- عضویت
- 5/9/18
- ارسال ها
- 1,126
- امتیاز واکنش
- 9,013
- امتیاز
- 333
- محل سکونت
- In my dreams:)
- زمان حضور
- 41 روز 19 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
مادر ، تکواژهایست زیبا.
مادر، عین زیباییست و البته که زیباتر از زیبایی چیزی نیست.
قلب بزرگ خدا در سـ*ـینهی مادران میتپد.
مادر، دستی بر گهواره دارد و دستی در دست خدا.
آنگاه که مادر، گهواره را تکان میدهد ، عرش خدا به لرزه درمیآید.:
و همهی فرشتگان سکوت میکنند تا زیباترین سمفونیِ هستی را
بشنوند: لالایی مادر را.
هیچ سنگی به آن سنگینی نیست که بتوان آنرا دریک کفهی ترازونهاد
و در کفهی دیگر آن، وزن مهر و قدر و قیمت مادرانه را سنجید.
پدر، باران است و مادر، خاک حاصلخیز!
و زندگی
با وجودِ این دو موجودِ همزاد است
که سبزِ سبز و آبیِ آبیست...
مادر، عنوان عاشقانهترین شعر خداست.
شعری که مضمون آن جز عشق نیست.
مادر،همان عشقیست که درحیات آدمی برخاک گام برمیدارد.
مادر، چیزیست شبیه خودش.
هیچچیز شبیه مادر نیست،
مادر، فقط مادر است...
و امّا، پدر:
پدر، میبخشد بیدریغ و دوستمیدارد بیچشمداشت.
پدر، کار میکند آنگونه که شمع میسوزد.
او در تب و تاب، خود را آب میکند
تا که گرما و روشنی به من و شما ببخشد
تنها خداست که به خلوت و تنهایی پدران راه دارد.
تنها خداست که میداند پدران چه میکشند و چهها در دل دارند.
پدران حضوری سبکبال دارند ،
به چشم نمیآیند و آنگاه که دیگر نیستند،جایشان چقدرخالیست.
جای خالی پدران را با هیچچیز نمیتوان پرکرد.
پدر،همان روحیست که خداوند به کالبد خاکی زندگی دمیده است.
زندگی اگر زنده است، دلیل آن پدراناند.
این ابر بارانزای حضور پدران بر سرِ زندگی
و سرزندگیتان هماره سایه گستر باد...
پت ومت
مادر، عین زیباییست و البته که زیباتر از زیبایی چیزی نیست.
قلب بزرگ خدا در سـ*ـینهی مادران میتپد.
مادر، دستی بر گهواره دارد و دستی در دست خدا.
آنگاه که مادر، گهواره را تکان میدهد ، عرش خدا به لرزه درمیآید.:
و همهی فرشتگان سکوت میکنند تا زیباترین سمفونیِ هستی را
بشنوند: لالایی مادر را.
هیچ سنگی به آن سنگینی نیست که بتوان آنرا دریک کفهی ترازونهاد
و در کفهی دیگر آن، وزن مهر و قدر و قیمت مادرانه را سنجید.
پدر، باران است و مادر، خاک حاصلخیز!
و زندگی
با وجودِ این دو موجودِ همزاد است
که سبزِ سبز و آبیِ آبیست...
مادر، عنوان عاشقانهترین شعر خداست.
شعری که مضمون آن جز عشق نیست.
مادر،همان عشقیست که درحیات آدمی برخاک گام برمیدارد.
مادر، چیزیست شبیه خودش.
هیچچیز شبیه مادر نیست،
مادر، فقط مادر است...
و امّا، پدر:
پدر، میبخشد بیدریغ و دوستمیدارد بیچشمداشت.
پدر، کار میکند آنگونه که شمع میسوزد.
او در تب و تاب، خود را آب میکند
تا که گرما و روشنی به من و شما ببخشد
تنها خداست که به خلوت و تنهایی پدران راه دارد.
تنها خداست که میداند پدران چه میکشند و چهها در دل دارند.
پدران حضوری سبکبال دارند ،
به چشم نمیآیند و آنگاه که دیگر نیستند،جایشان چقدرخالیست.
جای خالی پدران را با هیچچیز نمیتوان پرکرد.
پدر،همان روحیست که خداوند به کالبد خاکی زندگی دمیده است.
زندگی اگر زنده است، دلیل آن پدراناند.
این ابر بارانزای حضور پدران بر سرِ زندگی
و سرزندگیتان هماره سایه گستر باد...
پت ومت
«دلنوشته هایی برای مادر»
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com