خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
هریسون فورد (انگلیسی: Harrison Ford؛ زادهٔ ۱۳ ژوئیه ۱۹۴۲) بازیگر آمریکایی است. از سال ۲۰۲۰، مجموع فروش گیشه فیلم‌های او در ایالات متحده بیش از ۵٫۴ میلیارد دلار بوده‌است و مجموع فروش جهانی آن از ۹٫۳ میلیارد دلار فراتر رفته[۱] و نام او را در رتبهٔ هفتم فهرست پرفروش‌ترین ستارگان گیشهٔ داخلی در تمام دوران قرار داده‌است.[۲][۳] او نامزد دریافت جایزه‌های اسکار، گلدن گلوب و همچنین برندهٔ جایزهٔ ساترن شده‌است. او همچنین دریافت‌کنندهٔ جایزه یک عمر دستاورد هنری بنیاد فیلم آمریکا و جایزهٔ سیسیل بی دمیل است. فورد در حال حاضر به عنوان نایب رئیس کانزرویشن اینترنشنال فعالیت می‌کند.
زادهٔپیشهسال‌های فعالیتهمسر(ها)فرزندان
۱۳ ژوئیهٔ ۱۹۴۲ ‏(۷۹ سال)
شیکاگو، ایالات متحده
بازیگر
۱۹۶۶–اکنون

  • مری مارکوآردت (ا. ۱۹۶۴–۱۹۷۹)
  • ملیسا متیسن (ا. ۱۹۸۳–۲۰۰۴)
  • کالیستا فلوکهارت (ا. ۲۰۱۰)
۵
فورد با بازی در نقش هان سولو در فیلم اپرای فضایی و حماسی جنگ ستارگان (۱۹۷۷) شهرت جهانی کسب کرد و این نقش را در چهار دنبالهٔ دیگر این فیلم در طول ۴۲ سال آینده ایفا کرد. او همچنین برای بازی در نقش ایندیانا جونز در فیلم‌های ایندیانا جونز معروف است که اولین قسمت آن از مهاجمان صندوق گمشده(۱۹۸۱) آغاز شد. او برای بازی در شخصیت‌های دیگر در فرنچایزهای مختلف، از جمله مهمترین آن‌ها ریک دکارد در فیلم‌های علمی تخیلی بلید رانر (۱۹۸۲) و بلید رانر ۲۰۴۹ (۲۰۱۷) و شخصیت تام کلنسی در فیلم مهیج جاسوسی بازی پاتریوت (۱۹۹۲) و تهدید فوری و آشکار (۱۹۹۴) نیز شناخته شده‌است. دوران کاری وی شش دهه طول می‌کشد و شامل همکاری با برخی از تحسین شده‌ترین و تأثیرگذارترین فیلم‌سازان زمان خود مانند جرج لوکاس، فرانسیس فورد کوپولا، استیون اسپیلبرگ، ریدلی اسکات، پیتر ویر، رومن پولانسکی و مایک نیکولز است.

از دیگر فیلم‌های او می‌توان به شاهد (۱۹۸۵)، فراری (۱۹۹۳)، ایر فورس وان (۱۹۹۷)، ۴۲ (۲۰۱۳) اشاره کرد. فورد هچنین در فیلم‌های ژانرهای گوناگونی از جمله دیوارنویسی آمریکایی (۱۹۷۳)، مکالمه (۱۹۷۴)، ساحل پشه (۱۹۸۶)، بی‌گنـ*ـاه (۱۹۹۰) و آنچه در زیر است (۲۰۰۰) ایفای نقش کرده‌است. فورد در سال ۲۰۱۰ با بازیگر، کالیستا فلوکهارت، ازدواج کرد.


بیوگرافی هریسون فورد | بازیگر

 

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
هریسون فورد در روز سیزدهم ژوئیه سال ۱۹۴۲ در شیکاگو ایالت ایلینوی به دنیا آمد. پدر وی، کریستوفر فورد، بازیگر تبلیغاتی بود و مادر وی، دوروتی نیدل‌من، بازیگر و گوینده رادیو بود. اجداد مادری او یهودی بوده و از مینسک در روسیه مهاجرت کرده‌اند. اما اجداد پدریش کاتولیک مذهب بوده و اصلیت آن‌ها ایرلندی و آلمانی می‌باشد.

او همیشه مراقب هریسون و برادرش (تریسن) بود. هریسون در کودکی بسیار خجالتی بود و همیشه احساس می‌کرد با بقیه بچه‌ها فرق دارد. در مدرسه پیوسته قوی‌ترها به او زور می‌گفتند و هر روز جونز آینده را به پارک می‌بردند و حسابی کتک می‌زدند و سپس از بالای تپه‌ای به پایین قل می‌دادند. او هیچ وقت از خودش دفاع نمی‌کرد. هر چند که از درون از خشم می‌سوخت، خشمی که سال‌ها در او ماند ولی همیشه سـ*ـیاست گاندی را در پیش می‌گرفت و صبر پیشه می‌کرد و با این وجود خود را جری‌تر می‌نمود. سال‌های دبیرستان را در مدرسه (مین‌تاون شیپ) در شمال شیکاگو گذراند. در آن جا نیز همچنان گوشه‌گیر بود. او در ورزش اصلاً خوب کار نمی‌کرد و نمره‌هایش همیشه در سطح پایین بود. والدینش هیچ امیدی به موفقیت او در آینده نداشتند. از تنها چیزی که کمی لـ*ـذت می‌برد، کار در رادیو بود. صدای او اولین صدایی بود که از رادیو داخلی دبیرستان پخش شد.

پس از فارغ‌التحصیل شدن از دبیرستان در سال ۱۹۶۰، وارد دانشگاه ریپون شد و رشته ادبیات انگلیسی را ادامه داد. رشته‌ای که از آن متنفر بود. کم‌کم علائم افسردگی در او نمودار گشت. مدت‌ها پشت سرهم می‌خوابید و برایش سخت بود که بلند شود. او می‌گوید یک روز بعد از سه شبانه روز چرت زدن از رختخواب برخاستم تا به دانشگاه بروم. انگار همه چیز در حرکت آهسته بود. وقتی به کلاس رسیدم، آن قدر بی‌حال و بی‌حوصله بودم که نتوانستم دستگیره را بچرخانم و آن را بازکنم. برگشتم و دوباره به رختخواب رفتم. این حالت سه سال طول کشید. در این سه سال کاری نمی‌کرد و اغلب در کلاس‌ها شرکت نمی‌نمود. او بعدها می‌گفت: «بهترین کلمه‌ای که می‌شد به من گفت تنبل بود. چند روز قبل از فارغ‌التحصیل شدن استادان دانشگاه وضعیتم را فهمیدند و به من مدرک ندادند.» ولی در آن سال‌ها دو اتفاق خوب برایش افتاد. یکی آشنایی با «مری مارکوآرت» بود که در سال ۱۹۶۴ یعنی یک سال پس از ترک دانشکده با یکدیگر ازدواج نمودند و صاحب دو پسر به نام‌های «بنجامین» که بعدها سرآشپز شد و «ویلیارد» که معلم تاریخ شد، گشتند. اتفاق دوم آشنایی با گروه بازیگری «بلفری پلیرز» بود. او یک بار در آن گروه بازی کرد و از همان زمان بود که فهمید به این کار علاقه دارد. کارگردان گروه به او پیشنهاد داد که به کالیفرنیا برود و درس بازیگری بخواند.

فورد با آرزوهای بسیار ماری را در فولکس‌واگن قدیمی خود به غرب آمریکا برد و در مدرسه بازیگری لاگونا شروع به تحصیل نمود. همان زمان بود که به هنگام رانندگی کنترل خود را از دست داد و تصادف کرد و چانه‌اش زخمی شد. جای آن زخم هنوز هم روی صورت هریسون مانده‌است و او را در ایفای نقش‌ها کمک می‌نماید.

در قسمت سوم فیلم ایندیانا جونز نشان می‌دهند که در کودکی شلاق به صورت ایندیانا خورده و جای آن هنوز هم روی چانه‌اش باقی است، و در فیلم دختر شاغل فورد می‌گوید وقتی در نوجوانی می‌خواستم خودم گوشم را سوراخ کنم، غش کردم و چانه‌ام به لبه دستشویی خورد. در آن زمان استودیوهای فیلمسازی بزرگ از استعدادهای جوان بهره می‌بردند؛ بنابراین در سال ۱۹۶۵ هریسون برای کار به کلمبیا پیکچرز رفت. آن‌ها با او مصاحبه کردند ولی پذیرفته نشد.

قبل از این که سوار آسانسور شود فکر کرد به دستشویی برود. وقتی از دستشویی بیرون آمد، دستیار کارگردان رادیو که به دنبال او می‌رود. او از فورد پرسید: "با ما قرارداد امضا می‌کنید؟ صد و پنجاه دلار در هفته خوبه؟" معلوم بود که خوب است و هریسون کارش را شروع کرد.


بیوگرافی هریسون فورد | بازیگر

 

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
اولین فیلم او گرمای مرگ در شهر بازی نام داشت که در آن نقش خیلی کوتاهی را ایفا کرد. اولین و تنها حرفی که گفت این بود که از پشت پنجره گفت: «:آقای جونز… آقای جونز…» و پس‌از آن نقش کوتاه دیگری در یک فیلم کمدی بازی کرد. شرکت کلمبیا او را کنار گذاشت و در سال ۱۹۶۷ وارد شرکت یونیورسال شد.

نقش‌های کم و کوتاهی به او می‌دادند. کسی توجه چندانی به استعدادهای او نمی‌کرد. او در نقش‌هایی مثل گاوچران، جوان ژیگول، مظنون به قتل و… بازی کرد ولی نتوانست هنر خود را به دیگران بشناساند. تنبلی و بی‌اهمیت بودن او ضربه سختی به او زد. یک روز یکی از کارگردانان با لحن تحقیرکننده‌ای به او گفت: «این چه وضع بازی است». هریسون پاسخ داد: «من سعی خودم را می‌کنم ولی من که یک ستاره نیستم» آن کارگردان گفت: «تونی کرتیس را ببین در اولین فیلمش یک قصاب واقعی است در حالی که می‌دانیم او دارد نقش بازی می‌کند و یک ستاره‌است.» هریسون با بی‌حوصلگی جواب داد: «فکر کردم شما فکر می‌کنید قصاب است.» و کارگردان فریاد زد: «این لعنتی را از دفتر من بیرون بیندازید» این جور اتفاقات برای او پیش می‌آمد.

چند سال بعد در فیلمی بازی کرد که داستان زندگی یک معلم بود. این معلم در قسمتی‌از فیلم باید دربارهٔ عنکبوت‌ها سخنرانی می‌کرد. هریسون یک رتیل خرید و در مورد آن به مطالعه پرداخت. روز فیلمبرداری رتیل را درون یک قوطی با خود برد و فکر کرد حتماً کارگردان از این‌کار او خوشش می‌آید و از آن در فیلم استفاده می‌نماید ولی عکس‌العمل کارگردان جور دیگری‌بود.

او فریاد زد: "این قوطی لعنتی را از این‌جا بیندازید بیرون'. اکنون فورد دو فرزند داشت و در یک‌خانه ۱۸۵۰۰ دلاری زندگی می‌کرد که باید پول آن را می‌پرداخت. یک روز بایکی از دوستانش به مغازه آنتیک فروشی رفته‌بود. دوستش تصمیم گرفت دو میز که هر کدام۱۱۰۰ دلار قیمت داشتند را خریداری نماید. فورد گفت: این کار را نکن. من با ۲۰۰ دلار برایت میز می‌سازم. دوستش ۴۰۰ دلار خرج کرد و وسایل کار را آماده نمود و رفت؛ ولی آن میزها هیچ وقت ساخته نشدند و درعوض چند سال بعد فورد یک میز آنتیک برای دوستش خرید.

جنگ ستارگان

در سال ۱۹۷۲ فرد روس تهیه‌کننده‌ای که به توانایی بازیگری فورد اعتقاد داشت، از او برای فیلم جدیدی به

کارگردانی کارگردان تازه‌کاری به نام «جرج لوکاس» دعوت کرد. در دیوارنویسی آمریکایی قرار بود فورد یکی از هنرپیشه‌ها را کتک بزند. کمی بعد لوکاس به او پیشنهاد کرد که در فیلم آواز نیز بخواند ولی هیچ‌کس صدای او را نپسندید به جز لوکاس، فیلم دیوارنویسی آمریکایی در زمان خود فروش خیلی خوبی داشت و مقدمه‌ای بر کارهای بزرگ لوکاس در آینده بود. پس از آن در فیلم مکالمه به کارگردانی «فرانسیس فورد کوپولا» بازی کرد و این فیلم نیز در دهه هفتاد یکی از برترین‌ها شد؛ ولی فورد هنوز هم به شهرت زیادی دست نیافته بود.

او همچنان نجاری می‌کرد و به "نجار ستاره‌هاً معروف شده بود. یک روز که داشت درب خانه فرانسیس کوپولا را می‌ساخت، جرج لوکاس از آن جا رد شد. وقتی فورد را دید با خود گفت: حیف است که یک انسان مستعد عمرش را هدر بدهد. جلو رفت و به او گفت می‌خواهد فیلم کوچکی بسازد و از او خواست در آن بازی نماید. این فیلم کوچک همان جنگ ستارگان بود. لوکاس در ابتدای کار نمی‌خواست نقش "هان سولو" را در "جنگ ستارگان" به فورد بدهد، ولی کمی بعد متوجه شداو برای این کار بهترین است و بدین ترتیب فورد وارد کهکشان ستارگان شد.


بیوگرافی هریسون فورد | بازیگر

 

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
887
امتیاز واکنش
5,007
امتیاز
263
زمان حضور
113 روز 18 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
سال‌های دهه هشتاد موفقیتی باور نکردنی رابرای فورد به همراه داشتند. ابتدا او نقش هان سولو را بازی کرد. سپس در فیلم امپراتوری ضربه می‌زند، در نقش «دارت ویدر» بازی کرد و پس از آن نوبت به اوج موفقیتش در فیلم «مهاجمان صندوق گم شده» رسید. نویسنده این فیلم جرج لوکاس و کارگردان آن استیون اسپیلبرگ بود. فیلمی کاملاً کلاسیک با داستانی بسیار سرگرم‌کننده از جاسوسان، جویندگان گنج و نازی‌های بد ذات. در این فیلم فورد برای اولین بار ایندیانا جونز شد.

جوانی باشهامت و تکه کلام‌های فراوان، بالاخره فورد به نقشی بزرگ رسید. «تام سلک» اولین انتخاب اسپیلبرگ بود ولی او در آن زمان با استودیوی دیگری کار می‌کرد و بدین ترتیب توجهات به هریسون فورد جلب شد. او بارها به هنگام فیلمبرداری زخمی شد. در نقش ایندیانا جونز یک‌بار به سختی زانویش آسیب دید و در فیلم دیگری دو دندانش شکست. در فراری زانوی راستش شکست و در فیلم دیگری دو تا از دیسک‌های کمرش جابه‌جا شد و شانه‌اش دررفت. او با خنده می‌گوید: «نجات دنیا کار سختی است»

سال ۱۹۸۲ در فیلم "ET" به کارگردانی اسپیلبرگ بازی کرد و در همان زمان با نویسنده آن فیلم ملیسا متیسن ازدواج نمود. زندگی مشترک آن‌ها نیز تا سال ۲۰۰۱ ادامه داشت و صاحب دو فرزند دیگر به نام‌های "مالکوم" و "جورجیاً شد. پس از آن در قسمت سوم جنگ ستارگان بازی کرد و به شهرتش افزود.

سپس نوبت به «ایندیانا جونز و معبد مرگ» رسید. در سال ۱۹۸۹ هریسون بار دیگر شلاق خود را به دست گرفت و در ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی در کنار شان کانری که نقش پدر او را داشت، ظاهرشد. از فیلم‌های دیگر او می‌توان به (ساحل پشه)، آتشین مزاج، شکار برای اکتبر سرخ، بازی پاتریوت، فراری که در آن کاندید جایزه شد، (شش روز و هفت شب) اشاره نمود. او به‌تازگی قرار است در فیلمی دربارهٔ جنگ عراق در نقش یک ژنرال آمریکایی ایفای نقش نماید. هریسون فورد یکبار گفت: «از دست دادن گمنامی چیزی است که هیچ‌کس آمادگی آن را ندارد. وقتی این اتفاق برای من افتاد، تازه فهمیدم یکی از باارزش‌ترین چیزها را از دست داده‌ام.» شهرت برای فورد چندان هم بد نبوده‌است و او امروزه با موسسات بزرگ بین‌المللی رقابت می‌کند. او قصد دارد ۱/۴ درصد از زمین‌های خود را تبدیل به پارک ملی نماید. این مقدار زمین به اندازه کالیفرنیا می‌باشد. او آدم معروفی است ولی هرگز از نامش بهره‌برداری نمی‌کند.


بیوگرافی هریسون فورد | بازیگر

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا