- عضویت
- 15/12/20
- ارسال ها
- 253
- امتیاز واکنش
- 7,222
- امتیاز
- 213
- محل سکونت
- your heart
- زمان حضور
- 24 روز 11 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
تاریخچه و پیشینۀ هنر نگارگری در ایران
طراحی، رنگآمیزی، پرداز و قلمگیری انواع طرحها و نقوش سنتی با موضوعهای مختلف برای ایجاد نگارههای مستقل و کاربردی (کتابآرایی و دیوار نگاری) را «نگارگری» گویند.
در دوران کهن، دیوارنگاری بیشترین اهمیت را در میان انواع هنر تصویری داشت؛ حال آنکه، پس از استیلای مغولان اهمیت آن در مقایسه با تصویرگری کتاب بسیار کاهش یافت. نقاشی دیواری بزرگ اندازه مجددا در عهد صفویان مورد توجه قرار گرفت، هر چند دقیقا به ویژگیهای نگارههای کوچک اندازه وابسته بود، و در دوران جدید نگارگری تدریجا جایش را به قلمداننگاری و پردهنگاری رنگ روغنی داد.
پژوهشگران معمولا مبدأ «هنر ایرانی» را به دوران نو سنگی (هزاره هفتم ق. م) مرتبط میدانند، ولی بر اساس کشفیات و اطلاعات دقیقتر شاید بتوان سرآغاز قدیمتر برای این هنر قایل شد.
قدیمیترین آثار تصویری، که در ایران یافتهاند، مربوط به غارهایی نظیر دوشه، همیان، و میرمیلاس در منطقهی کوهدشت لرستان است. نقاشیهای اندکی بر ورودی و داخل این غار باقی مانده که باستانشناسان آن را مربوط به اواخر دورهی میانسنگی و اوایل دورهی نو سنگی؛ یعنی حدود هشت تا شش هزار سال پیش دانستهاند، تصاویر نقاشی شده بر دیوار غارهای فوق، صحنههایی از رزم و شکار با تیر و کمان و حیواناتی چون اسب، گوزن، بز کوهی و سگ را نشان میدهد که به صورت تک رنگ در اندازهای کوچک و به روشی ساده با رنگ قرمز اخرایی و سیاه و زرد بر دیوارههای غار ترسیم شدهاند.
جلوههای بارز هنر تصویری کهن ایران را بر روی سفالینههایی مییابیم که از تپه سیلک (کاشان)، تپه حصار (دامغان) و یا کاوشهای دیگر به دست آمدهاند. این کاوشگاهها در اصل محل سکونت مردمانی بود که کشاورزی میکردند و در سفالگری مهارت کافی داشتند. آنها ظروف سفالین نخودی یا صورتی را با شکلهای کژ نمای انسانی و صُور ساده شدهی حیوانی و نقوش هندسی به رنگهای سرخ و قهوهای و سیاه میآراستند. در عصر مس و سنگ (حدود ۳۵۰۰ ق.م)، این گونه سفالینهنگاری در شوش به اوج کمال و ظرافت رسیده بود.
نقاشی روی سفال، در محدودهی زمانی هزاره پنجم تا هزاره اول قبل از میلاد، از شاخصترین تولیدات تصویری سرزمین ایران بوده است.
باز نمودهای حیوان و انسان، شکلهای دایره و مربع، و نقشمایههایی چون کوه، آب مواج، خورشید و ماه از رایجترین موارد تصویری کهن در هنر ایران بودهاند.
خصوصیات هنر تصویری هخامنشی را در نقش برجستههای دیواری بهتر میتوان شناخت. گروهی از نقشبرجستهها به صورت آجرهای لعابدار و در رنگهای کبود و زرد و سفید و سیاه ساخته شدهاند. این نقش برجستهها، علاوه بر محتوای مذهبی خاص، به سبب ویژگیهای سبک شناختی حائز اهمیت هستند. با اینکه شکل و ساختار آنها اساسا بينالنهرینی است ولی تأثیرات مصر و یونان در برخی اجزا نمایان است.
هنر هخامنشی به پیروی از سنتهای گذشته روشهای چکیدهنگاری و نمادپردازی را ادامه داد و هیچگاه به اصول طبیعتگرایی یونان روی نیاورد.
هنر هخامنشی با جهان مردگان و جهان خدایان کاری نداشت و سر و کارش با جهان زندگان بود و به این طریق توانست در کشورهایی که زیر فرمانروایی او درآمده بود، اصول جدید را پراکنده سازد و از عمدهی سهم تاریخی مهمی که بر دوش داشت، یعنی انداختن پلی بین جهان غرب که وضع ثابتی پیدا کرده بود و جهان شرق که هنوز در پیشروی بود، برآید.
در دوران تسلط سلوكیان، و حتی پس از آنکه اشکانیان بر جای آنها نشستند. زبان و ادبیات و هنر یونانی در سراسر آسیای غربی اشاعه یافت. در یک جو التقاط گرایی برخی خدایان یونانی به مجموعهی ایزدان ایرانی افزوده شدند؛ و یا آمیختگی در صفات آنان رخ نمود. یونانی مابي (هلنسيم) چنان تأثیر عمیقی گذاشته بود که بعدا برخی شاهان اشکانی روی سکههای خود «یونانی دوست» یا «دوستدار یونان» مینوشتند.
به قول گیرشمن، در اوایل حکومت اشکانی سه گروه هنر در ایران وجود داشت: ۱. هنر یونانی مابی (هلنیستی)؛ ۲. هنر یونانی، ایرانی و ۳. هنر خاص ایرانی.
تمام رخ نمایی، خشکی و صلابت پیکرهها، پرداختن به جزئیات در جام و جواهرات، از ویژگیهای هنر پارتی به شمار میآیند.
طراحی، رنگآمیزی، پرداز و قلمگیری انواع طرحها و نقوش سنتی با موضوعهای مختلف برای ایجاد نگارههای مستقل و کاربردی (کتابآرایی و دیوار نگاری) را «نگارگری» گویند.
در دوران کهن، دیوارنگاری بیشترین اهمیت را در میان انواع هنر تصویری داشت؛ حال آنکه، پس از استیلای مغولان اهمیت آن در مقایسه با تصویرگری کتاب بسیار کاهش یافت. نقاشی دیواری بزرگ اندازه مجددا در عهد صفویان مورد توجه قرار گرفت، هر چند دقیقا به ویژگیهای نگارههای کوچک اندازه وابسته بود، و در دوران جدید نگارگری تدریجا جایش را به قلمداننگاری و پردهنگاری رنگ روغنی داد.
پژوهشگران معمولا مبدأ «هنر ایرانی» را به دوران نو سنگی (هزاره هفتم ق. م) مرتبط میدانند، ولی بر اساس کشفیات و اطلاعات دقیقتر شاید بتوان سرآغاز قدیمتر برای این هنر قایل شد.
قدیمیترین آثار تصویری، که در ایران یافتهاند، مربوط به غارهایی نظیر دوشه، همیان، و میرمیلاس در منطقهی کوهدشت لرستان است. نقاشیهای اندکی بر ورودی و داخل این غار باقی مانده که باستانشناسان آن را مربوط به اواخر دورهی میانسنگی و اوایل دورهی نو سنگی؛ یعنی حدود هشت تا شش هزار سال پیش دانستهاند، تصاویر نقاشی شده بر دیوار غارهای فوق، صحنههایی از رزم و شکار با تیر و کمان و حیواناتی چون اسب، گوزن، بز کوهی و سگ را نشان میدهد که به صورت تک رنگ در اندازهای کوچک و به روشی ساده با رنگ قرمز اخرایی و سیاه و زرد بر دیوارههای غار ترسیم شدهاند.
جلوههای بارز هنر تصویری کهن ایران را بر روی سفالینههایی مییابیم که از تپه سیلک (کاشان)، تپه حصار (دامغان) و یا کاوشهای دیگر به دست آمدهاند. این کاوشگاهها در اصل محل سکونت مردمانی بود که کشاورزی میکردند و در سفالگری مهارت کافی داشتند. آنها ظروف سفالین نخودی یا صورتی را با شکلهای کژ نمای انسانی و صُور ساده شدهی حیوانی و نقوش هندسی به رنگهای سرخ و قهوهای و سیاه میآراستند. در عصر مس و سنگ (حدود ۳۵۰۰ ق.م)، این گونه سفالینهنگاری در شوش به اوج کمال و ظرافت رسیده بود.
نقاشی روی سفال، در محدودهی زمانی هزاره پنجم تا هزاره اول قبل از میلاد، از شاخصترین تولیدات تصویری سرزمین ایران بوده است.
باز نمودهای حیوان و انسان، شکلهای دایره و مربع، و نقشمایههایی چون کوه، آب مواج، خورشید و ماه از رایجترین موارد تصویری کهن در هنر ایران بودهاند.
خصوصیات هنر تصویری هخامنشی را در نقش برجستههای دیواری بهتر میتوان شناخت. گروهی از نقشبرجستهها به صورت آجرهای لعابدار و در رنگهای کبود و زرد و سفید و سیاه ساخته شدهاند. این نقش برجستهها، علاوه بر محتوای مذهبی خاص، به سبب ویژگیهای سبک شناختی حائز اهمیت هستند. با اینکه شکل و ساختار آنها اساسا بينالنهرینی است ولی تأثیرات مصر و یونان در برخی اجزا نمایان است.
هنر هخامنشی به پیروی از سنتهای گذشته روشهای چکیدهنگاری و نمادپردازی را ادامه داد و هیچگاه به اصول طبیعتگرایی یونان روی نیاورد.
هنر هخامنشی با جهان مردگان و جهان خدایان کاری نداشت و سر و کارش با جهان زندگان بود و به این طریق توانست در کشورهایی که زیر فرمانروایی او درآمده بود، اصول جدید را پراکنده سازد و از عمدهی سهم تاریخی مهمی که بر دوش داشت، یعنی انداختن پلی بین جهان غرب که وضع ثابتی پیدا کرده بود و جهان شرق که هنوز در پیشروی بود، برآید.
در دوران تسلط سلوكیان، و حتی پس از آنکه اشکانیان بر جای آنها نشستند. زبان و ادبیات و هنر یونانی در سراسر آسیای غربی اشاعه یافت. در یک جو التقاط گرایی برخی خدایان یونانی به مجموعهی ایزدان ایرانی افزوده شدند؛ و یا آمیختگی در صفات آنان رخ نمود. یونانی مابي (هلنسيم) چنان تأثیر عمیقی گذاشته بود که بعدا برخی شاهان اشکانی روی سکههای خود «یونانی دوست» یا «دوستدار یونان» مینوشتند.
به قول گیرشمن، در اوایل حکومت اشکانی سه گروه هنر در ایران وجود داشت: ۱. هنر یونانی مابی (هلنیستی)؛ ۲. هنر یونانی، ایرانی و ۳. هنر خاص ایرانی.
تمام رخ نمایی، خشکی و صلابت پیکرهها، پرداختن به جزئیات در جام و جواهرات، از ویژگیهای هنر پارتی به شمار میآیند.
تاریخچه و پیشینۀ هنر نگارگری در ایران
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com