خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
بسم هو
به نام آن‌که خلق کرد؛ ماهیت زن‌را!

نام اثر: ثِیاب جناس
نگارشگر: M O B I N A
منتقد: Z.A.H.Ř.Ą༻
ژانر: اجتماعی
خلاصه:
دختر مباش... که دختر بودن جرم است!
آری؛
دختر بودن جرم است!
اوکی که خود خنده‌هاییم را از روی لـ*ـب‌هایم پنهان کرد؛ روزی تاوان پس خواد داد!
آری؛
تاوان پس خواهد داد!
پ.ن: تو تاپیک اصلی هم مطرح کردم، هیچ تجربه یا خوندن دلنوشته رو ندارم و نداشتم!
این حرف‌ها نه تنها واقعیت ایرانِ گرچه تلخه ولی واقعیته روایت به اصطلاح زندگی خودم هم هست.


نقد و بررسی دلنوشته ثیاب جناس | ~MoBíNa~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • ناراحت
Reactions: ~FaryadTosi~، FaTeMeH QaSeMi، YeGaNeH و یک کاربر دیگر

Z.A.H.Ř.Ą༻

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
16/10/20
ارسال ها
1,846
امتیاز واکنش
43,392
امتیاز
418
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
294 روز 3 ساعت 0 دقیقه
--------12.gif



نقد و برسی دلنوشته‌ی ثیاب جناس

تمام چیز های زیبا در این جهان به خاطر زنان است.
کانگانا رانت
با توجه به پیشرفت علم و سطح شعور و فرهنگ مردم در همه جوامع؛ متأسفانه هنوز هم در تمامی جوامع به خصوص جهان سوم شاهد بی حرمتی به جایگاه زن و دختر و محروم کردنشان از حقوق مادی و معنوی دیده می‌شود. چه بسا کوتاه فکران پستی که زن را ابزار و وسیله تولید مثل می‌دانند و شخصیت والا مرتبه زن را زیر پاهای غیرت نجسشان به اسم خدا و دین و تعبیر اشتباه از غیرت و مردانگی خورد می‌کنند. و چه بسا زنانی که که زنانگی به خرج دادند و دلیرانه مبارزه کردند و پیروز شدند‌.
دختر بودن دردناک ترین درد دنیا و در عین حال قشنگ ترین درد دنیا است! خواه یا نا خواه در برخی جوامع شاهد بر خی رفتارهای حیوانی هستیم که از یک انسان طبیعی که خداوند فرموده:
من از روح خود در انسان دمیدم.
بسیار عجیب است؛ و عجیب تر که این آسیب ها از طرف خانواده باشد. دلنوشته‌ی ثیاب جناس حول محور این اتفاقات و آسیب ها و درد و دل های بسیاری از دختران سرزمینمان می‌چرخد‌. متأسفانه مشکل در باور های غلط و نادرستی است که از اجدادمان به ارث رسیده؛ و عده ای بر خلاف ظاهر به روز و حساب بانکی پر پولشان حاضر نیستند افکار و عقاید مزخرف خود را دور بریزند. هر از گاهی که به آدم ها نزدیک می‌شوم می‌بینم بر خلاف ظاهرشان بوی کهنگی افکار و عقاید مزخرفشان حالم را به هم می‌زند. کاش عده ای هم درک می‌کردند که دخترها حق زندگی کردن دارد، حق انتخاب دارد، حق پرواز کردن دارند. دختر ها حق دیدن رویای خودشان را دارند‌. دختر بودن خودش یک درد است!
و اما تسلیم شدن!
به نظرم هرگز نباید تسلیم کوته فکرانی شد که ارزش دختر و زن را در زاییدن می‌دانند. باید جنگید نه تنها برای اثبات قدرت خود به دنیا بلکه به احترام نام زن باید جنگید!
به امید روزی که هرگز در هیچ کجای جهان شاهد هیچ گونه بی احترامی به ارزش و حرمت زن نباشیم و بلکه شاهد حقوق برابر باشیم.

مقدمه:
دختر مباش... که دختر بودن جرم است!
آری؛
دختر بودن جرم است!
اوکی که خود خنده‌هاییم را از روی لـ*ـب‌هایم پنهان کرد؛ روزی تاوان پس خواد داد!
آری؛
تاوان پس خواهد داد!

هر اثری نیاز به یک بخش فوق العاده جذاب و گیرا و در عین حال کوتاه و مفید دارد؛ به نام مقدمه!
مقدمه دلنوشته برای دلنوشته حکم شناسنامه را دارد. و چه بسا که اکثر دلنویس ها به این نکته مهم توجه نمی‌کنند.
مقدمه دلنوشته ثیاب جناس از جملات ساده و ناهماهنگی تشکیل شده است که نشان عجله دلنویس در نوشتن و صد البته کلیشه و تکراری است. درواقع به عنوان یک مقدمه خیلی ضعیف است و نیاز به این بازنویسی اساسی دارد‌؛ از نظر آرایه های ادبی، علیم نگارشی، ناهماهنگی کلمات و...

حماسه‌ای ریا کن؛ ریا کنم؟ گرچه عیان است ولی باز هم گفتم... چرا؟ چرا زن را احمق می‌دانند؟
و باز هم پاسخم آشکارا، آشکار است!
زن ترس و خوفمند نیست!
از اگر رشادتش بر تنش دلالت نمی‌کرد؛ مرد ولادت می‌کرد؟
اویی که خود ترس و هرای در قلبش آیین است...
بگویید زنهار نگویند،

آری؛ تکرار کن! بگویید زنهار نگویند.
به شخصه به عنوان یک خواننده دوست داشتم چنین موضوعی را با دید باز تر و صد البته ادبیات قوی تر و فضاسازی بهتری بخوانم.
استفاده از کلمه های سنگین نه تنها متن را زیبا نمی‌کند بلکه باعث نا مفهومی مفهوم دلنوشته می‌شود. چه بسا این کار بین دلنویس ها رواج پیدا کرده است. دلنویس عزیز می‌توانست با خواندن متن هایی از این قبیل در شاعران و نویسنده های کمی الهام بگیرد و منظور و درد و دل خود را به شکل ادبی تری بیان کند. همیشه گفته ام صحبت کردن به زبان ادبیات زیباترین شیوه صحبت کردن است. پس هر چه می‌توانید از ادبیات استفاده کنید و گیرایی نوشته های چند برابر کنید. استفاده از ترکیب های تکراری ممنوع! اما الگو برداری برای خلق ایده های جدید می‌تواند مفید باشد.

نمی‌فهمند!
آخ که نمی‌فهمند غیرت از جنس زور و باز و کشیدن نیست!
آخ که نمی‌فهمند غیرت به معنای ارغند و داد و هوار نیست!
آخ که نمی‌فهمند غیرت به معنای عذاب دادن جناس زن نیست!
آری، نمی‌فهمند.
به واژه‌ی غیرت نگریستم؛ زیباست، اما غیرتی زیباست که تکیه دهی به حمتش، به محنتش، نه آن‌که از هراس بگویی؛ اِی وای بر من!
اِی وای بر من که مردان سرزمینم جاهلند که غیرت را در محاربه جناس می‌دانند!
اما نه؛ غیرت آن است‌که بمانی و تکیه کنی، آری! غیرت این است!
اویی که خود با واژه‌ی دروغین غیرت خنده را از لـ*ـب‌هایم گرفت، زین پس بگویید زنهاز نگوید!
آری، تکرار کن! زنهار نگویند.
واقعاً دردناک است!
دردناک ترین گوشه‌ی دنیا؛ قلب دخترکی است هر ثانیه بابت چیزی که انتخاب نکرده است می‌شکند. اما تا به کی زور شنیدن به اسم غیرت؟
تا به کی اسیر مرد بودن؟
باید جنگید!
باید راهی برای رهایی یافت به جای سازش و صبوری!
دختر باید بجنگی!
وازه غیرت در لغت به معنای تعصب و حمیت می‌باشد.
دختر جان پس خودت برای زندگی و آینده ات تعصب و حمیت به خرج بده و به امید غیرت نا اهلان مباش!

دختر صورتگریست؛ ماهر!

صورتگریست که دردهای اغشته بر تنش را روشن نمی‌سازد.
پس تویی که زن را ضعیفه جلوه می‌دهی، حتی ثانیه‌ای تحمل دردهایش را نداری!
توان تحمل اعدا و کنایه
توان تحمل تحریم و منع
توان تحمل تشنه ماندن از محبت و تراکم درد کمربند که چون چماق بر تنت ضربه می‌خورد!
داری؟ نـــــه!
حتی واژه‌ی سهمگین مرد هم توانش را ندارد...
چگونه به خودت اجازه‌ی می‌دهی چنین حرفی را بر زبانت بیاوری؟
اویی که خود حتی توان شنیداری انتقاد از خود را نداری... زین پس زنهار نگو!

آری، بگویید زنهار نگویند، آری تکرار کن، تکرار کن زنهار نگویند.
دختر صورتگریست ماهر!
این ترکیب خیلی به دلم نشست چه از نظر ساختاری و ادبی و چه از نظر مفهوم و معنای آن.
می‌شود گفت تقريباً این متن نسبت به سایر پست های ثیاب جناس فضاسازی بهتری داشت اما ترکیب ادبی کلیشه!

به طور کلی بخواهم بگویم؛ باید بگویم که ثیاب جناس روایت گر غم انگیز داستان زندگی دختران بسیاری است.
جدا از بحث دلنویسی که دلنوشته حاصل مونولوگ گویی ادبی دلنویس است؛ ثیاب جناس ساختار داستان گونه داشت. دلنوشته از فضاسازی ضعیفی برخوردار بود. به شخصه دوست داشتم ادبی تر و احساسی تر نوشته بود‌. اما قلم نویسنده بیشتر برای خلق حماسه ای دردناک در قالب حماسه با لحن کوبنده و محکم آماده شده بود‌. همانطور که گفتم تنها استفاده از کلمات سنگین کافی نیست. دلنوشته نیاز به سادگی اما نو بودن دارد‌. ایده های قدیمی اما ترکیبات و جدید!
تکرار بیش از اندازه خیلی از کلمات باعث خستگی و بی روح شدن اکثر پست ها شده بود.
دلنویس می‌توانست با استفاده از مترادف کلمات و ساخت ترکیبات وصفی جدید و بهره بردن از آرایه های ادبی همچو تشبیه، استعاره، تشخيص... نگاه مطبوع و ظریف تری به دلنوشته ببخشد.
در بعضی موارد دلنویس زیاده روی کرده است و جزئیات غیر ضروری را بیان کرده است؛ که اثر با حشور همراه شده است. این زیاده روی در اکثر متن ها دیده می شود. برای دلنوشته مرز مشخصی ارائه نشده است و به همین علت نمی توان کسی را محکوم کرد که از قواعد دستوری و نگارشی پیروی نمی کند اما مهم ترین و اصلی ترین جزء دلنوشته آرایه‌ های ادبی هستن که کمبود آن به شدت در این دلنوشته احساس می شود.
و در آخر
زندگی هیچوقت آسون نمیشه…
تو باید هر روز قوی تر بشی
سپاس بابت انتقاد پذیری شما

تیم نقد انجمن رمان۹۸
zahra






نقد و بررسی دلنوشته ثیاب جناس | ~MoBíNa~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Parmida_viola، ozan♪، FaTeMeH QaSeMi و 5 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا