خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

فیلم

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/2/22
ارسال ها
2
امتیاز واکنش
2
امتیاز
48
سن
57
محل سکونت
Reine
زمان حضور
7 ساعت 50 دقیقه
نویسنده این موضوع
"شیطان وجود ندارد"

محصول سال 1398 در 4 اپیزود
برنده جایزه ی خرس طلایی در بخش مسابقه ی هفتادمین فستیوالِ بین‌ المللی فیلم برلین 2020


there-is-no-evil.jpg



این فیلم ساختار آنچنان قوی و صاحب سبکی ندارد، ولی دیدنِ آن اذیت کننده هم نیست، مگر ریتم کند و کش دارِ تدوین. بطوری که براحتی میتوان 1 ساعت از مجموع این چهار اپیزود را حذف کرد، بدون اینکه صدمه ای به فیلم وارد شود.

1- فیلم در صدد القای طرز فکر مقاومت در برابر زور و استبداد است. کما اینکه یکی از شخصیت ها علناً اشاره میکند: "قدرت تو در نه گفتن توئه". گرچه این جمله ی "هاول" بوده که در این فیلم استفاده شده، ولی حتی هاول هم "نه" گفتن را در هر شرایطی تجویز نمیکند. "نه" یا "بله" گفتن بسته به شرایط، موضوع، طرز فکر، شخصیت فردی، نگرش و باورههای هر کسی تفاوت پیدا میکند. توصیه به "نه" گفتن و ایستادگی در مقابل ظلم ریشه در اسلام و تاریخ اسلام دارد و چیز جدیدی نیست. ولی برای مثال، از طرفی بودیسم هم میگوید: "شرایط را همانطور که اکنون هست بپذیر، چون وضعیت فعلی مناسب ترین وضعیت ممکنه برای تو است". یعنی دقیقاً برخلاف اسلام. من در اینجا قصد مقایسه و قضاوت در مورد این دو نگرش را ندارم که بگویم حق با کدام است. من فقط مثالی آوردم برای آن جمله، چون "نه" گفتن هرچقدر هم که "قدرت" محسوب شود، هم تراز قدرتِ مَرمیِ گلوله نیست.

2- در نظر شخصیت های این فیلم، کشیدنِ صندلی از زیر پای محکومینِ به اعدام ظاهراً جرم محسوب میشود (و یا "گنـ*ـاه"). در حالیکه در سطح نظامی، آن شخص تصمیم گیرنده نیست. صرفاً مجریِ فرمانِ تصمیم گیرنده(ها) است. درکِ این موضوعِ ساده، ظاهراً برای شخصیت های فیلم سخت است. شخصیتِ سرباز نیز ظاهراً در مورد اعدام مجرمین علاقمند است که خودش تصمیم بگیرد. چیزی که در ساختارِ سلسله مراتبیِ نظامی در تمام جهان بی معنی و غیر ممکن است. حتی سرباز وظیفه ای که صندلی را از زیر پای "کیوان" کشیده، بخاطر شناختِ غلط از کیوان (که فکر کرده کیوان مجرم جنایی بوده، نه سـ*ـیاسی)، قبل از دیدنِ عکسِ دیواریِ کیوان، مشکلی با کاری که خودش انجام داده نداشت. حتی نامزدِ این سرباز هم در انتها به شکلی جدا میشود که گویی این سرباز با تصمیم شخصیِ خودش صندلی را از زیر پای کیوان کشیده!

3- بزرگترین نقطه ضعف این فیلم: دستور نظامی، اِعمال "استبداد" نیست، و اجرای دستور نظامی هم "بله" گفتن در برابر استبداد نیست. ظاهراً فیلمساز این دو نکته را هنوز متوجه نشده، و یا کلاً با ساختار سلسله مراتب نظامی که در همه ی کشورها بدون استثنا اجرا میشود، آشنایی ندارد.

4- اپیزود اول فقیر ترین بخش این فیلم است. یک اپیزود کش دار با سکانهای بی مورد و بی ربط به اهداف فیلم، با پرگویی ها و وراجی های زن، و سکوت بی موردِ مرد نقش اول، خرید از فروشگاه، غذا خوردن در رستوران و بانک و . . . کلّی سکانس بی مورد دیگر.

5- ظاهراً این فیلم کاری به تصمیم گیرندگان و صادر کنندگان حکم اعدام ندارد، و فقط مشکلش با اجرا کنندگان اعدام است.

6- "شیطان وجود ندارد" نام اپیزود اول است که برای نام کل فیلم انتخاب شده. با این حال نه در اپیزود اول و نه در سایر اپیزودها اتفاقی، موضوعی یا چیزی در ارتباط با وجود شیطان به میان نمی آید، و انگیزه ی فیلمساز از این اسم معلوم نیست.

7- در اپیزود دوم شخصیت سربازِ اول، کاغذ یادداشتی را از هم خدمتیِ خود میگیرد که گفته: "شاید به کارت بیاد". گرچه این سرباز تا خروج از زندان چند بار به این کاغذ نگاه میکند، محتوای کاغذ برای مخاطب همچنان مبهم و مجهول باقی میماند.

8- سربازِ اپیزود سوم به دلیل نامعلومی لباسهای سربازی خودش را در جنگل پنهان میکند و با لباس شخصی راهیِ خانه ی نامزدش میشود. در حالیکه همه ی اعضای خانواده ی نامزدش میدانند که او سرباز است. شاید او لباسهای سربازی را به این دلیل در جنگل پنهان میکند تا در آخرِ اپیزود نامزدش از آن لباسها یک مترسک بسازد!

9- شخصیتِ مرد اپیزود آخر یک پزشک است که بدلیل نامعلومی در یک بیابان پَرت و دور از شهر زندگی میکند، و ظاهراً یک بیماری مزمن نیز دارد. ولی عُزلت گزینیِ و بیماریِ این شخص نه ارتباطی به سایر اتفاقات داستان دارد، و نه دلایلش برای مخاطب پاسخ داده میشود.


* جمع بندی:

فیلمسازیِ مستقل الزاماً به معنی فیلم سـ*ـیاسی ساختن نیست. کما اینکه استفاده ی ابزاری از هنر سینما نیز "هنر" نیست، "رسانه" است. این کار به معنیِ ابزار قرار دادنِ هنر سینما در خدمتِ صدور مانیفست سـ*ـیاسی است. به بیانِ دیگر، نزول شأن هنر سینما در حد "سـ*ـیاست". هر فیلمی که حرف سـ*ـیاسی بزند الزاماً نه تنها ارزشمند نیست، بلکه آلوده کردن هنر با فضای مسمومی بنام "سـ*ـیاست" است. حال، این در خوشبینانه ترین حالت است. اگر کمی بدبین باشیم، حتی میتوانیم سازنده ی این فیلم را عین مخالفینش ببینیم. چون به همان روشی که قدرت های مقابل و مستبدِ این فیلمساز از سربازها در جهت اهداف خودشان سو استفاده میکنند، خود فیلمساز هم از این واسطِ هنریِ "سینما" در جهت اهداف خودش سو استفاده کرده و ارزش سینما را در حد "رسانه" پایین آورده است؛ آن هم در یک سطح زرد و شعار گونه. بنابر این، فیلمِ "شیطان وجود ندارد" یک اثر سینمایی نیست. یک محصول رسانه ای و در حد و ارزش همان رسانه است. من از گرایش های فستیوال فیلم برلین هم خبر ندارم و قصد زیر سوال بردن فستیوال را هم ندارم. ولی با توجه به چیزی که علناً در این فیلم دیده میشود، اعطای جایزه ی بهترین فیلم صرفاً میتواند نشانگر این باشد که سایر فیلم های شرکت کننده، در مقایسه به مراتب حتی از این فیلم هم ضعیف تر بوده اند.


کردیت:

کارگردان: محمد رسول‌اف

تهیه‌کننده: کاوه فرنام، فرزادپاک، محمد رسول‌اف

فیلمنامه: محمد رسول‌اف

بازیگران: احسان میرحسینی، شقایق شوریان، کاوه آهنگر، دریا مقبلی، محمد ولی‌زادگان، مهتاب ثروتی، ژیلا شاهی، محمد صدیقی‌مهر، باران رسول‌اف

موسیقی: امیر ملوک‌پور

فیلم‌بردار: اشکان اشکانی

تدوین‌گر: محمدرضا مویینی، میثم مویینی

مدت زمان: ۱۵۰ دقیقه

محصول: ایران، آلمان، جمهوری چک

زبان: فارسی


در باره ی فیلم "شیطان وجود ندارد".

 
آخرین ویرایش:
  • تعجب
Reactions: Mahii
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا