خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,867
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
شیخ حیدر، پدر اسماعیل در ۸۹۳ق در جنگ با نیروهای فرخ‌یسار، حاکم شروان و نیروهای کمکی یعقوب بیک آق‌قویونلو، پسر اوزون حسن و برادر همسرش کشته شد. سپس یعقوب بیک، خواهرش حلیمه را به همراه فرزندانش، علی، ابراهیم و اسماعیل در قلعه اصطخر فارس زندانی کرد.[۳] پس از یعقوب، پسرش رستم به قدرت رسید. او برای مقابله با فرخ یسار، هم‌پیمان سابق و دشمن کنونی خود، به کمک فرزندان شیخ حیدر و مریدان آنها نیازمند بود، لذا در سال ۸۹۸ق، حلیمه بیگم و فرزندانش را پس از حدود چهار سال و نیم از حبس آزاد کرد و به تبریز برد.[۴]

رستم بیک پس از اینکه با کمک علی مشهور به «سلطان علی»، برادر اسماعیل و مریدانش به اهداف خود رسید، به خانواده شیخ حیدر اجازه داد به اردبیل بروند، ولی با افزایش مریدان آنها در اردبیل، احساس خطر کرد و آنها را دوباره به تبریز برگرداند و تصمیم گرفت تا علی و سران صوفیه را از بین ببرد. سلطان علی و مردانش با اطلاع از این موضوع، شبانه فرار کردند. رستم بیک، سپاهی پنج هزار نفری به فرماندهی اَیبه سلطان به تعقیب آنان فرستاد که در روستای «شماس» در نزدیکی اردبیل با صوفیان روبرو شدند. سلطان علی که کشته شدنش را پیش‌بینی می‌کرد، اسماعیل میرزا را به جانشینی خود انتخاب کرد.[۵]

کسب آموزش‌های دینی و نظامی در لاهیجان

پس از کشته شدن سلطان علی، برادرانش ابراهیم و اسماعیل به اردبیل رفتند و مدتی مخفیانه در اردبیل زندگی کردند. سپس به دعوت والی شیعی گیلان، کارکیا میرزاعلی، قزلباش‌ها او را به لاهیجان بردند.[۶] اسماعیل پنج سال در آنجا ماند و با مراقبت‌های شمس الدین لاهیجی که از فضلای آن دیار بود، فارسی، عربی، قرآن و مبانی و اصول شیعه امامیه را فراگرفت.[۷] افزون بر این، در این مدت، زیر نظر هفت تن از اعیان صوفیه لاهیجان، فنون جنگ‌آوری آموخت.[۸]

شکست قاتل پدر و ورود به تبریز

اسماعیل میرزا، همراه هفت تن از اعیان صوفیه لاریجان، عازم اردبیل شد و هر چه به این شهر نزدیک‌تر می‌شد، بر تعداد یارانش افزوده می‌شد. او در سال ۹۰۵ق با نیروی هفت هزار نفری به جنگ فرخ یسار، قاتل پدرش رفت و او را شکست داد. در ادامه، قلعه باکو را فتح کرد، بناها را با خاک یکسان کرد و به قبر خلیل الله، قاتلِ شیخ جنید، بی‌حرمتی کرد و استخوان‌های او را از قبر درآورد و سوزاند.[۹] پس از آن به جنگ با الوند بیک، حاکم آذربایجان رفت و با شکست دادن او، وارد تبریز شد.


شاه اسمائیل صفوی

 
  • تشکر
Reactions: ~Kimia Varesi~

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,867
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
رسمی کردن مذهب تشیع در ایران

اسماعیل میرزا در تابستان سال ۹۰۷ق در سن ۱۵ سالگی در تبریز تاج‎گذاری کرد و پس از آن شاه اسماعیل خوانده شد.[۱۰] شاه اسماعیل پس از تاجگذاری دستور داد که همه خطبا به نام دوازده امام خطبه بخوانند و عبارت «اشهد أنّ علیاً ولی الله» را به اذان اضافه کنند.[۱۱]

مورّخان عصر نخست صفوی، به این نکته که مسیر شیعه شدن ایرانیان به طور گسترده و در حد سـ*ـیاسی، از زمان سلطان محمد خدابنده ایلخان مغول (۶۸۰ - ۷۱۶ق) بوده، واقف بوده‌اند و معمولا در یاد از شاه اسماعیل صفوی و تلاش وی برای نشر تشیع، از خدابنده هم یاد کرده‌اند[۱۲]. اما به دلیل آن که تشکیلات دولت ایلخانی بر مبنای تسنن بنا شده بود، و سنّیان نفوذ فراوانی در آن داشتند، مخالفت‌های فراوانی با سـ*ـیاست مذهبی خدابنده صورت گرفت که در نهایت وی را وادار به عقب نشینی کرد[۱۳]. بنابر این میان تلاش‌های این دو پادشاه در این زمینه، نزدیک دویست سال فاصله افتاده است.[۱۴]

شاه اسماعیل با تأسیس دولت صفوی توانست سرزمین ایران کهن را که تا آن زمان پاره پاره بود، متحد کند و وحدتی سـ*ـیاسی در آن پدید آورد.[۱۵] همچنین رسمی شدن تشیع اثنی عشری توسط شاه اسماعیل، موجب تقویت هویت ملی و در نتیجه، ایجاد دولت متمرکز‌تر و قوی‌تر شد.[۱۶]

رسمی شدن مذهب تشیع در ایران، تمایز آشکاری بین دولت صفویه و امپراتوری عثمانی که قدرت اصلی جهان اسلام در قرن دهم بود، ایجاد کرد و بدین ترتیب به دولت صفوی هویت ارضی و سـ*ـیاسی داد.[۱۷]

ادامه کشورگشایی

شاه اسماعیل با شکست دادن مخالفان خود توانست قلمرو حکومت ایران را گسترش دهد. وی با شکست دادن «سلطان مراد آق قویونلو» در نزدیکی همدان، بر سراسر عراق عجم مسلط شد. در سال ۹۰۹ق، نیروهای قزلباش، سمنان و فارس و در سال بعد یزد را تصرف کردند و شاه اسماعیل، در سال ۹۱۴ق بر عراق عرب مسلط شد.

شاه اسماعیل، پس از غلبه بر علاءالدوله ذوالقدر (۹۱۳ق /۱۵۰۷م) و تصرف دیاربکر و بخش علیای فرات، راهی عراق شد تا آخرین پایگاه امیران بایندری آق قویونلو و شهرهای مقدس شیعیان را تسخیر کند.[۱۸] پس از فتح بغداد در سال ۹۱۴ق، به نجف، کربلا و سامرا رفت و به نوسازی و تعمیر قبه و بارگاه امامان همت گماشت.[۱۹] وی در سال ۹۱۶ق، رقیب سنّی خود «شیبک خان ازبک» را شکست داد. به دستور او، سر شیبک خان از بدن جدا شده و برای سلطان عثمانی، بایزید‌ فرستاده شد.[۲۰]


شاه اسمائیل صفوی

 
  • تشکر
Reactions: ~Kimia Varesi~

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,867
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
جنگ سلطان سلیم و شاه اسماعیل در دوم رجب ۹۲۰ق در دشت چالدران درگرفت و یک روز بیشتر طول نکشید و به پیروزی دولت عثمانی انجامید. برخی منابع، از دلاوری و جنگاوری شاه اسماعیل و سپاهیانش در این جنگ و حیرت دشمن از آن یاد کرده‌اند.[۲۶]

شاه اسماعیل سپس به درگزین گریخت و سلطان سلیم پیروزمندانه وارد تبریز شد، ولی نتوانست در آنجا بماند و پس از ۸ روز تبریز را به سوی استانبول ترک کرد[۲۷] و همه هنرمندانی را که شاه اسماعیل از هرات به پایتخت آورده بود، همراه گروهی از صنعتگران و اعیان تبریز از ایران به عثمانی برد.[۲۸]

پس از خروج سلیم از تبریز، شاه اسماعیل به پایتخت مراجعت کرد.[۲۹] او همواره به جبران شکست جنگ چالدران می‌اندیشید و از جمله تدبیرهایش آن بود که در ۹۲۱ق /۱۵۱۵م سفرای پادشاهان مجارستان و آلمان را به حضور پذیرفت و دول اروپایی را به اتحاد بر ضد عثمانی فراخواند.[۳۰]

پس از شکست در چالدران

پس از این شکست، شاه اسماعیل به عزاداری پرداخت، خرقۀ سیاه می‌پوشید و پرچم‌ها را به رنگ سیاه درآورد که بر روی آن‌ها کلمۀ «القصاص» نوشته شد. وی دیگر مانند گذشته توجه خود را مصروف امور دولت نمی‌کرد.[۳۱]

شاه اسماعیل برای صوفیان قزلباش که اکثراً جزء غلات شیعه بودند، خدای زنده و مظهر کمال و قدرت بود که همیشه پیروز می‌گردد، ولی شکست چالدران به افسانۀ شکست ناپذیری و عقیدۀ خرافی الوهیت وی پایان داد.[۳۲]
#ویکی_شیعه


شاه اسمائیل صفوی

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا