خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,242
امتیاز واکنش
64,121
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
برخلاف ظاهر پرزرق و برقش و ادعای روایت علمی، با فیلم بدی که از علم هم سطح پز و کوچکی بهره برده مواجه ایم. در واقع تم جذاب و فریبنده مد روزی را با دستمایه مخاطب قرار دادن قشر کم خرد؛ قصد دارد لوسیفر را انسان به دانای کل تشبیه کند و از قبالش نظریه عقل را دچار دگرگونی سازد . البته همینگونه به اهداف خود هم میرسد و مخاطب عام و خاص در دام شلوغ بازی هایش گرفتار می شود؛ اما لوسی در روایت شلخته و در نگاه هم میتوان کثیف عنوان کرد که حتی در علم هم جاهل است. روایت شلخته به این معنی که از لحاظ مفهومی هیچ تفاوتی از انسان دیروز و امروز قائل نیست. انسان دیروزی تنها در نمای بصری و ظاهری با شباهتی به میمون که نظریه داروین مطرح میکند فراتر نمیرود اما در مفهوم خرد انسان دیروز و امروز تفاوتی قائل نیست. به طور مثال لوسی به آخرین نهایت ظرفیت عقل خود دست می یابد که تنها تفاوتش با انسان اولیه ؛ مصرف داروی خزئبل و مضحک است. یعنی انسان اولیه با استفاده از دارویی که در فیلم به (سی پی اچ 4) نامیده شده به همان لوسی در فیلم میرسد که شاهد هستیم. و این هم بماند که هیچگاه مشخص نمیشود که این دارو از دلفین درست شده یا مواد تشکیل شده در رحم مادران باردار و شاید مادران دلفین!. آنچه که مهم است این تصور که انسان اولیه و امروزی با بهره گیری از عقل به دانایی میرسد در دیدگاه سازندگان به دو نشانه میتوان دست یافت.اول اینکه درک و فهم سازندگان از موضوع بسیار سطحی و بدون تحقیق بوده است - حالا میخواهد سازنده اش صاحب نام باشد یا نباشد. دوم اینکه نیت پلید لوسیفری (شیطان) را از اول به هدف و برنامه ریزی نشسته اند. اینکه لوسی اسم شخصیت فیلم معرفی میشود و اتفاقا در این سالها بسیار هم بر این نام تاکید شده بود و به طور کاملا تصادفی نام دیگر ابلیس هم بوده؛ میتواند به نشانه دوم بیشتر شباهت داشته و نام فیلمساز تکنسین سینما و فیلمنامه نویس بی عمق در کارنامه نشان دهنده همان بی دانشی در این موضوع را متصور شد . خلاصه از هر زاویه لوسی یک فیلم بد اما پرمدعاست که بسیاری را هم میفریبد. انسان اولیه که با تجربه و گذر زمان علم و دانش را کسب و به دیگران منتقل میکرد و انسان امروز را مخترع دارویی خزئبل رسانده که زمان را نادیده میگیرد در تناقض با علم و فلسفه است. پس این نگرش که عقل مساوی داناییست از کجا آمده است. لوسی با پاره شدن کیسه بر دانایی و قدرتش افزوده میشود؟ مگر دانایی بدون در نظر گرفتن تجربه ممکن است . آن تجربه این دارو را کشف کرده و آنوقت آن دارو خود ره صد ساله را یکساعته میرود؟ این بسیار کمدی جلوه میکند از همین رو اگر لوسی در ژانر کمدی گام میزد این ضعف ها به طور دیگری عمل میکردند؛ اما وقتی لحنی جدی و خشک با دز اکشن و حادثه ای و با روایت فراانسانی که به جای علم عرضه میکند بسیار خطرناک، کثیف، بی سواد جلوه کرده است که فریبندگی آن نگران کننده میشود


نقد و بررسی فیلم لوسی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,242
امتیاز واکنش
64,121
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
علم یقین - عین یقین - حق یقین در فیلم کاملا مفقود و تهیست ... علم یقین در فیلم با حق یقین مساویست. سوال اینجاست چرا با یقین بر بدی عقل آن را انجام میدهد و که جواب را علم و مذهب به دلایل بازدارنده حسی و ماورایی داده اند. بهره گیری از تمام قوه های عقل و رسیدن به لوسی با "حق یقین" ممکن میشود و آن حق یقین از طریق درک و رسیدن به حق مطلب است . یعنی لوسی با بهره گیری از عقل نمیتواند به دانایی مطلق رسیده و تجربه و زمان لازمه و ضرویست . زمان ثابت است که در لوسی متغیر جلوه میکند. عقل نمیتواند درک را بدون تجربه فراهم سازد و دانای مطلق از درک جدا نیست و حق الیقین تنها به واسطه عقل و ادراک ممکن است . حال این ادراک در لوسی تنها در سکانسی به مادرش که آنجا حتی حافظه بلند مدت خود را به یاد می آورد دیده میشود و اما کمی بعد به راحتی انسانی بی گنـ*ـاه را با بی تفاوتی صرف به قتل میرساند و گنـ*ـاه کار مسببش را به جای انتقام زنده گذاشته تا اکشن بازی پایانی آن تیر و تفنگ و آرپی جی به نمادی از دشمنان علم تبدیل کرده و از عقل برداشت هیولایی و نه انسانی ارائه دهد. راننده تاکسی بی گنـ*ـاه کشته میشود آن وقت گناهکار وحشی که به نوعی بلای روح و روان بوده را زنده میگذارد . این واکنش عقلانی نیست پس عقلی درکار نیست . کلیه واکنش های لوسی مانند همین هستند . از رانندگی بی عقلش در اتوبان تا نگاه های مثلا عاقلانه اش به انسانها که بیشتر شباهت نگاه دیوانه ها و توهمی ها یادآوری میشود تا عاقلان و فرزانگان. عقل در قرآن و دیدگاه علی (ع) به معنای راهی برای رسیدن به درک و دانش و انسانیت معرفی میشود نشانه عاقل را رفتار خیرخواهانه؛ انسانی و حق طلب معرفی میکند. میتوانید با رجوع به احادیث وقرآن به تعریف عقل پی ببریم. ولی حتی در علم هم عقل را منفک از درک میدانند . ادراک به تجربه میگویند به طور مثال عقل میداند که مواد مخدر و کشتن فردی دیگر به ضرر من است اما آن را انجام میدهد چون جای درک آن و دیدن و تجربه و حس کردن نابسامانی های موادمخدر در رسیدن به "حق یقین" خالیست. اما این سیر درک در لوسی را در ادامه بررسی میکنیم نکته اصلی و اصل مطلب در این فیلم پایان بندی آن است که هم از لحاظ فرم سینمایی و هم مفاهیم جمع بندی شده به کل دست فیلم و فیلمساز را رو میکنند . لوسی به کل ریاضی و علوم ثابت شده را رد کرده و اعداد و حروف را ساخته درک بشر اعلام میکند. در سوال پروفسور دلفین دوست میپرسد پس چه چیزی وجود ما را اثبات میکند . لوسی "زمان" را دلیل اثبات خود معرفی میکند و پروفسور دلفین باز هم با دهان وامانده میگوید زمان یکتاست. یک به علاوه یک نمیشود دو چون زمان تند ما را محو میکند؟ این چه برداشت و درک سطحی از عقل صددرصدی است که پروفسور بدون چون و چرا ذهن توهم زده لوسی را میپذیرد.کلا لوسی مجزومه و خدای توهم است و شاید ما در حال دیدن توهمات لوسی هستیم اما نوع راوی دوربین این را نمیدهد و این تناقض نظریه و رفتار را نمیتوان به حساب توهم آورد. زمان از ریاضی دور نیست در همان مثال لوسی با تلویزیون سه بعدی که از چشانش بر فضا گسترانیده و میگویدیک ماشین در زمان تند محو میشود و زمان ثایت دلیلی بر اثبات وجودی ما هست نشان دهنده کلیه تئوری های شکل گرفته ریاضیست. ثانیه اول مساوی است با ثانیه دوم و به هیچ وجه تغییر نمیکند. علم ریاضی با واگیری از طبیعت که زمان را هم بخشی از آن میداند به اعدادی رسیده که غیر قابل تغییرند. یک خودکار با خودکار دیگری میشود دو خودکار - زمان ثابت است و عدد دستخوش تغییر نخواهد شد . پس بازی های شعبده بازی خودکار روی هوا مانده و بازی تصویری سه بعدی از چشمان لوسی تنها پروفسور کم عقل را هیپنوتیزم میکند و بیشتر مخاطب از این بازیها جشم و دل سیرند . اینکه ریاضی را رد میکنیم چون زمان یکتاست ناخودآگاه اثباتی بر ریاضی هست نه انکارش ... دقایقی بعد با نشستن بر صندلی کذایی و کامپیوتر سیاه رنگ بی منطق - پارادوکسی در این نظریه در عرض دو دقیقه ارائه میدهد که علم،منطق،هنر؛ روانشناس، جامعه شناس و حتی داروین و انیشتین را با خنده روبرو میکند . زمان یکتا را لوسی در 5 دقیقه هم تعقل میکند هم تفکر هم آموزش هم تجربه هم درک هم دانایی مطلق کلیه علوم هستی را به سرعت نور می یابد و به خدایی میرسد .


نقد و بررسی فیلم لوسی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,242
امتیاز واکنش
64,121
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
به شدت مضحک و جاهلانه... اگر تئوری سفر در زمان از سوی انیشتین با سرعت نور را توسط لوسی شدنی بدانیم که نمیدانیم دیگر درک در این سفر را چه کنیم. انیشتین گفت که با ساخت دستگاهی به سرعت نور میتوان در زمان سفر کرد و گذشته و آینده را بدون تغییر زمانی دید. ثانیه 10 سال پیش ثانیه 3 سال بعد است . در ضمن با سفر در گذشته و آینده نمیتوان در صدم ثانیه هم زندگی کرد و هم درک کرد و هم فهمید. خدا شدن لوسی در پایان را که دیگر بگذریم. این چه سفری بود که رد همان نظریه زمان است. بازگشت به عقب با سرعت تند که رد یکتایی زمان است حالا تجربه و درک را چگونه به صدم ثانیه ای میتوان دریافت... عقل صددرصد چه ربطی به چشمان فراتر از زمان دارد. به طور مثال کسی که عقل سی درصدی دارد با چشمان و دستانش میتواند هفت هزار صفحه بخواند و بفهمد و درک کند؟!!! واقعا کامپیوتر چه کرده است که از زندگی هم درکی بیشتر از فضای مجازی نداریم و فیلمساز ما در آرزوی پیدا کردن لینک دانلود خود میگردد و در دلفین پیدا میکند. علم کهکهشان با لینک آپلود شرکت مایکروسافت با ابررایانه سیاه رنگ لزج که همچنان فلش حاوی کلیه اطلاعات تحویل بشریت میدهد. لوسی در دیالوگی بی دانشی را مسبب اغتشاش عنوان میکند اما خود او دو دقیقه پیش با دانش 70 درصدی کل شهر را به نابودی کشاند. بی تفاوت و بدون مسئولیت. اگر آن ماشینهای به هوا پرتاب شده را اعتشاش نمیدانند پس اسمش چیست ؟ ... تشنگی قدرت آن "ماده آبی شکل مضحک" نبوده که آن اعتشاش را به وجود آورد. پس بهتر است بگوییم این توهم است که فیلم پرت و پلا لوسی را خلق کرده است. کلیه فرم سینمایی این اثر از دنیای اینترنت نشئت گرفته است. همه چیز را با تصاویری اینترنتی فرم داده و میبینیم . درصدبندی ها تا انتهای درصد تنها از عهده تصوری اینترنتی برمی آید. ریاضی رد شده که درصد را با 100 پایان میدهد با لوسی رد کرده علم رباضی فرم میگیرد. من فکر میکنم کلیه مخاطین در پایان باید به تماشای اودوز کرده لوسی مینشستند تا اس ام اس دادن خدای لوسی به پلیس احمق ... باید سکانس پایانی تیمارستان را به نظاره مینشست و از سالن خارج میشد نه اینکه این خزئبلات غیر علمی را به جای علم جا بزنیم و عده ای را دعوت به خدا شدن توسط دارویی که قطعا قرار است در سال های آینده به عنوان مواد مخدر در جامعه پخش کنند فرهنگ سازی کنیم. این را در همین نقد از من به یادگار بسپارید که دیری نیست مواد مخدر آبی رنگ دایره ای شکل به اسم لوسی در دسترس همگان باشد . لوسی با بالا رفتن درصد استفاده از عقل در تصویر و سینما به آپلود و دانلود شباهت دارد تا به انسان . در صورتی که عقل از احساس جدا نیست پس کشتن آدمی بیگناه به هیچ وجه از عقل برنمی آید . عقل میسنجد که کشتن بی عقلی ست . عقل زور و ماهیچه زیاد نمیکند . عقل احساس را نادیده نمیگیرد . لوسی در این فیلم از بی عقلی رنج میبرد که در ظاهر به اسم دانایی به خورد مخاطب داده اند. عقل آذمی یک ظرف است و هر آنچه که به دانایی مرتبط است مانند هر آنچه دیده، شنیده، اندیشیده و تجربه تفکر و تعقل باید در زمان جاری شود به دانایی رسد . عواطف و احساسات بخشی از وسیله های ارتقادهنده دانایی هستند که به کل در لوسی از بین رفته است


نقد و بررسی فیلم لوسی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,242
امتیاز واکنش
64,121
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
تیر را بدون درد از بدن در می آورد؟ انسان ها را به راحتی از بین میبرد و آن کسی که باید نابود کند به دستور فیلمساز زنده گذاشته تا از ابزار اکشن و بمب بازی های انتهای فیلم بهره مند باشد . مخاطب هم در این شلختگی تنها به آپلود شدن لوسی دل بسته تا در انتظار پایان دانلود باشد و وقتی مشاهده فایل را کلیک می کند با خدا و انسان به خدایی رسیده مواجه شود ! و حتما با حیرت زدگی ، در صدد رسیدن به عقل و دانایی به جستجوی مواد و دوپینگی رفته تا ماننذ لوسی جاودانه و خدایی را هم تجربه کنند ! . این احمقانه ترین درک ممکن از عقل، علم، دانش، هنر و حتی زندگیست .. استفاده از عقل دانلود کردنی نیست این تمام حرف نگارنده یادداشت است. نمیتوان انسان را کامپیوتر فرض کرد که هر آن به اینترنت متصل شده و مانند نرم افزارهای کامپیوتر بر روی موج رادیو و تلویزیون و تلفن دسترسی یابد و خود را کامل کند . نمی توان انسان را شخصیت بازیهای کامپیوتری فرض کرد و با نگاه کردن و فشردن دکمه اینتر دشمن را نابود کرد . نمیتوان انسان را فارغ از عواطف و احساسات عاقل دانست . این تنها از تعریف انسان به عنوان یک ماشین و آذم آهنی بر می آید . عاقل با هر وسیله تن به رسیدن اهداف نمی دهد . از زندگی اش لـ*ـذت میبرد و عقل اگر راهی برای نابودی این زندگیست او را برنمیتابد . ظرف و ظرفیت مسئله این است؟ ظرف به اندازه کل زمین هم باشد و دانش و حواس و احساسات اگر در طول زمان با استفاده از چشم، گوش، زبان به ظرفمان شکل و رنگ دهند قسمتی از مغز را کمک به بهره گیری بیشتر سوق میدهد که آن هم متغیر و اصولی ندارد. این دقیقا زندگی و حیات است . به نوعی عقل از قبل برای انسان تعریف نشده است و انسان اداره کننده آن است . علم در تعریف عقل جبر را انکار میکند زیرا وجود خدا کاملا توسط علم رد شده قلمداد میشود پس اختیار در عقل انسان حرف و اول آخر را میزند. حال چگونه علم درون فیلم برای عقل درصدبندی کرده و 100 درصد را برایش کامل و 10 درصد را اولیه معرفی میکند . به هیچ وجه عقل تنها فضایی برای بهره گیری نیست در واقع فضایی هم برای بهره گیری هم برای ذخیره است . نظریه هایی غیر از این هم به کلی اثبات نشده و عملا مطرح نمیشود. پس لوسی درام را بر یک واقعه غیر علمی و روایت را بر اساس تخیلات مجازی و کامپیوتری بر انسان تحمیل میکند. خب قطعا نباید خرده ای گرفت وقتی بازی های کامپیوتری بچه های دیروز با فیلمسازی امروزشان همداستان شود باید هم لوسی ها بر لوس بازی خود و کودکی مجازی خود عرضه انـ*ـدام کنند.


نقد و بررسی فیلم لوسی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,242
امتیاز واکنش
64,121
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
فیلم لوسی ساخته لوک بسون با بازیگری اسکارلت جانسون و مورگان فریمن، فیلمی متفکرانه، دارای پیام، برگرفته از فلسفه حیات، خلقت انسان و تکامل روحی او است. این فیلم بازتاب بسیار گسترده ای در محافل مختلف علمی، دانشگاهی، مذهبی، فلسفی، اجتماعی جهان داشته است، در ایران نیز نقد های متعددی از فیلم منتشر شده که به بروز نظرات متفاوت نسبت به تبیین ماهیت اصلی پیام فیلم انجامیده است. گزارش حاضر سعی خواهد کرد، این فیلم زیبا را از زاویه ای دیگر و با نزدیک نمودن تئوری های مطرح در آن به دیدگاه فلسفی مولانا، مورد بحث و بررسی قراردهد.

لوسی، فیلمی بسیارعمیق از زاویه اشاعه تئوری زندگی و مرگ و تبیین و تفهیم واقعیت وجودی انسان و هدف از زندگی است که آن را به صراحت " یادگیری" اعلام می کند. این فیلم در سکانس های پایانی خود، مسیری که انسان در انتهای زندگی مادی طی خواهد کرد را، در قالب برش هائی از نماهای بسته، در مکان ها و موقعیت های خاص به نمایش می گذارد که در نوع خود، یک اقدام کاملاً نو و بدیع به شمار می رود.

لوک بسون، فیلم را با تصاویری از تقسیم سلولی که اولین نشانه حیات و خلقت است، آغاز می کند، وی در ادامه، موجودی میمون نما را بعنوان انسان اولیه به تصویر می کشد، که در حال نوشیدن آب از رودخانه است. برخی از منتقدین، نشان دادن انسان اولیه به شکل نیمه میمون را، ناشی از اعتقاد بسون به نظریه داروین تلقی کرده و وی را مورد نکوهش قرار داده اند، اما واقعیت این است که بسون برای ایجاد باور در ذهن تماشاچی از نمونه انسان اولیه، چاره ای جز نشان دادن آن به شکل متفاوت از انسان امروزی نداشته است، چرا که درک و شناختی از انسان های اولیه در انسان امروزی وجود ندارد.

دومین اشکالی که برخی از منتقدین به لوک بسون می گیرند اینکه، وی برای تعالی مغز و در واقع تکوین روح از ماده ای به نام CPH4 استفاده می کند. سوالی که در اینجا مطرح است اینکه، بسون برای نشان دادن تعالی روح، باید چه حیله و یا ترفندی متوسل می شد که از آن اجتناب ورزیده است و اینکه آیا وی جایگزین دیگری داشته است یا نه ؟ بسون با احتیاط فراوان، در این فیلم، مغز را جای روح گذاشته و سیر داستان را طوری پیش می برد که همه فکر کنند، مغز در حال تکوین است، در حالی که این روح لوسی است که در حال دگرگونی و آماده شدن برای عروج می باشد. تکوین روح، نیاز به تصویر کشیدن شرایط غیر مادی، معنوی، دینی و مذهبی دارد که بسون جرئت ورود به این مقولات را نداشته است.

در پایان فیلم می بینیم، روح جدا شده از بدن، چنان قدرتی می یابد که با غلبه بر زمان، در مسیر بازگشت به نقطه صفر( آغاز خلقت )، خود را با آن هماهنگ می کند. چیزی که قبلاً در توضیح پروفسور نورمن ( مورگان فریمن ) از محو اشیاء در سرعت زیاد، در جهان مادی امکان پذیر نبوده است، بسون ضمن سکانس های پایانی فیلم، در واقع این پیام را منتقل می کند که زمان، مایه تکامل و وحدت سازگاری است و این امر موقعی مفهوم پیدا می کند که روح در شرایط تکوین قرار گرفته و حرکت به جهان ابدی را آغاز نماید.

ما زبالائیم و بالا می رویم ما ز دریائیم و دریا می رویم

اختر ما نیست در دور قمر لاجرم فوق ثریا می رویم

خوانده ای انا الیه راجعون تا بدانی که کجا ها می رویم


نقد و بررسی فیلم لوسی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,242
امتیاز واکنش
64,121
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
سینمای غرب و نماد آن هالیوود، گرفتار چنبره حاکمیت لیبراسیم، سکولاریسم، دیدگاه های متاثر از مسائل ایدئولوژیکی، نگاه اومانیستی، فلسفه برخواسته از دیدگاه های نزدیک به یهود و مذاهبی چون کابالا و در نهایت ملغمه ای از جریانات و عناصر ویژه است که در این سینما، سینماگران مستقل امکان عرضه دیدگاه هائی، غیر از دید غالب و تعریف شده را پیدا نمی کنند. اگر گفته شود واقعیات و دیدگاه های مطرح شده در فیلم لوسی، بسیارنزدیک به عرفان شرقی و حتی اسلام است، این یک ادعای بزرگ و گزاف نخواهد بود، با این شرایط و در فضای متاثر از فشار های محافل قدرتمند در این سینما، اینکه لوک بسون جرئت ابراز عقیده و ساخت فیلمی با صراحت کلام در اعلام دیدگاه های فلسفی متاثر از عرفان شرقی را داشته باشد، امری غیر قابل تصور خواهد بود. این مثل این می ماند که در کشور خودمان، کارگردانی جرئت داشته باشد تا فیلمی بر اساس دیدگاه های اعتقادی و فلسفی دینی غیر از اسلام ..... بسازد. لوک بسون نیز در کشور خود، قطعاً از این قاعده مستثنی نبوده است.

پاسخ منتقدین استفاده بسون از ماده علمی CPH4 که برخی به غلط از آن بعنوان ماده مخدر نام برده اند را در اینجا بهترمی توان داد. آیا بسون در سینمای با تعریف فوق، جرئت این را داشته است که اعلام کند، بشر با یاد خدا و ذکر او و از راه دین و عمل به کتب آسمانی و دستورات آن و با اعتقاد به زندگی پس از مرگ می تواند، روح زلال و صیقل یافته و تکمیل شده در جهان فانی را به چنان درجه ای برساند که بتواند در سیر حرکت به الی الله، به قدرتی دست یابد که همه مرز های واقعیت و حقیقت را در نور بدود، که قطعاً پاسخ منفی است.

تاثیر فلسفه وعرفان شرقی بر بخشی از مردم و به تبع آن دست اندرکاران سینمائی در غرب به اندازه ای است که این سینما نیز گهگاهی از آن متاثر می شود. اما، در ایران چون این سینما را همواره صهیونیستی و .... نامیده اند، لذا هیچگاه کسی به این فکر نکرده است که در این سینما نیز کس و یا کسانی می توانند، باشند که دیدگاه های فلسفی مغایر با دست اندرکاران آن داشته باشند، ولی جرئت به تصویر کشاندن دیدگاه های خود را پیدا نکنند که بسون نیز می تواند یکی از همین سینماگران باشد. همین چندی قبل بود که مدونا، اشعار مولانا را در قالب ترانه هائی بر زبان آورد. هنوزچند هفته ای نگذشته، که تصاویر تتو اشعار مولانا، آنهم به زبان فارسی بر بدن امبر هرد نامزد سابق جانی دپ هنرپیشه معروف فیلم دزدان دریای کارائیب از طریق صفحات اجتماعی دست به دست شد، جالب اینکه وی همزمان با انتشار این تصاویر گفت: من عاشق ادبیات ایران و شعرهای عمر خیام شاعر و فیلسوف ایرانی هستم. قبل از این، تتوی اشعار مولانا بر بازوی برد پیت و تتوی همان اشعار به زبان فارسی بر بازوی آنجلینا جولی، بازتاب گسترده ای در جهان داشته است، اینها تنها نمونه های کوچک و آشکار شده از شیفتگی به عرفان شرقی در هالیوود است، اما موضوع زمانی جالب می شود که در سفر نگارنده به قونیه، وقتی از مسئول امور گردشگران خارجی مقبره مولانا سوال می شود، بیشترین بازدید کننده خارجی از مقبره مولانا از کدام کشورها هستند؟ وی می گوید: بعد از ایران، آمریکائی ها و ژاپنی ها، بیشترین بازدید و حضور در این مقبره را دارند. از بحث دور نشویم.

مشکل اساسی نقد فیلم های هالیوودی در ایران، دراین است که همواره یک نگاه منفی و یکطرفه به این سینما در ایران وجود داشته است. همیشه گفته شده است که هالیوود و تولیدات آن برخواسته از منافع، آمال و آرزو های گروهی خاص است، اما هیچگاه به این فکر نکردیم که این سینما نیز همچون سینمای وطنی ما، دارای سینماگرانی است که از زبان اشاره، استعاره، تمثیل و غیره استفاده می کنند تا پیام خود را به هر شکل ممکن به دیگران منتقل نمایند. لوسی و کارگردان آن بسون نیز از جمله این افراد محسوب می شوند. اگر دقت کرده باشیم، فیلم های قبلی بسون نیزدارای پیام های کد گذاری شده بوده اند.

بسون در لوسی سعی دارد، فلسفه اعتقادی خود در ارتباط با موضوعاتی چون، پیدایش جهان، خلقت انسان، هدف از زندگی، شکل پایان آن، عروج روح و جایگاه ابدی آن را نشان دهد. در فیلم روح ( ghost ) ساخته جری زاکر، ما با دو نوع روح انسانی سر و کار داریم، روح فردی دزد و قاتل که بعد از تصادف و مرگ، توسط ارواح خبیثه به جهنم برده می شود و روح انسانی پاک و وارسته که بتدریج در زیبائی های بهشت غرق شده و ناپدید می گردد. بسون در فیلم لوسی فراتر از اینها را می خواهد، به نمایش بگذارد، او انسان را موجودی می بیند که می تواند با تکوین روح، از لاهوت گذشته به ناسوت برسد و حتی وی بر این باور است که روح انسان می تواند به فراتراز این، حتی سدرة المنتهی نیز برسد


نقد و بررسی فیلم لوسی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,242
امتیاز واکنش
64,121
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
لذا زمانی که لوسی روی صندلی نشسته و روح او آخرین مراحل تکوین را طی می کند، ( رسیدن به عدد 100)، وی تحت تاثیر ناشی از موج انفجار، به دنیائی دیگر پرتاب می شود، یعنی در این لحظه روح لوسی آزاد شده، ولی جسم او همچنان روی صندلی ساکن باقی مانده و هنوز به مرحله فنا نرسیده است. از این لحظه به بعد، حرکت روح به نقطه صفر که همان عالم غیر محسوس و مجرد است، آغاز می شود، روح در مسیر بازگشت به گذشته، ضمن گذر از آخرین نقطه عالم مادی ( خلقت انسان ) که با رسیدن انگشت لوسی به اولین انسان روی کره زمین اتفاق می افتد، در مسیر عکس تکامل سلولی، به حرکت خود ادامه می دهد تا به اصل واقعی خویش که همان موجودی تک سلولی است، برسد. ( نقطه صفر حیات). از اینجا به بعد، ما فقط یک صفحه سیاه را مشاهده می کنیم. برخی از این به منزله نعوذبالله، رسیدن لوسی به مرتبه خدائی یاد کرده اند، اما باید گفت که لوسی در اینجا در وجود خدا ذوب می شود نه اینکه بخواهد نعوذبالله جای خدا بنشیند. وی در جریان سفرابدی خود، جاودانه شده و به مجردات می پیوندد. و در این سفر، به مراتبی می رسد که هیچگاه نمود عینی و مادی برای بشر نداشته است، لذا طبیعی است که نمایش بعد از آن نیز برای لوک بسون امکان پذیر نباشد و وی به نمایش پرده سیاهی که خط فاصله بین عالم محسوسات با عالم مجردات است، اکتفا کند. لوک بسون در اینجا مشکل عرفا را پیدا می کند که در بیان و انتقال مشاهدات و تجارب عرفانی خود به دیگران، همواره ناموفق بوده و به تمثیل استعاره و اشاره و ..... روی آورده اند. در اینجا نیز ما در واقع حرکتی تمثیلی از گذر از عالم محسوسات به عالم مجردات را داریم که قابلیت تعریف و ارائه تصویر پیدا نمی کند. بسون در واقع با این اقدام خود، این نکته را یادآوری می کند که درآخرین مرحله عروج روح، واقعیت ها رنگ می بازند و انسان با حقیقت محض روبرو می شود، حقیقتی که فقط ذات اقدس الهی از آن خبر دارد و بس.

ای دل زجان گذر کن، تا جان جان ببینی بگذار این جهان را، تا آن جهان ببینی

تا نگذری ز دنیا، هرگز رسی بعقبی؟ آزاد شو از اینجا، تا بی گمان ببینی

گر تو نشان بجویی، ای یار اندر این ره از خویش بی نشان شو تا تو نشان ببینی

از چار و پنج بگذر در شش و هفت منگر چون از زمین برآیی، هفت آسمان ببینی

هفت آسمان چو دیدی درهشتمین فلک شو پا برسر مکان نه، تا لا مکان ببینی

بربند چشم دعوی، بگشای چشم معنی یکدم زخود نهان شو، او را عیان ببینی

بسون سعی می کند همچون عرفا که به مخاطبان خود توصیه می کنند، ذهن خود را به سمت و سوئی ببرند که به الفاظ و عبارات دقیق نشده و به ظاهر بسنده نکرده و از الفاظ برای عبور به حقایق و درک آنها استفاده کنند، ذهن تماشاگران فیلم خود را به سمتی بکشاند که به دیالوگ ها و تصاویر بی نظیر سفر روح به مبدا هستی متمرکز شوند تا وی بتواند، پیام اصلی فیلم را به آنان منتقل نماید.

مولانا در یکی از اشعار خود، مرگ و تشییع جنازه خویش را با مضمونی اینچنین به تصویر می کشد:


نقد و بررسی فیلم لوسی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,242
امتیاز واکنش
64,121
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
من مرده ام ، جنازه من را عده ای به قبرستان برده اند، آنها با خیره شدن به قبر من، گمان می برند که تا لحظاتی دیگر، در بیش از 2 مترعمق قبر فرو خواهم رفت و زیر خاک سنگین مدفون خواهم شد، اما آنها نمی دانند که من هم اکنون از جسم خاکی آزاد شده و در حال سیر در هفت آسمانم. من اکنون به مراتبی دست یافته ام که قبل از این امکان پذیر نبوده است. این همان چیزی است که بسون نیز در فیلم خود آن را تکرار می کند:
" ما واقعاً هیچ وقت نمی میریم " دیالوگی که توام با معنای عمیق فلسفی است. ضمن اینکه بسون در سایر فیلم های خود نیز این موضوع را به انحاء مختلف تکرار کرده است که به معنی نگاه وی به موضوع مرگ و زندگی ابدی است.

ای که از این تنگ قفس می پری رخت به بالای فلک می بری

زندگی تازه ببین بعد از این چند از این زندگی سرسری

در هـ*ـوس مشتری ات عمر رفت ماه ببین و بره از مشتری
افرادی چون بسون که از فلسفه وعرفان شرقی نصیبی برده اند، چگونه می توانند در ارتباط با دیدگاه های فلسفی خود، فیلمی با صراحت لهجه بسازند که در غرب با مشکل مواجه نشده و سازنده نیز مرتد اعلام نگردد؟ فیلم لوک بسون می تواند، صراحت لهجه نداشته باشد، اما فیلم او جزعروج روح تکوین شده انسان که ما از آن بعنوان روح پاک نام می بریم، به الی الله، معنی و مفهوم دیگری داشته است؟
فیلم یک شاهکار به تمام معنی است. سکانس های پایانی فیلم، آنجا که روح آزاد شده و با غلبه بر زمان، مسیر خود به نقطه آغاز و به نوعی پایان زندگی مادی شروع می کند، باید بارها و بارها دید و عمیقاً به فکر فرو رفت. مگر ما اعتقاد به این نداریم که پس از مرگ، زندگی جدید و نوئی را شروع خواهیم کرد
گر قالبت بر خاک شد، جان تو بر افلاک شد گر خرقه تو چاک شد، جان تو را نبود فنا
بسون در طول فیلم سعی می کند، پیغام رمز گذاری شده خود در فیلم را در پس صحنه های اکشن و سیر روائی داستان آن مخفی نماید، ولی در پایان ناچار می شود به شکل واضح تر و صریح تر از حضور و عروج روح سخن به میان آورد، آنجا که پس از عروج روح لوسی، وقتی پلیس از فریمن می پرسد؟ او ( لوسی ) کجاست؟ لوسی طی پیامی از طریق تلفن همراه وی اعلام می کند:

" من همه جا هستم "

بسون با این پیامک در واقع می گوید که این مغز لوسی نیست که همه جا هست، این روح اوست که شاهد و حاضر است؟

مرگ حیات است و حیات است مرگ عکس نماید نظر کافری

جمله جان ها که از این تن شدند حی و نهانند کنون چون پری

بسون با دیدگاه های عمیقاً فلسفی خود با ساخت فیلم های مغایر با ایدئولوژی حاکم بر سینمای غرب، حتی خطر نیز می کند، اما او بنظر می رسد او مسیر خود را یافته و هیچگاه آن را عوض نخواهد کرد، چرا که به باوری رسیده که مانع از سکوت وی می گردد. تبلیغ زندگی سالم، عدم نوشیدن نوشیدنی توسط لوسی، تاکید بر آموختن از هدف خلقت ( تاکید شده در منابع دینی ) و....... از دیگر مواردی هستند که بسون در راستای دیدگاه خود در این فیلم به تبلیغ آنها می پردازد.


نقد و بررسی فیلم لوسی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,242
امتیاز واکنش
64,121
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
در اواخر فیلم اعتصاب ساخته سرگئی آیزنشتاین ،افسر پلیسی،مشت های گره کرده اش را به علامت فرمان کشتار کارگران پایین می آورد.همزمان دست قصابی با ساطور به قصد کشتن گاوی فرو می افتد و این نماها ادامه می یابد تا به بیننده تفهیم کند شباهت یورش نظامیان را به قصابی کردن. آیزنشتاین با این شیوه پرداخت نماها،بین دو کنش به ظاهر متفاوت و نامربوط از زمان و مکان مختلف، اما به لحاظ تماتیک هم مفهوم ،ارتباطی برقرار می کند و به تماشاگرش این امکان را می دهد تا از انفعال به عکس اش تبدیل شود.ضمن این‌که چنین روشی در مونتاژ سبب خوانش های مختلفی در فیلم می شود، کاری که ظاهرا لوک بسون در لوسی می کند. هنگامی که لوسی (اسکارلت جوهانسن ) در وضعیتی بغرنج بر اثر درگیری با دوستش به سمت هتل محل اقامت آقای جانگ می رود تصویری از یک آهوی تنها،به تصویر لوسی همزمان مونتاژ می شود.وقتی از متصدی هتل می خواهد تا آقای جانگ را فرا بخواند،تصاویری از چند شیر نشان داده می شود و هنگامی که آدم های جانگ به لابی هتل می آیند،هیبت آنها با تصاویری از چند شیر که به سمت دوربین ( آهو /لوسی) می آیند،دیده می شود و این شیوه مونتاژ تقریبا تا به آخر در فیلم ادامه می یابد. حال این سئوال پیش می آید که آیا در فیلمی مثل لوسی که اولا داستانی است و دقیقا برخلاف نظریه آیزنشتاین است که هدف اش از این شیوه را داستان گفتن نمی دانست و بیشتر در پی بیان معانی انتزاعی بود و ثانیا در زمانی ساخته شده که ذهن تصویری بینندگان مملو از تجربیات است و چندان به این ومفهوم سازی‌های دم دستی احتیاج ندارد،کاربرد این روش ها که برگرفته از نظریه های مونتاژی شوروی در اوج دوران صامت است، خلاقیت محسوب می شود؟و اصلا جذابیتی دارد؟
برای رسیدن به این پرسش باید به لایه دیگر فیلم توجه کرد. این‌که لوسی در ورای ظاهر دلهره آور و تخیلی اش،به مسئله کارکرد مغز و ذهن انسان می پردازد و از لحاظ فیلمی است درباره استفاده انسان از مغز و مطالعات دانشمندان و محققان در این باب که باید محققان این عرضه بسیار تخصصی درباره نظرات ارائه شده در فیلم، نظر ،مقاله و بحث کنند


نقد و بررسی فیلم لوسی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,242
امتیاز واکنش
64,121
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
اینکه تا چه مسایل مطرح شده درست است و یا روزی ممکن است صحت آن به اثبات رسد. نگارنده بیش از این به دلیل عدم دانش درباره آن نمی توانم نظر دهم، اما درباره تئوری آیزنشتاین می توان به این نتیجه رسید که لوک بسون قطعا نمی خواسته در سال 2014 دست به آزمایش تئوری های جواب پس داده شده بزند- هرچند که این هم می تواند منظری به فیلم باشد- بلکه از طریق چنین مونتاژی سیر تحول فکر و اندیشه در انسان را از روزی که پای بر زمین نهاده تا اکنون را به صورت موازی به ما نشان می دهد و قضاوت را بر عهده ما می گذارد که آیا مسیر انسان مجهز به تکنولوژی ،ابزار،علم،آگاهی و اندیشه امروز،رو به روشنایی و قله بوده یا تاریکی و دره؟
لوسی فیلم جذابی است که جهات بسیاری به فیلم نامحدود ساخته نیل برگر شباهت دارد.در نامحدود،ادی ( بردلی کوپر ) نویسنده بیکار و شکست خورده عشقی است که با خوردن دارویی به پیشنهاد دوستش می تواند از تمام ذهنش بهره کامل ببرد و دارای اعتماد به نفس بالایی می شود. حالا با این ذهن به همه چیز دسترسی دارد،اما در نهایت همانند لوسی،محتاج و معتاد به آن دارو می شود،چون بدون آن ذهنش از کار می افتد و نابود می شود. در نامحدود هم عده ای هستند که به قصد از بین بردن ادی و دست یافتن به داروی معجزه گر او به دنبال اویند .تقریبا خط داستانی دو فیلم و اتفاقاتی که می افتد در یک جهت اند.بحث عبور از مرزهای دست و پاگیری که انسان زمینی با آن روبروست و کاراکترهایی ( لوسی/ادی ) که می خواهند،پا را فراتر بگذارند و تا حد یک سوپر من به پیش بروند،موفقیت هایی که دیگر حاضر نیستند به هیچ قیمتی آن را از دست بدهند،احساس شجاعتی که با خوردن آن دارو به دست می آورند و می توانند از ترس ها و وهم های گذشته خلاصی یابند،از جمله نقاط اشتراک هر دو فیلم اند.اما لوک بسن تا با تغییر جنسیت کاراکتر اصلی از مرد به زن،بر جذابیت فیلم اش اضافه می کند.آسکارلت جوهانسن بازیگر ماهری است که شخصیت ترسویی را که کمتر تن به خطر می دهد،به کاراکتری با توانایی های ابر انسانی تبدیل کرده است . لوسی فیلمی است به شدت مدرن در استفاده از جلوه ها و ظاهر شهرها که به نتیجه ای تراژیک برای لوسی،اما پر امید برای دانش بشر می رسد..
#سلام_سینما


نقد و بررسی فیلم لوسی

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا