Z.a.H.r.A☆
مدیر تالار ماورا
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
- عضویت
- 19/7/21
- ارسال ها
- 1,348
- امتیاز واکنش
- 9,398
- امتیاز
- 333
- محل سکونت
- Otherworld
- زمان حضور
- 168 روز 8 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
۱.افسانه ساریکیز
ساریکیز یکی از معروف ترین افسانه های ترکی ، درباره قله کوه های کازداگلاری در مناطق دریای اژه و مرمره ترکیه می باشد. مدت ها قبل یک دختر زیبا به نام سارکیز در روستایی به نام گور زندگی می کرد و تمام مردانش عاشق او بودند و از درخواست ازدواج می کردند.
وقتی پدرش هیچ یک از آنها را برای او مناسب ندید، مردی جوان با او دشمن شد و دروغ هایی علیه او ساخت و گفت سارکیز گناهکار است و خواست یا او را بکشد و یا از روستا دورش کند. از آنجایی که پدر نمیتوانست دختر عزیزش را بکشد، او را به کوه کازداگلاری برد تا جانش را نجات دهد. خلاصه او زنده ماند و به مردم سرگردان در کوه هم کمک می کرد. پدر خواست که دخترش چوپان غاز شود. امروزه دو آرامگاه در قله کوه وجود دارد که آرامگاه ساریکیز و قله پدر نامیده می شود.
۲.افسانه آنیالی ماگارا (غار آینه ای)
این افسانه از آماسیا می آید و درباره دختر پادشاهی ست که به طور فوق العاده ای زیبا بود که مجبور بود صورتش را بپوشاند. زمانی رسید که پدرش تصمیم گرفت او ازدواج کند. پس اعلام کرد که هر کس بتواند پوشیه او را کنار بزند و زیبایی اش را تحمل کند، شوهر او خواهد شد. بر اساس این اعلامیه جوان های زیادی به آماسیا امدند. یکی یکی همه به حضور او رسیدند و پوشیه او رو بالا زدند ولی تحت تاثیر زیبایی او دستان و زانوانشان شروع به لرزیدن می کرد. چند روز گذشت تا مردی فقیر و جوان، ولی شجاع خواست شانسش را امتحان کند. وقتی او حجاب شاهزاده را برداشت، چنان نیروی قوی بین آن دو به وجود آمد که اطرافشان از گرمای ارتباطشان آتش گرفت. بدن آنها بیرون شهر در غاری دفن شد و هر بار که نور خورشید بر آرامگان آنها می تابد، مثل چهره زیبای پرنسس می درخشد.
ساریکیز یکی از معروف ترین افسانه های ترکی ، درباره قله کوه های کازداگلاری در مناطق دریای اژه و مرمره ترکیه می باشد. مدت ها قبل یک دختر زیبا به نام سارکیز در روستایی به نام گور زندگی می کرد و تمام مردانش عاشق او بودند و از درخواست ازدواج می کردند.
وقتی پدرش هیچ یک از آنها را برای او مناسب ندید، مردی جوان با او دشمن شد و دروغ هایی علیه او ساخت و گفت سارکیز گناهکار است و خواست یا او را بکشد و یا از روستا دورش کند. از آنجایی که پدر نمیتوانست دختر عزیزش را بکشد، او را به کوه کازداگلاری برد تا جانش را نجات دهد. خلاصه او زنده ماند و به مردم سرگردان در کوه هم کمک می کرد. پدر خواست که دخترش چوپان غاز شود. امروزه دو آرامگاه در قله کوه وجود دارد که آرامگاه ساریکیز و قله پدر نامیده می شود.
۲.افسانه آنیالی ماگارا (غار آینه ای)
این افسانه از آماسیا می آید و درباره دختر پادشاهی ست که به طور فوق العاده ای زیبا بود که مجبور بود صورتش را بپوشاند. زمانی رسید که پدرش تصمیم گرفت او ازدواج کند. پس اعلام کرد که هر کس بتواند پوشیه او را کنار بزند و زیبایی اش را تحمل کند، شوهر او خواهد شد. بر اساس این اعلامیه جوان های زیادی به آماسیا امدند. یکی یکی همه به حضور او رسیدند و پوشیه او رو بالا زدند ولی تحت تاثیر زیبایی او دستان و زانوانشان شروع به لرزیدن می کرد. چند روز گذشت تا مردی فقیر و جوان، ولی شجاع خواست شانسش را امتحان کند. وقتی او حجاب شاهزاده را برداشت، چنان نیروی قوی بین آن دو به وجود آمد که اطرافشان از گرمای ارتباطشان آتش گرفت. بدن آنها بیرون شهر در غاری دفن شد و هر بار که نور خورشید بر آرامگان آنها می تابد، مثل چهره زیبای پرنسس می درخشد.
افسانه های حیرت انگیز درباره ترکیه
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com