خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
این همه آشفته حالی . این همه نازک خیالی
ای به دوش افکنده گیسو . از تو دارم . از تو دارم
این غرور و عشق و سرخوشی . خنده بر غوغای هستی
ای سیه چشم و سیه مو . ازتو دارم . از تو دارم
این تو بودی کز ازل . خواندی به من درس وفا را
این تو بودی ک آشنا کردی به عشق . این مبتلا را
من که این حاشا نکردم . از غمت پروا نکردم
دین من . دنیای من . از عشق جاویدان تو رونق گرفته
سوز من . سودای من . از نور بی پایان تو رونق گرفته
این همه آشفته حالی . این همه نازک خیالی
ای به دوش افکنده گیسو . از تو دارم . از تو دارم
من . خود . آتشی که مرا داده رنگ فنا میشناسم
من . خود . شیوه نگه چشم سرخوش تو را میشناسم
دیگر ای برگشته مژگان . از نگاهم رو نگردان
دین من . دنیای من . از عشق جاویدان تو رونق گرفته
سوز من . سودای من . از نور بی پایان تو رونق گرفته
این همه آشفته حالی . این همه نازک خیالی
ای به دوش افکنده گیسو . از تو دارم . از تو دارم


منبع: Musixmatch


متن اهنگ های علیرضا افتخاری

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
امید جانم ز سفر باز آمد
شکر دهانم ز سفر باز آمد
عزیز آن که بی خبر
به ناگهان رود سفر
چو ندارد دیگر دلبندی
به لـ*ـبش ننشیند لبخندی
چو غنچه سپیده دم
شکفته شد لـ*ـبم ز هم
چو شنیدم یارم باز آمد
ز سفر غمخوارم باز آمد
همچنان که عاقبت
پس از همه شب بدمد سحر
ناگهان نگار من
چونان مه نو آمد از سفر
همچنان که عاقبت
پس از همه شب بدمد سحر
ناگهان نگار من
چونان مه نو آمد از سفر
من هم
پس از آن دوری
بعد از غم مهجوری
یک شاخه گل بردم به برش (2)
دیدم که نگار من
سرخوش ز کنار من
بگذشت و به بر یار دگرش (2)
وای از آن گلی که دست من بود
خموش و یک جهان سخن بود (2)
گل
که شهره شد به بی وفایی
ز دیدن چنین جدایی
ز غصه پاره پیرهن بود
امید جانم ز سفر باز آمد
شکر دهانم ز سفر باز آمد
عزیز آن که بی خبر
به ناگهان رود سفر
چو ندارد دیگر دلبندی
به لـ*ـبش ننشیند لبخندی
چو غنچه سپیده دم
شکفته شد لـ*ـبم ز هم
چو شنیدم یارم باز آمد
ز سفر غمخوارم باز آمد
همچنان که عاقبت
پس از همه شب بدمد سحر
ناگهان نگار من
چونان مه نو آمد از سفر
همچنان که عاقبت
پس از همه شب بدمد سحر
ناگهان نگار من
چونان مه نو آمد از سفر
من هم
پس از آن دوری
بعد از غم مهجوری
یک شاخه گل بردم به برش (2)
دیدم که نگار من
سرخوش ز کنار من
بگذشت و به بر یار دگرش (2)


منبع: Musixmatch


متن اهنگ های علیرضا افتخاری

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
اشک و آهم زاد راهم، می روم و دست دعا بر آسمان دارم
دور از یاران افتاد خیزان می روم دام بلا به پای جان دارم
من و سوز عشق (و) خانه به دوشی
من و شام هجران کنج خموشی
ره بی پایانی دارم من
سر بی سامانی دارم من
من از شهر تو چون نالان می گذرم
تنها سایه من باشد همسفرم
این عشق تو مرا بنگر تا کجا کشانده
دست از دلم بدار که دگر طاقتم نمانده
دل سنگت کجا درد مرا می داند
غم و رنج مرا تنها خدا می داند، خدا می داند
می گذرم، می گذرم ز برای تو از جان می گذرم
ز دیار تو گریان می گذرم
اشک و آهم زاد راهم، می روم و دست دعا بر آسمان دارم
دور از یاران افتاد خیزان می روم دام بلا به پای جان دارم
من و سوز عشق (و) خانه به دوشی
من و شام هجران کنج خموشی
ره بی پایانی دارم من
سر بی سامانی دارم من
من از شهر تو چون نالان می گذرم
تنها سایه من باشد همسفرم
این عشق تو مرا بنگر تا کجا کشانده
دست از دلم بدار که دگر طاقتم نمانده
دل سنگت کجا درد مرا می داند
غم و رنج مرا تنها خدا می داند، خدا می داند


منبع: Musixmatch


متن اهنگ های علیرضا افتخاری

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
این بار من یک بارگی در عاشقی پیچیده ام
این بار من یک بارگی در عاشقی پیچیده ام
این بار من یک بارگی از عافیت ببریده ام
از عافیت ببریده ام
دل را ز خود برکنده ام، با چیز دیگر زنده ام
عقل و دل و اندیشه را از بیخ و بن سوزیده ام
از بیخ و بن سوزیده ام
ای مردمان، ای مردمان، از من نیاید مردمی
دیوانه هم نندیشد آن کاندر دل اندیشیده ام
دیوانه کوکب ریخته از شور من بگریخته
من با اجل آمیخته در نیستی پریده ام
در نیستی پریده ام
من از برای مصلحت در حبس دنیا مانده ام
حبس از کجا؟ من از کجا؟ مال که را دزدیده ام؟
مال که را دزدیده ام؟
در دیده من اندرآ وز چشم من بنگر مرا
زیرا برون از دیده ها
زیرا برون از دیده ها منزلگهی بگزیده ام
منزلگهی بگزیده ام
ای مردمان، ای مردمان، از من نیاید مردمی
دیوانه هم نندیشد آن کاندر دل اندیشیده ام
در دیده من اندرآ وز چشم من بنگر مرا
زیرا برون از دیده ها
زیرا برون از دیده ها منزلگهی بگزیده ام
منزلگهی بگزیده ام
من از برای مصلحت در حبس دنیا مانده ام
حبس از کجا؟ من از کجا؟ مال که را دزدیده ام؟
مال که را دزدیده ام؟


منبع: Musixmatch


متن اهنگ های علیرضا افتخاری

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
دل را ببین
دل را ببین
در کوی جانان آمده
سـ*ـاقی بساطی نو فکن
مطرب بیا ، چنگی بزن
مطرب بیا ، چنگی بزن
سر واژگون تن غرق خون افتان و خیزان آمده
خواهد که جان پیشش رود
جانان در آ*غو*شش رود
دنیا فراموشش شود
سرخوش است و مهمان آمده
سرخوش است و مهمان آمده
سرخوش است و مهمان آمده
دل را ببین
دل را ببین
در کوی جانان آمده
سـ*ـاقی بساطی نو فکن
مطرب بیا ، چنگی بزن
مطرب بیا ، چنگی بزن
با آنکه راهش تنگ بود
هم دور و هم پر سنگ بود
با رهزنان در جنگ بود
فاتح ز میدان آمده
گل دیده شد در خنده شد
بلبل از او شرمنده شد
طوطی به نطقش بنده شد
دل نیست این جان آمده
از بهر درمان آمده
دل نیست این دیوانه است
دیوانه ی جانانه است
ُپر درد و ُپر افسانه است
دل نیست این جان آمده
از بهر درمان آمده
دل را ببین
دل را ببین
در کوی جانان آمده
سـ*ـاقی بساطی نو فکن
مطرب بیا ، چنگی بزن
مطرب بیا ، چنگی بزن
گل دیده شد در خنده شد
بلبل از او شرمنده شد
طوطی به نطقش بنده شد
دل نیست این جان آمده
از بهر درمان آمده
دل نیست این دیوانه است
دیوانه ی جانانه است
ُپر درد و ُپر افسانه است
دل نیست این جان آمده
از بهر درمان آمده


منبع: Musixmatch


متن اهنگ های علیرضا افتخاری

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
مرده بدم زنده شدم گریه بودم خنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
مرده بدم زنده شدم گریه بودم خنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
گفت که دیوانه نهای لایق این خانه نهای رفتم و دیوانه شدم سلسله بندنه شدم
گفت که سرمست نهای رو که از این دست نهای رفتم و سرمست شدم وز طرب آکنده شدم
گفت که با بال و پری من پر و بالت ندهم در هـ*ـوس بال و پرش بی پر و پرکنده شدم
چشمه خورشید تویی سایهگه بید منم چونکه زدی بر سر من پست و گدازنده شدم
شکرکند چرخ فلک از ملک ملک و ملک کز کرم و بخشش او روشن و بخشنده شدم


منبع: Musixmatch


متن اهنگ های علیرضا افتخاری

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
به راه وی تا سحر ماندم
ژاله افشاندم ، او نیامد
به امیدش با نوای نی
نغمه ها خواندم او نیامد
امید دل من کجایی
سحر شد چرا پس نیایی
چرا نیایی ؟ که بی تو نالانم
آتش عشقت زد شرر به جانم
آتش عشقت زد شرر به جانم
شب تارم ، مه رخشان تویی تو
به گلزارم گل خندان تویی تو
ز قلب بی تابم چه خواهی
به چشم بی خوابم نگاهی
به راه وی تا سحر ماندم
ژاله افشاندم او نیامد
به امیدش با نوای نی
نغمه ها خواندم او نیامد


منبع: Musixmatch


متن اهنگ های علیرضا افتخاری

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا