خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,242
امتیاز واکنش
64,121
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
اصلیت و بنیادی تاریخی هزارهها در جریان سالهای متمادی از طرف تاریخ دانا ن مورد جروبحث قرار گرفته ، بسیاری معلومات هائیکه در باره ای هزاره ها تنها به شکل ارائه ای گزارشات پایه کذاری شده و توسط نمایندگان کشور هائی مختلف مانند انگلستان و روسیه با یک هد ف معین سـ*ـیاسی نوشته شده است. تعداد زیادی از انها از نگاه ارزش اکادیمیکی قابل شک و تردید بوده و اکثرامنشآء معلوماتی آنها از دست هائی دوم سر چشمه میگرند و به مقاصد سـ*ـیاسی انترو پولو جیستیکی ( مردم شناسی) و هدف تاریخ نویسیی استفاده گردیده است، آکثرا این معلوماتها از طریق غربی ها و مسافزینیکه برای سیاحت میرفتند منشائ گیرفته است . ثانیا. مسا ئیلیرا که آنها باید در باره ای هزاره ها می آموختند ویا نوشته میکردند صرف ازطریق ترجمان ویااز تکست های دست دوم استفاده میکردند وحتی خود نویسنده هیچ وقت از ا فغانستا ن دیدن ومشایعت نمی کردند. سوم. انحصاری قدرت وتبعیض نژادی توسط پتانها در مقابل هزارهها در باره ای اداره و قدرت 200 دو صد ساله نه تنها منجر به کمبود رشد سـ*ـیاسی و اقتصادی در هزارستان شد بلکه همچنان باعث عدم رشد نهاد هائی کلتوری وتا ریخی در افغانستان نیز گردیدند. چهارم . تحقیقات سیستماتیک وعلمی تاریخ هزاره ها اضافه تر پیچیده تر شده میرفت . به علت هائی اینکه مسا ئیلیکه در مورد این مردم نوشته میشد مطالعاتی عمومی ووسیع در ایران و افعا نستان وهندوستان و( پاکستان امروز ) جمع بندی و گرد آورده میشدند. با وجودی آنهم این تحقیقات در باره ای هزاره ها هیچ وقت مورد قبول واقع نگردید از طرف قدرت حاکمه در افغانستان کنترول می گردید و دانشمندا نی داخلی به این موضوع جلب و تشویق نمیگردیدند .در حالیکه برای یک عالم غربی پیشبرد ی چنین تحقیقات با موجودیت پرابلمهائی سـ*ـیاسی از یک طرف و پیچیدگیهائی منطقوی از طرف دگر تقریباغیر ممکن بود .بر علاوه یک عالم غربی در جریان این 200 سال ا جازه رفتن به افغانستان مرکزی را باید از حکومت پتان ها تقاضا میکردند . این دلائیل مانع یک تحقیقاتی وپژوهش واقعی در مورد تاریخ هزاره ها شده است. پنجم . به نسبت موجود یت تبعیض نژادی و تفوق ملی توسط دولت مرکزی در رابـ*ـطه با هزاره ها ورود آزاد و دسترسی به اکثریت اسناد هائی با ارزش سـ*ـیاسی تاریخی و دست اول توسط هزاره هائی مختلف، خانواده ها و شخصیتهائی انفرادی نگهداری و محافظت میشدند به طوری عادی غیر ممکن نبودند. بسیار مسا ئیل در تاریخ افغانستان و خاصتا تاریخ هزاره ها تا به امروز نا معلوم باقی مانده است.در نتیجه این یک واقعیت است که کار بسیار اندک در افغا نستان از طرف مردمان ارجل و عمومی پیش برده شده، ولی کار ناچیزیکه از طرف علمائی خود افغا نستان درین رابـ*ـطه وقف شده است متآسفانه بخش اعظم آن و حتی اضافه تر از تکرار در بررسی و قضاوت نظریاتی دانشمندان غربی که خود این نظریات دارائی نواقصات و کمبودیهای زیاداست مصروف شدند .در ضمن هیچگونه کار معتبر، بنیادی و اکادیمیکی از طرف علما و جامعه شناسان وجود ندارند نویسنده اظهار میدارند که این نظریات شخصی من است وعوامل عمده آن موجودیت تیوریهائی مختلف و عدم تحقیقات علمی و اجتماعی دانشمندان وعلما بخصوص در بخش هائی علوم مردم شناسی(انتروپولوجی) وجامعه شناسی افغانستان می باشد.
تاریخ حکایت طولانی انسان ها و داستان گذر بشریت از مرزهای حیوانیت به تمدن های بزرگ است. انسان ها طی نسل های پی درپی ، حاصل دست رنج گذشتگان خود را توسعه دادند و به پیش رفتند. هر قومی بر ویرانه های اقوام پیشین مستقر شدند و هر یک گمان بردند که عالی ترین محصول همه تاریخ شده اند ولی پس از چندی غفلت ها و غرورها آنها را هم در خود گرفت. اما آنچه بر جای ماند ، دستاوردهای تمام بشریت بود که خواه نا خواه ،از هر قومی به قومی دیگر منتقل می شد. تمدن ها از پی هم ظاهر شدند و به مرورو درطی قرن ها ، هنر و معماری وعلوم و دیگر دستاوردهای انسانی را گسترش دادند.
انسان این موجود پیچیده ، گاهی فجایع فراوانی به بار آورده و گاه عالی ترین نمونه های انسانیت را به پیشگاه تاریخ معرفی نموده است. اما به هر حال باید دانست که هرچه شده است ، حاصل دسترنج خود انسان است. لذا هرچه هستیم و هرآنچه می خواهیم باشیم یا آرزویش را داریم ، محصولی است که زمینه ها و نیازهایش را می توان مهیا نمود و می توان از نو ساخت و پدید آورد. بررسی تاریخ در واقع، به معنای برخورد با سرگذشت تلخ وشیرین مردم یک سرزمین است. سنت تاریخی چنان میشود که گاهی قهرمانان یک سرزمین، در آن سوی دیگر دشمنان فراموش نا پذیر مردم اند. بطور نمونه مردم ما نام سلطان محمود و احمد شاه درانی را فاتحان کبیر می خوانند. در حالی که هردو برای مردم هندوستان، غارتگران کبیر هستند.
تاریخ ملی هر قومی، یاد نامه و حافظه ی سرزمین آنها است. اهمیت تاریخ، در حقیقت یابی آن نهفته است. پیش از تاریخ نگاری، به اندیشه های حقیقت بین، انصاف محور و تاریخ نگراحتیاج است. تاریخ نگار باید بسـ*ـتر تاریخ ( جامعه )، محور تاریخ ( مردم ) ، رفت و گذر تاریخ ( عنصر زمان ) و باور تاریخ ( تمدن و فرهنگ ملی اقوام ) را با دید انصاف نگری ببیند.


تاریخ معاصر هزاره ها

 
  • تشکر
Reactions: *NiLOOFaR*

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,242
امتیاز واکنش
64,121
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
تشخيص اصلی هويت بومی و تاريخی هزاره، مستلزم تبيين واقعيت های تاريخی و برداشت شواهد و قراين از عمق جامعه هزاره بادرنظرداشت شيوه های معين تحريف هويت تاريخی اقوام تحت استبداد بخصوص هزاره ها از طرف حاكمان سركوبگر و استبدادی دوره های مختلف افغانستان مي باشد . داكتر سيد عسكر موسوی، ديدگاه خود را درمورد قديمی بودن هزاره ها درين سرزمين با تذكار معلومات ارايه شده در مورد كوشانی ها و يفتلی ها در تاريخ مرحوم غبار ، چنين جمع بندی مي نمايد « برای اين منظور ما نيازمند بررسی تاريخ گذشته باميان - مركز هزاره جات - و تنديس های قديمی بودا هستيم...
ازنظر تاريخی ، آيين بودائی حداقل ۱۵۰۰ سال قبل از حمله مغول ها به خراسان “ افغانستان امروز “ بطور وسيع در جنوب هندوكش حاكم بود ، به گونه ای كه اين آيين ، سالانه هزاران زائر چينی را به باميان مي كشانيد . مهم آنكه اين ناحيه برای چند قرن جايگاه دائمی برای گسترش نژاد زرد شد . دره باميان طی قرن اول ميلادی يكی از مراكز گسترش بوديسم بود باميان در آنزمان بخشی از امپراتوری كوشانی “ 40ـ 220 “ و تحت تأثير فرهنگ و مذهب بودائی بود . كوشانی ها اصولا جزو قبايل “ ستی “ بودند و در منطقه ای به امتداد كاشغر تا شمال “ دريای بلخ “ به سر مي بردند . شرقی ترين قبايل ستی “ یوچی “ ناميده ميشدند .

كوشانی ها از ميان یوچی ها برخاسته بودند و به دنبال جنگ های قبيلوی به سرزمين های جنوب آمودريا كشانده شدند . اگرچه امپراتوری كوشانی ها در 220 ميلادی در شمال هندوكش ازهم پاشيد اما كوشانيان تا سال 425 ميلادی در جنوب هندوكش به فرمانروائی خود ادامه دادند .

بوديسم در قرن سوم پيش از ميلاد توسط راهبان بودائی به نواحی جنوب كوه های هندوكش عرضه شده بود . با توجه به سكه های قديمی پيدا شده در باميان ، نقاشي های روی ديوار های معبد و اطراف تنديس های بودا ، نقاشی های به جا مانده از زمان آخرين شاهان كوشانی و همچنين شكل فزيكی تنديس ها ، مي توان چنين نتيجه گرفت كه ساكنان اين منطقه تا حدود 2300 سال پيش دارای همان تركيب فيزيكی صورت بوده اند كه هزاره های امروز هستند . بدين ترتيب چهره مغولی ساكنان هزاره افغانستان شمالی را مدت ها پيش از حمله چنگيز خان و امير تيمور كه ظهور آنها در صحنه تاريخی نسبتا جديد است ، جستجو كرد . يفتلی ها “ 566 - 425 “ ، جانشينان امپراتوری كوشانی نيز به قبايل ستی با همان تركيب فزيكی و چهره تعلق داشتند . تأثير يفتلی ها را تا زمان پيدايش كلمات تركی در هزارگی ميتوان دنبال كرد . البيرونی رد پای يفتلی ها را تا ترك های تبت باز مي گرداند و اولين فرمانروای اين سلسله ـ که بيش از شصت فرمانروا داشته است ـ را “ برها تاگين “ يا” بَرَه تاگين “ ميشناسد . آخرين حاكمان تاگين “ تگين “ ، غزنوی ها بودند كه در حدود هزار سال پيش در غزنی حكومت كردند پس از يفتلی ها ، نواحی جنوبی آمو دريا تحت فرمان سلسله های ترك آسيای مركزی و شرقی درآمد كه بيش از هزار سال بر آن جا حكومت كردند . مسلما طی اين دوره ، هزاره جات امروز تا حد زيادی ازين مردمان فاتح نيز تأثير پذيرفت .

بنابرين ، مدت ها پيش از ظهور مغل ها ، ساكنان هزاره جات امروز در معرض تآثيرات اقوام قديمی تر و ترك زبان با ويژه گی های فزيكی شبيه مغل ها قرار گرفتند » .

هزاره نژاد مغول:
نام واقوام هزاره در سر زمینی بنام افغا نستان یک نام آشنا و با ور صد در صدی است که اذ هان خیلی از پژو هشگران واصحاب اند یشه را به خود جلب کرده است اما در بین این اصحاب اختلاف های زیاد است. بعضی این قوم را به مغول نسبت می دهد وبعضی به چنگیز خان، نظری این دانشمندان هزاره کمی آدم خواننده را گیج می کند وآدم دقیق گفته نمی تواتند که این قوم بنام هزاره از باقی ماندی مغول است یا چنگیز خان، اما هزاره کلمه ای است فارسی، یعنی اشیائی که شمارش آن به هزار رسد که در عربی آن را الف ( یعنی هزار) گویند، وهزار مر حله ای است از اعداد. ولی کلمه ( هزاره) اسم است برای یک قوم ویک عشیره، که اکثریت آنان در منا طق مرکزی افغا نستان به نام هزاره جات یاد می شود بودو باش دارد.
هزاره ها از نگاه قومی، دومین کتله بزرگ قومی جامعه افغا نستان را تشکیل می د هند، که اکثریت شان در مناطق شمال ,شمال شرقی و مركزي کشور افغا نستان زندگی می کند از نگاه در صدی بیش از5 \ 27 در صد جامعه را« در افغا نستان » تشکیل می دهند، علاوه بر سا حات مرکزی وشمال شرقی وشمال در اکثر شهر های بزرگ افغا نستان به شکل پرا کنده وحتی نا م بدل زندگی می کنند. اما فعلآ در تمام نقاط افغا نستان بخصوص در شهر های بزرگ افغا نستان از جمله، کابل پا یتخت ومزار شریف، هرات، قند هار، پخش شده اند، هم اکنون جمعیت کلانی از مردم هزاره در کشور های همسا یگان ایران و پا کستان زندگی می کند و تا بعیت آن کشور ها را قبول کرده اند، هزاره های مقیم ایران به « خاوری ها » مشهورند.
( محمد اسحق اخلاقی می گویند، هزاره ها در اصل اقوام مغول تباری هستند که در فاصله قرنهای سیزده تا پانزده میلادی 7 تا 9 هجری از حدود کاشغر وختن روی به دامنه های جنوبی رشته کوههای هندو کش نهاده ودر بخشهای شمالی وغربی رود های هلمند وترنک یعنی از دامنه هندوکش وکوه بابا گرفته تا هرات واطراف هریرود سکنی کزیدند، نام هزاره نشان از واحد نظامی مغولی که هزار سواررا در بر می گیرد دارد، غوریها که سا کنان اصلی این خط بودند گذشته از پاره از خصوصیات نژادی خود زبان پارسی را نیز به هزاره ها ارزانی داشتند)
زبان اکثریت قاطع هزاره ها، فارسی وبا لهجه هزاره گی است، ولی هزاره های شهری ونیز هزاره های شمال، وشمال شرقی، وشمال غربی، لهجه فارسی متفاوت با لهجه هزاره های هزاره جات دارند.قوم هزاره، متشکل از قبایل وطوایف متعددی است. این قبایل در عین اینکه ریشه واحد دارند خصو صیت رفتاری، گفتاری مخصوص به خود را دارند، طوایف عمده هزاره ها عبارتند از: دایزنگی، دایکندی، دای فولاد، دای میرداد، دای قوزی، دای میرک، دای چوپان، دای ختای، دای مرگان، دای زینات، لعلی علیداد سیری در هزاره جات...
مردم هزاره از نژاد زرد محسوب شده ومنشا ء ترک و مغولی دارند، در این که پیشینه تاریخی هزاره ها به کجا وبه کی بر می گردد، اختلاف نظراتی بین پژو هشگران وجود دارد، عده ای گفته اند که هزاره ها از سا کنان بومی افغا نستان هستند واز دیر باز در هزاره جات فعلی زندگی می کرده اند اما بیشتر محقیقین هزاره ها را غیر بومی می دانند، به عقیده ای این پژو هیشگران هزاره ها باز ماند گان لشکریان مغول_ که مرکب از مغول ها وترکهای آسیای میانه « ترکیه فعلی» می باشند.
آنچه در بین مردم هزاره شایع است وآنان به آن تکیه دارند این است که خود را از تبار قوم مغول که بخشی از زرد پوستان است می دا نند، چون مردم هزاره تاریخ مدون وروشنی نداشته اند تا بیان کننده سوابق شان باشد. واحتمال زیاد بر این است که این نظر از اجداد مان سـ*ـینه به سـ*ـینه انتقال پیدا کرده وبرای نسلهای بعد رسیده باشد چنانچه تاریخ اقوام وملل اکثرآ چنین است که از نسلهای قبلی به نسلهای بعد انتقال پیدا کرده است.
پس هزاره عبا رتند از اخلاف وفرزندان مها جرین عساکر مغول ها ویا ترک مغول ها که توسطه چنگیز خان ویا یکی از پیروان وی که در ایران ویا آسیای مرکزی حکومت می کرد ومنا طق فعلی هزاره جات جا یگزین شده بودند. اما سا کنان اصلی هزاره جات اوقو حش هزاره جات که پیش از چنگیز خان ویا مغول ها برای اشغال منا طق مرکزی درآن می زیستند مثلآ در منشأ هزاره ها سهیم نبوده اند.
در مورد « تاریخ پیدایش هزاره» تیمور خانوف می نویسد: ظا هرآ دیده می شود که ملت هزاره در اواسط قرن چهاردهم میلاد شکل گرفته اند، حقیقتآ این تشکلات در سر زمین هزاره جات که در نتیجه وصلت عسا کر مغول با سا کنین منطقه صورت گرفته است زیرا از این تاریخ به اصطلاح هزاره برای اولین بار ابراز وجود نموده است قبل از آن به نظر نمی رسید.
ممکن است که مردم هزاره از راه زبان وکلمات، با مغولها نسبت دهند مطلب این است که زبان مردم هزاره فعلآ جزء از زبان پارسی می با شند، به این معنی که روش واسلوب زبانشان فارسی محسوب می شود ولی در بین کلمات واسماء ونامهای آنان کلمات واسماء مغولی زیاد است وجود کلمات مغولی بیانگر این است که این مردم روز گاری با این زبان سرو کار داشته اند اینک به طور نمونه چند لفظی در این جا آورده می شود.


تاریخ معاصر هزاره ها

 
  • تشکر
Reactions: *NiLOOFaR*

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,242
امتیاز واکنش
64,121
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
1 ) ابغه هزاره گی، وابغه مغولی برادر پدر
2) آشار هزاره گی، آشار مغولی به معنی بسیج نمودن برای کار.
3) الوس هزاره گی ، ومغولی به معنی جمعیت.
4) بای هزاره گی بای وابایان مغولی به معنی ثروتمند.
5) بلجه هزاره گی ، بلجا مغولی به معنی وعده.
6) توره هزاره گی توره مغولی به معنی سخن گفتن.
7)جیجی در هردو زبان به معنی پستان.
8) چوک در هردو زبان به معنی خم شدن انسان است.
9) خا تون در هردو زبان به معنی زن محترمه است.
10)ناور در هردو زبان به معنی حوض بزرگ از آب می باشد.
آقای استاد حاج کاظم یزدانی در این را بطه کتابی تحت عنوان « فرهنگ عامیانه » نوشته که در آن خیلی از الفاظ مغولی وترکی معدو استعمال مردم هزاره مشخص شده است واین تدا خل لغات دلیل بر اینکه این مردم سابفه آن زبان را داشته وزمانی که زبان فارسی را بر گزیده اند باز تعدادی از کلمات والفاظ را نگه داشته اند. یکی از دلا یل بر اینکه مردم هزاره مغول می باشند اختلاط وترکیب وامتزاج آنان ( قوم هزاره) با نکودری هاست. هزاره ها ونکودری ها در جریان تاریخ وتحولات در کنار وپهلوی هم بوده وبا هم امتزاج داشته اند بگونه ای که در همه مسا یل وپیش آمد ها با هم نوا وهمدرد بوده و در جنگها با هم شرکت داشته اند. نکودریها در اصل مغولند آنان از قوام ونیروی « نکودرنئین» از فرزندان جغتایی خان بن چنگیز واز سرداران او کتایی بوده ودر عهد او به جانب غور وغزنی فرستاده شد، بعد ها همین مردم با هزاره ها یک جا گردید با هم در حوادث وپیشا مد ها هما هنگ گردیدند وبه مرور زمان نام نکو دری کا ملآ از نظر ها افتاد وهمه به نام هزاره خوانده شدند.
نکته ای که از قضیه فوق به دست می آید این است که نکودریهایی معروف جزء لشکریان جغتایی خان بن چنگیز خان واز تبار مغولها بوده اند که با ایلی خانان ایران نیز در گیری داشته اند وبعد همین مردم با مردم هزاره متحید گردیده اند.
( احمد رامین رازی آورده است: نفوذ تدریجی نکو دریها به هزاره جات سبب گردید که آنها به تدریج در بین ساکنین محلی به نام هزاره معروف گشته وآب شوند طوری که اگر از اواخر قرن پانزده تا شروع قرن هفده در منابع تاریخی گفتاری در باره نکودریها می شد هم چنین اشاره ای به هزاره نیز صورت می گرفت که آنان به گروههای مستقل معروف بودند ولی دراواخر قرن هفده در منابع تاریخی وگفتاری در مورد نکو دریهای مستقل به نظر نمی رسید ونکو دریها به صفت یکی از گروهها ویا طوایف هزاره شمرده می شدند. مهترین نکته را در این مسئا له تشکیل ملت هزاره با خصو صیات کامل یک قوم طی این دوران در بر می گیرد، یعنی بعد از اوا خر قرن هفده می توان پیرا مون تاریخ ملت هزاره به عنوان یک ملت جدا گانه ومستقل گفتگو کرد نه در باره یک طایفه یا یک فرقه عسا کر مغولی سا کن در مناطق شرقی ایران یا مناطق مرکزی افغا نستان کنونی( تاریخ ملی هزاره ها )
( نتیجه اینکه نکودریها ی مغولی با هزاره ها ترکیب و مخلوط شده اند که یک ملت به نام هزاره گردیدند، این ترکیب وامتزاج در صورتی که ما به الا شتراک در بیشان نمی بود ممکن نبود، وآنان ما به الا شتراک مغول بودن وپیوند در نژاد وتبار است. تاریخ نامه هرات هروی )
علا وه بر دلایل ذکر شده بر ریشه مغولی هزاره ها بقا ء نامهای بعضی از سرداران مغول است که فعلآ اقوامی به نام آنها در بین هزاره موجودند مانند. دای چوپان که امیر چو پان یکی از سرداران معروف ایلخا نان بود ونامی بوغا ء وایل خان وغیره است

زیستگاه اصلی ملیتِ هزاره




افغانستان کشوریست که اقوام و قبائیل مختلف در آن زندگی می نمایند و هر کدام آنان دارای هویت تاریخی و فرهنگ غنی مختص بخود می باشد. هزارجات سرزمین پوشیده از کوهها و صخره هائی بلند و عظیم است که عظمتش نه تنها طبیعت کوهستانی است بلکه در پشت کار و اراده ای مرد آبدیده –قدامت تاریخی این سرزمین اسطوره در برابر تهاجمات مهاجمان بوده است.ساکنان صبور و مقاوم هزارجات یا هزارستان تنها مردم است که با غول های وحشی سردی و برودت – برف و باران از یک سو و از سوی دگر با فشار و اختناق فقر- گرسنگی و بی نوائی دست و پنجه نرم نموده است و بارهای از مشکلات و بد بختی را بر فراز قلل و در اعماق دشت ها و درههای عمیق و باریک این خطه باستانی بدوش می کشند و با سهولت با موانع رزم میدهد و در واقع فاتح تمام موانع و صخره های تسخیر ناپذیر خویش هستند. هزارجات سر زمین باستانی و تاریخی است، وقتیکه نام این خطه ای تاریخی می بریم همه بیاد شهر غلغله، شهر ضحاک، بند امیر و از همه مهمتر مجسمه های بزرگ صلصال و شمامه می افتد. موقعیت هزارجات در جهان معاصر در بخش از کوهستانی ترین ساحه ای کره ای زمین و از چشم انداز زمانی در تحتانی ترین پله ای تاریخ روی خط تصادم امواج طوفانزا و حادثه خیز اجتماعی و سـ*ـیاسی قرار گرفته است. اما این منطقه روزگاری با گذشتن راه ابریشم تمدن شرق و غرب را با هم وصل می کنند.
در گذشته های دور هزاره جات کنونی - بنام های زیر یاد شده است: به گفته (بلیو)غر مارث که این نام در کتاب مقدس نیز آ مده است – به قول مرحوم غبار نویسنده افغانستان در مسیر تاریخ : قریب) ۵۰۰۰) سال پیش از هزاره جات بنام (ستا گید یا) نام بر ده شده است شا هان هزاره جات قبل از اسلام بنا م ها ی شیران بامیان از اولاده کوشانی و یفتلی و بعدآ بنام های هزار بنده – شار و ریو شاران یاد میشدند که عمدتآ در دو نقطه تاریخی این سرزمین بنام های (پشین) یا افشین یکاولنگ کنونی و (سورمین) سر پل فعلی که پایتخت تابستانی و زمستانی ایشان بودند حکومت میراندند.


تاریخ معاصر هزاره ها

 
  • تشکر
Reactions: *NiLOOFaR*

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,242
امتیاز واکنش
64,121
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
کنت کورت و بطليموس مورخين عهد سکندر کبير، فريبه جهانگرد فرانسوي، هنري فيلد کريستياتس محقق دنمارکي و جورج راورتي، از مورخان غربي. مقدسي، مولف گمنام حدودالعالم در ۹۵۹ ميلادي، ابي بکر مشهور به ابن فقيه، ابن خرداد در ۹۲۰ ميلادي، ناصر خسرو بلخي از مورخين اسلامي و همچنان هيوان تسنگ راهب چيني از موجوديت غرج الشار، غرجه، غرجستان، شاران غرجستان و موجوديت هزاره ها در غرجستان به کرا ت ياد نموده اند.

حکمرا نی شیران بامیان توسط غزنویان ساقط و بعد از آن غوری ها شنسبی ها – خوارزمی ها در هزاره جات حکو مت کردند با شکست خوارزم شاه شهر غلغله توسط لشکر چنگیز خان تخریب و به بامیان آ سیب زیادی وارد گشت.

اولاده چنگیز خان چندین قرن در بامیان و دیگر مناطق غرجستان حکومت کر دند و بعدآ اولاده تیمور لنگ درین ساحه تسلط یافتند و در زمان سلطان حسین بایقرا - امیر ذوالنون ارغون از طایفه ارغون از مغلان ایلخانی ایل تر خان اولین حاکم و امیر سلسله امرای ارغونیه در هزاره جات بود وی توانست قلمرو خود را تا کابل – قندهار – سند و فراه توسعه دهد. امرای ارغونیه مردمان دادگر- دانش پرور – هنر دوست بودند و مجموعآ از سال ۸۸۴- الی- ۹۶۴ – هجری قریب به هشتاد سال با سـ*ـیاست و فراست حکومت کردند. امرای ارغونیه از جمله نیاکان مردم هزاره بوده است که در هزاره جات حکومت مستقل و دارای قلمرو وسیع را تشکیل و با درایت کامل اداره مینمودند. مورخین عرب و خراسان هزاره جات را بنام های غرجستان – غرج الشار – گرستان یاد کرده اند و حدود اربعه آنرا از جانب غرب به هرات و بادغیس و از طرف شرق به کا بل – از سمت شمال به جوزجان و از سوی جنوب به غزنی پیوست دانسته اند. به قول ابن حقول تاریخ دان عرب غرجستان کشوری بزرگی بوده است که موسوم به مملکت غرجه یاد شده است.

در اغلب کتب تاریخ عرب و خراسان هزاره جات بنام غرجستان و هزارستان یاد شده که وسعت آن خیلی از وسعت کنونی آن فراتر بود و غور – بامیان و غزنی زابل و قسمت های از پروان و وردک را شامل میشد. مسكن اصلي هزاره هاي ترك تبار، مراكز عمده غزني، زابل و كابل و تگين آباد بود و آنها نه بواسطه سامانيان بلكه توسط شخص اميرسبكتگين “سيويكتگين” به روايت هاي مختلف از مركز اصلي ترك ها يا غزني باستان منتقل شده اند.

آقاي حاج كاظم يزداني نظر استاد جاويد را اينطور مي آورد : «اين طائفه (هزاره) از اقوام اصيل و بومي اين سرزمين اند كه قبل از مغول (چنگيز) بنام غوزه يعني غرجستاني معروف بوده اند و سلسله شاهان غور و شارهاي باميان از ميان همين اقوام بوده اند، ».

هزارجات مناطق کوهی است و در افغانستان مرکزی واقع شده و خانه ای مردم ه زاره است. این ساحه از نگاهی تاریخی هزارجات نامیده شده و بعضی ها آرزو دارند که بنام سابقه ای آن مراجعه کنند. بامیان درهء ایست زیبا و خوش آب و هوا که زیبائی های طبعیت با اعجاز هنری بهم یکجا شده و این درهء قشنگ را در افاق جهان مشهور ساخته است، بامیان با نقاط دور و نزدیک خود مانند: شهر غلغله، شهر ضحاک، شهر سرخک، آژدهای سرخ در، دره های فولادی، ککرک، کالو، سوماره، آهنگران، اغرابات، خطه ایست بدیع که طبعیت در آن مجموعهء از شگفتی ها و زیبائی های خوش را گردهم جمع کرده و ذوق و هنر مجموعه دیگر از مظاهر بدیع هنری بدان افزوده است و خاطره های تاریخی بر هر صفحه آن یادگاری باقی گذاشته و از مجموع زیبائی هنری قدرت دست بشری و خاطره های تاریخی کتابی بمیان آمده است که اوراق آن روی صفحه های دامنه پر برف کوهای بابا و هندوکش گسترده شده است.

بامیان از روز گاران قبل التاریخ مرکز بود و باش و زندگانی شکاریان هندوکش بود، مغاره بزرگ و طولانی معروف به (چهل ستون) گواه این نظریه است با ظهور آئین بودائی و انتشار آن در افغانستان مخصوصأ با زمامداری کوشانشاهان بزرگ کنیشکا و هو ویشکا (از نیمهء دوم قرن دوم تا اخر قرن سوم، م) این دره اهمیت دیگری کسب کرد و در مدت بیش از ۸ قرن یکی از کانون های مجلل بودائی آسیای میانه شد، بامیان از نظر مملکت داری هم سوابق درخشانی دارد چه در دورهء پیش از اسلام و چه در دورهء اسلامی غوری تاریخ افغانستان مرکز قلمروی بود که در بعضی اوقات حدود و ثغور آن تخارستان را در شمال و کابلستان را در جنوب هندوکش در بر میگرفت.

فاصله بامیان از کابل ۲۴۵ کیلومتر است که با هر گونه وسایل نقلیه عراده دار میتوان آنرا در ظرف ۷ ساعت طی نمود، بامیان برعلاوه بر پیکر های شگفت انگیز خود و مجموعه معابد مربوطه که معاینه هر کدام آن در قدم اول برای هر سیاحی دلچسپ بود یکسلسله نقاط دیدنی دیگر دارد که برخی از نظر تاریخ و برخی از نظر محاسن طبیعی و برخی دیگر از نظر شکار و صید ماهی خالدار، خالی از دلچسپی نیست. غیر از پیکر های بزرگ بودا مجسمه دیگر به بلندی ده متر در درهء ککرک است، درهء ککرک در جناح جنوب شرق بامیان افتاده، آثار دیگر تاریخی این دره شهر ضحاک و شهر غلغله است که بیشترخاطرات دورهء غوری و خوارزمشاهی و خرابکاری های چنگیز بدانها تعلق میگیرد، نواسه چنگیز در شهر ضحاک بدست سپاهیان رشید جلال الدین منکبرنی کشته شد و شهر غلغله در اثر مقاومت شدید به امر چنگیز طعمهء حریق شد و زنده جانی در آن باقی نماند.

ظلم های دوره عبدالرحمان بالای ملت هزاره
در عصر عبدالرحمان، هزاره ها موسوم به قوم کافر بودند و بنابر حکم وی هزاران هزار زن و دختر و پسر هزاره را به شمول دارایی و اراضی آنها متصرف شده و هیچ خانه ای نبود که دو یا سه تن از زن و دختر مردم هزاره را مالک نشده باشند. هزارستان به محل عبور و مرور و حتی هجوم تاجران اقوام مختلف از داخل و خارج از کشور به ویژه هندوها، جهت خرید و فروش هزاره ها تبدیل گردید. پشتونتباران قبایل جنوبی و شرقی افغانستان، خرید و فروش هزاره ها را به عهده داشتند که مخصوصا از طرف شب به زور وارد منازل مسکونی گردیده ودختران و پسران و حتی زنان شوهردار هزاره را به تاجران تازه وارد افغان، هندو، تورک، تاجک وسایر مردمان میفروختند. وقتی همه مردم ازین انسان فروشی مطلع گردیدند به صورت دسته و گروه در هزارجات میرفتند و سپاهیان نظام که به قیمت 5 تا 10 روپیه دختران و پسران را خریده بودند به قیمت 50 الی60 روپیه به آن تاجران اقوام گوناگون میفروختند و حتی زنان شوهردار هزاره و زنان مردهای را که اسیر گرفته بودند، نیز از خانه شان به زور آورده و میفروختند. پسران خانواده را پیش چشم والدین اش با ریسمان بسته و با چوب میزدند و با این کار والدین آنها را وادار میکردند که یا وجه نهفته شانرا بدهند و یا پیش چشم شان با کتک کاری پسرانشانرا می کشند.
حکایت چهل دختران که مطمئنا همه با نام آن آشنایی دارند، جز داستان زنان و دختران هزاره، روایت کسی دیگری نبود جز 48 دختر هزاره که به سرکردگی دختری به نام شیرین به خاطر فرار از بی احترامی سپاهیان عبدالرحمان وترس از فروش وبردگی در حالیکه سپاهیان نظام ضد انسانی عبدالرحمان به دنبال آنها میدویدند، همه از کوه بلند گلخار واقع در ارزگان، خود را به پاین کوه پرتاب کردند وبدنهای ظریف شان تا دامنه کوه تکه و پارچه گردید. ارزگان نخستین مرکز فروش زنان و دختران در تاریخ کشور به شمار میرود که به صورت رسمی ثبت محکمه گردیده بود.
ازحاصل فروش هزاره ها خزانه ی دولت تقویت میگردید. که تنها تعداد زن، دختر و پسر فروخته شده هزاره به تقریبا 50000 در قندهار میرسید و تعداد انسانهای فروخته شده در مناطق دیگر را خود تخمین بزنید.
در این زمان اسیران هزاره مجبور بودند از گرسنگی و جهت زنده نگهداشتن فرزندان خویش به چیدن دانه های غله از بین سرگین حیوانات و حتی به خوردن سرگین حیوانات بپردازند چون اسیران هزاره از هیچ گونه منابع عایداتی برخوردار نبودند و برای اولین بار در همین دوره به خاطر زنده نگهداشتن فرزندان خود آنهارا به فروش گزاشتند و اینها نخستین انسانهای اند که مجبور به خوردن سرگین حیوانات بنابر رفتارهای ضد انسانی عبدالرحمان و لشکر قومی اش پرداختند که این کار ضد انسانی در حق هیچ قوم دیگر صورت نگرفته است .


تاریخ معاصر هزاره ها

 
  • تشکر
Reactions: *NiLOOFaR*

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,242
امتیاز واکنش
64,121
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
بعد از سقوط دولت عبدالرحمان، هزاره ها تا پیروزی مجاهدین نیز از دست توهین و تحقیر و ظلم و استبداد از سوی قدرتمداران و حتی دیگر اقوام و مردم عامه جامعه، نفس تازه نکشیدند و به تدریج بازهم بدترین ضربه ها و بیشترین قربانی هارا تحمل نمودند. نمونه بارز آن مفقود شدن تعداد عظیم مردهای سـ*ـیاسی و غیر سـ*ـیاسی هزاره ها در زمان ترکی و حفیظ الله امین بود. در دوره کمونیست ها نیز هزاره ها به ویژه هزاره های شهرنشین بیشتر مورد تحقیر و توهین قرار میگرفتند و از حقوق مادی و معنوی نسبت به دیگر اقوام برخوردار نبودند و حتی بسیاری هزاره ها اجبارا به خاطر تحقیر نشدن در مکاتب و ادارات و زندگی عادی شان، بر خود هویت تاجک یا پشتون را برتری میدادند. ولی، با ظهور استاد عبدالعلی مزاری دیگر هزاره ها از هزاره گفتن و هزاره بودن نشرمیدند و نهراسیدیند.
پیروزی مجاهدین که رضایت و خوشنودی تعداد زیاد مردم افغانستان را به همراه داشت و با نذر ها و خیرات ها از جانب مردم همراهی و استقبال شدند نیز، متاسفانه از قتل عام و بدبختی مردم هزاره نکاست پیروزی مجاهدین همانند پیروزی چند شیری که به جان یک گرگ می افتند بود و هر که به نفع خود حتی به ریختن خون دیگری دریغ نورزید که حادثه افشار را یکی از تلخترین فجایع آن میشود نامید. که باز هم مردم تحقیر شده ی هزاره بار دیگر شاهد قتل عام و سربریدن ها و شکم دریدنها برای بیرون آوردن طفل از جنین، بی احترامی به دختران و زنان و ویرانی خانه های مردم و تصرف اموال و دارایی آنها و فرار آنها از افشار و صد ها خیـ*ـانت دیگر را به همراه داشت.
آنهای که موفق به فرار شدند در مناطق دیگر هزاره نشین، به مساجد و منازل خویشاوندان خود پناه بردند. گوشهای همه با صدای موشکها و بمبهای مختلف عادت کرده بود و بر آرام شدن موقت آن تعجب میکردند. مردم اکثرا در سموچ های تاریک و نمدار زندگی میکردند و با وجود که آنرا بزرگترین پناه گاه میپنداشتند هر لحظه مرگ را لحظه شماری میکردند. و بسیاری به همین شکل به قتل رسیدند.
((یکی از تصاویری که هرگز فراموش نمیتوانم پیرمردی است که دختری جوان زخمی اشرا خون آلود و به پشت خود با عجله در سموچ رساند و دران زمان نه داکتری و نه بیمارستانی بود. با دستمال گردنش و مرمی که در داخل پای دخترش بود بست و تا شب تا باز صدای فیر و بمب کم شد با خونریزی شدید و آه ناله ی زیاد دخترش همانجا بود و شب دوباره به خانه خود برگشتند و فردایش خبر مرگ وی را به ما رساند
مهاجرت و فرار مردم هزاره به طرف هزارستان و کشور های همسایه آغاز شد، در اثر آواره شدن ملیونها تن از مردم آواره در طول زمان مهاجرت تعدادی زیادی از دختران و پسران توسط قاچاقبران و تاجران انسان، برای تن فروشی آنها به فروش رسیدند. به تدریج فاجعه افشار در مناطق دیگر غرب کابل آغاز شد وآن زمانی بود که طالبان با حمایت و حتی استقبال بعضی ها، وارد افغانستان گردید و به اشغال و چور و چپاول شروع کردند. ظاهر شاه به اصطلاح بابای ملت جهت پیروزی طالبان در تصرف بسیاری از مناطق افغانستان پیام تبریکیه با آرزوهای موفقیت آنان برای شان فرستاده بود.
در ضمن طالبان 4 راه برای هزاره ها برگزیده بود 1- هزاره ها یا به عمارت اسلامی افغانستان باج بدهند 2- چون هزاره ها را کافر میدانستند میگفتند یا مسلمان شوند، 3- یا افغانستان را ترک کنند 4- یا همه هزاره ها کشته شوند. دولت مجاهدین با همکاری طالبان جبهه مقاومت ملی هزاره ها در غرب کابل را به نابودی کشانده و مناطق دیگری غرب کابل از جمله دشته برچی، کوته سنگی و تا دهمزنگ و کارته سخی و بسیار مناطق دیگر هزاره نشین را تا دارالامان به خاک و خون کشانید و بالاخره استاد عبدالعلی مزاری ابر مرد عدالت و برابری طلب و انساندوست را به شهادت رساند. به گفته یکی از منابع خبری طالبان «بی سابقه ترین کشتار» را در مرکز شهر مزارشریف بالای تاجیک ها، ازبک ها، ترکمن ها و به خصوص بالای هزاره ها به وجود آورد. طالبان در مدت سه روز بیش از «12 هزار» نفر را که منجمله «8 هزار» نفر آن تنها هزاره بودند به شهادت رساندند. بعد هم طالبان خانه بخانه در پی «شکار» هزاره ها بودند که منابع خبری بارها آنرا به اطلاع همه رسانیده اند«.
قتل عام و سلب اراضی و ویرانی و سوختادن خانه ها و دوکانها و موترها و مکتب ها، در ضمن تعطیل شدن مکاتب و کلینیک ها و متواری شدن هزاران تن از مردم در مساجد ومناطق اطراف با شرایط سخت گرسنگی و بیماری، بی سرپناه هی و مفقوط الاثرشدن تعداد زیادی از افراد بهسود توسط کوچی ها یکی دیگر از دردناکترین فاجعه های است که فقط هزاره ها قربانی آن بودند.
حتا در دولت کرزی هم هزاره ها مورد بی احترامی کوچیها قرار گرفت. دولت خود، با جنایت کوچی ها شریک بود، ، نابودی حاصلات زراعتی بیش از دوصد قریه و به آتش کشیدن خانه ها و مواد سوختی و علفهای حیوانات، و چور و چپاول اموال و اجناس خانه ها، به شمول قتل عام مردم و بسیاری ظلمهای دیگر میباشد.
امروزه هزاره ها در تمام دنیا مورد ظلم وتعدی قرار می گیرند، حتا در ایران وپاکستان. همه میدانید که تخریب منازل مهاجرین افغانستانی در ایران و اخراج مهاجرین که بیشترین آنها را هزاره ها تشکیل میدهد و درین هوای سرد با زجر و مشکلات زیاد بدون سرپناه یکی دیگر ازین برخوردهای ضد انسانی است که دامنگیر مخصوصا تعداد زیاد هزاره ها شده و میشود. هر فرد مهاجر که به گیرشان میاید از محل کار، خانه یا بازار با بسیار تحقیر و تنبیه و توهین از ایران خارج نموده که بسیاری در مسیر راه از شدت سرما جانشانرا از دست میدهند. بعضی از این مهاجرین به خاطر که مورد تنبیه بدنی قرار گرفته بودند در بیمارستان به سر می برند.
به همین شکل سردرگمی هزاره ها در پاکستان به ویژه در شهر کویته که مدت طولانی است که جنگجویان پاکستانی در مناطق مختلف کویته و به بهانه های مختلف مثلا حمله انتحاری در بین جمع هزاره ها، و فیر نمودن و کشتن افراد بیگناه و غریب کار که سوار موتر های بین شهری بودند و حتی در این دو سه ماه اخیر ترور شخصیت ها و ابر مردهای هزاره به ویژه ترور رهبر باشهامت و انساندوست، رهبر حزب دموکرات هزاره ها جناب حسین علی یوسفی یکی از دردناکترین و تلخترین واقعه های است که برای تمام مردم هزاره به ویژه هزاره های کویته به شمار میرود را نام برد.
آری، برادران وخواهران
مشکل ما هزاره ها تنها ظلم دیگران در حق ما نیست. مسئله مهم اینست که بسیاری هزاره ها چند پارچه اند و حتی از رهبران و شخصیت های ممتاز خود حمایت نمیکنند. نزاعها وحساسیتهای مختلف منطقه ی و قومی، زمینه بروز کینه و کدورت را میان شان فراهم ساخته است. حتی بعضی اوقات شخصیت های مبارز و شناخته شده و آدمهای با استعداد خود را خودشان ضربه میزنند.
براردان وخواهران
تا زمانی که دست و دل هزاره ها باهم زنجیروار گره نخورد و باهم در اتحاد و یگانگی و برادری و برابری زندگی نکنند این فجایع ادامه خواهد داشت و این سرنوشت تغیر نخواهد کرد. پس، باید برای رفع مشکلات و تکرار نشدن فاجعه ها، ظلم و تاراج و شکنجه ها و نسل کشی و رهبر کشی، اولا یکپارچه گی و حمایت هزاره ها از همدیگر وترقی باورهای انسانی و مدنی مانرا انکشاف بدهیم ودوما سکوت نکرده و اعمال ضد انسانی را به نقد بگیریم. و اذهان همه را با علم و دانش وفرهنگ روشن نماییم تا به استقلال واقعی وعزت وسربلندی دایمی برسیم .
پیام شبکه سراسری مردم هزاره به مردم هزاره در کشورهای اروپایی، آمریکا، کانادا و استرالیا...
قومای محترم!

همه ما می دانیم که هر روز خبرهای ناگواری از افغانستان به گوش می رسد و هر روز مردم هزاره در وضعیت وخیم تری قرار می گیرند. دشمنان مردم هزاره از هیچ جنایتی در حق مردم هزاره دریغ نمی کنند. حکومت، طالبان، کوچی ها و سایر گروه های تروریستی و طرفداران آن ها در هماهنگی کامل با یکدیگر، علاوه بر کشتار مردم ما، باز همان سـ*ـیاست حاکمان پیشین افغان را برای غصب زمین های مردم هزاره دنبال می کنند. دشمنان مردم هزاره حقوق ما را در بخش های مختلف نقض کرده و هر روز توطئه ی تازه ای علیه مردم هزاره راه می اندازند.

مردم هزاره در گوشه گوشه افغانستان قربانیان ظلم و جنایات حاکمان افغان و سایر دشمنان مردم هزاره می باشند. در پاکستان نیز گروه های تروریستی این کشور که ارتباط مستقیم با تروریستان افغانستان دارند، هر روز مردم ما را هدف قرار می دهند. همین ظلم و جنایات دشمنان مردم هزاره است که میلیون ها تن از مردم هزاره را مجبور به ترک خانه هایشان و پناه گزینی در کشورهای دیگر کرده است


تاریخ معاصر هزاره ها

 
  • تشکر
Reactions: *NiLOOFaR*

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,242
امتیاز واکنش
64,121
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
خواهران و برادران عزیز
همه ما در هر جای و مکانی که هستیم ومتعلق به هر خط فکری، دین و مذهبی که می باشیم، وظایف مهم و حساسی در این مقطع تاریخی داریم.ما علاوه بر اینکه وظیفه داریم اعضای خانواده و وابستگان خود را در افغانستان یاری رسانیم، وظایف جمعی هم داریم که با وظایف شخصی ما گره خورده و ما باید هر دو را درست و صحیح پیش ببریم.
شبکه سراسری مردم هزاره از همه شما می خواهد که یکپارچه شوید و همه اختلافات خود را کنار گذاشته و برای دفاع از منافع فردی و جمعی مردم هزاره در همه نقاط جهان، بويژه در داخل افغانستان شبکه های فعال تشکیل داده، این شبکه ها را با یکدیگر متصل کنید تا حرکتی بین المللی از مردم هزاره شکل بگیرد.
شبکه سراسری مردم هزاره به مردم هزاره در خارج از افغانستان بويژه در کشورهای اروپایی، آمریکا، کانادا و استرالیا برنامه های زیر را سفارش می کند:
يک: در حضور اجتماعی، فرهنگی، سـ*ـیاسی، ورزشی و…خود در کشورهای مختلف دنیا با نام یک هزاره فعالیت کنید. از استفاده از نام هایی مانند افغان و افغانستانی پرهیز کنید. اگر تابعیت کشوری که در آن زندگی می کنید را بدست آورده اید از عناوین هزاره استرالیایی، هزاره آلمانی، هزاره فرانسوی، هزاره نروژی، هزاره کانادایی و… استفاده کنید. مردم هزاره گذشته، تاریخ و فرهنگ خاص خود را داشته و هر کدام نماینده این گذشته و فرهنگ و تاریخ هستیم. همانگونه که برخی از گروه های مردمی در کشورهای مختلف بنام همان گروه مردمی شناخته می شوند، یک هزاره نیز باید بنام هزاره شناخته شود، با زبان مخصوص خود که هزاره گی باشد، با فرهنگ، تاریخ و مشخصه های مردمی خود.
دو: ایجاد صندوق های دایمی برای کمک به مردم هزاره در داخل افغانستان در شرایط حساس.
با توجه به حضور چشمگیر مردم هزاره در خارج از افغانستان، شما می توانید با ایجاد صندوق های کمک و قرار دادن پول در این صندوق ها، در شرایط حساس و اضطراری مانند حمله جنایتکاران کوچی و طالبان به قربانیان مردم هزاره و مدافعان منافع مردم هزاره کمک بسیار موثری کنید. لازم نیست که فشار مالی بر شما وارد شود. فقط کافی ست که کمک های خود، هر چند اندک، مثلا ده دالر آمریکایی در ماه را بصورت مداوم در صندوق های کمک قرار دهید.
سه: ایجاد تشکل ها و شبکه هایی که در صورت نیاز، بلافاصله وارد عمل شده و اعتراضات و راهپیمایی های خیابانی گسترده در کشورهای مختلف برپا کند. تجربه نشان داده که مردم هزاره در کشورهای اروپایی، آمریکا، کانادا و استرالیا نسبت به دیگران فعال تر بوده اند. با این وجود باید حرکت های اعتراضی منسجم شده و در هر لحظه حساس بلافاصله صورت گیرد. استراتژی صحیح تبلیغاتی و تلاش برای رسانه ای کردن این اعتراض ها و راهپیمایی ها در سراسر جهان اهمیت بسیار زیاد دارد. تشکل ها و شبکه های مردم هزاره باید ارتباط مستقیم با رسانه ها و خبرنگاران داشته باشند. هر از چندگاهی نمایندگان این تشکل ها و شبکه های مردم هزاره می توانند کنفرانس های مطبوعاتی دایر کرده و افکار عمومی جهان را در جریان حقیقت آنچه بر مردم ما می گذرد قرار دهند.
چهار: مردم هزاره در کشورهای اروپایی، آمریکا، کانادا و استرالیا باید حضور گسترده در احزاب سـ*ـیاسی این کشورها داشته باشند. تقریبا در همه این کشورها احزاب نقش تعیین کننده ای در سـ*ـیاست گذاری های بین المللی آن کشورها دارند. عضویت و ورود به درون گروه های سـ*ـیاسی، وارد شدن در گفتگوها، نشست ها، کنفرانس ها، تاثیر گذاری با رای بر سـ*ـیاست های خاص احزاب، علاوه بر اینکه جایگاه مردم هزاره را در این کشورها برجسته تر می کند، می تواند بر سـ*ـیاست های این کشورها در افغانستان نیز تاثیر بگذارد. اگر بصورت منسجم و سازمان یافته وارد احزاب سـ*ـیاسی این کشورها شویم، در بلند مدت، نقش اساسی در سـ*ـیاست گذاری خارجی این کشورها خواهیم داشت.
پنج: راه اندازی رسانه های چاپی، اینترنتی، شنیداری و دیداری به زبان های زنده جهان. هر کدام از ما باید بتواند با زبان رسمی کشوری که در آن زندگی می کند، وضعیت واقعی مردم هزاره را به افکار عمومی آن کشور تشریح کند. از یک سایت اینترنتی می توان شروع کرد که هزینه های آن اندک می باشد. می توان فهرستی از رسانه ها و خبرنگاران آن کشور تهیه کرده و بصورت خبرنامه و از طریق ایمیل، خبرهای تازه درباره مردم هزاره را ارسال کرد. آدرس ایمیل خبرنگاران و رسانه ها روی سایت اینترنتی آنان یافت می شود.
یکی از کارهای مهم دیگری که می توانید، یافتن ایمیل آدرس های وکلای پارلمان کشورهای مختلف است. معمولا ایمیل و سایر مشخصات تماس وکلای پارلمان کشورها، روی سایت اينترنتی رسمی آن کشور موجود است. خبرنامه های خود را حتما به وکلای نیز ارسال کنید.
اگر چنانچه در نگارش خبرها، مقالات و تحلیل های خود، مشکل زبان آن کشور را دارید، از دوستان خود کمک بخواهید. مطمئنا کسانی که در این کشورها هستند که بصورت داوطلبانه مطالب شما را ویرایش کنند.
شش: درباره مسایل، رویدادها، سـ*ـیاست ها و ملاحظاتی دیگری که بصورت مستقیم و غیر مستقیم بر سرنوشت مردم هزاره تاثیر می گذارد، گفتگو و بحث کرده و تلاش کنید راهکارهایی عملی را پیشنهاد کنید. پیشنهادات خود را با شبکه سراسری مردم هزاره در میان بگذارید و از طریق شبکه سراسری مردم هزاره با اجتماعات و گروه های مردم هزاره در کشورهای دیگر ارتباط برقرار کنید.
هفت: مردم هزاره تورک تبار می باشند و ارتباط استراتژيک و بلند مدت با سایر تورکان مانند اوزبیک ها، تورکمن ها و…می تواند برای پیشبرد اهداف مشترک مفید و کارساز باشد. گروه های مردمی تورکان افغانستان مانند اوزبیک ها ثابت کرده اند که در شرایط حساس و اضطراری یار و یاور مردم هزاره می باشند. آنان مانند مردم هزاره ظلم و ستم فراوانی از جانب حاکمان افغانستان دیده اند. همکاری و همفکری مشترک ما می تواند حرکت مشترک ما را برای آینده ی بهتر تسریع بخشد.
شبکه سراسری مردم هزاره توصیه ها و پیشنهادهای عمومی نیز برای تمام مردم هزاره در هر نقطه جغرافیایی که قرار دارند
شبکه سراسری مردم هزاره از هر پیشنهاد و توصیه ای که برای بهبود وضعیت مردم هزاره باشد، استقبال کرده و آن را در اختیار مردم هزاره و گروه ها و تشکل های مردم هزاره قرار می دهد.
ما بسیاریم، ما قدرت داریم. قدرت و توان ما در یکجای شدن و اتحاد ماست. با یکجای شدن و اتحاد، سد آهنینی علیه دشمنان مردم هزاره و جنایات و دسیسه های آنان می سازیم.
شبکه سراسری مردم هزاره


تاریخ معاصر هزاره ها

 
  • تشکر
Reactions: *NiLOOFaR*

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,242
امتیاز واکنش
64,121
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
گروه‌هاي قومي زيادي در کشور ما زندگي مي‌کنند که در مقايسه با همديگر چه از لحاظ پيشينة تاريخي و موقعيت اجتماعي، تفاوتهاي بسياري باهم دارند. اما در اين ميان اين پرسش مطرح مي‌گردد که گروه‌هاي قومي شيعه در افغانستان داري چه پيشينه و موقعيت اجتماعي مي‌‌باشند؟ به عبارت ديگر آيا گروه‌هاي قومي شيعه تحت پوشش مذهبي‌شان با عنوان «شيعيان» موقعيت‌يکساني در تاريخ اين کشور داشته‌اند‌يا خير؟
براي پاسخ به اين دو پرسش، لازم است که سير کوتاهي به تاريخ افغانستان و پيشينة گروههاي قومي شيعه داشته و جايگاه هريک را در جامعة افغانستان مشخص نماييم تا روشن شود که اکنون موقعيت اجتماعي هزاره‌ها چگونه مي باشد و وضعيت فعلي اين گروه قومي، محصول چه تلاشهاي بوده است. به عنوان مقدمه لازم است نگاه مختصري به نکات کلي مربوط به بحث داشته و در ضمن موقعيت اجتماعي ديگر گروههاي قومي را بررسي نماييم تا به خوبي روشن شود که هزاره‌ها از جهت متغيّرهاي تأثيرگذار و متمايز کننده به لحاظ نژاد، زبان و مذهب در افغانستان، موقعيت اجتماعي آنها چگونه بوده است کشورافغانستان در عين‌ِحالي که کشور تعامل اقوام‌ هست، کشور کشمکش‌ها، برخوردها و‌يا کشور اقوام گوناگون نيز مي‌باشد و سير حوادث و مسائل‌ عمومي ‌کشور در طي تاريخ دوصد سالة اخير در آن بر موقعيت اجتماعي گروه‌هاي قومي شيعه بسيار تأثير‌گذار‌بوده است. به عبارت ديگر، گروه‌هاي قومي شيعه، مانند:‌ هزاره‌ها، سادات، قزلباش‌ها، بلوچها و شيعيان تاجيک در هرات، به صورت پراکنده در نقاط مختلف افغانستان زندگي ‌مي‌کنند که در اين ميان، تنها ‌هزاره‌هاست که اکثراً در نقطة مرکزي کشور به صورت دسته‌جمعي ساکن‌اند. اما واقعيت اين است که پيشينه‌ي تاريخي و موقعيت اجتماعي هرکدام به عنوان‌يک گروه قومي، بسيار متفاوت و قابل بحث است. چرا که پيشينة تاريخي و موقعيت‌‌اجتماعي ‌گروه‌هاي قومي شيعه در افغانستان کاملاً با هم متفاوت است. اين تفاوت، باعث شده است، موضع‌گيري‌هاي سياسي و اجتماعي آن‌ها نيز متفاوت باشد. مثلاً قزلباش‌ها که توسط‌ نادرشاه افشار و احمد شاه ابدالي از ايران به افغانستان آمده‌اند، در مرکز شهرها ساکن شده و همواره شغل اداري و تجاري داشته‌اند و از آن‌ جا که از لحاظ فيزيکي و ظاهري، تفاوتي با تاجيک‌ها و پشتون‌ها ندارند، هيچگاه مورد هدف تحقير اجتماعي قرار نگرفته و به عنوان‌يک گروه قومي از سوي حکومت پشتون‌ها کوبيده نشده‌اند، هرچند به خاطر شيعه بودن، ممکن است از تصدي‌ سمت‌هاي بالاي دولتي بازمانده و در انجام آيين‌هاي ‌مذهبي، دچار محدوديت‌ها شده‌اند. بنا براين، قزلباش‌ها را مي‌توان، به عنوان «يقّه سفيد»‌هاي نام‌ برد که‌يا به خاطر داشتن سمت دولتي و‌يا تجارت و کار در بازار مورد احترام بوده‌اند.
گروه قومي سادات نيز به خاطر انتساب شان به پيامبراکرم (ع) و ائمة طاهرين (ع) چه درميان اهل‌سنت و چه درميان شيعيان از احترام ويژه‌اي برخوردار بوده‌اند. افزون بر آن که از لحاظ فيزيکي نيز با پشتون‌ها و تاجيک‌ها شباهت داشته و از تحقير اجتماعي، رهايي‌يافته‌اند. بلوچ‌ها و شيعيان هراتي نيز وضعيت سادات را در کل افغانستان داشته و صرفاً به خاطر مذهب با پشتون‌ها و تاجيک‌ها متفاوت ‌بوده‌اند. به اين دليل است که در افغانستان گروه‌هاي قومي‌يادشده (قزلباش‌ها، شيعيان‌هراتي، بلوچ‌هاي‌شيعه) موقعيت اجتماعي و پيشينة تاريخي‌يکسان و مشابهي ‌دارند. اما ‌هزاره‌ها در افغانستان از سه جهت ـ به ترتيب اهميت ـ نژاد (ظاهر فيزيکي) زبان و مذهب، موقعيت اجتماعي و پيشينه‌ي ‌تاريخي متفاوت از بقيه را داشته و همواره مورد ‌هدف تعصب، تبعيض، تحقير، توهين و حتي به عنوان شهروندان درجه دوم در کشور مطرح‌‌ بوده‌اند. بديهي است که وجود اين وضعيت، در روابط ديگرگروه‌هاي قومي شيعه با‌ هزاره‌ها نيز تأثيرگذاشته و نگاههاي آن‌ها را نسبت به اين گروه قومي هم مذهب شان (‌‌هزاره‌ها) تغيير داده است. بنا براين، ضروري است که در رابـ*ـطه با موقعيت و پيشينة اجتماعي ‌هزاره‌ها به عنوان‌يک‌قوم مهم و ساکن در افغانستان، قدري توضيح‌دهيم:
تاريخ پر از فراد و فرود ‌هزاره‌ها با مصيبت‌ها، تحقيرها، قتل‌عام‌ها و اسارت‌ها گره‌خورده است. از زماني که دولتي به نام افغانستان تشکيل شده تا اکنون، هيچ قومي مانند‌هزاره‌ها درد و رنج و بدبختي را نکشيده است؛ تا آن ‌جاي که‌هزاره بودن در افغانستان به عنوان‌يک‌جرم و تحقير، تلقي‌شده است. اميرعبدالرحمان مي‌گويد: «‌‌هزاره‌ها طايفه‌ي زحمتکش و شجاع است. اگر اين‌ها نبودند و کار‌هاي پر زحمت را انجام نمي‌دادند، آن وقت مردم ‌کابل‌ مجبور بودند که خود مثل الاغ بار حمل‌کنند.»
سرکوب سياسي‌هزاره‌ها طي اين دوره در سراسر تاريخ افغانستان،‌ به جز رويدادهاي 1880 تا 1901 (در زمان سلطنت عبدالرحمان) بي‌سابقه و منحصر به‌ فرد بوده است. در سراسر اين دوره،‌ هزاره‌ها به صورت اسيراني در دستان پشتون‌ها زندگي مي‌کردند. فريب و ترس ‌مداوم و غير قابل تحمل که‌هزاره‌ها در معرض آن قرارداشتند، روحيه‌ي آنان را تضعيف کرد و اين برداشت را در آنان رشد داد که سرنوشت محتوم موجود نتيجه اعمال خود آنان است. تحقير و ارعاب‌ هزاره‌ها آشکارا اعمال مي‌شد. آنان، شهروندان درجه دوم به حساب مي‌آمدند و در عمل ـ اگر نه به صورت رسمي ـ تقريباً کليه حقوق و حمايت‌هاي قانوني از آنان سلب شده بود.
«در زمان صدارت شاه‌محمود، عموي ظاهرخان (1325 ش ـ1946م) در جنگي که بين افغانها و ‌‌هزاره‌ها رخ ‌داد‌يک نفر شيعه‌ي ‌هزاره کشته ‌شد و‌يک پاي شترکوچي، زخمي‌بود.‌ هزاره‌ها (از بابت ‌آن) تهمت زده شد و نتيجه‌ي بازخواست و عدالت اسلامي و افغاني ظاهرخان چنين شد که به ورثة هزاره‌ي مقتول از طرف قاتل، شش صد افغاني، ديه داده شد و به عوض ‌زخم پاي شتر (که تهمت زده شد بود) مبلغ 3700 افغاني از‌هزاره‌ها گرفته‌شد.»
علي داد لعلي پيرامون تحقير اجتماعي‌هزاره‌ها مي‌نويسد:‌ «هزاره‌ها در افغانستان بر حسب‌ دستور و تلقينات حکومت‌هاي ظالم به نام مليت‌ هزاره، به نام مذهب شيعه، به نام نژادبيني ‌پوچوقکوبيده شده و کوچک گرديده و تبعاً خود‌ هزاره‌ها به حکم تلقين اين حقارت را به جان و دل مي‌خريده. تعدادي از‌هزاره‌هاي کابلي خود را به قزلباش، بيات و تاجيک منسوب‌ کرده‌اند
نمونه‌هايي از ذهنيت‌هاي منفي و تصورات قالبي درميان برخي از اقوام ساکن در افغانستان به وفور‌يافت مي‌شود. مثلاً خاطره اي که‌يکي از آشنايان نگارنده به نام «حسين رسولي» از سالهاي جهاد در مقابل نيروهاي اشغالگر روسي( 1363 ) از ولايت زابل نقل مي‌کند، موئيد اين مطالب است. ايشان مي‌گويد:
«شبي ‌تعدادي‌ مجاهدين‌ هزاره‌ از ولسوالي ‌مالستان‌ که ‌در جبهة «هنگي» استقرار داشتند، همراه‌ با ‌مجاهدين ‌پشتون‌‌ منطقه، عملياتي را بالاي ولسوالي «شاجوي» ترتيب‌ داديم که اين ‌عمليات تا صبح ادامه داشت. موقعي‌که هوا روشن ‌شد، ديگر فرصت برگشتن‌ نبود، از مجاهدين‌ پشتون ‌منطقه خواستيم که ما را تا شبِ ‌بعد در خانه‌هاي‌ خود جاي ‌دهند و آن برادران ‌هم پذيرفتند. وقتي‌که من و دو مجاهد ‌ديگر با فرمانده‌مان ـ شهيد بستانعلي‌مجاهد ـ وارد خانه اي ‌شديم، لحظه‌اي ‌نگذشت که پيرزن‌ خانه همراه با دختران و عروس‌ خود‌ آمده درمقابل‌ما صف‌ کشيدند و با حالت تعجب‌آميز ما را نگاه‌مي‌کردند. در اين‌حال‌يک دفعه صداي پيرزن بلندشد و با زبان پشتو‌ گفت: «واي!‌ هزاره چشم هم دارد. بيني‌هم دارد و گوش‌هم دارد، مثل ما انسان است!»
حال اين‌ سؤال مطرح‌‌ مي‌شود که آن پيرزن دهاتي اين ذهنيت منفي را نسبت به قوم‌ هزاره از کجا و چگونه ‌پيدا‌ کرده ‌بود؟ چرا او تصور‌ مي‌کرد ‌هزاره‌ها موجودات‌ ديگري‌ هستند؟ روشن‌ است‌ که وجود‌يک ‌باور شديد تعصب‌آميز همراه با اغراق ‌فراوان، باعث ‌شده است‌يک زن دهاتي و بي‌سواد نسبت به‌يک هموطن‌خود آن‌گونه بينديشد. از سوي‌ديگر، مشخص ‌مي‌شود که اين ‌باور،‌يک‌ شبه به وجود نيامده‌ است و از سابقة درازمدتِ وجود‌ تعصب در روابط ‌پشتون با ‌هزاره در قريه‌ها و قصبات ‌دوردست‌ کشور، حکايت ‌دارد. اين‌ گونه ‌وضعيت‌ که کم‌ و بيش به صورت‌هاي مختلف در روابط بيشتر گروه‌هاي قومي‌ در افغانستان (همراه با شدت و ضعف آن) وجود دارد، نشان دهندة آسيب‌هايي در روابط گروه‌هاي قومي‌ در افغانستان مي‌باشد؛ آسيب‌هايي که بيشتر آنها بر‌يک‌ سري از پيش‌فرض‌ها و تصورات قالبي استوار است.


تاریخ معاصر هزاره ها

 
  • تشکر
Reactions: *NiLOOFaR*

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,242
امتیاز واکنش
64,121
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
اکنون از مجموع اظهارات فوق و تحقيقاتي که مورخين در بارة‌ هزاره‌ها انجام داده‌اند، چنين به دست مي‌آيد که مسأله قومي و نژادي‌ هزاره‌ها در جهت تحقير و اعمال تبعيض نسبت به آنها نقش عمده را داشته‌ است. ورنه، اگر مسأله مذهب و اعتقادات مذهبي‌هزارها آن قدر داراي اهميت بود، قزلباش‌ها، سادات و شيعيان هراتي نيز شيعه‌اند، پس چرا با آن‌ها مانند‌ هزاره‌ها رفتارنشده است؟ تنها اين ‌هزاره‌ها بوده‌اند که نه‌تنها تاوان اعتقادات مذهبي خويش را پرداخت کرده‌اند، بلکه تاوان قوميت خود را به مراتب، بيشتر و شديدتر پرداخت نموده‌اند؛ تا آنجايي که از زمان تسلط اميرعبدالرحمان بر هزارستان تا زمان امان‌الله خان و قانون اساسي 1923 م 1302 ش تعداد زيادي از‌هزاره‌ها به عنوان برده زندگي مي‌کردند و سرانجام که به فتواي ملا ‌فيض‌محمد ‌کاتب‌هزاره نظام بردگي لغو شد ،‌ هزاره‌ها اندکي نفس راحت کشيده و به همين جهت از امان الله در جنگ با حبيب‌الله کلکاني حمايت کردند
بنا برآنچه از نظر گذشت، موقعيت اجتماعي و تاريخي گروه‌هاي قومي شيعه در افغانستان به هيچ وجه‌يکسان نيست، لذاست که براي قزلباش‌ها سادات و شيعيان هراتي و... درک‌ وضعيت پيشينة اجتماعي و تاريخي‌ هزاره‌ها سخت است. چون، به قول‌يکي از صاحب نظران علوم اجتماعي: «هنگامي که‌يک گروه نژادي و‌يا قومي باور ‌دارد که شيوه‌هاي زندگي‌اش برتراست و اعضايش از لحاظ هوشي بالاتر از ديگر گروه‌هايند، به آساني نمي‌تواند ابعاد و اهميت شيوه‌هاي ‌زندگي‌ متفاوت با گروه خود را تشخيص‌ دهد و ارزيابي‌کند.»
از اين‌روست‌ که‌ باتوجه به جو عمومي‌ کشور عليه‌‌هزاره‌ها، اغلب ‌گروه‌هاي قومي شيعه‌ي ‌غير‌‌ هزاره نيز همان باور و رفتاري را نسبت به‌هزارها داشته‌اند که پشتون‌ها و تاجيک‌ها نسبت به‌هزاره‌ها داشته‌اند. مثلاً: آقاي رمضانعلي خان کندک‌ مشر تعريف ‌مي‌کرد زماني که در هرات انجام ‌وظيفه مي‌کردم، شخصي به نزدم آمد و مرا به مهماني دعوت‌کرد و از اين که او را نمي‌شناختم دعوتش را قبول‌نکردم. او خود را معرفي کرد که من شيعه هستم و دوست دارم با شما بيشتر آشنا‌شوم و شما منزل مرا ببينيد تا با هم رفت و آمد داشته باشيم. بالاخره با‌گرفتن آدرس به او وعده دادم که فلان شب مي‌آيم. همان‌شب که به منزل او رفتم مشاهده کردم خدمتکار او‌يک جوان‌هزاره مي‌باشد. موقعي که غذاي مفصّل روي سفره چيده شد، ديدم آن جوان در دمِ در نشست، من او را صدا زدم که بيايد با ما غذا بخورد. ميزبان گفت: «عيب ندارد، ايشان بعداً غذا مي‌خورد.» من که اصرار ورزيدم، ميزبان در پاسخ گفت: «او نجس است»

چرا ? زيرا او‌هزاره است.از شنيدن اين حرف نفهميدم در کجا‌هستم و چه کار ‌مي‌کنم، لذا کاسه قورمه را برداشته به سوي او پرتاب‌کردم. ميزبان در حالي که لباسهايش پر از روغن قورمه شده‌بود، حيرت زده به سويم نگاه مي‌کرد و نمي‌توانست چيزي ‌بگويد. اما من گفتم: «نامرد! سر سفره‌ي‌خود به من فحش ‌مي‌دهي و نجس مي‌خواني، مگر من ‌هزاره نيستم؟» با اين سخن از جا بلند‌شدم و راه افتادم. صاحب خانه هرچند عذر‌خواست و اصرار‌کرد که حد اقل غذا‌خورده برويد، اما من از فرط ناراحتي نتوانستم دوباره سر سفره بنشينم. لذا بدون صرف‌غذا به‌سوي خانه راه افتادم. البته طي مأموريتم زياد متوجه اين قضيه شدم که شيعيان هراتي‌هزاره‌ها را به ديده‌ي ‌تحقير مي‌نگرند.
با توجه به نمونه‌هاي کوچک ـ به عنوان «مشت، نمونه‌ي خروار» ـ که از نظر گذشت، پيشينه‌ي موقعيت اجتماعي هزاره‌ها در افغانستان اين گونه بوده است و بنا براين، تنها ‌يک «تصميم» مي توانست هزاره‌ها را از اين موقعيت اجتماعي دردناک بيرون بکشد و آن تصميم در غرب کابل در داوايل دهه‌ي هفتاد به رهبري شهيد مزاري گرفته شد. شهيد مزاري با طرح انديشة «عدالت اجتماعي» و تأمين حقوق اقوام در کنار رسميت‌يافتن مذهب و اين که گفت: «مي‌خواهم که ديگر هزاره بودن در اين کشور جرم نباشد» به کالبد نيمه‌جان موقعيت اجتماعي هزاره‌ها جان تازه‌اي بخشيد و هزاره‌ها ضمن اين که هويت کتمان شده‌ي خويش را دوباره بازيافتند، به اين نکته دست‌يافتند که آن‌ها هم جزء شهروندان افغانستان بوده و داراي حقوق شهروندي هستند وبايد در پاي اين باور پافشاري کرده و .براي دسيابي به آن هزينه پرداخت نمود. البته، ديگران هم با تثبيت تدريجي موقعيت اجتماعي هزاره‌ها به اين باور رسيدند که مي توان با اين مردم زندگي نموده و روابط سياسي، فزهنگي و اجتماعي داشت. اکنون به برکت خودباوري و حرکت رو به رشد موقعيت اجتماعي، سياسي، فرهنگي و اقتصادي هزاره‌ها براي همه‌ي مردم افغانستان اين حقيقت روشن شده است که هزاره‌ها مردم با فرهنگ، با استعداد و وطن دوست اند که بدون حضور آن‌ها در صحنه‌هاي مختلف اجتماعي و سياسي نمي‌شود کشور را به سمت رشد و شکوفايي به پيش برد؛ چه اين که هزاره‌ها امروز بر محور شعار عدالت اجتماعي نه تنها خواهان تأمين حقوق برادري و برابري اقوام ساکن در افغانستان‌اند، بلکه بر اساس اين باور ديني، بر استقلال و تثبيت حاکميت ملي در کشور نيز تأکيد دارند.
سخن آخر اين که دستيابي هزاره‌ها و حتي ديگر گروههاي قومي شيعه به شرايط و موقعيت فعلي ـ که قطعاَ نبايد به اين مقدار اکتفا کرد ـ نمي تواند بدون نقش استاد مزاري و انديشة بزرگ او مورد تحليل و بررسي همه‌جانبه قرار گيرد؛ زيرا نقش استادِ شهيد در دستيابي هزاره‌ها و شيعيان به شرايط موجود نقش بسيار ممتاز و برجسته است که هر انسان واقع‌بيني با مقايسة وضعيت فعلي هزاره ها با وضعيت گذشتة آنها به آساني مي‌تواند به آن دست يابد.

از سوي ديگر از طرح اين موضوع، نبايد اين تلقي را داشت که تأکيد بر تثبيت موقعيت اجتماعي هزاره ها به عنوان يک گروه قومي، به معناي قومگرايي در برابر هويت ملي است و اين، نمي‌تواند چندان قابل اهميت باشد. در پاسخ بايد گفت که اتفاقاّ بسيار هم اهميت دارد. چرا؟ براي اين‌ که هرگاه جمعيت بيش از چند ميليون نفر يک کشور، هويت نداشته و موقعيت اجتماعي آن ها با چالش روبرو باشد، خود دليل آشکار بر متزلزل بودن پايه‌هاي هويت ملي آن کشور خواهد بود. بنا براين، هرکسي که هويت و موقعيت اجتماعي چند ميليون شهروند يک کشور را ارتقا بخشد و آن‌ها را در راستاي تثيبت هويت ملي جهت دهد، کار بسيار قابل توجه و با ارزش را انجام داده است
#اصالت


تاریخ معاصر هزاره ها

 
  • تشکر
Reactions: *NiLOOFaR*
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا