خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
~به نام عالم جهانیان~
نام اثر: جوخۀ ارواح | Ghost Squad
نویسنده: کلاریبل آ. اورتگا | Claribel A. Ortega
مترجم: مبینا حسینی‌فر M O B I N A
ژانر: فانتزی، ماوراء الطبیعه، جادویی، ترسناک
خلاصه:
کوکو با چیزهای عجیب با اشاره ای از شکارچیان روح در این فانتزی ماوراء طبیعی پر اکشن ملاقات می کند. برای لوسلی لونا، ارواح چیزی بیش از یک تجارت خانوادگی هستند. کمی قبل از هالووین، لوسلی و بهترین دوستش سید، طلسمی را انجام دادند که به طور تصادفی ارواح بدخواه را بیدار می‌کرد و کل سنت آگوستین را ویران می‌کرد. با هم، آنها باید با مادربزرگ جادوگر سید، بابت، و چنگک چرمی او، چانک، به نیرو بپیوندند تا پیش از این دیر شود، با ترسناک مبارزه کنند و نفرین را برگردانند تا قبل از اینکه خیلی دیر شود، شهر و ارواح کرم شب تاب لوسلی را نجات دهند.
با پویایی خانوادگی کوکو و ماجراجویی پر جنب و جوش را با شکارچیان روح، اولین بازی هیجان‌انگیز و بسیار شیرین را ارائه می‌کند.
---
فهرست:
فصل اول
فصل دوم
فصل سوم
فصل چهارم
فصل پنجم
فصل ششم
فصل هفتم
فصل هشتم
فصل نهم
فصل دهم
فصل یازدهم
فصل دوازدهم
فصل سیزدهم
فصل چهاردهم
فصل پانزدهم
فصل شانزدهم
فصل هفدهم
فصل هجدهم
فصل نوزدهم
فصل بیستم
فصل بیست و یکم
فصل بیست و دوم
فصل بیست و سوم


رمان جوخۀ ارواح | ~MoBiNa~ کاربر انجمن ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: YeGaNeH، زهرا.م، Z.a.H.r.A☆ و 6 نفر دیگر

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
رعد و برق زد و نور سفید درخشانی شکوفا شد و نور را روشن کرد. آسمان شب بیرون از پنجره اتاق خواب لوسلی لونا.
چهار ساعت از زمان خواب او گذشته بود، اما رعد و برق بیرون ادامه داشت
او کاملا بیدار بود. او تمام ترفندهای ابولا را امتحان کرده بود؛ از جمله آهسته و عمیق نفس می کشد در حالی که بر درخشش گرم کرم شب تاب که از بیرون می آید تمرکز می کند
پنجره اتاق خواب او؛ اما هیچ چیز کار نکرده بود.
لوسلی زانوهایش را روی سـ*ـینه بـ*ـغل کرد و از پنجره به بیرون خیره شد. ثانیه بین رعد و برق و کف زدن رعد و برق را شمرد.
خیلی زود بود تا به خانه‌اش برود.
"یک دو سه …"
رونق!
لوسلی با فریاد کاورها را روی سرش انداخت.
صدایی زمزمه کرد:
- نینا!
لوسلی پتو را به آرامی از روی صورتش لغزاند؛ تا فقط چشمانش نمایان شود. درخشش ملایم یکی از اعضای خانواده کرم شب تاب او اتاق را پر کرده بود.
لوسلی پرسید:
- مامان؟
مانند آبی که در پرتوهای خورشید می درخشد، کرم شب تاب پیش از او دگرگون شد.
شکل نیمه شفاف قبل از اینکه کامل و جامد شود موج می زند.
مادربزرگ لوسلی، ماما ترزا، روی تـ*ـخت کنار او نشست. خوب،
روح او انجام داد.
مامان به سمت لوسی دست دراز کرد. لمس او بود‌. نرم و گرم، درست مثل زمانی که صدایش همیشه زنده بود.
لوسلی را مانند جوراب های تیره و شکلات داغ دومینیکن آرام می کرد. لوسلی با ابولای خود زمزمه کرد:
- من می ترسم!
مامان فرهای لوسلی را از چشمانش بیرون کشید و پیشانی او را بـ*ـو*سید. شروع به آواز خواندن آرام کرد، لهجه او غلیظ و در عین حال واضح مانند صدای باران روی فلز سقف بود.
- چی‌شده دخترم... .
صدای مامان مانند پتوی پشمی دور لوسلی پیچید و قبل از آن
آهنگ تمام شده بود، لوسلی از طوفان بیرون و به مکانی دور می شد، که ساکت و امن بود!
صبح روز بعد با بوی سرخ شدن پنیر سفید در آشپزخانه از خواب بیدار شدم.

طبقه پایین هنوز به اندازه کافی زود بود که خورشید شروع به سیل در آسمان کرد بود. با رنگ های گرم نارنجی و زرد، گویی شب تاریک و طوفانی را پاک کرده بود. به سقف اتاق خوابش که با آن پوشیده شده بود خیره شد؛ صدها ستاره در روز، آنها فقط مانند برچسب های بژ روی یک سفید به نظر می رسیدند. سقف، همه با هم به یک لکه بزرگ از هیچ بودند. اما وقتی شب فرا رسید و چراغ ها خاموش بودند، کهکشان پیچیده ای از صورت های فلکی به هر گوشه ای گسترش یافته بود؛ از اتاق مثل این بود که جهان کوچک خودش را برای خودش داشته باشد.


رمان جوخۀ ارواح | ~MoBiNa~ کاربر انجمن ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، زهرا.م، Z.a.H.r.A☆ و 3 نفر دیگر

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
پدر لوسلی، سایمون، به او کمک کرده بود تا دیوارهای اتاقش را رنگ کند. آبی دریایی، رنگ خانه ابولای او در جمهوری دومینیکن. لوسی در بالا، روی میزش یک تخته چوب پنبه ای داشت که تمام گواهینامه های مدرسه اش روی آن بود.
تقویمی که در آن تکالیف خود را با دقت پیگیری می کرد و الف جزوه تور لونا گوست. کنار تخته چوب پنبه ای جدول تناوبی آویزان بود؛ پوستری که تمام هنرمندان هیپ هاپ روی آن بود و پرتره ای از شورشی تاینو نریکیلو سایمون لونا همان چیزی بود که لوسلی دوست داشت آن را «یک گیک تاریخ عظیم» بنامد. او حتی شرکت تور ارواح خود را در شهر راه اندازی کرد و مردم در واقع به آن پول پرداخت کردند.
از اوکه داستان هایی در مورد تاریخ سنت آگوستین، بشنوید. آویزان کردن عکس های شخصیت های تاریخی مورد علاقه اش در هر اتاق خانه اصرار کرده بود.
انریکیلو بدترین کسی نبود که بتوان با آن گیر کرد، اما او ترجیح می داد پرتره خواهران میرابال که در اتاق نشیمنشان بود. حداقل اینطور نبود
ریش سیاه. حالا اون یارو ترسناک بود!
اگرچه زود بود، اما لوسلی می‌توانست سر و صدایی را بشنود!
طبقه پایین در ابتدا، او فکر کرد که این فقط صدای پدرش است که در حال آشپزی است؛ اما وقتی صدا بلندتر شد، متوجه شد که... اوه نه... موسیقی مرنگ است.
لوسلی سعی کرد پتو را روی سرش بکشد، اما با یک دست نامرئی متوقف شد.
او، تسلی دهنده را به طرف دیگر اتاق پرت می کند. "کوه لیندا." صدای تیا میلاگروس در حین بررسی غرق در طعنه بود.
اتاق لوسلی او همان بیگودی، ماسک صورت، لباس خواب و دمپایی را می پوشید.
که او در آن مرده بود. همه فکر می کنند مردن در خواب آرام ترین کار است
راه پیش رو است، اما هیچ کس هرگز به این فکر نمی کند که برای بقیه لباس خوابش گیر کند
از زندگی پس از مرگشان

"بالا بالا. وقت تمیز کردن است این خانه کثیف است! اینو ببین!» او اشاره کرد


رمان جوخۀ ارواح | ~MoBiNa~ کاربر انجمن ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، زهرا.م، Z.a.H.r.A☆ و 2 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا