~یادگاری‌‌های انجمن رمان ۹۸~

MaRjAn · 2/7/23

وقتی داری تگارو تست میکنی و همشو رو رمان خودت پیاده میکنی

رمانمو با همه‌ی اون تگا تصور میکردم و دلم نمیومد دوباره برشون دارم

YeGaNeH

M O B I N A · 11/7/23

و این بماند یادگاری...
20 تیر 1402
این داستان:
| خریت سرپرست و مدیرکل فشاری |
بحث از این قرار بود که یگانه، دستررسی بن کردن مدیرها و سرپرست‌ها رو نداره که تکذیب کرد و من تایید!
اندکی فشاری شد و بحث به پی‌وی منتقل‌شد!

ایشون فشاری‌تر شد و...

بدین‌گونه اکانت بنده به مدت 17 دقیقه، بسته شد.
دقت بفرمایید، دو نفره پشتم توطئه کردن

*وسوسه کننده:
M O B I N A
*فشار خورنده:
YeGaNeH
*ترغیب کننده:
*NiLOOFaR*
این هم از تجربیات بنده.. .
تا تجربه‌های دل‌انگیز دگر.. بدرود حضرات!

Tabassoum · 14/7/23

M O B I N A
اگه یه روز دستم بهت برسه میکشمت..

M O B I N A · 14/7/23

و این بماند یادگاری...
23 تیر 1402
این داستان:
| سوپرایز جیگرترین سرپرست رمان 98 |
صبح بلند شدم و اومدم... دیدم اِ اِ شدم سرپرست افتخاری رمان98 و..
و خب راستش شوکه شدم
تا حالا سرپرست افتخاری ندیده بودم
جدای این، چیزی که خوش‌حالم کرد حرف‌های قشنگ زهرا بود که از ته دل خوش‌حال شدم نه یه رنک و رنگی که یک روز ممکنه نداشته باشیش و این حرف‌های خود و بد آدم‌هاست که موندگار می‌مونه!
رمان 98 جزء بزرگی از زندگی منه که یادم‌ داد چه‌جور با آدم‌ها رفتار کنم و خیلی از درس‌ها رو یاد بگیرم.
خانواده بودن فقط به معنای هم‌خونی نیست و بلکه به معنای هم‌دلی بین آدم‌هاست!
خوش‌حالم که بهترین‌ها رو در کنار رمان 98 دارم :))
و این بمونه یادگار...

و ببینید فردی که از اعتماد به عرش در آسمان‌های انجمن است

و ببنید تک‌ترین رنک رمان 98 مال بنده‌ست

و من برای یک بار مودب شدم هاها

Z.A.H.Ř.Ą༻ اجرا کننده ایده
فقط بلده حرصم بدهههههه آخرم خواستم قهر کنم
YeGaNeH ایشونم که موقع لو دادن سوپرایز به من آلزایمر می‌گرفت و یادش می‌رفت و بعضی وقت‌ها حتی در جریان هم نبود
! ~ ĄŁÎ ~ ! ایشونم که طی حرص خوردن بنده اصلا تو باغ نبود چه اتفاقی قراره بیوفته
کادر ارشد رمان 98 واقعا تکه
رمان 98 هم با من تکه
یاح یاح
تازه رنگ هنرمند هم افتتاح شد ذوق مرگ شدمکلا به پاس من انجمن ان‌قدر جیگره هاها
تا یادگاری های بعدی؛ خداحافظی

M O B I N A · 21/7/23

و این ایستگا بماند یادگاری..
مرجان خوف کرد بچم
من و Z.A.H.Ř.Ą༻ بر علیه MaRjAn توطئه کردیم و مشاهده کنید بچه به هاچ رفت

خطاب به مرجان

همین که زهرا گفت
و بچه از دست رفت الهی بمیرم
من مگه بهم میاد دعوا کنم بی‌تربیت؟
دفعه بعدی با قمه میام سراغت

YeGaNeH · 22/7/23

و باز هم شاهکاری از M O B I N A بزرگ

M O B I N A · 23/7/23

و باز هم داستان و یادگاری دیگر...
و ببنید که مدیر تالار کتاب به غلط گیر رمان 98 ارتقا یافت!
MaRjAn
YeGaNeH

جهت اطلاع از این جریان با بنده همراه باشید.

و این‌جا مرجان با کمال پر رویت گفت:

و این‌جا یگانه با درخواست مرجان موافقت کرد و مرجان غلط گیر شد

خجالتم نمی‌کشه میگه رنگشو بزنین برام
بابا کم توقع

Matiᴎɐ✼ · 4/8/23

و اما...
داستان از اینجا شروع میشه

بله تو شروع کردی و منم که ادامه دادنم حرف نداره

البته داستان همینجا تموم نمیشه و همه دوستان همکاری میکنن

بعلهههه

دخترا صف کشیدن براممم

فاطمـ♡ـه
SelmA
YaSnA_NHT๛

و خانوم جذابمم که سنگ تموم گذاشت:
M O B I N A

تا اینکه جناب خواستن نقاشیو منو بکشش و ازم خواست صورتمو توصیف کنم

:

و اما در اخر که فهمیدن من پسر نیستم

:

و داستان با عزای عمومی به پایان رسید.
تا سمی دیگر، بدرود...

Matiᴎɐ✼ · 4/8/23

و اخر شوخیای من، علت بن شدنم خواهد شد

....

YaSnA_NHT๛
عزیزممم

و همینطور خانوم عزیزم:
M O B I N A

و بعد از حرص دادن یسنایی، اعتراف...

شاد و پیروز باشید.

M O B I N A · 5/8/23

من خیلی مدیر بدبختی هستم :bathtub:

YeGaNeH

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر ارشد رمان ۹۸

سرپرست بخش فرهنگ و ادب

دستیار تالار هنر

سرپرست بخش فرهنگ و ادب

سرپرست بخش فرهنگ و ادب

معاونت کل سایت رمان ۹۸

سرپرست بخش فرهنگ و ادب

مدیر آزمایشی تالار پزشکی و سلامت

مدیر آزمایشی تالار پزشکی و سلامت

سرپرست بخش فرهنگ و ادب

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین