خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Z.a.H.r.A☆

مدیر تالار ماورا
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
  
  
عضویت
19/7/21
ارسال ها
1,348
امتیاز واکنش
9,398
امتیاز
333
محل سکونت
Otherworld
زمان حضور
168 روز 8 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
همه پدیده ها بر اساس خلقت خویش دارای ملکوتی هستند که به دست قدرت خدا و نیز ناصیه هر جنبنده ای در اختیار او است. در این بین می توان به بعضی روایات در مورد خلقت فرشتگان پرداخت و آن را به قدرت و توانمندی هر پدیده بر اساس وظیفه ای که خدا بر عهده آن گذاشته است تفسیر نمود. جناح و اجنحه را می توان به قدرت و تعداد جناح را به گستره آن تفسیرکرد. اما در امور تشریعی خدا برای انجام فرامین خود از مأموران خاص استفاده می کند و آنها فرشتگانی هستند که به انجام وظیفه مشغولند. آنها علاوه بر ملکوتی که خاص همه پدیدهه است بر حسب اقتضا به اَشکال خاص در می آیند و مأموریت خود را انجام می دهند. از این قبیل می توان به فرشتگانی که در قرآن و بعضاً روایات آمده مانند جبرائیل و میکائیل و اسرافیل و … استناد و اشاره کرد. توجه به ملک، ملکوت و ملائکه و هم ریشه بودن آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

مقدمه
بحث فرشتگان یا ملائکه از مباحث مهم و کلیدی در ادیان آسمانی است. مکاتب غیر آسمانی هم در افسانه و اساطیر خود برای خدایان اسباب و ابزاری درخور نقل می کنند. در ادیان الهی و به ویژه قرآن اعتقاد به فرشتگان در ردیف اعتقاد به خدا و رسول و کتاب آسمانی قرار گرفته و از مسلمات فرض شده است. روح و جنود نادیدنی از مترادفات ملائکه هستند. از طرف دیگر آنقدر احادیث گوناگون در مورد فرشتگان و رسالت و انجام وظائفشان آمده که در بسیاری از موارد جمع آنها دشوار می نماید
ملائکه جمع ملاک است مانند شمایل که جمع شمال و تاء برای تأنیث است. در حقیقتِ ملائکه اختلاف کرده اند. در اینکه موجود است و از موجودات جوهری است و نه عرضی همه قبول دارند. اکثر مسلمانان گفته اند که اجسام لطیف اند و قادرند که متشکل به اشکال مختلف شوند و گویند دلیلش این است که حضرت رسول آن ها را دیده است. گروهی از نصاری گفته اند که نفوس فاضله بشری اند که از بدن ها مفارقند یا مفارقت کرده اند و جن نفوس شریره است که از ابدان شریره مفارقت کرده است. حکما گفته اند نوعی از ملائکه جواهر مجرده اند مخالف با نفوس ناطقه، و نوعی دیگر از آن ها متعلق به اجرام اند؛ اجرام کلیه و جزئیه. نوعی از آنها همواره مستغرق در خدایند. متکلمان اختلاف کرده اند که آیا آن ملائکه که مأمور شدند به حضرت آدم سجده کنند یک گروه از ملائکه، مثلاً ملائکه زمین یا همه ملائکه بودند؟

نمونه های دیگر در نهج البلاغه و صحیفه سجادیه که مفهوم آن در پایگاه تبیان هم آمده جالب توجه است. امـیـر المـؤمـنـیـن (عـلیـه السلام) می فرماید:

سپس خدای سبحان برای جای دادن در آسـمـان و عمارت کردن برتـریـن آسمان، از ملکوت اعلا ، فـرشـتـگـانی آفـریـد، آفریده هایی نو پدید. شکاف راه های گشاده آسمان ها را بدان ها پر کرد و رخنه شکاف ها را به آنان بیاکند؛ و میان شکاف ها بانگ تسبیح خوان هاست در فردوس بلند رفعت، و پس پرده های حجاب و سراپرده های مجد و عظمت؛ و پسِ این لرزه، و بانگی که کر کننده گوش هاست، انوار جلال کبریاست که چشم ها نگریستن بدان نتوانند، ناچار خیره بر جای مانند.


جهان فرشتگان

 
  • تشکر
Reactions: MaRjAn

Z.a.H.r.A☆

مدیر تالار ماورا
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
  
  
عضویت
19/7/21
ارسال ها
1,348
امتیاز واکنش
9,398
امتیاز
333
محل سکونت
Otherworld
زمان حضور
168 روز 8 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
گروهی از آنان درون ابرهای گرانباراند، و دسته ای فراز کوه های تناور سرکشیده، و گروهی در تاریکی های خاموش شب به سر می برند، و از آنان دسته ای است که گام هاشان حد فرودین زمین را بریده و همچون پرچم های سفید از مویی درون هوا رفته- و از سوی دیگر به عمق زمین رسیده- و زیر آنها بادی خوش و آرام وزان که آن پرچم ها را نگاه می دارد و از حدی که دارند، آن سو تر رفتن نگذارد...در آسمان های توبرتو جایی به اندازه پوستی گستریده یافت نشود، جز آنکه فرشته ای بر آن سجده کنان است یا چالاک در راه پرستش روان. درازی مدت فرمانبرداری بر معرفت آنان بی فزاید، و عزت پروردگار عظمتِ او را در دل هاشان بیشتر می نماید (نهج البلاغه، ۱۳۷۴، خطبه ۹۱، ۸۰-۷۸).
در دعای سوم صحیفه سجادیه (۱۳۸۹، نیایش ۳، ۵۷-۵۸) هم نکات جالب فراوانی وجود دارد که از آن جمله است که خدایا:

درود فرست برگروه فرشتگانی که چون فرمان کامل شد و وعده رستخیز فرا رسد بر کرانه های آسمان ها گمارده می شوند،

و بر فرشتگان گنجور باران و گسیل دارندگان ابر،

و بر آن فرشتگانی که با بانگ گسیل کردن او، غرش تندرها شنیده می شود و چون با خروش او، ابرِ انبوه شناور شود، (تیغه های) برق آذرخش ها می درخشند،

و بر فرشتگانی که برف و تگرگ را بدرقه می کنند و آنان که با دانه های باران هنگامی که فرو می چکد، فرود می آیند،

و بر نگهبانان گنجینه های باد و آنان که بر کوهسارها برگماشته اند تا از جای نجنبند،

و آنان که وزن آبها و اندازه باران های تند و توفنده را به آنان شناسانده ای،

و بر فرشتگانی که به سوی مردم روی زمین با بلایی ناپسند، یا آسایشی دلپسند، فرستاده می شوند،

و بر سفیران گرامی نیکوکار و نگهبانان ارجمند نویسنده (یِ کردار های مردم) و فرشتة مرگ و یارانش و «نکیر و منکر» و «رومان» که (مردگان) گورها را می آزماید و گردندگان پیرامون «بیت معمور» و «مالک» و نگهبانان دوزخ و رضوان و خدمتگزاران بهشت. ...

آنچه از مطالب بالا مستفاد می شود اصل قطعی وجود فرشتگان، پر بودن جهان از آنها، مأموریت آنها در انجام امور و فرمانبردار بودن آنهاست. وظائفی که در عبارات فوق بر آنها بار می شود مطابقت با مسئولیتی است که هر پدیده در انجام وظیفه اش بر عهده دارد. اینکه در کنار هر پدیده فرشته ای مأمور باشد را می توان به شرحی که بعداً خواهد آمد تعلیل و توجیه کرد.


جهان فرشتگان

 
  • تشکر
Reactions: MaRjAn

Z.a.H.r.A☆

مدیر تالار ماورا
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
  
  
عضویت
19/7/21
ارسال ها
1,348
امتیاز واکنش
9,398
امتیاز
333
محل سکونت
Otherworld
زمان حضور
168 روز 8 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
ملائکه و ریشه های لغوی و اصطلاحی
مُلک و مَلَک و ملائک از یک ریشه اند. گویند مَلَک در اصل ملءک بوده و به ملائکه تبدیل شده است. آنچه در همه آنها مشترک است معنوی، نرم افزاری بودن و سرعت و حرکت است. فرمانروائی و مُلک در عین اقتدار نامحسوس است (المنجد، ) و مَلَک و ملائک که مجریان امورند مقتدر، سریع الانتقال و العمل اند. بعضی آنها را وسائط در آفرینش دانسته اند (خزعلی، ۱۳۸۷). مُلک و ملکوت هم از این خانواده است. وقتی سخن از مُلک و مَلَکوت می رود گوئی از دو روی یک سکه سخن می گوئیم که این دو آنچنان به هم پیوسته اند که جدائی ناپذیرند. مُلک به معنای فرمانروائی را به ظاهر پدیده ها و ملکوت را به جنبه ناپیدای آنها مربوط می دانند. بنابراین ملائکه و ملکوت گوئی از یک جنس اند. علامه طباطبائی در تفسیرش از سوره یس آیه ۸۳: «فَسُبْحانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»؛ پس منزه است خداوندی که ملکوت همه چیز در دست قدرت او است و همه شما به سوی او باز می‏ گردید» چنین می نویسد (طباطبائی، ۱۳۸۴، ج. ۱۷ ، ۱۷۳):

کلمه" ملکوت" مبالغه در معنای ملک است، مانند کلمه" رحموت" و کلمه" رهبوت" که مبالغه در معنای رحمت و وحشت ‏اند...پس مراد از" ملکوت" از دو جهت است، چون هر موجودی دو جهت دارد، یک جهت رو به خدا است، و یکی دیگر رو به مخلوق است. ملکوت هر چیزی آن جهتی است که رو به خدا است، و ملک آن سمت رو به مخلوق است. ممکن هم هست بگوییم: ملکوت به معنای هر دو جهت است، و آیات زیر هم بر همین معنا حمل می ‏شود:
۱- «وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ» (انعام، ۷۵)؛ ما هر دو سوی آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان می‏ دهیم برای اینکه از یقین ‏داران باشد.
۲- و «أَ وَ لَمْ یَنْظُرُوا فِی مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» (اعراف، ۱۵۸)؛ چرا به هر دو سوی آسمانها و زمین نظر نمی‏کنند.
۳- «قُلْ مَنْ بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ»(مؤمنون، ۸۸)؛ بگو آن کیست که هر دو سوی هر چیز را به دست دارد و اگر فرموده ملکوت هر چیزی به دست خداست، برای این است که: دلالت کند بر این که خدای تعالی مسلط بر هر چیز است، و غیر از خدا کسی در این تسلط بهره و سهمی ندارد.

اگر مجموع روایات مربوط به ملائکه و نیز ملکوت مورد توجه قرار گیرد بعضی نکات مهمی در آن به چشم میخورد که بیان می کند: اولاً آنها مربوط به عالم غیرمادی و مجرد اند، ثانیاً عالم ملکوت برای حضور فرشتگان است، ثالثاً ملکوت یکی از عوالم چهارگانه ای است که اهل عرفان به آن اعتقاد دارند، رابعاً ملکوت دارای نام های مختلفی است و به امر، معنا و قدس و ... مرتبط است، خامساً ملکوت پیوندی ناگسستنی به عالم یا عوالم غیب دارد، و سادساً پس از مرگ ملکوت برای انسان قابل فهم و رؤیت است؛ البته بعضی اهل ریاضت و تقوی هم ممکن است در این عالم آن را مشاهده کنند.


جهان فرشتگان

 
  • تشکر
Reactions: MaRjAn

Z.a.H.r.A☆

مدیر تالار ماورا
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
  
  
عضویت
19/7/21
ارسال ها
1,348
امتیاز واکنش
9,398
امتیاز
333
محل سکونت
Otherworld
زمان حضور
168 روز 8 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
فرشتگان در سایر ادیان و مذاهب هم جایگاه خاص خود را دارد و چه بسا به صورت پررنگ تر و گاه همپای با خدا از آنها یاد می شود. در این ادیان گاه جن و ملک با هم اند و گاه ملائکه رحمت فقط ملائکه اند و اگر مأموریت غضب دشته باشند از آنها به جن تعبیر شده است. در کتاب مقدس ۴۰۰ بار از کلمه روح استفاده شده (شاکر، ۱۳۷۹).

اعتقاد به غیب با اعتقاد به فرشتگان همگام است. البته چه بسا اعتقاد به غیب عامتر از اعتقاد به فرشتگان باشد. کسانی که ایمان به غیب دارند اعتقاد به فرشتگان هم دارند ولی اعتقاد به فرشتگان ممکن است شامل همه امور غیبیه نشود. غیب از کلمات کلیدی قرآن است در دومین سوره قرآن ایمان به غیب[۱] از اساسیترین مسائل (اَلَّذینَ یُؤمِنونَ بِالغَیبِ، بقره، ۳) و از ویژگی های اصلی و اولی ایمان است.

روح و ملائکه هم در بسیاری از موارد با هم آمده اند و به نوعی همطرازی آن دو را به نمایش می گذارد. در قرآن روح با ملائکه در چند مورد به کار رفته است. گاهی ملائکه و الروح (قدر، ۳) و گاهی ملائکه بالروح (نحل، ۲) و گاهی هم ردیف روح به صف درآمده (فجر،۲۲). البته روح در سه معنا به کار رفته (شاکر، ۱۳۷۹) جان یا عامل حیات بدن، نفس، و نَفَس. به نوشته شاکر شاید بتوان گفت که معنای مطابقی روح همان معنای اول است یعنی حیاتی که در موجودات جان‏دار وجود دارد.


جهان فرشتگان

 
  • تشکر
Reactions: MaRjAn
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا