خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
بسم تعالی
نام اثر: تیکاف (جلد دوم یغماگر یغماگر)
نویسنده: M O B I N A کاربر انجمن رمان ۹۸
ناظر: MaRjAn
ژانر: ترسناک
خلاصه: ترس ز روزگارم کام گرفته بود و او زِ رقبت ننگ‌ روزگار مجنون بود و فِتاده بود و بسـ*ـترِ تـ*ـخت!
آفاق سیاهی در دلش رخنه زده بود و تنها من او را می‌فهمیدم! صدای دل من، با او هم صدا بود! از برایش گفتم تا آرام شود ز کام‌ هستی، آرامش گرفت و استوار ماند؛ آری استوار ماند موفق شد.‌ حال میان همه‌ی احوال نا به سامانم، فردی پا بر زندگی‌ام نهاد که نهال عشق را برایم زنده کرد.



در حال تایپ رمان تابع مرگ (جلد دوم رمان یغماگر) | ~MOBÍNA~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، SelmA، zeynabeslami و 9 نفر دیگر

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
مقدمه:
خسته‌ام من، خدا کند راز دلش فاش شود!

طفل بود و هر لحظه‌ وجود موجود وانحسی را کنارش حس می‌کرد، قلب او لبریز از هراس و حسی نا به سامان بود.
روزی چشم‌ گشود و راز دلش را برای او فاش کرد، اما امان از روزی که بر حربه‌ی احساس ترسش شلاق زدند و او را مجنون و دیووانه ساختند. اما او که نباید می‌باخت؛ آری، باید می‌جنگید تا اثبات کند حس واقعی‌اش را!


در حال تایپ رمان تابع مرگ (جلد دوم رمان یغماگر) | ~MOBÍNA~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • تشویق
Reactions: YeGaNeH، SelmA، zeynabeslami و 10 نفر دیگر

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
تبسم عریضی روی لـ*ـب‌هام تابنده بود، حتی دوست نداشتم چشم از عروسکم که غرقِ خواب بود بگیرم. این دختر عجیب زندگی من رو بدون یاشار شیرین کرده بود! با این حال لبخند روی لـ*ـب‌هام پررنگ تر شد، وقتی به این فکر می‌کنم اگر آسناتی وجود نداشت لرزه‌ی بدی به تنم می‌نشست! فکم می‌لغزید، اما کلمه‌ای از زیر دندونم خارج نمیشد.
باز دمم رو محکم بیرون دادم و پتو رو روی جثه‌ی ظریفش کشیدم و از اتاقمون خارج شدم، با صدای آروم ساغر که اسمم رو صدا می‌کرد لحظه‌ای چشم‌هام بسته شده و دستم روی قلبم لغزش پیدا کرد... لعنتی هیچ وقت طی این چند سال نتونستم ته مونده‌ی این ترس لعنتیم رو دور بریزم! کم‌کم آروم شدم و با غرش به طرفش برگشتم و حرصی با دستم به تـ*ـخت سـ*ـینه‌اش ضربه‌ای وارد کردم و آروم غریدم:
- تو آدم نمیشی نه؟ این‌جا بچه خوابیده؛ بچه!
ساغر با خنده‌ی مرموزی خودش رو ازم جدا کرد و بعد از مکثی کوتاه جواب داد:
- آره تو که مشکلت خواب بچه ست!
خوب می‌دونست مشکلم رو، خوب می‌دونست دلیل ترس‌هام رو! شاید این‌که می‌خواستم ترسم رو انگار کنم، یک‌جورایی تو زمینه‌ی حفظ غرور نخسه‌ی برتر رو برام فاش می‌کرد. بنابراین بی‌اعتنا به تیکه‌ای که انداخت مچ دست ظریفش رو گرفتم و از راه‌رو خارج شدیم. با عجز به خونه‌ای نگاه کردم که بازار شام بود! با حال آشفته و چهره‌ی در هم خونه رو وارسی می‌کردم که با صدای ساغر سیخ سر جام وایسادم و نگاهم به طرفش پرتاب شد.
- به اون خونه اون‌جور نگاه نکن، فردا باز میام پیشت با هم یه دستی به سر و روش می‌کشیم.
و بعد چندین قدم برداشت و به شرشره‌هایی که روی زمین افتاده بود با تاسف نگاهی کرد و زیر لـ*ـب غرید:
- عقده‌ای های ندید پدید، یه تولد اومدید این وحشی‌گریا چیه دیگه، عجبا!
بزاق دهانم رو با تعجب قورت دادم و انگشت اشاره‌م رو به طرفش گرفتم و آروم متعجب گفتم:
- چی گفتی؟ تو میای دستی به سر و روی این خونه می‌کشی؟
ساغر که در عین حال آروم مابین شرشره‌ها قدم بر می‌داشت ایست کرد و برگشت، شرشره‌ی صورتی رنگ دور گردنش رو درآورد و با چهره‌ی در هم رفته آروم گفت:

- یه وقت از رو نری بگی این مهمونه نذارم دست به سیاه و سفید بزنه!


در حال تایپ رمان تابع مرگ (جلد دوم رمان یغماگر) | ~MOBÍNA~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، SelmA، zeynabeslami و 10 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا