M O B I N A
سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
- عضویت
- 3/4/21
- ارسال ها
- 24,702
- امتیاز واکنش
- 63,864
- امتیاز
- 508
- سن
- 19
- محل سکونت
- BUSHEHR
- زمان حضور
- 273 روز 8 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
دوران کهن
تحولات هنر تصویری ایران از روزگار پیشاتاریخی آغاز شد. روند چندهزار ساله ی همآمیزی سنتهای تصویری آسیای غربی نهایتاً در الگوی ایرانی عصر هخامنشی تبلور یافت. این الگو طی چند قرن زیر موج یونانیمآبی پوشیده ماند؛ اما در زمان ساسانیان از نو رخ نمود و در شرایط اجتماعی و فرهنگی این عصر ویژگیهایی جدید کسب کرد. در این میان، پارتیان با رویکرد به سنتهای کهن تر ایرانی و شرقی شخصیت خویش را در هنری تلفیقی ظاهر ساختند. از سوی دیگر، آسیای میانه از همآمیزی سنتهای ایرانی و هندی و چینی الگوهای خاص خود را آفرید. میراث ساسانی و آسیای میانه به دوره ی اسلامی رسید و بر جریان هنر تصویری ایران تا زمان سلجوقیان تاثیر قاطع گذاشت. استیلای مغولان بر ایران نقطه ی پایان این روند بود.
از این دوره ی طولانی (که آن را با عنوان کلی کهن مشخص کرده ام) آثار تصویری پراکنده ای بر جای مانده اند، که گرچه اهمیت تاریخی دارند، برای مطالعه ی دقیق سبکشناختی کافی به نظر نمی رسند. کمبود مدارک به خصوص در مورد نقاشی صدر اسلام بارزتر است. با این حال، بر مبنای همین اسناد موجود دست کم می توان به پیوندهای بنیادی میان نقاشی قبل و بعد از ظهور اسلام پی برد.
گذشته های دور
تاکنون در نواحی مختلف نجد ایران آثاری پراکنده مشتمل بر تندیسکهای گِلی، صخرهنگارهها، سفالینههای منقوش، و مُهره های محکوک شناخته شده اند که ما را تا حدی با زندگی مادی و معنوی ساکنان این خطه در اعصار قبل از تاریخ آشنا می کنند. نخستین قومی که در نجد ایران هویت تاریخی یافتند، عیلامیها بودند که آنها نیز شماری آثار تصویری از جمله نقش برجسته ی صخره یی از خود بر جای گذاشته اند. این دستآفریده های کهن را با صفت کلی ایرانی مشخص و متمایز می کنند؛ حال آنکه در واقع پیش از آغاز فرهنگ و تمدن آریایی در این سرزمین پدید آمده اند. پژوهندگان معمولاً مبدأ هنر ایرانی را به دوران نوسنگی(هزاره ی هفتم ق.م) ربط می دهند، ولی بر اساس کشفیات و اطلاعات دقیق تر شاید بتوان سرآغازی قدیم تر برای این هنر قایل شد. به هر حال، معلومات موجود به ما امکان می دهند که سرچشمه های نقاشی ایران را در گذشته های بسیار دور جستجو کنیم.
صخره نگاره های منطقه ی کوهدشت لرستان، که صحنه های رزم و شکار با تیر و کمان و حیواناتی چون اسب، گوزن، بزکوهی و سگ را نشان می دهند، از جمله قدیم ترین آثار تصویری یافته شده در ایران به شمار می آیند، بیشتر این نقاشیها به شیوه ای ساده و ابتدایی و با رنگهای قرمز اُخرایی، سیاه و یا زرد بر روی دیواره ها ی غارها کشیده شده اند. حیوانات عموماً پهلونما ولی انسانها گهگاه روبرونما هستند. صراحتی اغراقآمیز در نمایش پیکرها و حرکات به چشم می خورد. همین صراحت، به رغم عدم انسجام طرحها، باعث شده است که موضوع جنگ و گریز به روشنی بیان شود. قدمت این صخره نگاره ها هنوز به طور دقیق معلوم نشده است و یقیناً همگی به یک دوران تعلق ندارند؛ ولی به احتمال قوی انگیزه ی ترسیم آنها با اعتقادات جادویی مردمان غارنشین این منطقه ارتباط داشته است.
جلوه های بارزتر هنر تصویری کهن ایران را بر روی سفالینه هایی می یابیم که از تپه سیلک(کاشان)، تپه حصار(دامغان) و یا کاوشگاههای دیگر به دست آمده اند. این کاوشگاهها در اصل محل سکونت مردمانی بود که کشاورزی می کردند و در فن سفالگری مهارت کافی داشتندو آنها ظروف سفالین نخودی یا صورتی را با شکلهای کژنمای انسانی و صور ساده شده ی حیوانی و نقوش هندسی به رنگهای سرخ و قهوه ای و سیاه می آراستند. در عصر مس و سنگ (حدود 3500ق.م)، این گونه سفالینهنگاری در شوش به اوج کمال و ظرافت رسیده بود. در این زمان، خطوط و شکلها را به قاعده و با سنجیدگی به کار می بردند؛ و طرح را چنان سامان می دادند که با صورت کلی سفالینه هماهنگی کامل داشته باشد. بی شک، جنبه ی تزیینی طرح از اهمیتی خاص برخوردار بود؛ ولی محتملاً معنای آن برای سازنده و مصرف کننده ی ظرف بیشتر اهمیت داشت.
تحولات هنر تصویری ایران از روزگار پیشاتاریخی آغاز شد. روند چندهزار ساله ی همآمیزی سنتهای تصویری آسیای غربی نهایتاً در الگوی ایرانی عصر هخامنشی تبلور یافت. این الگو طی چند قرن زیر موج یونانیمآبی پوشیده ماند؛ اما در زمان ساسانیان از نو رخ نمود و در شرایط اجتماعی و فرهنگی این عصر ویژگیهایی جدید کسب کرد. در این میان، پارتیان با رویکرد به سنتهای کهن تر ایرانی و شرقی شخصیت خویش را در هنری تلفیقی ظاهر ساختند. از سوی دیگر، آسیای میانه از همآمیزی سنتهای ایرانی و هندی و چینی الگوهای خاص خود را آفرید. میراث ساسانی و آسیای میانه به دوره ی اسلامی رسید و بر جریان هنر تصویری ایران تا زمان سلجوقیان تاثیر قاطع گذاشت. استیلای مغولان بر ایران نقطه ی پایان این روند بود.
از این دوره ی طولانی (که آن را با عنوان کلی کهن مشخص کرده ام) آثار تصویری پراکنده ای بر جای مانده اند، که گرچه اهمیت تاریخی دارند، برای مطالعه ی دقیق سبکشناختی کافی به نظر نمی رسند. کمبود مدارک به خصوص در مورد نقاشی صدر اسلام بارزتر است. با این حال، بر مبنای همین اسناد موجود دست کم می توان به پیوندهای بنیادی میان نقاشی قبل و بعد از ظهور اسلام پی برد.
گذشته های دور
تاکنون در نواحی مختلف نجد ایران آثاری پراکنده مشتمل بر تندیسکهای گِلی، صخرهنگارهها، سفالینههای منقوش، و مُهره های محکوک شناخته شده اند که ما را تا حدی با زندگی مادی و معنوی ساکنان این خطه در اعصار قبل از تاریخ آشنا می کنند. نخستین قومی که در نجد ایران هویت تاریخی یافتند، عیلامیها بودند که آنها نیز شماری آثار تصویری از جمله نقش برجسته ی صخره یی از خود بر جای گذاشته اند. این دستآفریده های کهن را با صفت کلی ایرانی مشخص و متمایز می کنند؛ حال آنکه در واقع پیش از آغاز فرهنگ و تمدن آریایی در این سرزمین پدید آمده اند. پژوهندگان معمولاً مبدأ هنر ایرانی را به دوران نوسنگی(هزاره ی هفتم ق.م) ربط می دهند، ولی بر اساس کشفیات و اطلاعات دقیق تر شاید بتوان سرآغازی قدیم تر برای این هنر قایل شد. به هر حال، معلومات موجود به ما امکان می دهند که سرچشمه های نقاشی ایران را در گذشته های بسیار دور جستجو کنیم.
صخره نگاره های منطقه ی کوهدشت لرستان، که صحنه های رزم و شکار با تیر و کمان و حیواناتی چون اسب، گوزن، بزکوهی و سگ را نشان می دهند، از جمله قدیم ترین آثار تصویری یافته شده در ایران به شمار می آیند، بیشتر این نقاشیها به شیوه ای ساده و ابتدایی و با رنگهای قرمز اُخرایی، سیاه و یا زرد بر روی دیواره ها ی غارها کشیده شده اند. حیوانات عموماً پهلونما ولی انسانها گهگاه روبرونما هستند. صراحتی اغراقآمیز در نمایش پیکرها و حرکات به چشم می خورد. همین صراحت، به رغم عدم انسجام طرحها، باعث شده است که موضوع جنگ و گریز به روشنی بیان شود. قدمت این صخره نگاره ها هنوز به طور دقیق معلوم نشده است و یقیناً همگی به یک دوران تعلق ندارند؛ ولی به احتمال قوی انگیزه ی ترسیم آنها با اعتقادات جادویی مردمان غارنشین این منطقه ارتباط داشته است.
جلوه های بارزتر هنر تصویری کهن ایران را بر روی سفالینه هایی می یابیم که از تپه سیلک(کاشان)، تپه حصار(دامغان) و یا کاوشگاههای دیگر به دست آمده اند. این کاوشگاهها در اصل محل سکونت مردمانی بود که کشاورزی می کردند و در فن سفالگری مهارت کافی داشتندو آنها ظروف سفالین نخودی یا صورتی را با شکلهای کژنمای انسانی و صور ساده شده ی حیوانی و نقوش هندسی به رنگهای سرخ و قهوه ای و سیاه می آراستند. در عصر مس و سنگ (حدود 3500ق.م)، این گونه سفالینهنگاری در شوش به اوج کمال و ظرافت رسیده بود. در این زمان، خطوط و شکلها را به قاعده و با سنجیدگی به کار می بردند؛ و طرح را چنان سامان می دادند که با صورت کلی سفالینه هماهنگی کامل داشته باشد. بی شک، جنبه ی تزیینی طرح از اهمیتی خاص برخوردار بود؛ ولی محتملاً معنای آن برای سازنده و مصرف کننده ی ظرف بیشتر اهمیت داشت.
تاریخ نقاشی ایران از دوران کهن دوران ساسانی
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: