خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
چگونه پدران ما كه در كلیه رشته های هنری تزیینی مهارت بخرج داده‌اند به سبب یكتا پرستی در فن مجسمه سازی علاقه زیادی بخرج نداده‌اند.
هنرمندان ایرانی با اینكه در تمام ادوار تاریخی در ایجاد نقوش برجسته روی سنگ مهارت فوق‌العاده از خود نشان داده‌اند، منتهی علاقه زیادی به ساختن مجسمه های سنگین یا برنزی نداشته‌اند. اگر بخواهیم پیكر تراشی ایرانیان را با همین هنر در مصر و یونان مقایسه كنیم باید بگوییم پدران ما با وجود ذوقی كه در تمام رشته‌های هنری داشتند از ساختن مجسمه، دوری می‌جستند. در حقیقت امروز صدها مجسمه سنگین و برنزی در یونان قدیم تقریباً برابر آن در مصر قدیم به یادگار مانده و تعداد مجسمه‌های سنگی با برنزی ایران انگشت شمار است.
كم بودن مجسمه در ایران بی دلیل نیست.
یونانیان، خدایان متعدد خود را بصورت مجسمه در معابد خود قرار میدادند و آنها را پرستش می نمودند. مجسمه های سنگی و برنزی بیشماری نیز از قهرمانان خود در میدانها و معابر عمومی می‌گذاشتند.
مصریان عقیده داشتند كه روح هر انسانی پس از مرگ به این جهان بر می گردد و برای اینكه آن روح سرگردان نشود مجسمه‌هایی از سنگ یا برنز یا چوب یا گچ می ساختند و در مكانهای امنی قرار میدادند و چون آن مجسمه ها كاملاً شبیه اشخاصی كه مرده بودند ساخته میشد به عقیده آنان روح به آسانی می‌توانست در آنها جای گیرد.
بعلاوه مصریان نیز خدایان خود را بصورت موجوداتی در سنگ یا برنز مجسم می‌كردند و در معابدشان قرار می دادند ایرانیان قبل اسلام، هنگامیكه تمام ملل جز ملت نبود به خدایان متعدد اعتقاد داشتند و دارای مذهبی بودند كه به توحید خیلی نزدیك بود. هرودت كه ایرانیان عهد هخامنشی را به هم میهنان خود در كتابی تحت عنوان «تاریخ» معرفی نموده تعجب می كنم از اینكه ایرانیان برای خدایان خود معبد و مجسمه ای نمی سازند و می‌گوید آنها برای انجام مراسم مذهبی خودشان روی بلندیها می‌روند و خداوند خود را به این طریق پرستش می‌نمایند.
در عهد ما هیچ مجسمه‌ای كه خدای ایرانیان قدیم یعنی اهورامزدا را به ما نشان بدهد نمی‌شناسیم انسان بالداری كه در پیشانی آرامگاه بعضی از پادشاهان هخامنشی نقش شده اهورامزدا نیست این فقط تقلیدی از نقوشی است كه در همان زمان در آرامگاههای پادشاهان مصر نقش می‌شده و چون شاهنشاهان هخامنشی بر كشور مصر تسلط یافته بود از بسیار از رسوم مصریان تقلید نمودند. هیچ مدرك كتبی یا منطقی به ما نشان نمی‌دهد كه این نقش از اهورامزدا باشد.
با این حال وقتی اشكانیان خواستند رب النوع ناهید یا آناهیتا را نشان دهند آنرا بصورت زنی روی سنگ نقش كردند و به همین طریق اهورامزدا در عهد ساسانیان بصورت انسانی نقش شده كه قدرت سلطنت را به پادشاهان ساسانی می دهد و مهر یا میترا نیز بارها بر روی نقوش برجسته در دامنه كوهها بصورت انسانی نشان داده شده كه اشعه متعدد، اطراف صورت او را احاطه كرده ولی هیچ یك از خدایان بصورت مجسمه‌ای كه بتواند روی پایه ای قرار گیرد و اطراف آن آزاد باشد در دوران پیش از اسلام در ایران ساخته نشده است.
در كشورهای مجاور ایران یعنی هندوستان و مصر و یونان مجسمه های متعدد از دوران‌های قدیم باقی مانده. هندیها مجسمه بودا را در معابد خود قرار می دادند. مصریها مجسمه فراعنه را می‌ساختند و رومیها پیكر امپراطوران و سرداران را در سنگ میتراشیدند یا در برنز می‌ریختند. تنها مجسمه‌ای كه از شاهنشاهان قدیم ایران باقیمانده پیكر شاپور دوم می‌باشد كه روی تخته سنگی طبیعی كه در غازی در كنار دره شاپور قرار داشته تراشیده شده و معلوم نیست در چه زمانی مورد حمله انسانی قرار گرفته و به زمین انداخته شده‌است.


هنر مجسمه سازی در ایران باستان

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
در این مجسمه سعی نشده‌است كه شباهتی میان شاهنشاه و مجسمه وجود داشته باشد. و فقط از طرز آرایش مو و لباس و جزئیات دیگر تشخیص داده شد كه قصد هنرمند مجسم نمودن شاپور دوم بوده است.
در این مقاله سه مجسمه زیبا كه از دوره هخامنشی و اشكانی باقی مانده ارائه داده می‌شود.
چند سال پیش آقای علی سامی در تـ*ـخت جمشید سر مجسمه كوچكی را پیدا كرد كه از جنس سنگ لاجورد و تنها مجسمه قابل توجهی است كه تاكنون در تـ*ـخت جمشید پیدا شده. صورت جوانی است در حدود ۲۲ سال موهای او مانند تمام موهائی كه در دوران هخامنشی نقش شده مجعد است و بر سر او كلاه كنگره داری است كه مخصوص پادشاهان یا وارثان بلا فصل آنها است.
كنگره نماینده شهر و پایتخت است بعداً بصورت تاج كنگره دار در‌آمده و علامت قدرت و حكومت است. این سر بصورت مجزی از بدن ساخته شده و روی بدن الصاق شده است. ابتدا گفته شد نقش جوانی خشایارشا است. بعداً گفته شد نقش داریوش اول است. هیچ معلوم نشده به چه مناسبت باید خشایارشا یا داریوش باشد. به هر حال تاج كنگره دار او علامت سلطنت است و چون داریوش اول وقتی به پادشاهی رسید بیش از یك جوان معمولی سن داشت بهتر است بگوئیم این سر مجسمه خشایارشا است. بدون شك نباید فرض كرد كه شباهتی به شخص خشایارشا داشته باشد زیرا تمام نقوش برجسته تـ*ـخت جمشید مانند شاهنشاه و خدمتگزار و سربازان بهم شبیه است به این معنی كه سنگتراشان یك صورت خیالی برای همه در نظر گرفته و طبق آن شاه و سرباز و خدمتگزار را نقش كرده اند. تنها اختلافی كه میان آنها وجود دارد جزئیات لباسی است كه آنها را از یكدیگر متمایز می نماید.
چون كتیبه ای همراه این سر مجسمه نبوده نمی توان بطور قطع آن را به شاهنشاه معینی نسبت داد ولی چون خشایارشا بیش از سایر شاهنشاهان هخامنشی در تـ*ـخت جمشید اقامت داشته، احتمال دارد این سر تصویر او باشد. جز این سر مجسمه، پیكر دیگری كه در سنگ یا گچ تراشیده شده باشد یا در برنز ریخته شده باشد از دوره هخامنشیان در دست نیست. با این حال در مجموعه‌های خصوصی خارج از ایران چند مجسمه گلی كوچك وجود دارد كه به دوره هخامنشی نسبت داده می‌شود ولی از نظر هنری به پای سر مجسمه نامبرده در بالا نمی‌رسد.
از دوره اشكانیان مجسمه‌های برنزی و گلی بسیار كوچك بدست آمده كه بعضی دیگر به سبك ایران است ولی از همه آنها مهمتر دو مجسمه است كه هر دو در موزه ایران باستان قرار دارند و قابل مطالعه می‌باشد.
یكی از آنها سر مجسمه مرمری است كه در حدود سی سال پیش در شوش بـ*ـو*سیله هیئت فرانسوی پیدا شد و باستان شناسان فرانسوی پس از مطالعه و تحقیق درباره آن اظهار كرده اند تصویر ملكه « موزا» زن فرهاد چهارم است كه نژاد او ایتالیائی بود. ملكه موزا نیز تاج كنگره داری بر سر دارد ولی احتمال دارد شباهت مجسمه در این مورد با ملكه اشكانی كامل بوده باشد زیرا تمام جزئیات قیافه و حتی چین زیر گردن نشان داده شده.
احتمالاً ملكه موزا هنگامی كه شبیه او را در سنگ می تراشیدند در حدود سی یا سی و دو سال داشته. قطعاً به تاج ملكه چیزهای دیگری الصاق شده بوده كه امروزه از میان رفته چون قسمت پشت سر مجسمه صیقلی نشده. این مجسمه نیز روی بدن مجزایی قرار می‌گرفت و در كنار دیوار واقع می‌شده. در روی پیشانی مجسمه نام سنگ تراش بدین طریق به خط یونانی نوشته شده ( آنتینوكوس پسر درایانتوس). بنابراین تنها مجسمه مرمر قابل توجهی كه از عهد اشكانیان باقی مانده بدست سنگتراشان یونانی ساخته شده و این فرض تأیید می‌شود كه هنرمندان ایرانی علاقه زیاد به ساختن مجسمه نداشته‌اند.
مجسمه سوم متعلق بدوره اشكانی و از جنس برنز است. این مجسمه تمام قد است حتی كمی از قد معمولی انسانی بزرگتر است. میان سر و بدن كه مجزی از هم ساخته شده تناسب صحیحی موجود نیست و باز می‌بینیم كه ساختن مجسمه های دو قطعه یعنی بدن مجزی از سر در ایران مورد توجه بوده‌است. هنر ساختن مجسمه‌های بزرگ برنزی در ایران زیاد معمول نبوده و اینطور به نظر می رسد كه سازنده این مجسمه آشنایی به یك مجسمه سازی برنزی یونانی داشته. با این حال گذشته از فن برنز ریزی، سایر جزئیات پیكر سازی مربوط به این مجسمه كاملاً ایرانی است.


هنر مجسمه سازی در ایران باستان

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
مجسمه مكشوفی در شمی (از نواحی لرستان) بزرگترین مجسمه‌ای است كه تا كنون در خاك ایران پیدا شده، و تنها مجسمه برنزی بزرگی است كه از دوران‌های قدیم ایرانیان به یادگار باقیمانده است. ولی مجسمه های كوچك خصوصاً از عهد اشكانیان و ساسانیان در كشور ما زیاد ساخته شده و تمام خصوصیات پیكر تراشی ایران نیز در این مجسمه‌های كوچك دیده می‌شود. با این حال مجسمه بزرگی از «اوتان» پادشاه «الحضر» از مرمر تراشیده‌اند و اكنون در موزه موصل محفوظ است و ۲۰/۲ متر ارتفاع دارد و حال اینكه ارتفاع مجسمه شمی از ۹۰/۱ متر بی احترامی نمی‌كند.
می‌گویند یكی از خصایص پیكر تراشی ایرانیان در عهد اشكانیان این بود كه مجسمه را از مقابل می‌تراشیدند و به ‌آن حركت نمی‌دادند . مثلاً اگر مجسمه‌ی مرمری را كه از دوره اشكانیان است و امروز در موزه موصل محفوظ می‌باشد با مجسمه دیسك انداز، كار «میرون» مجسمه ساز معروف یونان در قرن چهارم پیش از میلاد مقایسه كنیم اختلاف زیاد میان آن دو مجسمه مشاهده می نمائیم. در مجسمه دیسك انداز یك پا عقب‌تر از پای دیگر قرار داده شده و كمر بطرف جلو خم شده و دست یكی بطرف عقب و یكی بطرف جلو به حركت درآمده.
در مجسمه «اوتال» پادشاه الحضر پای چپ فقط كمی جلوتر از پای راست قرار داده شده و كفشها كاملاً شبیه به كفشهای مجسمه شمی است. پادشاه الحضر نیز مانند امیر شمی شلوار بلند ی بر تن كرده كه تا زانویش می‌رسد و روی قبا كمربندی بسته تا شمشیر خود را به آن آویزان كند ولی كمربند كمی پایین تر از حد معمول بسته شده. شاید شمشیر سنگینی كرده و آن را پایین آورده.«اوتال» دست چپ خود را روی قبضه شمشیر گذاشته و این عادتی است كه حتی در عصر حاضر نیز دیده می شود. ولی دست راست خود را كاملاً بلند كرده مانند اینكه صحبتی می كند و با این حال دهان او بسته است .روی قبا و لباده بلندی بر تن پادشاه الحضر دیده می شود كه آستینهای بلندی دارد كلاه وی شباهتی به كلاه درویشان در عصر حاضر دارد. این كلاه نیز با كمال سلیقه و مهارت با نقوش زیبایی برجسته مزین گردیده.
«اوتال» سبیلهای پرپشت و ریش نسبتا ‌بلندی دارد و موهای بلندش از زیر كلاه بیرون آمده است. میان این مجسمه با مجسمه شمی شباهت زیاد وجود و فقط لباس آن متفاوت است .
در موزه بغداد نیز سر مجسمه ای از سنگ آهكی به اندازه طبیعی تراشیده شده كه تمام خصوصیات پیكر تراشی عهد اشكانی را كه در مجسمه «اوتال» دیده می شود در بر دارد. در این مجسمه حركت دیده نمی‌شود ولی احساسات او را می توان حدس زد ریش و سبیل او بسیار منظم تراشیده شده و شانه زده است.
موهای سرش مانند موهای نقوش برجسته عهد هخامنشی مجعد است و مثل این است كه از زیر دست آرایشگری بیرون آمده باشد.
این دومین مجسمه‌ای است كه از الحضر بدست آمده ولی مجسمه دیگری نیز در همین محل پیدا شده‌است كه امروز در موزه بغداد است و سر یكی از پادشاهان اشكانی را نشان می دهد كلاه این پادشاه همان است كه روی سكه های اشكانی دیده می‌شود و از سوی دیگر شباهت زیاد به كلاه «اوتال» پادشاه الحضر دارد ریش و سبیل وی نیز با كمال دقت تراشیده شده .
این سه مجسمه كه خارج از ایران هستند بانظمام مجسمه بزرگ شمی كاملاً خصوصیات هنر پیكر تراشی ایرانیان در عهد اشكانی را بما نشان می‌دهند و آن را از دوره‌های دیگر متمایز می‌نمایند ولی برای تكمیل این خصوصیات مجسمه دیگری را كه آن نیز در موزه بغداد است و در الحضر پیدا شده نشان می‌دهیم.
این مجسمه نیز ۲۰/۲ متر ارتفاع دارد و از مرمر ساخته شده و صاحب آن «سناترك» پادشاه الحضر است. موهای این شخص مانند موهای امیر شمی با نواری بسته شده و در طرفین صورت آویزان است. وی نیز مانند «اوتال» پادشاه الحضر دست راست خود را بلند كرده و در دست چپ بجای شمشیر، یك برگ زیتون یا خرما كه علامت صلح است بر دست دارد. لباس و كمر او كه دارای تزئینات فراوان است شباهت زیاد به لباس سفرای كبار كشورهای كنونی دارد. شلوار او بلند است و چین دارد بدون شك شلوار بلند چین دار كه چیزی شبیه به شلوار مردم امروزی در آذربایجان غربی می‌باشد در زمان اشكانیان بسیار معمول بوده است.
«سناترك» نیز مانند امیر شمی گردن بندی بر گردن و گوشواره‌ای بر گوش دارد. در بالای سر او پیكر عقابی دیده می شود كه بالهایش را گسترده و این عقاب ما را درباره كلاه كه بر سر بعضی از صاحب منصبان عالی‌مقام عهد ساسانی دیده می‌شود روشن می‌نماید.
از همه این مجسمه‌ها عجیب‌تر مجسمه دو متری است كه در سنگ آهكی تراشیده شده و از الحضر بدست آمده و امروز در موزه موصل محفوظ است. این مجسمه یكی از افسران عالی رتبه اشكانیان را نشان می‌دهد كه دست چپ را روی قبضه شمشیر قرار داده و دست راست را بلند كرده است و از این جهت شباهت به «اوتال» پادشاه الحضر پیدا می كند .
ملاحظه می‌شود كه دست راست تمام مجسمه‌ها بالا است و شاید به علامت احترام یا سلام باشد. شلوار این افسر كاملاً شبیه به شلوار امیر شمی است و چین فراوان دارد ولی شنلی كه بر دوش خود انداخته و در سمت راست سـ*ـینه بـ*ـو*سیله تكمه آن را بسته شباهت به لباس رومیها دارد. تنها نقصی كه این مجسمه دارد این است كه ریش او كوتاه است.


هنر مجسمه سازی در ایران باستان

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
خوانندگان متوجه این مطلب شدند كه تمام این مجسمه‌ها را الحضر بدست آمده و الحضر یكی از پایتختهای قدیم ایران در عهد اشكانیان است كه روی فرات قرار گرفته و چون در سر حد ایران و روم بود چندین بار بـ*ـو*سیله رومیها خراب شده و اكنون خرابه های آن برپا است . ولی بدون شك نظایر این مجسمه در نقاط دیگر ایران باستان یكی از نقوش برجسته عهد هخامنشی را كه گزارش بعرض شاهنشاه می رساند نشان میدهد ارائه می‌دهیم و از آن چنین نتیجه می‌گیریم كه هنر پیكر تراشی از عهد هخامنشی آل عهد اشكانی در ایران فقط تغییر مختصری كرده و خواص كلی خود را محفوظ داشته است.
در دوره ساسانیان نیز مانند دو دوره تاریخی اشكانی و هخامنشی علاقه به پیكر تراشی در كشور ما چندان زیاد نبود. با اینكه نمونه های كوچكی از مجسمه های ساخته شده در آن زمان وجود دارد كه، نشان میدهد استعداد پیكر تراشی در نهاد هنرمندان ایرانی خفته بود، ولی به دلایلی مكه در گفتار پیش ذكر شد علاقه به ایجاد آن نداشته‌اند.
تمام خصایص مجسمه شمی در نیم تنه یكی از پادشاهان ساسانی كه در یك مجموعه خصوصی حفظ شده دیده میشود.
هنگامی كه این پیكر نیم تنه، ساخته شد (اواخر دوره ساسانی) هنوز مانند عهد اشكانی داشتن موهای زیاد كه از طرفین روی شانه می افتاده معمول بوده و حتی به حجم آن اضافه شده است. آیا باید تصور كنیم كه امرا و بزرگان عهد ساسانی موهای بلند داشته و آنرا روی شانه های خود می‌انداختند؟ احتمالاً میان بعضی از امرای ساسانی ریش كوسج (ریش بزی) معمول بوده. بزرگان كشور گردنبندهای مروارید بر گردن می‌انداختند و این كار در عهد اشكانیان معمول بوده است.
تاج سلاطین ساسانی شكلهای عجیب و غریب به خود می گرفت طرفین آن بصورت بال پرندگان یا شاخ حیوانات درمی‌آمد و در بالای پیشانی ماه و ستاره‌ای قرار داشت و گوی بزرگی در بالای آن جای می‌گرفت معروفترین مجسمه عهد ساسانیان پیكر شاپور دوم واقع در غار معروف در دره شاپور است. این مجسمه از اندازه معمولی بزرگتر است. و در قرنهای اخیر بر زمین افتاده بود. اخیراً آنرا روی پاهای سمنتی قراردادند ولی اینطور بنظر میرسد كه وقتی بر زمین افتاده بود زیبایی بیشتری داشت چون ساق پاهای آهنی و سمنتی با قامت شاپور تناسب زیاد ندارد.
بنابر این ملاحظه میشود كه عدم علاقه به ساختن مجسمه، در عهد ساسانیان نیز ادامه داشته، و در عوض هنرمندان ایرانی در رشته نقوش برجسته (حكاكی) و سنگتراشی، كه جنبه تزئینی دارند، در تمام این ادوار پیشرفت فوق‌العاده كرده‌اند.
یكی از نمونه های خوب این سنگتراشی نقش برجسته‌ای است كه در ضمن كاوشهای دكتر اسمیت در قسمت شمال شرقی خزانه داریوش در تـ*ـخت جمشید از زیر خاك بیرون آورده شده و امروز در موزه ایران باستان نشان داده میشود. در این گفتار فقط قسمتی از آن نقش برجسته را كه شامل خزانه دار است ارائه میدهیم.
داریوش روی تـ*ـخت مرصعی، در زیر چادر نشسته عصای بلندی (علامت قدرت سلطنت مانند فراعنه مصر) بر دست دارد ولی عهد او خشایارشا در كنارش ایستاده است. در مقابل او خزانه دار، كه لباس مادی بر تن دارد، در حال تعظیم است و احتمال می رود كه گزارش كارهای خود را به شاهنشاه میدهد. در كنار ولیعهد اسلحه دار باشی و پیش خدمت مخصوص شاه دیده می‌شوند
فقط قسمتی از پیكر خزانه دار باشی دیده میشود.
چنین معلوم بوده است كه خزانه دارهای شاهنشاه از اهل ماد باشند. ما در صدد بر‌نخواهیم آمد كه این صورت را با تصاویری مصری و یونانی مقایسه كنیم. بدون شك وجوه تشابهی با آنها دارند و نیز اختلافاتی هم دارند. وجه تشابه باهنر مصری ایران در این است كه با اینكه خزانه دارباشی از پهلو نقش شده ولی تمام چشم او مانند ین بادام كامل دیده می شود و در طبیعت، چنین امری ممكن نیست اتفاق بیفتد. آیا پیكر تراش ایرانی متوجه این موضوع نشده، یا از روی نقوش مصری تقلید كرده؟ با این حال حالت او خیلی طبیعی است.
می‌دانسته است كه در بالای دماغ چشمی هست و نخواسته است چشمها را ناقص كند و از نیمرخ بكشد. موهای خزانه دار كاملاً مجعد است و همانطوریكه در بالا دیدیم این خصوصیت برای نشان دادن موهای اشخاص در عهد ساسانیان نیز معمول بوده . خزانه دار گوشواری بر گوش دارد و از پشت كلاه نمد او نواری آویزان است.
یرانیان همواره در ایجاد نقش حیوانات مهارت فوق‌العاده داشته‌اند. و شكل زیر كه قسمتی از نقش برجسته كاخ اردشیر سوم در تـ*ـخت جمشید است یكی از نمونه های خوب این نوع سنگتراشی می باشد. و گردن حیوان كاملاً صحیح نشان داده شده است نمونه‌های زیادی از نقوش اسب وجود دارد كه هنرمند حیوان را با كمال مهارت نشان داده و یكی از زیباترین آنها مربوط به تاج گذاری شاپور اول در نقش رستم می‌باشد.
تربیت اسبهای خوب یكی از افتخارات ایرانیان قدیم بوده و در عهد ساسانیان بسیار اتفاق افتاده است كه شاهنشاه ایران بر روی اسب نشان داده شده است و این سنت در دوران اسلامی نیز ادامه یافت و در كتب مصور قرن هفتم به بعد یكی از قسمتهای آن صفحات نقاشی شده را تشكیل می‌داد.


هنر مجسمه سازی در ایران باستان

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,864
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
می‌دانسته است كه در بالای دماغ چشمی هست و نخواسته است چشمها را ناقص كند و از نیمرخ بكشد. موهای خزانه دار كاملاً مجعد است و همانطوریكه در بالا دیدیم این خصوصیت برای نشان دادن موهای اشخاص در عهد ساسانیان نیز معمول بوده . خزانه دار گوشواری بر گوش دارد و از پشت كلاه نمد او نواری آویزان است.
یرانیان همواره در ایجاد نقش حیوانات مهارت فوق‌العاده داشته‌اند. و شكل زیر كه قسمتی از نقش برجسته كاخ اردشیر سوم در تـ*ـخت جمشید است یكی از نمونه های خوب این نوع سنگتراشی می باشد. و گردن حیوان كاملاً صحیح نشان داده شده است نمونه‌های زیادی از نقوش اسب وجود دارد كه هنرمند حیوان را با كمال مهارت نشان داده و یكی از زیباترین آنها مربوط به تاج گذاری شاپور اول در نقش رستم می‌باشد.
تربیت اسبهای خوب یكی از افتخارات ایرانیان قدیم بوده و در عهد ساسانیان بسیار اتفاق افتاده است كه شاهنشاه ایران بر روی اسب نشان داده شده است و این سنت در دوران اسلامی نیز ادامه یافت و در كتب مصور قرن هفتم به بعد یكی از قسمتهای آن صفحات نقاشی شده را تشكیل می‌داد.
اسب و اسب سوار هر دو با عظمت و بزرگی فوق العاده نقش شده‌اند. لباس شاهنشاه فراخ است و در نتیجه وزش باد یا بر اثر سرعت حركت اسب چینهای متعدد روی لباس شاه حاصل گردیده و این برای سنگتراش بهانه ای شده تا سایه و روشنی بوجود بیاورد و به نقش برجسته تا اندازه ای عمق بدهد. فرق بزرگی كه میان نقوش برجسته ایران با نقوش برجسته یونان و روم وجود دارد این است كه در مغرب زمین همواره در زمینه، نقش منظره ای از طبیعت یا محل وقوع حادثه قرار می دادند، بطوریكه نقش برجسته جنبه تاریخی به خود می گرفت، در حالیكه زمینه نقوش برجسته ایرانی در تمام ادوار تاریخی صاف و بدون برجستگی است و بعد سوم از میان رفته است و نقش برجسته شباهت به صفحه مصور كتاب پیدا می كند و همین روش در ظروف لعابدار و رشته‌های دیگر هنری ایرانی جنبه تزئینی به خود گرفته و از حال تجسمی، كه یكی از خصوصیات هنر مغرب زمین است بیرون رفته است.
در كشور ما در هیچ یك از رشته های هنری از علم «پرسپكتیو» استفاده نشده و از این جهت تا اندازه‌ای شباهت به نقاشی چینی پیدا كرده است . رابـ*ـطه میان نقوش برجسته و صفحات نقاشی و سطوح داخل و خارج ظروف لعابدار در ایران بسیار نزدیك بود .
#ویسا


هنر مجسمه سازی در ایران باستان

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا