خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,247
امتیاز واکنش
64,014
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
امروزه دین‏پژوهى خصوصا براى متدینان امرى لازم و شایسته توجه بسیار است . با توسعه ارتباطات میان فرهنگها و ادیان و ایجاد فضاى باز براى مباحث جدید کلامى و مطرح شدن شبهات و سؤالهاى نو، باید با رویکردى جدید و اسلوبى ابتکارى به مباحثى پیرامون دین پرداخت . و از آن دفاعى عقلانى نمود .
یکى از محورهاى بسیار مهم مباحث جدید کلامى، رابـ*ـطه دین و دنیاست . که در این زمینه نوشته‏هاى پراکنده با گرایشهاى مختلف و روشهاى متعدد عمدتا در مجلات یافت مى‏شود .
گروهى وظیفه دین را فقط امرى این جهانى مى‏دانند و آن را دنیوى محض تفسیر مى‏کنند . و گروه دیگرى آن را اخروى و بیگانه از صحنه‏هاى جوامع بشرى پنداشته‏اند . و هر یک از این دو گروه نیز به گروههاى کوچکترى با توجه به تفسیر خاصى که از دنیوى بودن دین یا اخروى کردن آن دارند تقسیم شده‏اند .
از طرف دیگر هر یک از گروههایى که ذکرشان گذشت، با متد و روشى خاص در این مباحث پاى نهاده‏اند و به تفکر نشسته‏اند . گاهى با تعریفى خاص از دین به قلم‏فرسایى پرداخته‏اند و زمانى با روش برون‏دینى محدوده آن را معین کرده‏اند و یا با روش درون‏دینى به تکاپو افتاده‏اند و تحقیق مى‏کنند .
علل دشوارى تعریف دین
علل این دشوارى را مى‏توان این گونه برشمرد:
الف . عدم وجود مصداقى محسوس براى دین . اگر چیزى محسوس باشد مى‏توان با نگاه به مصادیق آن و تفکیک غیر مشترکات از مشترکات، به تعریف آن پرداخت . اما چیزى که محسوس نباشد تعریفش هم مشکل خواهد بود .
ب . تعدد منظر مطالعه . دین‏پژوهان با یک روش و از یک منظر به دین و تعریف آن نپرداخته‏اند بلکه عده‏اى با منظر کلامى به دین‏شناسى روى آورده‏اند و تعدادى با دیدگاهى تاریخى به این وادى پاى نهاده‏اند، و گروه دیگرى با دید جامعه‏شناختى خواسته‏اند به حقیقت دین راه یابند چنانکه جمعى از زاویه روان‏شناختى به تفحص در ادیان گام نهاده‏اند . فلاسفه هم با روش قیاسى و عقلانى در این ماجرا به جریان افتاده‏اند .
ج . وجود ابعاد متنوع در دین خود مزید بر علت دشوارى است .
د . مصادیق دین از تنوع و اختلاف زیادى برخوردارند تا جایى که نمى‏توان دو مصداق از دین را که از همه جهات مشترک باشند کنار هم نشاند .
ه . رابـ*ـطه انسان با دین معمولا رابـ*ـطه‏اى شدیدا عاطفى و احساسى است و همین امر موجب خالى نبودن تعریف از حب و بغض خواهد شد .
حق آن است که باید قبل از ورود در این مباحث و حتى قبل از تعریف ناپخته‏اى از دین، اصولى را به عنوان مبانى این مباحث ذکر نمود . تا این اصول بخوبى بیان نشوند و مورد اذعان قرار نگیرند، سخن گفتن از تعریف دین و بیان رابـ*ـطه آن با دنیا و تعیین قلمرو آن، چندان منطقى جلوه نمى‏کند .
از این‏رو در ابتدا پیرامون این اصول بحث مى‏شود و در آخر، دین تعریف مى‏شود و آنگاه در بخش بعد به بیان رابـ*ـطه دین و دنیا مى‏پردازیم .
تعریف دین و مبانى آن
در مقدمه گذشت که براى آنکه تعریفى روشن و شفاف از دین ارائه دهیم باید اصولى را به عنوان مبانى این تعریف ذکر کنیم تا بتوانیم هنگام تعریف دین ماهیت آن را بشناسیم و محدوده آن را معین کنیم . این اصول عبارتند از:
1 - ضرورت مطالعه درون‏دینى و برون‏دینى
براى فهم دین مى‏بایست از دو روش یعنى تعمق در درون و محتواى خود دین و مطالعه برون‏دینى، سود جست . یعنى هم باید از دین سؤال نمود و هم باید به مبانى کلامى و احیانا فلسفى که براى محقق منطقا به اثبات رسیده است توجه کرد . و سر این مطلب در حقانیت دین نهفته است . آنگاه که دینى حق بود حتما موافق عقل و اصول عقلانى خواهد بود . پس لاجرم باید با مبانى کلامى و عقلى موافق باشد و از طرف دیگر چون دین حق است‏باید به محتواى آن ایمان آورد و به پیامها و راهنمایى‏هاى آن توجه نمود و گردن نهاد .
اگر کسى دین را حق دانست و محتواى آن را خالى از خرافه فهمید دیگر نمى‏تواند براى تعریف حقیقت آن دین و نسبت آن با دنیا به محتواى دین بى‏تفاوت باشد . بلکه باید پاسخ سؤالهاى خود را از دین بخواهد و قلمرو آن را از خود آن دین طلب نماید .
از این مطلب بخوبى استفاده مى‏شود که آنان که مى‏گویند نمى‏توان در پاسخ به این پرسش که انتظار ما از دین چیست؟ به صرف ادعاى دین در این باب بسنده کرد، (1) به تناقض گرفتار شده‏اند . زیرا از یک طرف حقانیت دین را پذیرفته‏اند و از طرف دیگر ادعاى دین را مورد تشکیک قرار داده‏اند .
درست است که از برون دین و با دلایل عقلانى، دینى را حق تشخیص مى‏دهیم، اما همین که به این مرحله رسیدیم، دیگر آنچه تکلیف ما را مشخص مى‏کند دین است و نه چیز دیگرى . و باید از دین حق، پرسید: از پیروانت چه طلب مى‏کنى؟
لازم به ذکر است که اصولا رویکرد برون‏دینى محض براى تشخیص دین و رابـ*ـطه آن با دنیا، با ابزارانگارى دین که روش عده‏اى از غربیان است‏سازگار است .
2 - گوهر دین، راهنمایى انسان به کمال حقیقى
در قرآن کریم براى انبیا اهدافى ذکر شده است: دعوت به معاداندیشى، (سوره اعراف، آیه 59) . دعوت به توحید، (سوره نحل، آیه 26) . تعلیم حکمت، (سوره آل‏عمران، آیه 164) . دعوت به تقوا، (سوره شعراء، آیه 106) . تعلیم کتاب، (سوره بقره، آیه 129) . دعوت به عدالت اجتماعى و اجراى آن، (سوره حدید، آیه 25) . و نجات انسانها از غل و زنجیر، (سوره اعراف، آیه 157) .
با دقت در این آیات و نیز با مطالعه آیاتى که فواید عمل به دستورهاى انبیا را ذکر کرده است، فهمیده مى‏شود که هدف اصلى از دین الهى، وصول انسان به سعادت معنوى و کمال حقیقى مى‏باشد .
آیت‏الله شهید مطهرى در این زمینه مى‏گوید:
هدف اصلى شناختن و نزدیک شدن به اوست . توحید اجتماعى مقدمه و وسیله وصول به این هدف عالى است . زیرا همچنان که قبلا گفته شد: در جهان‏بینى توحیدى، جهان ماهیتى «از اویى‏» و «بسوى اویى‏» دارد . از این‏رو کمال انسان در رفتن به سوى او و نزدیک شدن به اوست . انسان از یک امتیاز خاص بهره‏مند است و آن اینکه به حکم «نفخت فیه من روحى‏» (سوره حجر، آیه 29) واقعیتش، واقعیت‏خدایى است . فطرت بشر فطرت خداجویانه است . از این‏رو سعادتش، کمالش، خیر و صلاح و فلاحش در معرفت‏خدا و پرستش و پیمودن بساط قرب اوست . (2)
3 - تاثیر حالت ذهنى و عملى انسان در نزدیکى و دورى به کمال
هر حرکت ذهنى و جسمى انسان آنگاه که تحت اراده او باشد یا به کمال حقیقى او کمک مى‏کند و یا در مسیر شقاوت او قرار مى‏گیرد . اعمال و افکار انسان، ساختار شخصیتى او را تکون مى‏بخشند و آنگاه که داراى وصف مادى باشند و در مسیر نفس و به انگیزه‏هاى دنیوى صرف قرار گیرند، انسان در مرحله حیوانیت و در نفع و ضرر با آنها هم‏مسلک است . ولى اگر در راستاى کمال و به خاطر رضایت پروردگار باشند مقرب انسان خواهند بود .
پس اگر انسان، افکار و اعمال خود را جهتى الهى نبخشد او را غفلت عارض است و سرمایه حقیقى خویش ضایع مى‏کند .
امام صادق - علیه‏السلام - مى‏فرماید:
لابد للعبد من خالص النیة فى کل حرکة و سکون لانه اذا لم یکن هذا المعنى یکون غافلا;
هر بنده‏اى باید نیت را خالص (براى خدا) در هر حرکت و سکونى گرداند . و اگر چنین نباشد لاجرم غافل است . (3)
امام سجاد - علیه‏السلام - پیرامون نقش قلب و عمل چنین مى‏گوید:
اللهم فصل على محمد و اله و اجعل همسات قلوبنا و حرکات اعضائنا و لمحات اعیننا و لهجات السنتنا فى موجبات ثوابک حتى لا تفوتنا حسنة نستحق بها جزاءک و لا تبقى لنا سیئة نستوجب بها عقابک;
خدایا! درود بر محمد و آل او فرست و چنان کن که اندیشه دل و جنبش انـ*ـدام و بینش چشم و گفتار زبان ما، همه در موجبات ثواب تو گردد . چنانکه هیچ عمل نیک که موجب پاداش ثواب است از دست ما بدر نرود و هیچ کار زشت که سبب عقوبت تو باشد براى ما نماند . (4)
پس دایره اعمال مقرب و مبعد، بسى گسترده و شامل اعمال مادى و معنوى انسان در دنیا مى‏شود . و به هر عملى مى‏توان جهت الهى داد . لذا پیامبر گرامى - صلى‏الله علیه و آله - مى‏فرمایند:
لیکن فى کل شیى نیة حتى فى النوم و الاکل;

باید در هر چیزى نیت (الهى) باشد حتى در خوابیدن و خوردن . (5)


رابـ*ـطه دین و دنیا

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,247
امتیاز واکنش
64,014
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
از این بیان، مطالب زیر قابل استفاده است:
الف . عمل و فکر بر روح انسان مؤثر است .
ب . هر عمل و فکرى اگر جهت الهى داشت مقرب است و اگر جهت نفسى داشت مبعد است .
ج . هیچ حرکت و سکونى ارادى، از قانون مقربیت و مبعدیت‏خارج نیست .
نتیجه: هر حالتى چه ذهنى و چه جسمى در صورتى که از اراده ناشى شده باشد و در جهت فرمان الهى قرار گیرد، روى به سوى کمال دارد و اگر از هواى نفس نشات گرفته باشد، در مسیر شقاوت انسانى قرار دارد .
4 - دین تنها راهنماى انسان به مصادیق کمال‏بخش یا شقاوت‏آور
قرآن کریم (سوره نحل، آیه 89) مى‏فرماید:
و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شى‏ء و هدى و رحمة و بشرى للمسلمین;
و ما این کتاب را که بیانى رسا براى هر چیزى و راهنما و رحمت و مژده براى مسلمانان است‏بر تو فرو فرستادیم .
مفسران در ذیل آیه فوق گفته‏اند: مراد از آیه یاد شده تمامى آنچه که انسان در مسیر کمالش به آن نیاز دارد است زیرا شان قرآن هدایتگرى مى‏باشد . (6)
در جهان وسعت‏شبکه ارتباطى اجزا با هم و تاثیر و تاثر آنها از یکدیگر آنقدر عظیم و عمیق است که از اسرارآمیزترین مسایل براى انسان محسوب مى‏شود . به طورى که در علوم طبیعى دانشمندان به مقدار بسیار اندکى از ارتباطات اجزاى عالم آگاه شده‏اند اما در حیطه علوم انسانى به خاطر کثرت عوامل بازیگر و عدم تجربى بودن مسایل روحى و ناشناختگى آن براى نوع بشر، دانشمندان نتوانسته‏اند نظریه درستى تاکنون ارائه دهند . تشکیک عده‏اى از آنان در علم بودن مسایل انسانى در همین راستا توجیه مى‏شود . (7)
بنابراین، هیچ گاه عقل فردى و جمعى توان تشخیص کامل و درست ارتباطات میان انسان و طبیعت و جسم و روح را ندارد . لاجرم نیرویى مى‏باید تا با قدرت فوق‏العاده بتواند در این دنیاى پیچیده انسان را رهنمون شود و این همان دین و ارشادهاى پیامبرانه است .
در کنار قرآن دو منبع دیگر براى تشخیص حسن و قبح افعال وجود دارد، که عبارتند از سنت و عقل . خود قرآن مجید به پیروى از آن دو، سفارشهاى زیاد نموده و سنت را حجت قرار داده و بر پیروى عقل تاکید فراوان نموده است . که لازم است مقدارى در باره آن دو، سخن گفته شود .
الف . سنت
قرآن مجید در آیاتى بیان پیامبر (ص) را بر مسلمانان حجت نموده و فرموده است:
ما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا; (8)
آنچه پیامبر براى شما آورده بگیریدش و از آنچه شما را نهى نموده رهایش کنید .
و در جاى دیگر مى‏فرماید:
و ما ارسلنا من رسول الا لیطاع باذن الله; (9)
ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر آنکه با اذن الهى اطاعت‏شود .
پس به موجب این آیات پیغمبر اکرم (ص) مبین جزئیات و تفاصیل شریعت و معلم الهى قرآن مجید مى‏باشد . و به موجب حدیث متواتر ثقلین پیغمبر اکرم (ص)، ائمه، اهل بیت (ع) را در سمتهاى نامبرده، جانشینان خود قرار داده است . و این مطلب منافات ندارد با اینکه دیگران نیز با دانش خود که از معلمین حقیقى یاد گرفته‏اند مراد قرآن مجید را از ظواهر آیاتش بفهمند . (10)
ب . عقل
قرآن مجید در آیات فراوانى در باره عقل و علم و تفکر منطقى سخن دارد تا انسان بتواند با بهره‏بردارى درست از این قدرت خدادادى، به کمالات خود رهنمون شود و از دنیا پاکترین بهره را برگیرد .
علامه طباطبایى (ره) مى‏فرماید:
قرآن مجید در آیات بسیارى (که به سبب وفور و کثرت، به نقل آنها نپرداختیم) به تفکر در آیات آسمان و ستارگان درخشان و اختلافات عجیبى که در اوضاع آنها پدید مى‏آید و نظام متقنى که بر آنها حکومت مى‏کند دعوت مى‏کند به تفکر در آفرینش زمین و دریاها و کوهها و بیابانها و آنچه از عجایب در شکم زمین قرار گرفته و اختلافات شب و روز و تبدلات فصول تحریص و ترغیب مى‏نماید .
به تفکر در آفرینش شگفت‏آور نبات و نظامى که در زندگى آن جریان دارد و در آفرینش گوناگون حیوان و آثار و احوالى که در محیط وجود از خود بروز مى‏دهد تشویق مى‏فرماید .
به تفکر در خلقت‏خود انسان و اسرار و رموزى که در ساختمان وجودش نهفته و بالاتر از آن در نفس و عوالم باطنى آن و ارتباطاتى که با ملکوت اعلا دارد و به سیر در اقطار زمین و مشاهده در آثار گذشتگان و کنجکاوى اوضاع و احوال ملل و جوامع بشرى و قصص و تواریخ ایشان اصرار تمام دارد .
و بدین ترتیب به تعلم علوم طبیعى و ریاضى و فلسفى و فنون ادبى و بالاخره همه علومى که در دسترس فکر انسانى است و تعلم آنها به نفع جهان بشرى و سعادت‏بخش جامعه انسانى مى‏باشد، دعوت مى‏کند .
آرى، قرآن مجید به این علوم دعوت مى‏کند به این شرط که به حق و حقیقت رهنما قرار گیرند، و جهان‏بینى حقیقى را که سرلوحه آن خداشناسى مى‏باشد در بر داشته باشد . و گرنه علمى که انسان را سرگرم خود ساخته و از شناختن حق و حقیقت‏باز دارد، در قاموس قرآن مجید با جهل مرادف است .
خداى تعالى مى‏فرماید: «و یعلمون ظاهرا من الحیوة الدنیا و هم عن الاخرة هم غافلون‏»
«از زندگى این جهان ظاهر و نمودى را مى‏دانند و آنان از زندگى آن جهان غافلند .» (روم، آیه 7) (11)
لازم به توضیح است که هرگاه عقل سلیم به صورت قطعى براى نیل به سعادت روحى انسان حکمى کند لاجرم آن حکم مطلوب شارع خواهد بود و در پاى آن امضاى شارع قرار دارد و مى‏توان در صورتى که این شروط را دارا باشد و با توجه به متون اسلامى و رعایت آنها حکمى کند دینى محسوب خواهد شد .
شهید مطهرى مى‏گوید:
هر علمى که به حال اسلام و مسلمین نافع است و براى آنها لازم است، آن را باید از علوم دینى شمرد . و اگر کسى خلوص نیت داشته باشد و براى خدمت‏به اسلام و مسلمین آن علم را تحصیل کند مشمول اجر و ثوابهایى که در تحصیل علم گفته شده هست، مشمول این حدیث هست که «و ان الملائکة لتضع اجنحتها لطالب العلم .»
«فرشتگان زیر پاى طالبان علم پر مى‏نهند .»
اما اگر خلوص نیت در کار نباشد تحصیل هیچ علمى ولو یاد گرفتن آیات قرآن باشد، اجر و ثوابى ندارد . اساسا این تقسیم درستى نیست که ما علوم را به دو رشته تقسیم کنیم:

علوم دینى و علوم غیر دینى، تا این توهم براى بعضى پیش بیابد که علومى که اصطلاحا علوم غیر دینى نامیده مى‏شوند از اسلام بیگانه‏اند . جامعیت و خاتمیت اسلام اقتضا مى‏کند که دو علم مفید و نافعى را که براى جامعه اسلامى لازم و ضرورى است، علم دینى بخوانیم . (12)


رابـ*ـطه دین و دنیا

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,247
امتیاز واکنش
64,014
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
5 - هر حرکت ذهنى و حالت عملى در اسلام داراى حکمى است
با توجه به اینکه هر حالت ذهنى (عقیده، فکر، تفکیر) و هر وضع عملى (حرکت‏یا سکون) ارادى در واقع یا در مسیر سعادت است‏یا در ردیف شقاوت پس لاجرم در اسلام آن را حکمى است . و خداوند وظیفه‏اى براى بندگانش نسبت‏به آنها مشخص نموده است که فقه و فقها به معناى عامش مسؤول بیان وظایف بندگانند .
در کتاب «فلسفه دین‏» آمده است:
فقه عبارت از علم به احکام همه افعال بشر و ترکها و خوددارى عمل او در هر دو قلمرو مادى و معنوى، با استناد به خدا، به وسیله دلایل اهل کتاب و سنت و اجماع و عقل است . این دلایل بیان کننده مصالح و مفاسد «حیات معقول‏» است که سعادت دنیوى اخروى بدون آن امکان‏پذیر نیست .
پس در حقیقت هیچ عملى، چه عضلانى و چه فکرى، خواه طبیعى یا قراردادى و خواه ارزشى و غیر ذلک، از بشر سر نمى‏زند مگر اینکه مشمول قانون فراگیر الهى، یعنى فقه مى‏باشد ... با توجه دقیق و همه جانبه به ارکان اعتقادى و احکام مکتب اسلام، این حقیقت اثبات مى‏شود که ما در اسلام فقهى که محدود و منحصر به بیان کیفیت و کمیت رابـ*ـطه شخصى انسان با خدا، یعنى «عبادات‏» باشد نداریم بلکه تمامى اعمال و شؤون حیات معقول انسانها در قلمرو فردى و اجتماعى - که یگانه عامل سعادت دنیوى و اخروى بشریت است - مشمول فقه به معناى حقیقى آن مى‏باشد .
بنابراین فقه اسلامى شامل بخشهاى زیر مى‏شود:
«فقه عبادى، فقه احوال شخصیه، فقه معاملات و عقود و ایقاعات، فقه اخلاق، فقه عرفان، فقه سـ*ـیاست، فقه صنعت، فقه ارتباطات بین‏الملل، فقه فرهنگ، فقه مدیریت، فقه جهاد و دفاع، فقه علوم، فقه اکتشافات، فقه حقوق، فقه قضا (دادرسى)، فقه مبارزه با ظلم و فساد، فقه مبارزه با ناشایستگى‏ها، فقه تشویق و علاقه‌مند به بایستگى‏ها و شایستگى‏ها، فقه آینده‏نگرى، فقه اطلاعات به آنچه که در دنیا مى‏گذرد . (13)
شهید مطهرى در این زمینه چنین مى‏گوید:
همه‏جانبگى از جمله امتیازات اسلام نسبت‏به ادیان دیگر است و به تعبیر درست‏تر، از جمله ویژگیهاى صورت کامل و جامع دین خدا نسبت‏به صورتهاى ابتدایى، جامعیت و همه‏جانبگى است . منابع چهارگانه اسلامى کافى است که علماى امت نظر اسلام را در باره هر موضوعى کشف نمایند . علماى اسلام هیچ موضوعى را به عنوان اینکه بلاتکلیف است تلقى نمى‏کنند . (14)
آنچه که تاکنون در این اصل گذشت، بیشتر مطالعه‏اى برون‏دینى بود و لازم است‏براى اثبات این اصل نگاهى گذرا به متن قرآن داشته باشیم .
قرآن در ابعاد مختلفى از حیات بشر سخن گفته است که به دو دسته بزرگ قابل تقسیم است:
الف . آنچه که مربوط به بینش و اعتقاد است .
ب . و آنچه که مربوط به عمل و کردار آدمیان است .
و چون قسمت اول بدیهى است نمونه‏هایى پیرامون قسمت دوم که حالتى اجتماعى نیز دارند ذکر مى‏کنیم:
الف - بعد سیاسى
قرآن مى‏فرماید:
و لن یجعل الله للکافرین على المؤمنین سبیلا;
و هرگز خداوند راهى را براى سلطه کافران بر مؤمنان قرار نمى‏دهد . (نساء، 141)
ب - دفاعى
در قرآن چنین آمده است:
و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة;
در مقابل آنها (متجاوزان) هر نیرویى در قدرت دارید آماده سازید . (انفال، 60)
ج - قوانین جزایى
خداوند مى‏فرماید:
السارق و السارقة فاقطعوا ایدیهما جزاء بما کسبا;
دستان مردان و زنان دزد را به خاطر جزاى آنچه که کسب نموده‏اند ببرید . (مائده، 38)
د - عدالت اجتماعى
در قرآن آمده است:
لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط;
ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند . (حدید، 25)
ه - جمع‏گرایى و پرهیز از اختلاف در امر دین و دنیا
در سوره آل‏عمران، آمده است:
و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا;
و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید . (آل‏عمران، 103)
تعریف دین
یکى از فواید بیان اصول گذشته تعریفى عمیق و دقیق و شفاف از دین است که با توجه به مجموعه مباحثى که در اصول گذشته بیان شد مى‏شود دین اسلام را چنین تعریف نمود:
دین عبارت است از: راهنمایى خداوند براى جهت‏دهى انسان در تمامى زوایاى زندگى او، اعم از عقیده و عمل، به غرض وصولش به کمال حقیقى که به واسطه پیغمبر (ص) ابلاغ شده است .
مزایاى این تعریف عبارتند از:
الف - دین، حضورى شفاف در تمامى صحنه‏هاى زندگى دارد .
ب - آنجا که پاى فکر و عقیده هم در میان باشد، دین راهنماست .
ج - هدف دین نه دنیاست و نه آخرت، بلکه سعادت که همان کمال حقیقى است مى‏باشد .
د - زندگى دنیوى و تنعمات مادى آن براى انسان پسندیده است‏به شرط آنکه جهت‏خدایى داشته باشد .
تعاریف دیگر
در مقابل این تعریف دو گرایش دیگر در تعریف دین است که یکى با رویکردى دنیوى است و دیگرى آن را امرى اخروى محض و بى‏رابـ*ـطه با اعمال دنیوى انسانها مى‏داند . و چون هنگام بررسى اقسام رابـ*ـطه دین و دنیا در ادامه به آنها اشاره مى‏شود، از ذکر آنها در اینجا خوددارى مى‏کنیم .
رابـ*ـطه دین و دنیا
در باره رابـ*ـطه دین و دنیا نظرها مختلف و گرایشها متفاوت است، که در اینجا به شش نظر اشاره شده و مورد بررسى قرار مى‏گیرند . آنگاه نظریه‏اى که مطلوب این نوشتار است‏خواهد آمد .
1 - دین ابزار دنیا و وسیله عمران و آبادانى آن از طریق ایجاد اخوت و برادرى و برابرى میان بشر است .
این تصویر که صریح برخى از کلمات غربیان (15) و لازمه کلمات برخى از فلاسفه (16) مى‏باشد، بر پایه دنیاگرایى دین مطرح شده است .
ملاحظاتى که در این رابـ*ـطه است عبارتند از:
الف . ادعاى اینکه هدف نهایى دین فلاح دنیوى است که همان برخوردارى از مواهب طبیعت و زندگى در سایه عدل و آزادى و برابرى مى‏باشد، ماده‏پرستى است . (17)
ب . انسان به معرفت اخروى بیشتر نیاز دارد تا به قوانین دنیوى محض . چگونه امکان دارد نیاز قلیل از طرف دین برطرف شود اما نیاز اصیل و کثیر همچنان باقى بماند .
ج . این نگرش با متن هیچ یک از ادیان آسمانى سازگار نیست .
2 - عمران و آبادانى دنیا یکى از دو وظیفه اصلى دین است و هدف دیگر آن سعادت اخروى انسانهاست . یعنى پیامبران دو مقصد مستقل داشته‏اند یکى مربوط به سعادتى با هویتى دنیوى و دیگر، آن سعادت اخروى که هویتى روحى دارد . (18)
ملاحظات:
الف . رابـ*ـطه دنیا و آخرت در این تصویر نادیده انگاشته شده است .
ب . عمران و آبادانى دنیاى مستقل از آخرت فانى شدنى است و نمى‏تواند هدف باشد .
ج . مطالعه درون‏دینى ما را به یک هدف نهایى که کمال است رهنمون مى‏سازد .
3 - از منظر دین، دنیا مقدمه آخرت است . پس ارزش واقعى از آن آخرت است و دنیا وسیله است . (19)

ملاحظات:


رابـ*ـطه دین و دنیا

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,247
امتیاز واکنش
64,014
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
چنان که بعدا خواهد آمد حقیقت آن است که دین نه براى دنیا و نه براى آخرت آمده است، بلکه براى ایجاد حیاتى معقول و مورد رضایت الهى براى بشر است . دنیا و آخرت ظرف این هدف مى‏باشند . اگر کسى در همین دنیا به کمال رسید آثار این کمال در روح و روانش هویداست . لکن چون انسان مدتى کوتاه در این سراى مادى زندگى مى‏کند و از طرف دیگر موانعى وجود دارد که انسانهاى پاک و مسؤولیت‏دار، دایما در فشارند، از این‏رو، این کمال و سعادت در آخرت ظهور کامل مى‏یابد و انسان متکامل به صورتى کامل و جاوید از این نعمت عظیم استفاده مى‏برد .
4 - دین چندان رابـ*ـطه‏اى با دنیا ندارد . هدف دین، آخرت و نفى انانیت و خدامحورى به جاى انسان‏محورى است . و بسیار اندک به دنیا اشاره دارد . و این اشاره‏ها مختص مواردى است که ممد انسان در هدف دینى باشد و یا مزاحم او از آن هدف قرار گیرد . (20)
ملاحظات:
الف . کمیت و کیفیت موارد ممد و مزاحم براى هدف دین بیان نشده است .
ب . گذشت که هر فعلى بر روح انسان اثرى دارد و در سعادت و شقاوت او نقش بازى مى‏کند و ارتباط گسترده و عمیقى بین افکار و کردار انسان با روح وى برقرار است .
ج . اگر پذیرفتیم که در دنیا برخى امور، ممد دین و هدف آن است و برخى مزاحم آن، و باید این موارد رعایت‏شود، در این صورت ما باید نظام و سیستمى خاص در محیط اسلامى بنا کنیم و دیگر نمى‏توان از سیستمهاى دیگران سود جست، زیرا ماهیت‏سیستم عبارت است از اجزایى که با هم نحوه خاصى ارتباط دارند براى تحقق هدف مشترک و اگر یک جزء اضافه یا کم شود، سیستم به هم مى‏خورد و شاید متلاشى گردد . مثلا سیستم بانکدارى غربى را اگر بخواهیم در ایران پیاده کنیم و تنها رباخوارى را که مزاحم هدف دین است از آن سیستم حذف کنیم، کل سیستم را از نو باید بنیان نهاد و دیگر سیستم غربى نخواهد شد، بلکه نظامى اسلامى (در صورت رعایت‏بقیه موازین) خواهد بود . پس نفى نظام اسلامى از اسلام تجزیه آن است .
5 - دین هیچ رابـ*ـطه‏اى با دنیا ندارد; نه دوستانه و نه خصمانه . دین مجموعه‏اى از مسایل معنوى و روحى براى آبادى آخرت است .
ملاحظات:
الف . ارتقاى روحى و سعادت آخرت با اعمال انسانى تکون مى‏یابد، چگونه امکان دارد دین نسبت‏به دنیا که ظرف تحصیل آخرت است، بى‏تفاوت باشد و از روابط دقیق عمل و جزا ساکت‏باشد . روابطى که انسان با عقل خود توان کشف صحیح آنها را ندارد .
ب . این تصویر لااقل با دین اسلام و محتواى آن ناسازگار است .
6 - دین دشمن دنیاست و دنیا متضاد با دین است . زیرا همه ادیان از دنیا بد گفته‏اند و پیروان خویش را به زهد و دورى از آن فرا خوانده‏اند اوضاع ملل دینى نیز شاهد بر آن است .
ملاحظات:
الف . چنانکه بعدا خواهد آمد دنیا دو وجهه دارد: دنیاى ممدوح و دنیاى مذموم . اگر انسان از امکانات دنیا براى نیل به هدف دین که همان کمال است استفاده کند، این دنیا ممدوح است و اگر در حد دنیا متوقف شود و به آن به دیده هدف اندیشه کند، دنیایى مذموم خواهد داشت . و در حقیقت مذمت و مدح نه براى دنیاست که براى برخورد انسان عارض مى‏شود .
ب . با مراجعه به متن دین متوجه مى‏شویم که خود دین، ما را به استفاده از دنیا و عدم ترک آن دعوت مى‏کند . خود قرآن مجید مى‏فرماید:
و لا تنس نصیبک من الدنیا;
بهره دنیویت را فراموش مکن . (قصص، 77)
ج . عقب‏ماندگى ملل مسلمان ربطى به دین اسلام ندارد و دلیل آن هم تولد دانشهاى بسیار و ایجاد تمدن عظیم از ناحیه مسلمانان است . و این در حالى بود که غربیان در توحش زندگى مى‏کردند . و از نظر تاریخ، آن زمانها مردم مسلمان به اسلام بیشتر اهمیت مى‏دادند و یکى از مشغله‏هاى آنان، تعلیمات اسلامى بود .
نظریه برگزیده
تعریف دنیا در بینش اسلامى و آیات و روایات، عبارت است از یک سرى امکانات مادى در این جهان . و این دنیا مزرعه و انسان زارع آن است . و دین قوانین کمیت و کیفیت زراعت و بهره‏ورى مى‏باشد . و آخرت محل ظهور کامل و فصل برداشت همه زراعت است .
دنیا نعمت‏بزرگ و بهترین عالم از عوالم وجود براى مؤمنان است . زیرا محل و موجب وصول آنان به کمالاتشان مى‏شود و پایه هر سعادتى در آن ریخته مى‏شود .
امام على، علیه‏السلام، وقتى دید شخصى بدون درک صحیح دنیا را مذمت مى‏کند او را توبیخ کرد و فرمود:
الدنیا دار صدق لمن صدقها و دار عافیة لمن فهم عنها و دار غنى لمن تزود منها، و دار موعظة لمن اتعظ بها، مسجد احباء الله و مصلى ملائکة الله، و مهبط وحى الله و متجر اولیاء الله، اکتسبوا فیها الرحمة و ربحوا فیها الجنة .
دنیا سراى راستى است‏براى آن که آن را باور دارد، و سراى ایمنى است‏براى کسى که از آن درک و فهم کند، و محل توانگرى ست‏براى کسى که از آن توشه برگیرد، و سراى پند است‏براى شخصى که از آن پند پذیرد، محل عبادت بندگان و دوستان خداست و جاى نماز فرشتگان خداست، و مکان فرود آمدن وحى خدا مى‏باشد، و جاى تجارت دوستان خداست که در آن رحمت کسب کنند و بهشت‏سود برند . (21)
از نظر دین اسلام دنیا و آخرت هیچ تضادى با هم ندارند و آنچه که مهم است جهت‏دهى به استفاده از آن است که مربوط به انسان مى‏شود .
امام على (ع) این رابـ*ـطه را بسیار زیبا ترسیم مى‏کند و مى‏فرماید:
الناس فى الدنیا عاملان: عامل فى الدنیا للدنیا قد شغلته دنیاه عن اخرته یخشى على من یخلفه الفقر و یامنه على نفسه، فیفنى عمره فى منفعة غیره، و عامل عمل فى الدنیا لما بعدها فجاءته الذى له من الدنیا بغیر عمل فاحرز الحظین معا و ملک الدارین جمیعا فاصبح وجیها عند الله لا یسال الله حاجة فیمنعه;
مردم در دنیا دو دسته‏اند: یکى در دنیا براى دنیا کار مى‏کند که او را دنیا گرفتار ساخته و از آخرتش باز داشته، مى‏ترسد بازماندگانش به تنگدستى دچار شوند، و از تنگدستى خود ایمن گشته، پس زندگى خود را در سود دیگرى به سر مى‏رساند، و دسته دیگرى از مردم در دنیا براى آخرت کار مى‏کند و بدون آنکه کار کند (براى دنیا) آنچه براى اوست‏به او مى‏رسد . پس هر دو بهره را جمع نموده و هر دو سرا را به دست آورده است . و در نزد خدا با آبرو گشته است و از خدا حاجتى طلب نمى‏کند که او را منع از آن کند . (22)

پس دین، بهره انسان را از دنیا قطع نکرده است‏بلکه آن را وسیله به سعادت رسیدن و کسب کمال او مى‏داند .


رابـ*ـطه دین و دنیا

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,247
امتیاز واکنش
64,014
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
در تفسیر المیزان آمده است:
اینکه در قرآن آمده است: الذى اعطى کل شیى‏ء خلقه ثم هدى; «(خدا) کسى است که به هر چیزى خلقت مناسبش را داده و سپس هدایت کرده است .» (طه، 50) در مورد انسان تمام بودن خلقت‏به این است که به کمال وجودیش در دنیا و آخرت دایت‏شود . (23)
پس هدف اصلى کمال حقیقى است و این کمال از اوصاف روح مى‏باشد و روح چون دنیا و آخرت ندارد، در هر دو جهان وجود دارد . پس کمال او هم مى‏تواند چنین باشد . البته مفاهیمى همانند سعادت، کمال و رشد از کلماتى هستند که داراى درجه‏ها و مراحل مختلفى مى‏باشند، انسان با اولین حرکت الهى خود چیزى را از آن کمال صاحب مى‏شود و هر قدر تلاش بیشترى نماید کمال بیشترى به دست مى‏آورد و چون کمال نامحدود است، انسان دایما در حال سیر به کمال بیشترى است .
و این سیر در دنیا و آخرت براى صالحان استمرار دارد: در دنیا به خاطر عمل و در آخرت به خاطر نتایج‏برخى از اعمال که در روایات آمده است .
پس هدف اصلى دین، سعادت معنوى و کمال حقیقى انسان است . به طورى که دین بسـ*ـتر مناسبى براى رشد معنوى انسانها ایجاد مى‏کند .
اگر در متون دینى بیشتر از مقدمه بودن دنیا براى آخرت سخن گفته شده است، به خاطر آن است که دنیا بسیار کوتاه ولى آخرت حیات جاوید است و نیز انسان مؤمن در دنیا گرفتارى‏هایى هم دارد ولى در آخرت آنچه ظهور و بروز دارد ملکات و کمال اوست . پس منظور از آخرت، کمال اخروى است که در دنیا هم براى انسان حاصل شده و الا در آخرت هم براى او نخواهد بود .
چکیده مطالب
در این مقاله مسایل زیر بیان شد:
1 - قبل از بیان تعریف دین و رابـ*ـطه آن با دنیا پنج اصل وجود دارد:
الف - در دین‏شناسى، مطالعه برون‏دینى و درون‏دینى لازم است .
ب - هدف و گوهر دین، ایجاد بسـ*ـترى مناسب براى وصول انسان به کمال است .
ج - هر حالت ذهنى و عملى یا مقرب انسان به کمال یا مبعد او است .
د - دین تنها راهنماى انسان به مصادیق کمال‏بخش یا شقاوت‏آور است .
ه - هر حالت ذهنى و عملى ارادى در اسلام داراى حکمى است .
تعریف دین: راهنمایى خداوند براى جهت‏دهى انسان در تمامى زوایاى زندگى او، اعم از عقیده و عمل، بغرض وصولش به کمال حقیقى است که به واسطه پیغمبر (ص) ابلاغ شده است .
2 - از انواع روابطى که بین دین و دنیا بیان شد، رابـ*ـطه‏اى مطلوب است که با توجه به اصول پنجگانه فوق طراحى شده باشد که عبارت است از اینکه دین اولا، استفاده را از دنیا لازم مى‏داند و ثانیا، به آن جهت مى‏دهد و ثالثا، در تمامى جاهایى که انسان با دنیا برخورد دارد دین هم حضور دارد .
3 - قلمرو دین بسیار گسترده و شامل همه صحنه‏هاى پیدا و ناپیداى زندگى فردى و اجتماعى، مادى و معنوى او مى‏شود; هر کجا اختیار و اراده‏اى باشد دین حاضر است .
پى‏نوشت:
1) ر . ک: مجله کیان، شماره 23، ص‏16، بهمن و اسفند 73 .
2) شهید مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج‏2، ص‏177، انتشارات صدرا، چاپ اول، بهمن 1369 .
3) محمدى رى‏شهرى، میزان الحکمه، ج‏10، حدیث 10700، انتشارات مکتب الاعلام الاسلامى، 1363 .
4) امام سجاد (ع)، صحیفه سجادیه، دعاى شماره 9 .
5) علامه مجلسى، بحارالانوار، ج‏77، ص‏82، انتشارات الوفاء، بیروت، چاپ سوم، سال 403 .
6) ر . ک: علامه طباطبایى، تفسیر المیزان، ج‏12، ص‏347 ذیل آیه 89 سوره نحل، نشر دار الکتب الاسلامیة .
7) ر . ک: عبدالکریم سروش، تفرج صنع، ص‏20، انتشارات صدا و سیما، چاپ اول، 1366 .
8) حشر، آیه 7 .
9) نساء، آیه 64 .
10) ر . ک: علامه طباطبایى، قرآن در اسلام، ص‏20، انتشارات دار الکتب الاسلامیة، چاپ پنجم، سال 1370، اسفندماه .
11) همان، ص‏94 .
12) شهید مرتضى مطهرى، ده گفتار، ص‏146، انتشارات صدرا .
13) محمدتقى جعفرى، فلسفه دین، دفتر نخست، ص‏187، انتشارات مؤسسه فرهنگ اندیشه، چاپ اول، سال 1375 .
14) شهید مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج‏2، ص ، انتشارات صدرا .
15) جان هیک، فلسفه دین، ترجمه: بهرام راد، ص‏19، انتشارات هدى، سال 1372 .
16) ر . ک: ابوعلى سینا، الاشارات، نمط نهم (مقامات العارفین) .
17) ر . ک: شهید مطهرى، مجموعه آثار، ج‏7، ص‏122، انتشارات صدرا، سال 72 .
18) همان، ج‏2، ص‏177، چاپ اول، بهمن سال 69 .
19) این رابـ*ـطه در نوشته‏هاى اکثر مفسران و نویسندگان اسلامى یافت مى‏شود .
20) ر . ک: عبدالکریم سروش، مجله کیان، شماره 31، ص‏9، تیر و مرداد، سال 75 .
21) نهج‏البلاغه به قلم فیض‏الاسلام، حکمت 126 .
22) مدرک سابق، حکمت 261 .
23) مرحوم علامه طباطبایى، تفسیر المیزان، ج‏2، ص‏130، انتشارات جامعه مدرسین .

#ویکی_شیعه


رابـ*ـطه دین و دنیا

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا