خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~narges.f~

مدیر آزمایشی تالار گویا
مدیر آزمایشی
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
5/9/18
ارسال ها
1,126
امتیاز واکنش
9,013
امتیاز
333
محل سکونت
In my dreams:)
زمان حضور
41 روز 19 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
یکی از جالب‌ترین تعاریف خوشبختی عبارتی است که خوشبختی را لـ*ـذت کاملی می‌داند که ذهن از” لحظه”می‌برد. مطابق این تعریف اولاً خوشبختی لـ*ـذت است و آن هم لذتی کامل ولی این لـ*ـذت محصول فرآیند رشد در جهت معنا بخشی به هستی است و نه هدف آن. دوم اینکه خوشبختی امری است که وابسته به ذهن است یعنی امری است کاملاً درونی و با توجه به عدم ثبات ذهن در انسان، خوشبختی تنها قابل تعریف در کوچکترین مقیاس ملموس زمان یعنی ثانیه است. در برابر این تعریف که وابسته به زمان است تعریف دیگری از خوشبختی وجود دارد که غیر وابسته به زمان است و در آن ذهن، خوشبختی را به امری ثابت و زوال ناپذیر نسبت داده و تداوم می‌بخشد. این خوشبختی زوال ناپذیر را می‌توان سعادت نامید و برای کمک به روشن شدن بیشتر مطلب و تبیین بهتر و کامل‌تر این مفهوم انتزاعی، این تفاوت را بین خوشبختی و سعادت قائل شویم. سعادت را خوشبختی کاملی بنامیم که تا بی نهایت تداوم دارد. ولی آیا می‌توان به چنین خوشبختی رسید؟ و یا سعادت پایدار تنها رؤیایی زیبا برای بشر است؟ در جواب باید گفت بی شک همه ما در لحظاتی از زندگی خود احساس خوشبختی کرده‌ایم و اگر در جستجوی خوشبختی هستیم هدف حقیقی ما تداوم بخشیدن به این لحظات خوب و لـ*ـذت بخش زندگی است. پس اگر ما بتوانیم به لحظات خوشبختی خود تداوم بخشیم به سعادتی زوال ناپذیر نائل خواهیم شد. اگر اراده کنید و با تمامی قلب بکوشید تا مفهوم حقیقی سعادت را دریابید هیچ چیز در این دنیا از سعادت واقعی‌تر و پایدارتر نیست. تنها کافی است ذهن سعادت را با امری زوال ناپذیرمربوط سازد و آن اصل زوال ناپذیر در زندگی حضوری حقیقی بیابد. اگر چنین شود به چنان سعادتی دست خواهید یافت که توسط هیچ کس و هیچ چیز سلب شدنی نیست زیرا اولاً این سعادت به ذهن و زاویه دید بستگی دارد و چنین سعادتی که غیر وابسته به محیط و اشخاص دیگر است غیر قابل سلب است. دوم اینکه این سعادت زوال پذیر نیست زیرا وابسته به وجودی جاودانه است. اما در ابتدای امر باید ببینیم که مردم خوشبختی خود را در چه چیزهایی جستجو می‌کنند.


خوشبختی یا موفقیت

 

~narges.f~

مدیر آزمایشی تالار گویا
مدیر آزمایشی
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
5/9/18
ارسال ها
1,126
امتیاز واکنش
9,013
امتیاز
333
محل سکونت
In my dreams:)
زمان حضور
41 روز 19 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
تفاوت خوشبختی و موفقیت
اینجا نیز باز برای روشن‌تر شدن مطلب مجبوریم که تفاوتی میان دو مفهوم خوشبختی و موفقیت قایل شویم شاید بتوان موفقیت را کسب معیارهای توافقی جامعه دانست یعنی امری است که تنها در مقایسه با دیگران قابل تعریف است. معیارهای مورد توافق امروزه مردم، پول، قدرت، امکانات، جذابیت و قابلیت‌های فردی و … است. حال اگر فردی به این معیارها دست یافت جامعه او را موفق می‌خواند و خود او نیز این را می‌پذیرد و اگر کسی نتوانست یا حتی نخواست که واجد این معیارهای توافق شده باشد از نظر جامعه ناموفق خواهد بود. حال آن که پیش از هر چیز باید منصفانه از خود بپرسیم تا چه حد این معیارها صحیح هستند؟ امروز بیشتر مردم در مسابقه موفق شدن با هم رقابت می‌کنند و آنچه بیش از همه مایه تأسف است این است که در نظر اغلب آنان زندگی و امکانات و منابع دنیا درست مانند یک کیک است که آن را بخش بخش می‌کنند و به عده‌ای از این کیک می‌رسد و به بقیه نخواهد رسید! در این دیدگاه، شخص معتقد به محدودیت است و دیدگاهی محدود دارد و از همین جا است که فلسفه اصالت نفع آغاز می‌شود و گفته می‌شود که اگر می‌خواهی بازنده نباشی برنده باش حتی به قیمت باخت دیگران زیرا اصولاً برد تو تنها در برابر باخت دیگران مفهوم می‌یابد و دنیای امروز ما زاییده این طرز تلقی است. در اقتصاد، روابط فردی و اجتماعی، سـ*ـیاست و در سطح جهان این تفکر منفعت طلبانه، مبتنی بر موفقیت است که حاکم است و گویی که شتاب این روند را هم خود این روند به وجود می‌آورد زیرا بشر، این به ظاهر موفقیت را جز ارزش‌های خود پذیرفته است و آن را عنصر غالب همه مناسبات خود گردانیده است و تمدن خود را نیز محصول این طرز تلقی می‌داند. در برابر این موفقیت مفهوم خوشبختی قرار دارد که امری است کاملاً درونی و غیر وابسته به محیط و همان گونه که ذکر شد وابسته به اندیشه ما است. بنابراین چه بسیار انسان‌های موفقی که خوشبخت نیستند و چه بسیار انسان‌های خوشبختی که موفق نیستند. حال شما می‌خواهید کدام باشید موفق و یا خوشبخت؟ تصمیم با شما است ولی از خاطر نبرید آنان که خود را وقف این موفقیت کرده اند چنین پنداشته اند که این موفقیت با خوشبختی و سعادت یکی است. اصولاً آن‌ها در ابتدا به اشتباه خوشبختی و موفقیت را هم عرض گرفته اند وسپس گمان برده اند که اگر به پول، قدرت، امکانات و رفاه دست یابند به خوشبختی خواهند رسید در حالی که تجربه نشان می‌دهد که فقرا درست به اندازه اغنیا از احساس خوشبختی و سعادت بهره مندند وما همانقدر در میان ثروتمندان بر چهره‌ها لبخند می‌بینیم که در میان فقرا.

حال شاید این پرسش مطرح شود که اگر خوشبختی امری است ذهنی و تنها زاییده پندار ما پس چگونه آنان که به کمک پندار خود خوشبختی را با موفقیت یک دانسته و آن را به معیارهای مقبول اجتماعی مانند پول، قدرت و… نسبت می‌دهند، از احساس خوشبختی پایدار برخوردار نیستند و اصولاً اگر خوشبختی تنها امری وابسته به ذهن ماست چه تفاوتی می‌کند که ذهن ما خوشبختی را با چه چیز برابر بگیرد زیرا در عمل نتیجه یکسان خواهد بود؟


خوشبختی یا موفقیت

 

~narges.f~

مدیر آزمایشی تالار گویا
مدیر آزمایشی
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
5/9/18
ارسال ها
1,126
امتیاز واکنش
9,013
امتیاز
333
محل سکونت
In my dreams:)
زمان حضور
41 روز 19 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
خوشبختی کاذب تا کمال خوشبختی
انسان دردی دارد به نام درد جاودانگی و کمال و هر عمل او حرکتی است که دانسته یا ناخودآگاه یک جهت گیری مسلم به سمت این تمایل خاموش نشدنی و سیری ناپذیر بشر است. مثلاً چرا اکثریت مردم به پول گرایش دارند؟ به طور قطع ما عاشق یک کاغذ رنگی نقش دار نیستیم. آنچه ما در جستجوی آن هستیم همه آن چیزهایی است که پول را سنبل و نماد آن‌ها می‌دانیم. یعنی امنیت، قدرت، رفاه، آسایش و در نهایت خوشبختی. این ثروت نیست که انسان‌ها به جستجوی آن هستند بلکه انسان‌ها در جستجوی سعادتی هستند که امیدوارند از طریق کسب ثروت بدان دست یابند. حقیقت این است که تمایل بشر به ثروت اندوزی، نفع طلبی، قدرت طلبی، شهرت و بیداد گری و استبداد تنها ناشی از میل اصیل ولی انحراف یافته او به کمال و جاودانگی است. سوی منفی بشر شرارت و بدی نیست بلکه جهل و نادانی است و همان گونه که افلاطون بیش از دو هزار سال پیش گفته بود، شر و بدی انسان تنها جهل نسبت به خیر است. انسان‌ها دست به هر کاری می‌زنند شاید به سعادتی پایدار و جاودانه دست یابند ولی تنها یک راه برای تأمین پایدار این عطش بشر وجود دارد و آن نسبت دادن سعادت با قوه پندار به اندیشه‌ای زوال ناپذیر و پایدار است.


خوشبختی یا موفقیت

 

~narges.f~

مدیر آزمایشی تالار گویا
مدیر آزمایشی
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
5/9/18
ارسال ها
1,126
امتیاز واکنش
9,013
امتیاز
333
محل سکونت
In my dreams:)
زمان حضور
41 روز 19 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
سطوح خوشبختی
وجود انسان از سطح به عمق از راه‌هایی تشکیل شده که هر لایه نسبت به لایه سطحی‌تر خود از اصالت و عمق بیشتری برخوردار است و تکثر و تغییرات نیز از سطح به عمق در این لایه‌های وجود کاهش می‌یابند. این لایه‌ها از سطحی‌ترین لایه به سمت عمیق‌ترین آن‌ها عبارتند از ۱- محیط ۲- رفتار ۳- توانایی ۴- باور ۵- هویت ۶- معنویت. بسیاری خوشبختی خود را در محیط می‌دانند ثروت، زیبایی، تجمل همگی در حوزه محیط تعریف می‌شوند. این عوامل بسیار زیاد و دست یابی به آن‌ها نیز کاملاً نسبی است. بر آورده ساختن این لـ*ـذت‌ها تنها در همان زمان احساس سعادت پدید می‌آورد و نه بعد از آن و حتی پرداختن بی وقفه به لـ*ـذت‌ها نیز چاره‌ای برای تداوم خوشبختی نیست. زیرا نه فقط رنج‌های گریز ناپذیر زندگی بلکه مرگ پیوسته خود را به لـ*ـذت پرستان نشان می‌دهد و به یاد آنان می‌آورد که این لـ*ـذت جاودانه نیست و با علاقه‌مند میل جاودانگی و کمال انسان موجب اندوه و حسرت و عدم احساس رضایت و خوشبختی می‌شوند. خوشبختی وابسته به رفتار مثل اظهار عشق دیگران نسبت به ما و دوستی که آن‌ها نسبت به ما دارند نیز مستثنی از این حکم نیست. رفتار دوستانه و عاشقانه دیگران ممکن است تغییر یابد زیرا این رفتار آن‌ها نیز خود به رفتار نا پایدار ما وابسته است و از آن بد‌تر مرگ، عزیزان ما را خواهد گرفت پس خوشبختی وابسته به رفتار نیز مانند خوشبختی‌های وابسته به محیط اگر چه زیبا و واقعی هستند ولی به شکلی دردناک، گذرا و نا پایدارند. خوشبختی‌های وابسته به توانایی مثل دانش، قدرت جسمی‌و توانایی‌های فردی نیز نه تنها نسبی اند بلکه مانند خوشبختی‌های وابسته به محیط و رفتار متغییر و نا پایدارند. هر چند از آن‌ها پایدارترند. خوشبختی‌های وابسته به باور یکی از پایدارترین خوشبختی‌های انسان هستند. اصولاً باور است که معنای محیط، رفتار و توانایی را برای ما بیان می‌کند و ما تنها در صورت خوشبختی‌های محیط، رفتار و توانایی را حس می‌کنیم که به چنین خوشبختی‌هایی باور داشته باشیم. انسان‌هایی که خوشبختی آن‌ها وابسته به باورهای آن‌هاست از خوشبخت‌ترین مردم روزگارند ولی افسوس که خوشبختی وابسته به باور آن‌ها مثلاً آزادی به دلیل مطلق و جاودانه نبودن این باور امری نسبی و غیر قابل تعمیم است و تنها تا زمانی این خوشبختی تداوم دارد که این افراد با باورهای خود و مطابق آرمان‌های خود زندگی می‌کنند و اگر شخصی چنین زیست خوشبختی او به حوزه ای درونی‌تر و پایدارتر یعنی هویت منتقل می‌شود یعنی پایدارترین خوشبختی نوعی خوشبختی است که وابسته به وجود ما است. خوشبختی در حوزه باور احساس خوشبختی ناشی از معتقدات است و اگر به معتقدات خود عمل نکنیم دچار رنجی درونی می‌شویم و اگر پیوسته به باورهای خود عمل کنیم این خود را به باورهای مان نشان داده‌ایم و ایمان در حوزه هویت تعریف می‌شود و این خوشبختی وابسته به هویت و وجود ما است. بسیارند انسان‌هایی که به خوشبختی در حوزه هویت دست می‌یابند. آن‌ها تقریباً در اکثر اوقات و در بیشترین لحظات زندگی خود بدون شک خوشبخت زیسته اند. در این میان هستند انسان‌هایی که خوشبختی را درونی‌ترین بعد وجود خود یعنی معنویت نهفته در انسان متمرکز ساخته اند. درست است عشق به خویشتن آغاز ماجرایی عشقی برای تمام عمر است ولی عشق به هستی و اصل زندگی و خداوند آغاز ماجرایی عشقی تا بی نهایت است. در حوزه معنویت مفاهیمی مانند خداوند و سؤالاتی که بشر پیوسته در مورد هستی از خود داشته است و همین طور درونی‌ترین و قوی‌ترین انگیزه بشری یعنی میل به کمال و جاودانگی وجود دارد. پس بشر اگر پندار خود را متوجه مرکز معنویت خود، آن وحدت جاودانه یعنی خداوند بدارد و خوشبختی خود را با مفهوم ازلی و ابدی و زوال ناپذیر خداوند پیوند بزند و با عشق به نزدیک شدن و تقرب به او زندگی کند میل به کمال و جاودانگی را معطوف به جاودانه‌تری مفهوم جهان یعنی خداوند ساخته است و به دلیل جاودانگی آن سعادت ناشی از ایمان به او پایدارترین سعادت‌ها خواهد بود. سعادتی که حتی با مرگ از یک انسان گرفته نمی‌شود. اگر همه چیز گذراست و دلبستگی ناشی از احساس سعادت و خوشبختی ناشی از لـ*ـذت این پدیده‌ها نیز گذراست. خداوند مفهومی ازلی و ابدی است و دلبستگی به او و پیوند پندار با وجود او ناگسستنی و خدشه ناپذیر است. و پس از این ایمان سرتاسر زندگی یک انسان مبارزه‌ای خستگی ناپذیر برای نیل و رسیدن به این جاودانگی است و این مبارزه همان سعادت پایدار غیر قابل سلب است. یعنی پایدارترین سعادت انسان، مبارزه برای دستیابی به جاودانگی و نزدیک شدن به خداوند استو این جاست که می‌بینیم ادیان الهی چگونه انسان‌ها را به سوی حقیقی‌ترین سعادت آن‌ها فرا می‌خوانند.


خوشبختی یا موفقیت

 

~narges.f~

مدیر آزمایشی تالار گویا
مدیر آزمایشی
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
5/9/18
ارسال ها
1,126
امتیاز واکنش
9,013
امتیاز
333
محل سکونت
In my dreams:)
زمان حضور
41 روز 19 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
خوشبختی چون شادمانی
ذکر شد خوشبختی درست مثل شادمانی یک احساس درونی است. اغلب انسان‌ها حدی را مشخص می‌کنند تا پس از رسیدن به آن حد احساس خوشبختی و شادمانی کنند، مثلاً می‌گویند باید فلان مقدار پول، فلان امکانات، فلان زندگی را داشته باشم تا احساس خوشبختی کنم در حالی که برای احساس کردن خوشبختی و شادمانی واقعاً لازم نیست اتفاقی بیفتد. ارسطو را به خاطر آورید که می‌گفت: خوشبختی یک روش است و نه یک هدف. آری شما می‌توانید به جای آن که به هدف شادمانی برسید با شادمانی به هدف برسید و به جای آن که به هدف خوشبختی برسید با خوشبختی به هدف برسید. به خاطر داشته باشیم که خوشبختی خود هدف و مقصود نیست، خوشبختی چیزی برای رسیدن نیست، بلکه خود راهی است که از درون انسان آغاز می‌شود و با یاری توانایی‌های او در دنیای برونش تجلی می‌یابد. بهترین راه این است که باور کنیم و ایمان بیاوریم که برای احساس خوشبختی اتفاق خاصی لازم نیست بیفتد.” ما همیشه می‌توانیم خوشبخت باشیم فقط کافی است تا خود بخواهیم و برای تداوم این خوشبختی که به آن می‌رسیم آن را به جاودانه‌ترین بُعد وجودمان یعنی معنویت و خداوند وصل کنیم “و به آن معنای جاودانه و غیر وابسته به اموری گذرا ومتغیر بدهیم تا پیوسته شادمان و خوشبخت زندگی کنیم. مهم رسیدن به خوشبختی نیست، مهم حفظ آن است و حفظ آن تنها از کسانی ساخته است که زندگی خود را به مبارزه‌ای بی پایان برای معنایی جاودانه بخشیدن به هر آنچه که به نام زندگی است بدل ساخته و خود را وقف این مبارزه جاودانه برای کمال می‌کنند، تنها چنین انسانی است که از مرز رنج فراتر رفته و سرانجام به لـ*ـذت می‌رسد. لذتی محصول فرآیند رشد و نه هدف آن.


خوشبختی یا موفقیت

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا