- عضویت
- 3/2/22
- ارسال ها
- 259
- امتیاز واکنش
- 1,519
- امتیاز
- 178
- محل سکونت
- نورِماه!
- زمان حضور
- 2 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
همینکه پایش را از کلاس بیرون گذاشت، حامد یقهی پیراهن راهراه سفید مشکیاش را مرتب کرد و به سمت او آمد.
- کلاس خوب بود؟
کمند پوشهی درون دستش را به سـ*ـینهاش چسباند و گفت:
- بله.
حامد لبخندی بر روی لـ*ـب نشاند، دستهایش را درون جیب شلوارش فرو کرد و گفت:
- خسته نباشید.
- ممنون.
سپس به سمت حکیمه که طبق معمول...
- کلاس خوب بود؟
کمند پوشهی درون دستش را به سـ*ـینهاش چسباند و گفت:
- بله.
حامد لبخندی بر روی لـ*ـب نشاند، دستهایش را درون جیب شلوارش فرو کرد و گفت:
- خسته نباشید.
- ممنون.
سپس به سمت حکیمه که طبق معمول...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان په ژاره | ماهی! کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: