خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
فاطمه (غزاله) علیزاده (زاده ۲۷ بهمن ۱۳۲۷ در مشهد – درگذشته ۲۱ اردیبهشت ۱۳۷۵ در جواهرده)، نویسنده ایرانی است. اثر پرآوازه او رمان دوجلدی خانه ادریسی‌ها است.[۱] غزاله علیزاده کار ادبی خود را از دهه ۱۳۴۰ (خورشیدی) و با انتشار داستان‌های کوتاه در مشهد آغاز کرد.

زندگی
غزاله علیزاده در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ در مشهد زاده شد. مادرش منیرالسادات سیدی نیز خود شاعر و نویسنده بود. غزاله در کودکی درون‌گرا، بازیگوش و باهوش بود. در مدرسه گاه با بازیگوشی‌ها و شجاعت‌هایش دیگران را نگران می‌کرد. اما شاگرد زرنگی نیز بود

تحصیلات
غزاله علیزاده مدرسه را در دبیرستان علوم انسانی مهستی به پایان برد و در همین زمان به گیاه‌خواری روی آورد. او در کنکور رشته ادبیات فارسی در مشهد و کنکور حقوق و فلسفه در تهران پذیرفته شد و به خواست مادرش به رشته حقوق وارد شد.
غزاله علیزاده با مدرک کارشناسی علوم سـ*ـیاسی از دانشگاه تهران برای تحصیل در رشتهٔ فلسفه و سینما در دانشگاه سوربن به فرانسه رفت.[۱] در واقع ابتدا برای دکترای حقوق به پاریس رفت ولی با زحمت زیاد رشته‌اش را به فلسفه اشراق تغییر داد و قصد داشت پایان‌نامه‌اش را دربارهٔ مولوی بنویسد که با مرگ ناگهانی پدرش آن را نیمه‌کاره رها کرد.

نویسندگی
غزاله علیزاده پیشهٔ ادبی خود را از دههٔ ۱۳۴۰ و با چاپ داستان‌های خود در مشهد آغاز کرد. سفر ناگذشتنی نام نخستین مجموعه داستان غزاله است که در سال ۱۳۵۶ منتشر شد. اما از پرآوازه‌ترین آثار وی می‌توان به رمان دو جلدی خانه ادریسی‌ها و مجموعه داستان چهارراه نام برد.


بیوگرافی غزاله علیزاده | نویسنده

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
زندگی شخصی

غزاله علیزاده در زمان تحصیل در دانشگاه، مدتی کوتاه با کامران (مرتضی) آوینی رابـ*ـطه‌ای عاشقانه داشت،[۵][۶] سپس با بیژن الهی ازدواج کرد و صاحب دختری به نام سلمی شد. چند سال بعد از او جدا شده و در سال ۱۳۶۲ با محمدرضا نظام شهیدی ازدواج کرد. غزاله علیزاده چند ماه قبل از مرگش در گفتگویی که با مجله ادبی گردون (شماره ۵۱–۲۱ مهر ۱۳۷۴) داشت در مورد خودش چنین می‌گوید:

«دوازده، سیزده ساله بودم، دنیا را نمی‌شناختم. کی دنیا را می‌شناسد؟ این تودهٔ بی‌شکل مدام در حال تغییر را که دور خودش می‌پیچد و از یک تاریکی می‌رود به طرف دیگر. در این فاصله، ما بیش و کم رؤیا می‌بافیم، فکر می‌کنیم می‌شود سرشت انسان را عوض کرد آن مایهٔ حیرت‌انگیز از حیوانیت در خود و دیگران را. ما نسلی بودیم آرمان‌خواه. به رستگاری اعتقاد داشتیم. هیچ تاسفی ندارم. از نگاه خالی نوجوانان فارغ از کابوس و رؤیا، حیرت می‌کنم. تا این درجه وابستگی به مادیت، اگر هم نشانهٔ عقل معیشت باشد، باز حاکی از زوال است. ما واژه‌های مقدس داشتیم: آزادی، وطن، عدالت، فرهنگ، زیبایی و تجلی. تکان هر برگ بر شاخه، معنای نهفته‌ای داشت …»[۷][۸][۹]

وی همچنین دو دختر که از بازماندگان زمین‌لرزه ۱۳۴۱ بوئین‌زهرا بودند را به فرزندی پذیرفت.[۲]

ارتباط سید مرتضی آوینی با غزاله علیزاده در دوران دانشجویی در دانشگاه تهران، یکی از نکات پرابهام زندگی خصوصی او است.[۱۰]

مرگ
وی که از بیماری سرطان رنج می‌برد بعد از دو بار خودکشی ناموفق، سرانجام در ۲۱ اردیبهشت ۱۳۷۵ در روستای جواهرده رامسر، خود را از درختی حلق‌آویز کرد.[۱] پیکر او را در امامزاده طاهر کرج به خاک سپردند
او در یادداشت پیش از خودکشی خود چنین نوشت: «آقای دکتر براهنی و آقای گلشیری و کوشان عزیز! رسیدگی به نوشته‌های ناتمام خودم را به شما عزیزان واگذار می‌کنم. ساعت یک و نیم است. خسته‌ام. باید بروم. لطف کنید و نگذارید گم و گور شوند و در صورت امکان چاپشان کنید. نمی‌گویم بسوزانید. از هیچ‌کس متنفر نیستم. برای دوست‌داشتن نوشته‌ام، نمی‌خواهم، تنها و خسته‌ام برای همین می‌روم. دیگر حوصله ندارم. چقدر کلید در قفل بچرخانم و قدم بگذارم به خانه‌ای تاریک. من غلام خانه‌های روشنم. از خانم دانشور عزیز خداحافظی می‌کنم. چقدر به همه و به من محبت کرده‌است. چقدر به او احترام می‌گذارم. بانوی رمان، بانوی عطوفت و یک هنرمند راست و درست. با شفقت بسیار. خداحافظ دوستان عزیزم».
محمد مختاری، شاعر، نویسنده و مترجم، بعد از مرگ غزاله در رثایش نوشت: «همیشه می‌گفتند تاوان عمر دراز این است که آدم به سوگ عزیزانش می‌نشیند. اما اکنون انگار این قرار هم برهم خورده‌است. پس بی آن‌که عمر به درازا کشد باید شاهد ضایعات شتابناک این پیکرِ فرهنگی بود که می‌خواهد با انـ*ـدام‌هایی بی‌قرار و پراکنده برقرار بماند…»
کتاب خانه ادریسی‌ها سه سال پس از مرگ غزاله، جایزهٔ بیست سال داستان‌نویسی را از آن خود کرد.


بیوگرافی غزاله علیزاده | نویسنده

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع

منبع: ویکی پدیا


بیوگرافی غزاله علیزاده | نویسنده

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا