم!
دیدی که، دو روز بعدش با موهای پسرونه اومدم به تولدت!
راستی چقدر قشنگ شده بودی توی عکس؛ هنوزم توی گالریم پُرِ عکسای توئه!

Tabassoum · 8/10/22

راستی یادت میاد روزی که مارو بردی پارک؟
همون روز که ازت خواستم عکس دونفره بگیریم!
خب توی عکس خندم می‌گرفت؛ عکس بد می‌شد!
سه تاش رو هم دارما؛ هردومون داریم می‌خندیم!
دیگه از دستم عصبی شده بودی که عکس‌مون رو خراب می‌کردم؛ داشتی می‌رفتی که لباست رو گرفتم کشیدم تا برگشتی!
و مثل دفعه‌ی قبل خراب شد!
چیکار کنم خب! وقتی می‌بینمت از شوق خندم می‌گیره.
مچ دستم رو گرفتی و کشیدی کنار، بعدش هم که یک، دو، سه "چیلیک"
یه عکس قشنگ انداختیم!
راستی می‌دونی چرا دفعه‌ی آخر نخندیدم؟
داغیِ دستت؛ دستای یخ من رو به سوزش کشید و فقط به قلبم که تپش گرفته بود فکر می‌کردم!

Tabassoum · 8/10/22

دلم برات تنگ شده!
واسه‌ی خنده‌هات؛ واسه وقتایی که با لبخند نگاهم می‌کنی و من زیر چشمی حواسم بهت هست!
می‌دونی واسه لحن بچگونه‌ت می‌میرم؟
راستی واسه‌ی کی به جز من بچگونه حرف می‌زنی؟
می‌دونی هربار واسه لحن "ایش" گفتنات دلم قنج می‌ره؟وقتی صدام گرفته بود رو یادت میاد؟ صدات رو مثل صدای من می‌کردی و حرف می‌زدی!
بغض و شوق توی دلم مخلوط شده...

Tabassoum · 11/10/22

وقتی به نوشیدن قهوه دعوتم کردی رو یادت میاد؟
اصلا قلبم وایساد!
چرا این کارو با من می‌کنی آخه لعنتی!
نمی‌گی قلبم می‌گیره، نمی‌گی زبونم می‌گیره نمی‌تونم جوابت رو بدم؟
وقتی همه‌ رفتند اون طرف و تو کنارم بودی و برای کارایی که باید آماده می‌کردم کمکم می‌کردی...
نگاهشون رو یادم نمی‌ره؛ یکی چشمک می‌زد بهم و به ما اشاره می‌کرد؛ یکی اخم...

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

دل نوشته گوشه‌ای برای آرامش | ستایش حسین زاده تبسم کاربر انجمن رمان ۹۸

Tabassoum

دستیار تالار هنر

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

Tabassoum

دستیار تالار هنر

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

Tabassoum

دستیار تالار هنر

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

Tabassoum

دستیار تالار هنر

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

Tabassoum

دستیار تالار هنر

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

Tabassoum

دستیار تالار هنر

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

دستیار تالار هنر

دستیار تالار هنر

دستیار تالار هنر

دستیار تالار هنر

دستیار تالار هنر

دستیار تالار هنر

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین