- عضویت
- 12/8/18
- ارسال ها
- 2,007
- امتیاز واکنش
- 7,220
- امتیاز
- 308
- زمان حضور
- 0
نویسنده این موضوع
زنده در انجماد یک کنار (سارا سلماسی )
می زنی در نرفته ای آقا
تا ابد با جنازه درگیری
تا کجا رفته ای؛ولی هر شب
پای تاوان لاشه می میری
زنده در انجماد یک کنار
مرگ را کرده ای هماغوشت
فکر کن،تا کجای این قصه -
زندگی می کند فراموشت.
مرگ یعنی که زخم کاری بود
وقت افتادنت به ****
رد شد از سرخی کمربندت
روی بامت کبوترت، پر ،پر.
آسمانت همیشه پاییزی
می رود در هوای دیگر سر
مرگ یعنی سکوت خون گریه
بودنش در قطار ،اجباری
سرنوشتی به غیر رفتن نیست
مثل این ریل های تکراری
دور از تو نشست و عاشق بود
مرگ یعنی زنی که شاعر شد
عاشقی با مداد و یک دفتر
درد را، هی؛ کشید و ماهر شد
اتهامش **** ذهنی است
حکم اعدام لازم الاجراست
صورتت را عقب نکش آقا
تا تفی می کنی که سر بالاست
می زنی در نرفته ای آقا
تا ابد با جنازه درگیری
تا کجا رفته ای؛ولی هر شب
پای تاوان لاشه می میری
زنده در انجماد یک کنار
مرگ را کرده ای هماغوشت
فکر کن،تا کجای این قصه -
زندگی می کند فراموشت.
مرگ یعنی که زخم کاری بود
وقت افتادنت به ****
رد شد از سرخی کمربندت
روی بامت کبوترت، پر ،پر.
آسمانت همیشه پاییزی
می رود در هوای دیگر سر
مرگ یعنی سکوت خون گریه
بودنش در قطار ،اجباری
سرنوشتی به غیر رفتن نیست
مثل این ریل های تکراری
دور از تو نشست و عاشق بود
مرگ یعنی زنی که شاعر شد
عاشقی با مداد و یک دفتر
درد را، هی؛ کشید و ماهر شد
اتهامش **** ذهنی است
حکم اعدام لازم الاجراست
صورتت را عقب نکش آقا
تا تفی می کنی که سر بالاست
اشعار سارا سلماسی
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: