M O B I N A
سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
- عضویت
- 3/4/21
- ارسال ها
- 24,702
- امتیاز واکنش
- 63,864
- امتیاز
- 508
- سن
- 19
- محل سکونت
- BUSHEHR
- زمان حضور
- 273 روز 8 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
طرح تاریخ هنر اسلامی و شرح اوضاع حاکم بر آن مشکل تر از بررسی و مطالعه تاریخ علم یا سـ*ـیاست اسلامی است که غلبه حضور و احوالات و ظهور آن در کلمات ونقوش و الحان اقتضای تعمق و تذکری بیش از مطالعه علم یا سـ*ـیاست،که اغلب تفکرحصولی و تدبیر و یا وجود سنت رسمی وجه غالب آن است،دارد.علی الخصوص که دربادی نظر و ظاهرا برخی هنرهای رایج در تمدن اسلامی در بعد از قرآن و ماثورات حضرت نبی(ص)و ائمه اطهار تکوین و گسترش یافته اند (1).اگر فلسفه و دانش یونانی بانهضت ترجمه و با تدابیر بسیار به تمدن اسلامی روی می آورد و جبهه مخالف علوم شرعی را در این تمدن به وجود می آورد،هنر بیگانه نیز با تایید خلفای اموی و عباسی به کمک معماران و نقاشان و شاعران موجی را در تمدن اسلامی ایجاد نمود.با این تفاوت که تعارض آن با عالم اسلام به جهت پذیرش فرهنگ کفر آمیز فرعونی و آخر الزمانی اموی-عباسی کمتر جلوه می کرد و تنها گروهی محدود از متفکران اسلامی نحله ها و صوری از آن را نظرا و گاه عملا تحریم کردند-از جمله صور ونحله هایی از شعر و موسیقی باطل و نقاشی و پیکر تراشی جاهلی که صریحا پیامبر(ص) آن را طرد کرده بود-اما بیشتر صور هنری ملل و نحل مشترک آن عصر به نحوی از انحاءبا پذیرش صورت اسلامی در ساختمان فرهنگ سنتی اسلام شرکت کردند،و گاهی نیزاسلام را در حکم ماده صورت خویش در آوردند و در حقیقت «صورت »همان صورت شرک و کفر بود.این آثار بخشی از هنرها و علوم فلسفی و غریبه و فنون و اخلاق وسیاست نظری و عملی بیگانه از جهان اسلامی را تشکیل دادند در حالی که ربطی به اصل ذات اسلام نداشتند و با آن متباین بودند.
به هر تقدیر با گسترش دیانت اسلامی در فتوحاتی که بیشتر در عصر اموی اتفاق افتاد،بسیاری از هنرها چون سایر شئون فرهنگی ملل و نحل مختلف در قلمرو ولایات اسلامی قرار گرفتند و از آنجا که بسیاری از آنها به صورت آثاری مادی و تجربی بودند نظیرمعماری،نقاشیها و پیکره ها و صنایع مستظرفه(تجملی و ضروری)، بسیار سریعتر واردجامعه اسلامی شدند به طوری که بسیاری از این آثار در دوره امویان در تمدن اسلامی رواج یافت (2).علاوه بر آن قبل از فتوحات اسلامی اندکی از این آثار به مکه و دیگرولایات شبه جزیره به جهت راه ارتباطی میان شرق و غرب وارد شده بود،از باب نمونه وجود نقاشیها و پیکره ها در خانه کعبه و دیگر نقاط شبه جزیره بود که چون بت پرستیده می شدند (3).و مقامی در حد نقاشی و پیکره در ادیان اساطیری داشتند که با ظهور اسلام همه منسوخ گشتند.بعضی از هنرها نیز در نزد عرب جاهلی ریشه محکمی داشت نظیرشعر،که صورت یا روح و معنی آن مورد تعرض قرآن قرار گرفت. همه این هنرهاهنگامی که با روح اسلامی مواجه شدند احساس بیگانگی را در وجود متفکران اسلامی برانگیختند.پس از فتوحات صدر اسلام،هنگامی که جامعه دینی آرامش درونی و بیرونی می یافت در محیط شهری به تدریج به جای توجه به سرچشمه فیاض روح اسلامی،هنربیگانه ای که محیطی کما بیش یونانی-رومی داشت-که اندکی با نفوذ مسیحیت تغییرصورت داده بود-در حکم ماده هنر اسلامی قرار گرفت (4).ذوق اسلامی در مواجه باکلیسای عظیم بیزانس که از عنصر نور و تاریکی و ایکونها بهره می گرفت وجهه همتش رامصروف تجربیات جدید هنری با بهره گیری از عناصر معماری بیزانس و ایران نمود و درقلمرو شعر،موسیقی،نقاشی و صنایع مستظرفه از مواد بیزانسی و ایرانی نیز فراتر رفت وبه خاور دور نیز متوجه گردید.بدینسان تفکر و تاریخ هنری جهان قبل از اسلام به مثابه ماده برای صورت نوعی عالم اسلام درآمد.صورت نوعی هنر اسلامی ذیل مظهریت اسم الله اکبر از یکسو از وحی و کلمات قدسی و نگاه معنوی پیامبرانه به عالم متاثر می شدو از سوی دیگر از ترکیب ابداعی و حضور تخیلی در ساحت قصص (5) بهره مند می شد.
فصل دوم: شمه ای از تفکر و تاریخ هنری جهان قبل از اسلام
ماده هنر اسلامی
امپراتوری روم در سالهای 395 و 410 پس از انشقاق و سقوط امپراتوری روم غربی منحصر به روم شرقی یعنی امپراتوری بیزانس گردید و وارث هنر بخش شرقی یعنی وجه یونانی مآب هنر رومی شد و سپس با تصرفات و تحولاتی هنر خاص مسیحی بیزانس را ایجاد کرد.این هنر در عصر یوستینیانوس به اوج خود رسید.از میان بناهای این عصر وبزرگترین جلوه های هنری بیزانس کلیسای معروف «ایاصوفیه »(به یونانی Hagia Sophia به معنی حکمت مقدس)را می توان نام برد که یکی از برجسته ترین یادگارهای فن معماری است(این کلیسا پس از فتح قسطنطنیه از سوی مسلمانان عثمانی به مسجد تبدیل شد) (6).این کلیسا و کلیساهای نظیر آن در حقیقت جامع همه هنرهای مسیحی درامپراتوری بیزانس بود.
اما مسیحیت در قلمرویی به حکومت رسیده بود که یکی از بزرگترین هنرهای جهان یعنی هنر یونانی-رومی در آن به ظهور رسیده بود.هنر مسیحی در حقیقت بر ویرانه های این هنر نسج یافت و بخشی از آن را در حکم ماده برای صورت نوعیه و کل مطلق خویش اخذ کرده و شیوه ای جدید از معماری و نقاشی و شعر و موسیقی و صنایع را بنا نهاد که بالذات متباین با هنر یونانی-رومی بود (7).از نظر متفکران مسیحی صور خیالی آثار هنری چون ودیعه و موهبتی الهی تلقی می شدند،و از این منظر ابداع هنری و تفکر شعری باپیدایی وجود متعالی مسیح به کمال و تمامیت می رسید و در حقیقت در اینجا آثار هنری جلوه تذکری بودند برای تجسم لاهوت در ناسوت و خدا در وجود مسیح.
نگاهی چنین به هنر آن را به مقام تقدس در جامعه مسیحی می رساند و از اینجاست که بسیاری از آثار هنری یعنی شمایلها و ایکونها را در مقام و مرتبه و به منزله تصویر منقوش کلمات انجیل و تورات تلقی کردند و شایسته پرستش و تقدیس دانستند. مدتی نیز نهضتی در زمان لئون سوم با فرمان مشهور Edit بر ضد این تلقی پدید آمد که به نام نهضت شمایل شکنی Iconoclasme معروف شد و پس از چندی به شکست انجامید.
به هر تقدیر جریانی از هنر مسیحی در شرق بر اساس تلقیات فوق تکوین یافت و دربیزانس شکفته شد.شاعران به محاکات ساحات وجودی مسیح(ع)(یعنی یکی از اقانیم ثلاثه)،مریم،حواریون و قدیسین و دیگر مضامین دینی پرداختند و سروده هایشان راحاصل الهامات غیبی دانستند که فرشتگان در آسمانها آنها را می سرایند،و نقاشان درنقاشیها تصاویر مقدسین را در کنار دیگر تصاویر چنان پرداختند که دیگر واقع نمایی رابالتمام از دست داده بود.هیچگونه پرسپکتیو طبیعی در آنها اعمال نمی کردند و رنگها راچون سمبلها و رموزی برای جلوه گری حقایق به کار می گرفتند.معماران بیزانس بناهایی با شکوه و جلال ایجاد کردند و آنها را با تصاویر و موزائیکهایی زیبا آراستند تا فضایی معنوی را القاء نمایند. اینان معماری یونانی-رومی را طرد کردند و بر زمینه صلیبی شکل با هندسه مقدس و معنوی، کلیساهای بزرگی را بنا کردند و گاه با تغییراتی در معابد یونانی-رومی، کلیساهای جدیدی را ایجاد کردند که تا حدودی از سنت اصیل مسیحی دور بود.
یکی از نمونه های این ابداع کلیسای یحیی تعمید دهنده است که قبلا معبد ژوپیتر بوده، و با آمدن اسلام به فلسطین و سوریه(شام)با بنایی نو صورت مسجد جامع دمشق را گرفت و برخی از عناصر و حالات قدیم مسیحی خود را تا حدودی حفظ کرد.
به هر تقدیر با گسترش دیانت اسلامی در فتوحاتی که بیشتر در عصر اموی اتفاق افتاد،بسیاری از هنرها چون سایر شئون فرهنگی ملل و نحل مختلف در قلمرو ولایات اسلامی قرار گرفتند و از آنجا که بسیاری از آنها به صورت آثاری مادی و تجربی بودند نظیرمعماری،نقاشیها و پیکره ها و صنایع مستظرفه(تجملی و ضروری)، بسیار سریعتر واردجامعه اسلامی شدند به طوری که بسیاری از این آثار در دوره امویان در تمدن اسلامی رواج یافت (2).علاوه بر آن قبل از فتوحات اسلامی اندکی از این آثار به مکه و دیگرولایات شبه جزیره به جهت راه ارتباطی میان شرق و غرب وارد شده بود،از باب نمونه وجود نقاشیها و پیکره ها در خانه کعبه و دیگر نقاط شبه جزیره بود که چون بت پرستیده می شدند (3).و مقامی در حد نقاشی و پیکره در ادیان اساطیری داشتند که با ظهور اسلام همه منسوخ گشتند.بعضی از هنرها نیز در نزد عرب جاهلی ریشه محکمی داشت نظیرشعر،که صورت یا روح و معنی آن مورد تعرض قرآن قرار گرفت. همه این هنرهاهنگامی که با روح اسلامی مواجه شدند احساس بیگانگی را در وجود متفکران اسلامی برانگیختند.پس از فتوحات صدر اسلام،هنگامی که جامعه دینی آرامش درونی و بیرونی می یافت در محیط شهری به تدریج به جای توجه به سرچشمه فیاض روح اسلامی،هنربیگانه ای که محیطی کما بیش یونانی-رومی داشت-که اندکی با نفوذ مسیحیت تغییرصورت داده بود-در حکم ماده هنر اسلامی قرار گرفت (4).ذوق اسلامی در مواجه باکلیسای عظیم بیزانس که از عنصر نور و تاریکی و ایکونها بهره می گرفت وجهه همتش رامصروف تجربیات جدید هنری با بهره گیری از عناصر معماری بیزانس و ایران نمود و درقلمرو شعر،موسیقی،نقاشی و صنایع مستظرفه از مواد بیزانسی و ایرانی نیز فراتر رفت وبه خاور دور نیز متوجه گردید.بدینسان تفکر و تاریخ هنری جهان قبل از اسلام به مثابه ماده برای صورت نوعی عالم اسلام درآمد.صورت نوعی هنر اسلامی ذیل مظهریت اسم الله اکبر از یکسو از وحی و کلمات قدسی و نگاه معنوی پیامبرانه به عالم متاثر می شدو از سوی دیگر از ترکیب ابداعی و حضور تخیلی در ساحت قصص (5) بهره مند می شد.
فصل دوم: شمه ای از تفکر و تاریخ هنری جهان قبل از اسلام
ماده هنر اسلامی
امپراتوری روم در سالهای 395 و 410 پس از انشقاق و سقوط امپراتوری روم غربی منحصر به روم شرقی یعنی امپراتوری بیزانس گردید و وارث هنر بخش شرقی یعنی وجه یونانی مآب هنر رومی شد و سپس با تصرفات و تحولاتی هنر خاص مسیحی بیزانس را ایجاد کرد.این هنر در عصر یوستینیانوس به اوج خود رسید.از میان بناهای این عصر وبزرگترین جلوه های هنری بیزانس کلیسای معروف «ایاصوفیه »(به یونانی Hagia Sophia به معنی حکمت مقدس)را می توان نام برد که یکی از برجسته ترین یادگارهای فن معماری است(این کلیسا پس از فتح قسطنطنیه از سوی مسلمانان عثمانی به مسجد تبدیل شد) (6).این کلیسا و کلیساهای نظیر آن در حقیقت جامع همه هنرهای مسیحی درامپراتوری بیزانس بود.
اما مسیحیت در قلمرویی به حکومت رسیده بود که یکی از بزرگترین هنرهای جهان یعنی هنر یونانی-رومی در آن به ظهور رسیده بود.هنر مسیحی در حقیقت بر ویرانه های این هنر نسج یافت و بخشی از آن را در حکم ماده برای صورت نوعیه و کل مطلق خویش اخذ کرده و شیوه ای جدید از معماری و نقاشی و شعر و موسیقی و صنایع را بنا نهاد که بالذات متباین با هنر یونانی-رومی بود (7).از نظر متفکران مسیحی صور خیالی آثار هنری چون ودیعه و موهبتی الهی تلقی می شدند،و از این منظر ابداع هنری و تفکر شعری باپیدایی وجود متعالی مسیح به کمال و تمامیت می رسید و در حقیقت در اینجا آثار هنری جلوه تذکری بودند برای تجسم لاهوت در ناسوت و خدا در وجود مسیح.
نگاهی چنین به هنر آن را به مقام تقدس در جامعه مسیحی می رساند و از اینجاست که بسیاری از آثار هنری یعنی شمایلها و ایکونها را در مقام و مرتبه و به منزله تصویر منقوش کلمات انجیل و تورات تلقی کردند و شایسته پرستش و تقدیس دانستند. مدتی نیز نهضتی در زمان لئون سوم با فرمان مشهور Edit بر ضد این تلقی پدید آمد که به نام نهضت شمایل شکنی Iconoclasme معروف شد و پس از چندی به شکست انجامید.
به هر تقدیر جریانی از هنر مسیحی در شرق بر اساس تلقیات فوق تکوین یافت و دربیزانس شکفته شد.شاعران به محاکات ساحات وجودی مسیح(ع)(یعنی یکی از اقانیم ثلاثه)،مریم،حواریون و قدیسین و دیگر مضامین دینی پرداختند و سروده هایشان راحاصل الهامات غیبی دانستند که فرشتگان در آسمانها آنها را می سرایند،و نقاشان درنقاشیها تصاویر مقدسین را در کنار دیگر تصاویر چنان پرداختند که دیگر واقع نمایی رابالتمام از دست داده بود.هیچگونه پرسپکتیو طبیعی در آنها اعمال نمی کردند و رنگها راچون سمبلها و رموزی برای جلوه گری حقایق به کار می گرفتند.معماران بیزانس بناهایی با شکوه و جلال ایجاد کردند و آنها را با تصاویر و موزائیکهایی زیبا آراستند تا فضایی معنوی را القاء نمایند. اینان معماری یونانی-رومی را طرد کردند و بر زمینه صلیبی شکل با هندسه مقدس و معنوی، کلیساهای بزرگی را بنا کردند و گاه با تغییراتی در معابد یونانی-رومی، کلیساهای جدیدی را ایجاد کردند که تا حدودی از سنت اصیل مسیحی دور بود.
یکی از نمونه های این ابداع کلیسای یحیی تعمید دهنده است که قبلا معبد ژوپیتر بوده، و با آمدن اسلام به فلسطین و سوریه(شام)با بنایی نو صورت مسجد جامع دمشق را گرفت و برخی از عناصر و حالات قدیم مسیحی خود را تا حدودی حفظ کرد.
تاریخ هنر اسلامی
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com