خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
رِنه دِکارْت (به فرانسوی: René Descartes) (زادهٔ ۳۱ مارس ۱۵۹۶ در دکارت، اندره-لوار فرانسه – درگذشتهٔ ۱۱ فوریهٔ ۱۶۵۰ در استکهلم سوئد) ریاضی‌دان و فیلسوف فرانسوی معروف عصر روشنگری بود
زادهٔدرگذشتملیتدورهحیطهمکتب
علایق اصلی

ایده‌های چشمگیر

۳۱ مارس ۱۵۹۶
دکارت، اندره-لوار، ایالت تورن، پادشاهی فرانسه
۱۱ فوریهٔ ۱۶۵۰ (۵۳ سال)
استکهلم، امپراتوری سوئد
فرانسوی
فلسفه قرن هفدهم
عصر روشنگری
فلسفه غرب
خردگرایی
بنیانگذار کارتسیانیسم
مکانیک‌گرایی
نظریه فطرت
مبناگرایی
مفهوم‌گرایی
آگوستینیسم
بازنمایی‌گرایی
تئوری مطابقت حقیقت
جسم‌گرایی
اراده‌گرایی
متافیزیک، معرفت‌شناسی، ریاضیات، فیزیک، کیهان‌شناسی
می‌اندیشم پس هستم
شک دکارتی
سوبژه
هندسه تحلیلی
دستگاه مختصات دکارتی
دوگانگی بدن و ذهن
مبناگرایی
برگ دکارتی
شیطان فریبکار
تکانه
نظریه بالونی
استدلال موم

تأثیرگرفته از
  • افلاطون، ارسطو، ارشمیدس، ابن هیثم، غزالی[۱]، ابن رشد، ابن سینا، آنسلم، آگوستین، رواقی‌گری، توماس آکویناس، ویلیام اکام، فرانسیسکو سوارز، مارین مرسن، سکستوس امپریکوس، میشل دو مونتنی، ژاکوب گولیوس، آیزاک بکمان، ویلیام هاروی، فرانسوا ویت، دانس اسکوتوس، سانتا ترسا

تأثیرگذار بر
  • فلسفه غرب، باروخ اسپینوزا، گوتفرید لایبنیتس، جان لاک، نیکولا مالبرانش، آنتوان آرنو، ژاک بنینی بـ*ـو*سوئه، بلز پاسکال، آیزاک نیوتن، ایمانوئل کانت، برتراند راسل، ادموند هوسرل، نوآم چامسکی، دیوید هیوم


بیوگرافی رنه دکارت | فیلسوف

 

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
رنه دکارت، فیلسوف، ریاضی‌دان و فیزیک‌دان بزرگ عصر رنسانس در روز ۳۱ مارس ۱۵۹۶ میلادی در روستایی از توابع شهرستان اندر-ا-لوار فرانسه زاده شد.[۲] مادرش در سیزده‌ماهگی وی درگذشت و پدرش قاضی و نماینده پارلمان در رن در ناحیه برتاین بود.[۲]

دکارت در سال ۱۶۰۶ میلادی، هنگامی که پسر ده‌ساله‌ای بود، وارد مدرسهٔ لافلش شد.[۲] این مدرسه را فرقهٔ یسوعیان تأسیس کرده بودند و در آن علوم جدید را همراه با تعالیم مسیحیت تدریس می‌کردند. دکارت طی هشت سال تحصیل در این مدرسه، ادبیات، منطق، اخلاق، ریاضیات و مابعدالطبیعه را فرا گرفت. در سال ۱۶۱۱ میلادی، دکارت در یک جلسه سخنرانی تحت عنوان اکتشاف چند سیارهٔ سرگردان در اطراف مشتری، از اکتشافات گالیله اطلاع حاصل کرد. این سخنرانی در روح او تأثیر فراوان گذاشت.[۳]

دکارت در سال 1614 لافلش را ترک کرد و در 1615 به دانشگاه پواتیه رفت تا حقوق بخواند.[۴] در سال 1618، تصمیم گرفت به جهانگردی بپردازد و آن‌گونه دانشی را که برای زندگی سودمند باشد فراگیرد. به همین منظور، مدتی به عنوان سرباز بدون مزد به خدمت ارتش هلند درآمد، چرا که فرماندهی آن را شاهزاده‌ای به نام موریس بر عهده داشت که در فنون جنگ و نیز فلسفه و علوم مهارتی به‌سزا داشت و بسیاری از اشراف فرانسه دوست داشتند تحت فرمان او فنون رزمی را فرابگیرند.[۲] دکارت در مدتی که در قشون ارتش هلند بود به علم موردعلاقهٔ خود، یعنی ریاضیات می‌پرداخت.[۲]وقتی که ارتش در بردا استقرار داشت، در 10 نوامبر 1618 با ایساک بکمان ملاقات کرد.[۴]تا ژانویه 1619 مشترکا روی برنامه ای در زمینه اجسام در حال سقوط و ایستاب شناسی کار کردند.[۴]در ژانویه 1619 دستنویس کومپندیوم موسیکای را به بکمان تقدیم کرد.[۴]

در مارس سال ۱۶۱۹ میلادی از هلند به دانمارک و آلمان رفت و به خدمت سرداری به نام ماکسیمیلیان درآمد؛ اما زمستان فرا رسید و در دهکده نویبورگ در حوالی رود دانوب، بی دغدغه خاطر و با فراغت تمام به تحقیق در ریاضیات پرداخت و براهین تازه‌ای کشف کرد که بسیار مهم و بدیع بود و در پیشرفت ریاضیات تأثیر به سزایی گذاشت.

پس از مدتی، دکارت به فکر یکی ساختن همه علوم افتاد. در شب دهم نوامبر ۱۶۱۹ وی سه رؤیای امیدبخش دید و آن‌ها را چنین تعبیر کرد که «روح حقیقت او را برگزیده و از او خواسته تا همه دانش‌ها را به صورت علم واحدی درآورد».

این رؤیاها به‌قدری او را مشعوف ساخت که نذر کرد تا مقبرهٔ حضرت مریم را در ایتالیا زیارت نماید. وی چهار سال بعد به نذر خود وفا کرد.

در اثنای سال 1620، دکارت کار نوشتن قواعد بازی برای هدایت ذهن را جدی تر دنبال کرد.[۴] در 1621 دکارت جنگ را رها کرد و پس از سفری به ایتالیا در سال 1625 در پاریس مسکن گزید.[۵]؛ اما زندگی در آنجا را که مزاحم فراغت خاطر خود می‌دید، نپسندید و در سال ۱۶۲۸ میلادی بار دیگر به هلند بازگشت و در آن دیار تا سال ۱۶۴۹ میلادی مجرد ماند و تنها و دور از هرگونه غوغای سـ*ـیاسی و اجتماعی، تمام اوقات خود را صرف پژوهش‌های علمی و فلسفی نمود. تحقیقات وی بیشتر تجربه و تفکر شخصی بود و کمتر از کتاب استفاده می‌کرد.

دکارت هرگز ازدواج نکرد، اما یک دختر نامعقول داشت که در 5 سالگی مرد.[۵] دکارت گفته است که مرگ این دختر "بزرگترین غصه همه عمرش بوده است."[۴]

در سپتامبر ۱۶۴۹ به دعوت کریستین- ملکه سوئد- برای تعلیم فلسفه به دربار وی در استکهلم رفت؛ اما زمستان سرد کشور اسکاندیناوی از یک‌سو و ضرورت سحرخیزی در ساعت پنج بامداد برای تعلیم ملکه از سوی دیگر، دکارت را که به این نوع آب‌وهوا و سحرخیزی عادت نداشت، به بیماری ذات‌الریه مبتلا ساخت و در پنجاه و سه سالگی از پا درآورد.

دکارت از دانشمندان و فیلسوفان بزرگ تاریخ به‌حساب می‌آید. او قانون شکست نور را در علم فیزیک کشف کرد و هندسهٔ تحلیلی را در ریاضیات و هندسه بنا نهاد. با نوشتن «گفتار در روش» آوازه دکارت بلند گردید. پس از آن «اصول فلسفه» و «تأملات در فلسفه اولی» را نوشت. انتشار این آثار موجب شد که گروهی از اهل ذوق به او ارادت بورزند. و گروهی دیگر به تکفیر او بپردازند. با آن که درک مسائل فلسفی دکارت دشوار است از آن جا که با کمال روشنی مطالبش را بیان می کرد موجب شد که افراد بیشتری با خواندن آثار او شیفته ی علم گردند.


بیوگرافی رنه دکارت | فیلسوف

 

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
دکارت در آغاز با دو مسئلهٔ اساسی روبرو بود:

معرفت یقینی

دکارت در آغاز جوانی بسیار دلبسته ریاضیات بود. این به آن خاطر بود که می‌دید ریاضیات دارای نظامی کاملاً یقینی است. در حالی که سایر رشته‌های علمی و مخصوصاً فلسفه این‌گونه نیست. فکر او بیشتر از هر چیزی متوجه فلسفه بود، زیرا فلسفه را بنیاد معرفت بشری می‌دانست و اگر فلسفه به یقین نمی‌رسید، به هیچ دانشی نمی‌شد اعتماد کرد.

در آن زمان بسیاری از اندیشمندان به شکاکیت مطلق فلسفی گرویده‌بودند و می‌گفتند: در هیچ موضوعی نمی‌توان به یقین رسید. دکارت این امر را قبول نداشت و می‌خواست به هر صورتی که شده، یقین را در فلسفه و دانش داخل کند.

به همین خاطر به این فکر افتاد تا فلسفه و تمام دانش‌های انسانی را به روشی ویژه با هم درآمیزد و طوری آن را بنا کند که مانند ریاضیات کاملاً یقینی باشد.

رابـ*ـطهٔ جسم و روح

در سده ۱۷ (میلادی) فیزیک و به‌دنبال آن مکانیک بسیار پیشرفت کرده بود. یکی از مسائل عمدهٔ فیزیک جدید، آن بود که ماهیت ماده چیست؟ چه چیزی باعث فرایندهای مادی و طبیعی می‌شود؟ چه چیزی موجب می‌شود حرکات و حوادث مختلف طبیعی (مثل باریدن باران، گردش سیارات، روییدن گیاهان، زلزله و غیره) اتفاق بیفتند؟

در آن زمان نگرش مکانیکی و مادی به طبیعت میان مردم و دانشمندان بسیار رایج بود. نگرشی که دلیل همه حرکات و حوادث جهان را در خود جهان و ماده آن می‌دانست، نه امور غیرمادی و ماوراء طبیعت؛ یعنی می‌گفت: همه چیز در عالم، به‌طور خودکار و طبق قوانین فیزیکی کار می‌کند.

اما در این‌جا پرسشی اساسی وجود داشت که با تبیین مادی از طبیعت جور درنمی‌آمد: علت اعمال و حرکات ما انسان‌ها چیست؟ این علت از دو حال خارج نیست: یا جسم و بدنمان است یا چیز دیگری غیر از آن. ما به‌طور واضح درک می‌کنیم که جسم ما که مادهٔ ما است تحت فرمان ما قرار دارد و ما خودمان علت اعمال و رفتارمان هستیم؛ اما این خود چه چیزی است؟ آیا منظور از این خود، روح ما است؟ اما روح انسانی چیست؟ چه رابـ*ـطه‌ای میان روح و جسم انسان وجود دارد؟ روح انسان به‌طور مسلم امری مادی نیست؛ بنابراین آیا امری غیر مادی در ماده اثر می‌گذارد؟ این امر چگونه ممکن است؟

این پرسش‌ها فکر دکارت را به خود مشغول کرده بود. بدین ترتیب او دوگانه‌انگاری را مطرح نمود یعنی روح و جسم را مانند بعضی از فلاسفه یونان جدا گرفت. بعدها باروخ اسپینوزا یکی از بزرگ‌ترین فلاسفه تاریخ غرب و بشر این را اشتباه یافت و یگانه‌انگاری را پایه گذاشت (امروزه به نظر می‌رسد یگانه‌انگاری درست‌تر باشد).


بیوگرافی رنه دکارت | فیلسوف

 

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
اعتقادات مذهبی رنه دکارت همواره با حرارت در محافل علمی مورد مناظره قرار گرفته‌است. او از سویی ادعا می‌کرده که یک کاتولیک مؤمن است و می‌گفت که یکی از نیاتش از مراقبه محافظتش از ایمان مسیحی اش است، با این حال، حتی در همان دوران خودش هم دکارت متهم بود که عقاید دادارباورانه و بی‌خدایی را با خود همچون رازی دارد[نیازمند منبع]. بلز پاسکال هم‌عصر او درباره‌اش گفته: «من نمی‌توانم دکارت را ببخشم؛ دکارت در تمام فلسفهٔ خود، هرچه می‌توانست کرد تا به روی خدا خطی از بطلان بکشد، اما او نتوانست لزوم وجود خدا را برای آغاز خلقت با سرانگشت اشارهٔ خدایی‌اش انکار کند، اما بعد از آن دیگر خدا از نظرش چیزی بی‌مصرف بود».[۶] شرح‌حال استفان گاکروگر از دکارت گزارش می‌دهد که «او به عنوان یک کاتولیک ایمان عمیق مذهبی داشت که با خود آن را تا روز مرگ حفظ کرد، در عین‌حالی که او ثابت‌قدم و شیفته در راه کشف حقیقت نیز بود.»[۷] بحث‌ها کماکان ادامه دارد بر سر این‌که آیا او یک کاتولیک استغفار کننده بوده یا بی‌خدایی مخفی‌کار، پنهان شده در پشت احساسات زاهدانه نسبت به وجودی که جهان را در چارچوبی مکانیکی قرار داده، که در آن بشر می‌تواند آزادانه هرکاری دلش خواست فقط به دلیل لطف اراده اعطا شده از سوی خدا بکند.[۸]


بیوگرافی رنه دکارت | فیلسوف

 

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع



منبع: ویکی پدیا


بیوگرافی رنه دکارت | فیلسوف

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا