- عضویت
- 18/3/18
- ارسال ها
- 1,878
- امتیاز واکنش
- 18,049
- امتیاز
- 428
- محل سکونت
- Tabriz
- زمان حضور
- 38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
بعضی والدین از بغـ*ـل کردن نوزاد ، تغذیه به موقع و رسیدگی به او هنگام گریه کردن ، خودداری میکنند و میترسند رسیدگی و توجه زیاد باعثلوس شدن نوزاد گردد. این طرز فکر غلط و ترس موهوم، تاریخچه و سابقهای نسبتاً طولانی دارد.
در بین سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۶۰ یک روش تربیتی غلط بین مادران رواج یافت که جدایی بین والدین و نوزاد را تشویق میکرد. در این سالها مربیان پرورشی عقایدی ابراز داشتند که پیروی از آن رفته رفته بین نوزاد و مادر جدایی انداخت.
در وهله اول، زایمان مادر به جای این که یک فرآیند عادی فیزیولوژیک به حساب آید، یک عمل جراحی تلقی گردید. نوزاد بلافاصله پس از تولد، از مادر جدا و در اتاق نوزادان به دست کارشناس یا پرستار مخصوص سپرده شد.
قدم بعدی در جدایی نوزاد از مادر، تبلیغ تولیدکنندگان شیر خشک و تشویق مادران به استفاده از فرمولهای غذایی، برای جایگزین کردن شیر مادر بود. این تبلیغات مادران را متقاعد میکرد که ارزش غذایی شیرخشک و غذای کودک، مشابه شیر مادر است و تغذیه نوزاد با شیر خشک برای مادر راحتتر است.
اقدام دیگر در تضعیف پیوند عاطفی بین مادر و نوزاد، جدا کردن اتاق نوزاد از اتاق مادر به توصیه مشاوران تربیتی بود.
بالاخره در دو دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ طرز فکر دیگری بهوجود آمد که بر اساس آن والدین میبایست نسبت به گریه نوزاد بیاعتنا باشند و به آن توجه نکنند. این عقاید بیاساس و تأسفآور، به اضافه ملاحظات مالی و انگیزههای اقتصادی برای اشتغال خانمها و شرکت آنان در فعالیتهای اجتماعی، زمینه جدایی بیشتری بین نوزاد و مادر فراهم ساخت. در نتیجه، این روش تربیتی و پرورشی اشتباه، باعث بیگانگی والدین از نیازهای نوزاد شد. نوزاد بلافاصله بعد از تولد، از مادر و سـ*ـینه مادر جدا و در طول شب و روز دور از وی نگهداری شد. این روش غلط و تحمیلی، مادران را وادار میکرد تا برخلاف میل ذاتی و عواطف مادری، به نوزاد و گریه او اعتنا نکنند و پس از مدتی، اعتمادبهنفس خود را در پرورش نوزاد از دست بدهند و نوزاد خود را به پرستار یا مهدکودک بسپارند.
عقاید و توصیههای کارشناسان پرورشی در این دوره، از واقعیت دور بود و نتایج نادرستی بهوجود آورد. در اثر این تبلیغات، نظریه لوس شدن و وابستگی نوزاد به والدین که آن را نتیجه رسیدگی والدین به نیازهای نوزاد میدانستند، مورد قبول مردم قرار گرفت. ولی در دهه ۱۹۷۰ به غلط بودن این نظریه پی بردند. متخصصین روانشناسی کودک، با مقایسه نوزادانی که با دو روش پرورشی، در کنار والدین یا جدا از آنها، پرورش یافته بودند به حقیقت تازهای دست یافتند. این بررسیها نشان داد، نوزادانی که از هنگام تولد نزد مادر به سر میبرند، در کنار مادر میخوابند، از شیر مادر تغذیه میکنند و به گریهشان توجه میشود؛ در سال دوم استقلال بیشتری بهدست میآورند. وابستگی این کودکان نسبت به والدین کمتر است و راحتتر از آنها جدا میشوند؛ و بالاخره نتیجه این مطالعات حاکی از آن بود که دلبستگی والدین به نوزاد و رسیدگی به نیازهای او، باعث لوسی کودک نمیشود، بلکه از نوزاد، کودکی با نشاط میسازد.
ابراز محبت و رسیدگی به نوزاد، به دو دلیل باعث لوسی نمیشود.
اولاً: ارتباط نزدیک با نوزاد، باعث میشود که والدین با خلقیات و نیازهای او آشنا شوند و در موقع مناسب به آنها جواب دهند.
ثانیاً: رسیدگی به نوزاد ، خواستههای او را تأمین میکند و نوزاد با محبتی که میبیند به محیط زندگی و اطرافیان خود اعتماد پیدا میکند. این اعتمادبهنفس به او استقلال بیشتری میبخشد و در نتیجه راحتتر از والدین جدا میشود. در واقع میتوان نتیجه گرفت که خلاف آنچه تصور میشد، نوزادانی که جدا از والدین پرورش یافتهاند وابستهتر و لوستر بار میآیند.
بعضی مادران به توصیه آشنایان و به علت ترس از لوسی و سوءاستفاده نوزاد، از توجه و رسیدگی به نوزاد و بغـ*ـل کردن او خودداری میکنند. این مادران علیرغم میل باطنی، تحت تأثیر افکار غلط و ظاهراً برای مصلحت نوزاد، به عواطف مادری خود بیاعتنا هستند. مادر باید با اعتمادبهنفس و با پیروی از میل ذاتی خود، روش طبیعی و سالم پرورشی را انتخاب کند و محبت خود را از نوزاد دریغ ننماید.
گوش دادن به توصیههای غلط، عواطف مادری را از بین میبرد و در پیوند عاطفی مادر و نوزاد اختلال بهوجود میآورد. اما پرورش نوزاد از روی دلبستگی و برقراری پیوند و رسیدگی به نیازهای نوزاد، رابـ ـطه متعادلی بین والدین و نوزاد بهوجود میآورد که حاصل آن کودکی با نشاط با رفتاری سالم و متعادل است.
در وهله اول، زایمان مادر به جای این که یک فرآیند عادی فیزیولوژیک به حساب آید، یک عمل جراحی تلقی گردید. نوزاد بلافاصله پس از تولد، از مادر جدا و در اتاق نوزادان به دست کارشناس یا پرستار مخصوص سپرده شد.
قدم بعدی در جدایی نوزاد از مادر، تبلیغ تولیدکنندگان شیر خشک و تشویق مادران به استفاده از فرمولهای غذایی، برای جایگزین کردن شیر مادر بود. این تبلیغات مادران را متقاعد میکرد که ارزش غذایی شیرخشک و غذای کودک، مشابه شیر مادر است و تغذیه نوزاد با شیر خشک برای مادر راحتتر است.
اقدام دیگر در تضعیف پیوند عاطفی بین مادر و نوزاد، جدا کردن اتاق نوزاد از اتاق مادر به توصیه مشاوران تربیتی بود.
بالاخره در دو دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ طرز فکر دیگری بهوجود آمد که بر اساس آن والدین میبایست نسبت به گریه نوزاد بیاعتنا باشند و به آن توجه نکنند. این عقاید بیاساس و تأسفآور، به اضافه ملاحظات مالی و انگیزههای اقتصادی برای اشتغال خانمها و شرکت آنان در فعالیتهای اجتماعی، زمینه جدایی بیشتری بین نوزاد و مادر فراهم ساخت. در نتیجه، این روش تربیتی و پرورشی اشتباه، باعث بیگانگی والدین از نیازهای نوزاد شد. نوزاد بلافاصله بعد از تولد، از مادر و سـ*ـینه مادر جدا و در طول شب و روز دور از وی نگهداری شد. این روش غلط و تحمیلی، مادران را وادار میکرد تا برخلاف میل ذاتی و عواطف مادری، به نوزاد و گریه او اعتنا نکنند و پس از مدتی، اعتمادبهنفس خود را در پرورش نوزاد از دست بدهند و نوزاد خود را به پرستار یا مهدکودک بسپارند.
عقاید و توصیههای کارشناسان پرورشی در این دوره، از واقعیت دور بود و نتایج نادرستی بهوجود آورد. در اثر این تبلیغات، نظریه لوس شدن و وابستگی نوزاد به والدین که آن را نتیجه رسیدگی والدین به نیازهای نوزاد میدانستند، مورد قبول مردم قرار گرفت. ولی در دهه ۱۹۷۰ به غلط بودن این نظریه پی بردند. متخصصین روانشناسی کودک، با مقایسه نوزادانی که با دو روش پرورشی، در کنار والدین یا جدا از آنها، پرورش یافته بودند به حقیقت تازهای دست یافتند. این بررسیها نشان داد، نوزادانی که از هنگام تولد نزد مادر به سر میبرند، در کنار مادر میخوابند، از شیر مادر تغذیه میکنند و به گریهشان توجه میشود؛ در سال دوم استقلال بیشتری بهدست میآورند. وابستگی این کودکان نسبت به والدین کمتر است و راحتتر از آنها جدا میشوند؛ و بالاخره نتیجه این مطالعات حاکی از آن بود که دلبستگی والدین به نوزاد و رسیدگی به نیازهای او، باعث لوسی کودک نمیشود، بلکه از نوزاد، کودکی با نشاط میسازد.
ابراز محبت و رسیدگی به نوزاد، به دو دلیل باعث لوسی نمیشود.
اولاً: ارتباط نزدیک با نوزاد، باعث میشود که والدین با خلقیات و نیازهای او آشنا شوند و در موقع مناسب به آنها جواب دهند.
ثانیاً: رسیدگی به نوزاد ، خواستههای او را تأمین میکند و نوزاد با محبتی که میبیند به محیط زندگی و اطرافیان خود اعتماد پیدا میکند. این اعتمادبهنفس به او استقلال بیشتری میبخشد و در نتیجه راحتتر از والدین جدا میشود. در واقع میتوان نتیجه گرفت که خلاف آنچه تصور میشد، نوزادانی که جدا از والدین پرورش یافتهاند وابستهتر و لوستر بار میآیند.
بعضی مادران به توصیه آشنایان و به علت ترس از لوسی و سوءاستفاده نوزاد، از توجه و رسیدگی به نوزاد و بغـ*ـل کردن او خودداری میکنند. این مادران علیرغم میل باطنی، تحت تأثیر افکار غلط و ظاهراً برای مصلحت نوزاد، به عواطف مادری خود بیاعتنا هستند. مادر باید با اعتمادبهنفس و با پیروی از میل ذاتی خود، روش طبیعی و سالم پرورشی را انتخاب کند و محبت خود را از نوزاد دریغ ننماید.
گوش دادن به توصیههای غلط، عواطف مادری را از بین میبرد و در پیوند عاطفی مادر و نوزاد اختلال بهوجود میآورد. اما پرورش نوزاد از روی دلبستگی و برقراری پیوند و رسیدگی به نیازهای نوزاد، رابـ ـطه متعادلی بین والدین و نوزاد بهوجود میآورد که حاصل آن کودکی با نشاط با رفتاری سالم و متعادل است.
ترس از لوس شدن نوزاد
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: