M O B I N A
سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
- عضویت
- 3/4/21
- ارسال ها
- 24,702
- امتیاز واکنش
- 63,861
- امتیاز
- 508
- سن
- 19
- محل سکونت
- BUSHEHR
- زمان حضور
- 273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
امروزه دینپژوهى خصوصا براى متدینان امرى لازم و شایسته توجه بسیار است . با توسعه ارتباطات میان فرهنگها و ادیان و ایجاد فضاى باز براى مباحث جدید کلامى و مطرح شدن شبهات و سؤالهاى نو، باید با رویکردى جدید و اسلوبى ابتکارى به مباحثى پیرامون دین پرداخت . و از آن دفاعى عقلانى نمود .
یکى از محورهاى بسیار مهم مباحث جدید کلامى، رابـ*ـطه دین و دنیاست . که در این زمینه نوشتههاى پراکنده با گرایشهاى مختلف و روشهاى متعدد عمدتا در مجلات یافت مىشود .
گروهى وظیفه دین را فقط امرى این جهانى مىدانند و آن را دنیوى محض تفسیر مىکنند . و گروه دیگرى آن را اخروى و بیگانه از صحنههاى جوامع بشرى پنداشتهاند . و هر یک از این دو گروه نیز به گروههاى کوچکترى با توجه به تفسیر خاصى که از دنیوى بودن دین یا اخروى کردن آن دارند تقسیم شدهاند .
از طرف دیگر هر یک از گروههایى که ذکرشان گذشت، با متد و روشى خاص در این مباحث پاى نهادهاند و به تفکر نشستهاند . گاهى با تعریفى خاص از دین به قلمفرسایى پرداختهاند و زمانى با روش بروندینى محدوده آن را معین کردهاند و یا با روش دروندینى به تکاپو افتادهاند و تحقیق مىکنند .
علل دشوارى تعریف دین
علل این دشوارى را مىتوان این گونه برشمرد:
الف . عدم وجود مصداقى محسوس براى دین . اگر چیزى محسوس باشد مىتوان با نگاه به مصادیق آن و تفکیک غیر مشترکات از مشترکات، به تعریف آن پرداخت . اما چیزى که محسوس نباشد تعریفش هم مشکل خواهد بود .
ب . تعدد منظر مطالعه . دینپژوهان با یک روش و از یک منظر به دین و تعریف آن نپرداختهاند بلکه عدهاى با منظر کلامى به دینشناسى روى آوردهاند و تعدادى با دیدگاهى تاریخى به این وادى پاى نهادهاند، و گروه دیگرى با دید جامعهشناختى خواستهاند به حقیقت دین راه یابند چنانکه جمعى از زاویه روانشناختى به تفحص در ادیان گام نهادهاند . فلاسفه هم با روش قیاسى و عقلانى در این ماجرا به جریان افتادهاند .
ج . وجود ابعاد متنوع در دین خود مزید بر علت دشوارى است .
د . مصادیق دین از تنوع و اختلاف زیادى برخوردارند تا جایى که نمىتوان دو مصداق از دین را که از همه جهات مشترک باشند کنار هم نشاند .
ه . رابـ*ـطه انسان با دین معمولا رابـ*ـطهاى شدیدا عاطفى و احساسى است و همین امر موجب خالى نبودن تعریف از حب و بغض خواهد شد .
حق آن است که باید قبل از ورود در این مباحث و حتى قبل از تعریف ناپختهاى از دین، اصولى را به عنوان مبانى این مباحث ذکر نمود . تا این اصول بخوبى بیان نشوند و مورد اذعان قرار نگیرند، سخن گفتن از تعریف دین و بیان رابـ*ـطه آن با دنیا و تعیین قلمرو آن، چندان منطقى جلوه نمىکند .
از اینرو در ابتدا پیرامون این اصول بحث مىشود و در آخر، دین تعریف مىشود و آنگاه در بخش بعد به بیان رابـ*ـطه دین و دنیا مىپردازیم .
تعریف دین و مبانى آن
در مقدمه گذشت که براى آنکه تعریفى روشن و شفاف از دین ارائه دهیم باید اصولى را به عنوان مبانى این تعریف ذکر کنیم تا بتوانیم هنگام تعریف دین ماهیت آن را بشناسیم و محدوده آن را معین کنیم . این اصول عبارتند از:
1 - ضرورت مطالعه دروندینى و بروندینى
براى فهم دین مىبایست از دو روش یعنى تعمق در درون و محتواى خود دین و مطالعه بروندینى، سود جست . یعنى هم باید از دین سؤال نمود و هم باید به مبانى کلامى و احیانا فلسفى که براى محقق منطقا به اثبات رسیده است توجه کرد . و سر این مطلب در حقانیت دین نهفته است . آنگاه که دینى حق بود حتما موافق عقل و اصول عقلانى خواهد بود . پس لاجرم باید با مبانى کلامى و عقلى موافق باشد و از طرف دیگر چون دین حق استباید به محتواى آن ایمان آورد و به پیامها و راهنمایىهاى آن توجه نمود و گردن نهاد .
اگر کسى دین را حق دانست و محتواى آن را خالى از خرافه فهمید دیگر نمىتواند براى تعریف حقیقت آن دین و نسبت آن با دنیا به محتواى دین بىتفاوت باشد . بلکه باید پاسخ سؤالهاى خود را از دین بخواهد و قلمرو آن را از خود آن دین طلب نماید .
از این مطلب بخوبى استفاده مىشود که آنان که مىگویند نمىتوان در پاسخ به این پرسش که انتظار ما از دین چیست؟ به صرف ادعاى دین در این باب بسنده کرد، (1) به تناقض گرفتار شدهاند . زیرا از یک طرف حقانیت دین را پذیرفتهاند و از طرف دیگر ادعاى دین را مورد تشکیک قرار دادهاند .
درست است که از برون دین و با دلایل عقلانى، دینى را حق تشخیص مىدهیم، اما همین که به این مرحله رسیدیم، دیگر آنچه تکلیف ما را مشخص مىکند دین است و نه چیز دیگرى . و باید از دین حق، پرسید: از پیروانت چه طلب مىکنى؟
لازم به ذکر است که اصولا رویکرد بروندینى محض براى تشخیص دین و رابـ*ـطه آن با دنیا، با ابزارانگارى دین که روش عدهاى از غربیان استسازگار است .
2 - گوهر دین، راهنمایى انسان به کمال حقیقى
در قرآن کریم براى انبیا اهدافى ذکر شده است: دعوت به معاداندیشى، (سوره اعراف، آیه 59) . دعوت به توحید، (سوره نحل، آیه 26) . تعلیم حکمت، (سوره آلعمران، آیه 164) . دعوت به تقوا، (سوره شعراء، آیه 106) . تعلیم کتاب، (سوره بقره، آیه 129) . دعوت به عدالت اجتماعى و اجراى آن، (سوره حدید، آیه 25) . و نجات انسانها از غل و زنجیر، (سوره اعراف، آیه 157) .
با دقت در این آیات و نیز با مطالعه آیاتى که فواید عمل به دستورهاى انبیا را ذکر کرده است، فهمیده مىشود که هدف اصلى از دین الهى، وصول انسان به سعادت معنوى و کمال حقیقى مىباشد .
آیتالله شهید مطهرى در این زمینه مىگوید:
هدف اصلى شناختن و نزدیک شدن به اوست . توحید اجتماعى مقدمه و وسیله وصول به این هدف عالى است . زیرا همچنان که قبلا گفته شد: در جهانبینى توحیدى، جهان ماهیتى «از اویى» و «بسوى اویى» دارد . از اینرو کمال انسان در رفتن به سوى او و نزدیک شدن به اوست . انسان از یک امتیاز خاص بهرهمند است و آن اینکه به حکم «نفخت فیه من روحى» (سوره حجر، آیه 29) واقعیتش، واقعیتخدایى است . فطرت بشر فطرت خداجویانه است . از اینرو سعادتش، کمالش، خیر و صلاح و فلاحش در معرفتخدا و پرستش و پیمودن بساط قرب اوست . (2)
3 - تاثیر حالت ذهنى و عملى انسان در نزدیکى و دورى به کمال
هر حرکت ذهنى و جسمى انسان آنگاه که تحت اراده او باشد یا به کمال حقیقى او کمک مىکند و یا در مسیر شقاوت او قرار مىگیرد . اعمال و افکار انسان، ساختار شخصیتى او را تکون مىبخشند و آنگاه که داراى وصف مادى باشند و در مسیر نفس و به انگیزههاى دنیوى صرف قرار گیرند، انسان در مرحله حیوانیت و در نفع و ضرر با آنها هممسلک است . ولى اگر در راستاى کمال و به خاطر رضایت پروردگار باشند مقرب انسان خواهند بود .
پس اگر انسان، افکار و اعمال خود را جهتى الهى نبخشد او را غفلت عارض است و سرمایه حقیقى خویش ضایع مىکند .
امام صادق - علیهالسلام - مىفرماید:
لابد للعبد من خالص النیة فى کل حرکة و سکون لانه اذا لم یکن هذا المعنى یکون غافلا;
هر بندهاى باید نیت را خالص (براى خدا) در هر حرکت و سکونى گرداند . و اگر چنین نباشد لاجرم غافل است . (3)
امام سجاد - علیهالسلام - پیرامون نقش قلب و عمل چنین مىگوید:
اللهم فصل على محمد و اله و اجعل همسات قلوبنا و حرکات اعضائنا و لمحات اعیننا و لهجات السنتنا فى موجبات ثوابک حتى لا تفوتنا حسنة نستحق بها جزاءک و لا تبقى لنا سیئة نستوجب بها عقابک;
خدایا! درود بر محمد و آل او فرست و چنان کن که اندیشه دل و جنبش انـ*ـدام و بینش چشم و گفتار زبان ما، همه در موجبات ثواب تو گردد . چنانکه هیچ عمل نیک که موجب پاداش ثواب است از دست ما بدر نرود و هیچ کار زشت که سبب عقوبت تو باشد براى ما نماند . (4)
پس دایره اعمال مقرب و مبعد، بسى گسترده و شامل اعمال مادى و معنوى انسان در دنیا مىشود . و به هر عملى مىتوان جهت الهى داد . لذا پیامبر گرامى - صلىالله علیه و آله - مىفرمایند:
لیکن فى کل شیى نیة حتى فى النوم و الاکل;
باید در هر چیزى نیت (الهى) باشد حتى در خوابیدن و خوردن . (5)
یکى از محورهاى بسیار مهم مباحث جدید کلامى، رابـ*ـطه دین و دنیاست . که در این زمینه نوشتههاى پراکنده با گرایشهاى مختلف و روشهاى متعدد عمدتا در مجلات یافت مىشود .
گروهى وظیفه دین را فقط امرى این جهانى مىدانند و آن را دنیوى محض تفسیر مىکنند . و گروه دیگرى آن را اخروى و بیگانه از صحنههاى جوامع بشرى پنداشتهاند . و هر یک از این دو گروه نیز به گروههاى کوچکترى با توجه به تفسیر خاصى که از دنیوى بودن دین یا اخروى کردن آن دارند تقسیم شدهاند .
از طرف دیگر هر یک از گروههایى که ذکرشان گذشت، با متد و روشى خاص در این مباحث پاى نهادهاند و به تفکر نشستهاند . گاهى با تعریفى خاص از دین به قلمفرسایى پرداختهاند و زمانى با روش بروندینى محدوده آن را معین کردهاند و یا با روش دروندینى به تکاپو افتادهاند و تحقیق مىکنند .
علل دشوارى تعریف دین
علل این دشوارى را مىتوان این گونه برشمرد:
الف . عدم وجود مصداقى محسوس براى دین . اگر چیزى محسوس باشد مىتوان با نگاه به مصادیق آن و تفکیک غیر مشترکات از مشترکات، به تعریف آن پرداخت . اما چیزى که محسوس نباشد تعریفش هم مشکل خواهد بود .
ب . تعدد منظر مطالعه . دینپژوهان با یک روش و از یک منظر به دین و تعریف آن نپرداختهاند بلکه عدهاى با منظر کلامى به دینشناسى روى آوردهاند و تعدادى با دیدگاهى تاریخى به این وادى پاى نهادهاند، و گروه دیگرى با دید جامعهشناختى خواستهاند به حقیقت دین راه یابند چنانکه جمعى از زاویه روانشناختى به تفحص در ادیان گام نهادهاند . فلاسفه هم با روش قیاسى و عقلانى در این ماجرا به جریان افتادهاند .
ج . وجود ابعاد متنوع در دین خود مزید بر علت دشوارى است .
د . مصادیق دین از تنوع و اختلاف زیادى برخوردارند تا جایى که نمىتوان دو مصداق از دین را که از همه جهات مشترک باشند کنار هم نشاند .
ه . رابـ*ـطه انسان با دین معمولا رابـ*ـطهاى شدیدا عاطفى و احساسى است و همین امر موجب خالى نبودن تعریف از حب و بغض خواهد شد .
حق آن است که باید قبل از ورود در این مباحث و حتى قبل از تعریف ناپختهاى از دین، اصولى را به عنوان مبانى این مباحث ذکر نمود . تا این اصول بخوبى بیان نشوند و مورد اذعان قرار نگیرند، سخن گفتن از تعریف دین و بیان رابـ*ـطه آن با دنیا و تعیین قلمرو آن، چندان منطقى جلوه نمىکند .
از اینرو در ابتدا پیرامون این اصول بحث مىشود و در آخر، دین تعریف مىشود و آنگاه در بخش بعد به بیان رابـ*ـطه دین و دنیا مىپردازیم .
تعریف دین و مبانى آن
در مقدمه گذشت که براى آنکه تعریفى روشن و شفاف از دین ارائه دهیم باید اصولى را به عنوان مبانى این تعریف ذکر کنیم تا بتوانیم هنگام تعریف دین ماهیت آن را بشناسیم و محدوده آن را معین کنیم . این اصول عبارتند از:
1 - ضرورت مطالعه دروندینى و بروندینى
براى فهم دین مىبایست از دو روش یعنى تعمق در درون و محتواى خود دین و مطالعه بروندینى، سود جست . یعنى هم باید از دین سؤال نمود و هم باید به مبانى کلامى و احیانا فلسفى که براى محقق منطقا به اثبات رسیده است توجه کرد . و سر این مطلب در حقانیت دین نهفته است . آنگاه که دینى حق بود حتما موافق عقل و اصول عقلانى خواهد بود . پس لاجرم باید با مبانى کلامى و عقلى موافق باشد و از طرف دیگر چون دین حق استباید به محتواى آن ایمان آورد و به پیامها و راهنمایىهاى آن توجه نمود و گردن نهاد .
اگر کسى دین را حق دانست و محتواى آن را خالى از خرافه فهمید دیگر نمىتواند براى تعریف حقیقت آن دین و نسبت آن با دنیا به محتواى دین بىتفاوت باشد . بلکه باید پاسخ سؤالهاى خود را از دین بخواهد و قلمرو آن را از خود آن دین طلب نماید .
از این مطلب بخوبى استفاده مىشود که آنان که مىگویند نمىتوان در پاسخ به این پرسش که انتظار ما از دین چیست؟ به صرف ادعاى دین در این باب بسنده کرد، (1) به تناقض گرفتار شدهاند . زیرا از یک طرف حقانیت دین را پذیرفتهاند و از طرف دیگر ادعاى دین را مورد تشکیک قرار دادهاند .
درست است که از برون دین و با دلایل عقلانى، دینى را حق تشخیص مىدهیم، اما همین که به این مرحله رسیدیم، دیگر آنچه تکلیف ما را مشخص مىکند دین است و نه چیز دیگرى . و باید از دین حق، پرسید: از پیروانت چه طلب مىکنى؟
لازم به ذکر است که اصولا رویکرد بروندینى محض براى تشخیص دین و رابـ*ـطه آن با دنیا، با ابزارانگارى دین که روش عدهاى از غربیان استسازگار است .
2 - گوهر دین، راهنمایى انسان به کمال حقیقى
در قرآن کریم براى انبیا اهدافى ذکر شده است: دعوت به معاداندیشى، (سوره اعراف، آیه 59) . دعوت به توحید، (سوره نحل، آیه 26) . تعلیم حکمت، (سوره آلعمران، آیه 164) . دعوت به تقوا، (سوره شعراء، آیه 106) . تعلیم کتاب، (سوره بقره، آیه 129) . دعوت به عدالت اجتماعى و اجراى آن، (سوره حدید، آیه 25) . و نجات انسانها از غل و زنجیر، (سوره اعراف، آیه 157) .
با دقت در این آیات و نیز با مطالعه آیاتى که فواید عمل به دستورهاى انبیا را ذکر کرده است، فهمیده مىشود که هدف اصلى از دین الهى، وصول انسان به سعادت معنوى و کمال حقیقى مىباشد .
آیتالله شهید مطهرى در این زمینه مىگوید:
هدف اصلى شناختن و نزدیک شدن به اوست . توحید اجتماعى مقدمه و وسیله وصول به این هدف عالى است . زیرا همچنان که قبلا گفته شد: در جهانبینى توحیدى، جهان ماهیتى «از اویى» و «بسوى اویى» دارد . از اینرو کمال انسان در رفتن به سوى او و نزدیک شدن به اوست . انسان از یک امتیاز خاص بهرهمند است و آن اینکه به حکم «نفخت فیه من روحى» (سوره حجر، آیه 29) واقعیتش، واقعیتخدایى است . فطرت بشر فطرت خداجویانه است . از اینرو سعادتش، کمالش، خیر و صلاح و فلاحش در معرفتخدا و پرستش و پیمودن بساط قرب اوست . (2)
3 - تاثیر حالت ذهنى و عملى انسان در نزدیکى و دورى به کمال
هر حرکت ذهنى و جسمى انسان آنگاه که تحت اراده او باشد یا به کمال حقیقى او کمک مىکند و یا در مسیر شقاوت او قرار مىگیرد . اعمال و افکار انسان، ساختار شخصیتى او را تکون مىبخشند و آنگاه که داراى وصف مادى باشند و در مسیر نفس و به انگیزههاى دنیوى صرف قرار گیرند، انسان در مرحله حیوانیت و در نفع و ضرر با آنها هممسلک است . ولى اگر در راستاى کمال و به خاطر رضایت پروردگار باشند مقرب انسان خواهند بود .
پس اگر انسان، افکار و اعمال خود را جهتى الهى نبخشد او را غفلت عارض است و سرمایه حقیقى خویش ضایع مىکند .
امام صادق - علیهالسلام - مىفرماید:
لابد للعبد من خالص النیة فى کل حرکة و سکون لانه اذا لم یکن هذا المعنى یکون غافلا;
هر بندهاى باید نیت را خالص (براى خدا) در هر حرکت و سکونى گرداند . و اگر چنین نباشد لاجرم غافل است . (3)
امام سجاد - علیهالسلام - پیرامون نقش قلب و عمل چنین مىگوید:
اللهم فصل على محمد و اله و اجعل همسات قلوبنا و حرکات اعضائنا و لمحات اعیننا و لهجات السنتنا فى موجبات ثوابک حتى لا تفوتنا حسنة نستحق بها جزاءک و لا تبقى لنا سیئة نستوجب بها عقابک;
خدایا! درود بر محمد و آل او فرست و چنان کن که اندیشه دل و جنبش انـ*ـدام و بینش چشم و گفتار زبان ما، همه در موجبات ثواب تو گردد . چنانکه هیچ عمل نیک که موجب پاداش ثواب است از دست ما بدر نرود و هیچ کار زشت که سبب عقوبت تو باشد براى ما نماند . (4)
پس دایره اعمال مقرب و مبعد، بسى گسترده و شامل اعمال مادى و معنوى انسان در دنیا مىشود . و به هر عملى مىتوان جهت الهى داد . لذا پیامبر گرامى - صلىالله علیه و آله - مىفرمایند:
لیکن فى کل شیى نیة حتى فى النوم و الاکل;
باید در هر چیزى نیت (الهى) باشد حتى در خوابیدن و خوردن . (5)
رابـ*ـطه دین و دنیا
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: